فهرست مطالب
آنتنور تروا مشاور پیر و خردمندی بود که قبل و در طول جنگ تروا خدمات بزرگی به پریام، پادشاه تروا و همسرش هکوبا ارائه کرد. او به دلیل سنش در جنگ نجنگید اما به جای او فرزندانش جنگیدند. بسته به منبع افسانه، آنتنور بعداً از یک مشاور مورد اعتماد به یک مشاور غیرقابل اعتماد تبدیل شد. خائن. برای اینکه بدانید چرا او از یک مشاور به خیانت به اعتماد اربابانش تغییر کرد، به خواندن ادامه دهید.
نسب و خانواده آنتنور
او در داردانوی، شهری واقع در شمال غربی به دنیا آمد. آناتولی که ارزش ها، هنجارها و شیوه های مشترک با تروجان ها مشترک بود. پدرش آیسیست، نجیب زاده و قهرمان تروا، و مادرش کلئومسترا، شاهزاده خانم تروا بود. منابع دیگر تروجان Hicetaon را به عنوان پدر Antenor معرفی می کنند. او با کاهن آتنا در تروی معروف به تئانو ازدواج کرد و از او صاحب چندین فرزند شد، از جمله جنگجویان آکاماس، آگنور، آرکیلوخوس و دختری به نام کرینو.
بیشتر فرزندان او با جنگجویان جنگیدند. جنگ تروا و جان باختند به جز تعداد کمی که به همراه پدرشان از جنگ طاقت فرسای 10 ساله جان سالم به در بردند. بعداً او یک پسر بی پدر به نام Pedaeus را به فرزندی پذیرفت که مادرش ناشناخته است. بسیاری از محققان بر این باورند که او و پادشاه تروا از یک نژاد یا خویشاوندی مشترک برخوردار بودند.
همچنین ببینید: سافو 31 - تفسیر مشهورترین قطعه اوافسانه آنتنور به گفته هومر
در ایلیاد هومر، آنتنور مخالف بود. ربوده شدن هلن تروی، و هنگامی که او سرانجام ربوده شد، او به تروجان ها توصیه کرد که او را برگردانند. آنتنور همچنین با ترغیب پاریس به بازگرداندن گنج منلائوس که او دزدیده بود، برای حل و فصل مسالمت آمیز با یونانی ها فشار آورد. با این حال، همانطور که در شعر حماسی مشهود است، تروجان ها از توجه به توصیه های او خودداری کردند و به جنگ تروا که ده سال طول کشید به اوج خود رسید.
آنتنور همچنین در آیین های قبل از دوئل بین منلائوس و منلئوس شرکت کرد. پاریس برای بازگشت هلن. در طول دوئل واقعی، منلائوس قوی ترین نشان داد زیرا نزدیک بود پاریس را بکشد تا آفرودیت، الهه عشق، او را نجات دهد. دلیل آن این بود که وقتی زئوس از پاریس خواست زیباترین الهه را از بین سه الهه انتخاب کند. هرا، آفرودیت و آتنا، پاریس آفرودیت را انتخاب کرد. آفرودیت سپس به پاریس قول داد که زیباترین زن جهان را به عنوان جایزه به او بدهد. ، شروع به کشیدن او توسط کلاه خود کرد، آفرودیت باعث شد بند های کلاه شکسته شود و پاریس آزاد شود. منلائوس ناامید سعی کرد نیزه خود را به پاریس ببرد، فقط برای اینکه پاریس توسط آفرودیت به اتاقش برود. آنتنور بار دیگر از این فرصت استفاده کرد و به تروجان ها توصیه کرد که اجازه دهند هلن با آرامش به شوهرش بازگردد تا از خونریزی جلوگیری کند.
سخنرانی آنتنور به تروجان ها
آنتنور در به تروجان ها گفت. کتاب 7 ایلیاد، «به من بشنو، تروجان ها،دردان ها، همه یاران وفادار ما، باید آنچه را که قلب درونم می خواهد به زبان بیاورم. ادامه دهید - آرگیو هلن و تمام گنجینه هایش را به پسران آترئوس برگردانید تا در نهایت آنها را ببرند. ما آتش بس قسم خورده را شکستیم. ما به عنوان قانون شکن مبارزه می کنیم. درست است، و چه سودی برای ما در دراز مدت دارد؟ هیچی – مگر اینکه دقیقاً همانطور که من می گویم عمل کنیم.
پاریس پاسخ داد: «ایست کن، آنتنور! دیگر از اصرار داغ شما خبری نیست - این مرا دفع می کند... من آن زن را رها نمی کنم. پاریس در عوض بر بازگرداندن گنجی که از منلائوس دزدیده بود اصرار داشت.
وقتی شورای تروا تصمیم گرفت برای کشتن منلائوس و ادیسه، آنتنور مداخله کرد و از آنها درخواست کرد که به دو آخایی اجازه عبور امن از تروا داده شود. او دید که منلائوس و ادیسه در حالی که از شهر خارج می شدند مورد آزار و اذیت قرار نگرفتند.
آنتنور و پسرانش در طول جنگ تروا
در ادامه جنگ تروا، آنتنور اصرار داشت که هلن باشد. به یونانیان بازگشت تا خصومت ها را متوقف کنند، اما پاریس و سایر اعضای شورا سرسختانه بودند. با وجود این، آنتنور به اکثر فرزندانش اجازه داد تا در جنگ بجنگند و از شهر در برابر تهاجم یونانی دفاع کنند. پسرانش، آرکیلوخوس و آکاماس، گروه داردانی را تحت فرماندهی کلی آئنیاس رهبری کردند.
متأسفانه Antenor بیشتر فرزندان خود را در جنگ تروجان از دست داد ، که بسیاری بر این باورند که قلب او و احساس او نسبت به تروی را تغییر داد. پسرش آکاماس یا به دست مریونس افتاد یافیلوکتتس، در حالی که نئوپتولموس، پسر آشیل، آگنور و پولیبوس را کشت. آژاکس کبیر همچنین آرکلوس و لائوداماس را کشت، در حالی که ایفیداماس و کون به دست آگاممنون جان خود را از دست دادند. مگس پدئوس را کشت و آشیل دمولئون را با ضربه زدن به شقیقه از طریق کلاه برنزی اش کشت.
در طول جنگ، یونانی ها جنایات زیادی مرتکب شدند، از جمله آستیاناکس جوان، پسر هکتور، را از شهر پرتاب کردند. دیوارها. در پایان جنگ، آنتنور فقط چهار پسر داشت - لائودوکوس، گلاوکوس، هلیکائون و اوریماکوس با خواهرشان کرینو. گلوکوس (که در کنار سارپدون می جنگید) و هلیکاون توسط ادیسه نجات یافتند که جنگجویان آخایی قصد کشتن آنها را داشتند. آنتنور هفتهها برای فرزندانش عزادار بود و ممکن است از تروجانها به خاطر عدم توجه به توصیههای او رنجیده شود.
آنتنور پس از جنگ تروا
جنگ سرانجام با اسب تروا چوبی پایان یافت. به شهر آورده شد و به سربازان نخبه اجازه حمله به شهر را داد. در طول غارت تروا، خانه آنتنور دست نخورده باقی ماند. بر اساس اثر ادبی دارس فریگیوس، آنتنور با گشودن دروازههای تروا به روی یونانیان خائن شد. نسخههای دیگر نشان میدهند که خانهاش ویران نشده است، زیرا یونانیها تلاشهای او را برای تلاش برای حلوفصل مسالمتآمیز تشخیص دادهاند.
آنتنور برای محافظت از خانهاش در برابر تخریب، پوست پلنگ را به درب خانهاش آویزان کرد، که به معنای او بود.اقامتگاه؛ بنابراین، هنگامی که جنگجویان یونانی به خانه او رسیدند، آن را دست نخورده رها کردند. بعداً، آئنیاس و آنتنور صلح کردند با اولی که شهر را به همراه نیروهایش ترک کرد.
همچنین ببینید: فمینیسم در آنتیگونه: قدرت زنانآنتنور چه شهری را پیدا کرد؟
غارت تروی شهر را غیرقابل سکونت کرد. بنابراین آنتنور و خانوادهاش به آنجا رفتند تا شهر پادوآ را پیدا کنند، طبق کتاب Aeneid توسط شاعر رومی Vergil.
Antenor تلفظ
این نام به صورت <تلفظ میشود. 1>'aen-tehn-er' با Antenor به معنای آنتاگونیست.
خلاصه
تا کنون، ما زندگی Antenor و چگونگی تغییر او از یک بزرگتر وفادار به خائن به تروی در اینجا خلاصه ای از همه چیزهایی است که ما تاکنون کشف کرده ایم:
- او از Aesysetes یا Hicetaon همراه با Cleomestra در شهر Dardanoi در آناتولی متولد شد.
- او چندین فرزند از همسرش تئانو داشت، اما اکثر آنها هنگام مبارزه برای تروا جان خود را از دست دادند.
- آنتنور نمیخواست جنگ اتفاق بیفتد، بنابراین تمام تلاش خود را کرد تا آنها را متقاعد کند. پادشاه و پسرش هلن را برگردانند اما پادشاه آنتنور نپذیرفت.
آنتنور خائنی شد که دروازههای تروا را گشود تا توسط یونانیها غارت شود. بعداً پس از اینکه یونانی ها از او و فرزندان بازمانده اش نجات دادند، شهر پادوا را پیدا کرد.