داردانوس: بنیانگذار اسطوره ای داردانیا و جد رومیان

John Campbell 01-08-2023
John Campbell

داردانوس پسر زئوس بود که شهر داردانیا را در شمال غربی منطقه ترواد آناتولی تأسیس کرد. او یک پادشاه در آرکادیا بود، اما پس از سیل که اکثر شهروندانش را آواره کرد مجبور به نقل مکان شد. بر اساس اساطیر یونانی، سیل توسط زئوس پس از خسته شدن او از گناهان متعدد و طبیعت نزاع جویانه انسان ها فرستاده شد. این مقاله به بررسی خانواده و اسطوره داردانوس می پردازد.

داردانوس کیست؟

داردانوس پسر زئوس و الکترا است که یک پلیاد که زئوس با آن رابطه داشته است. داردانوس برادری به نام ایاسیون داشت که گاهی از آن به نام ایاسیوس یاد می شود. نسخه های دیگر این اسطوره عبارتند از هارمونیا، الهه هماهنگی و هماهنگی، به عنوان خواهر داردانوس .

اسطوره داردانوس

داردانوس در اصل از آرکادیا بود، جایی که او پس از مرگ اطلس، در کنار برادر بزرگترش ایاسیون حکومت کرد. در آنجا او پسرانش دیماس و ایدائوس را داشت اما به دلیل سیل که در پاراگراف های قبلی ذکر شد، شهروندان داردانوس به دو قسمت تقسیم شدند. نیمی از آنها ماندند و به کمک به بازسازی شهر کمک کردند و آنها پسر داردانوس دیماس را به عنوان پادشاه تاج گذاری کردند. گروه دیگر، به رهبری داردانوس و ایاسیون، آنجا را ترک کردند و سرگردان شدند تا سرانجام در ساموتراک، جزیره‌ای در دریای اژه مستقر شدند. الهه کشاورزی، و با او خوابید. این باعث عصبانیت زئوس شد که ایاسیون را کشتدر حالت خشم این امر همراه با طبیعت فقیرانه خاک جزیره، داردانوس و مردمش را وادار کرد تا به آسیای صغیر بروند.

همچنین ببینید: اتومدون: ارابه سوار با دو اسب جاودانه

نسخه دیگری از اسطوره ای که در Aeneid یافت شده است که توسط نویسنده رومی ویرژیل نوشته شده است، روایت می کند که آئنیاس خواب دیده است. که در آن او متوجه شد که داردانوس و ایاسیون اصالتاً از هسپریا بودند. در این روایت، داردانوس شاهزاده تیرسنیان بود در حالی که پدرش کوریتوس، پادشاه تارکینیا بود. با این حال، الکترا، پلئیاد هنوز به عنوان مادرش باقی ماند.

همچنین ببینید: چرا آنتیگونه برادرش را دفن کرد؟

داردانوس در ترواد

سایر روایت های اسطوره به خانه اصلی داردانوس اشاره ای نمی کنند، اما همگی معتقدند که او قرار داد پس از طوفان بزرگ به ترواد بروید . در آنجا پادشاه توسر توکریا (که بعداً به ترواد تبدیل شد) از او استقبال کرد و به او کمک کرد تا ساکن شود. از آنجایی که کرایس، همسر اول داردانوس مرده بود، پادشاه توسر دخترش باته آ را به ازدواج داردانوس داد. گویا این کافی نبود، توسر تکه ای از زمین را در کوه آیدا به داردانوس سپرد.

داردانوس در آنجا شهری ساخت و به نام خود نامگذاری کرد. به زودی، شهر به دور و بر گسترده شد و به پادشاهی تبدیل شد که داردانوس پایتخت آن بود. او همچنین شهر دیگری را تأسیس کرد و نام آن را به نام دوست خود تیمبرا نامگذاری کرد که در یک تصادف کشته شد. داردانوس برای گسترش بیشتر پادشاهی خود لشکرکشی به شهرهای مجاور آغاز کرد و موفق شد.

او عمدتاً با مردم می جنگید.که در منطقه پافلاگونیا واقع در شمال مرکزی آناتولی نزدیک دریای سیاه زندگی می کردند. او با ارتش قدرتمند خود به پافلاگونیا حمله کرد و از این طریق مرزهای شهر خود را گسترش داد.

فرزندان داردانوس

داردانوس با کرایس، شاهزاده خانم پالانتیون ازدواج کرد و دو پسر معروف به دنیا آورد. به عنوان دیماس و ایدائوس. علاوه بر این، آنها در آسیای صغیر ساکن شدند و مستعمراتی را در آنجا ایجاد کردند.

داردانوس پدر اریشتونیوس، ایدئا، زکینتوس و ایلوس با همسر دومش باته آ شد، اما ایلوس در حالی که پدرش مرد. هنوز زنده بود با این حال، نسخه های دیگر اسطوره اریشتونیوس را به عنوان نوه او از طریق پسرش ایدائوس نشان می دهد. بعدها، زاکینتوس خانه را ترک کرد، در جزیره ای ساکن شد، شهری را تأسیس کرد و آن را به نام خود نامید.

ایدائوس نام تمام کوه های مستعمره ای را که او کوه آیدا را تأسیس کرد، نامید. بعدها، او معبدی برای سیبل، مادر خدایان، در کوه آیدا ساخت و اسرار مختلف و مراسم مفصلی را به افتخار الهه برپا کرد. ایدائوس با اولیزون ازدواج کرد و این زوج صاحب پسری به نام اریکتونیوس شدند. داردانوس پس از حکومت پادشاهی خود به مدت حدود 65 سال درگذشت و فرمان را به پسر/نوه خود اریکتونیوس سپرد.

اقتباس مدرن از افسانه داردانوس

در قرن هجدهم، آهنگساز فرانسوی، ژان فیلیپ رامو، اپرا با لیبرت چارلز آنتوان لکلرک د لا ساخت.زمین های بایر و بایر رفت و به ترواد رفت، جایی که پادشاه توسر از آنها استقبال کرد و قطعه زمینی به داردانوس داد.

  • در آنجا داردانوس شهر خود را تأسیس کرد و با تسخیر همسایگان خود، به ویژه پافلاگونیان، مرزهای آن را گسترش داد.
  • او با باته، دختر شاه توسر، ازدواج کرد و از او سه پسر به نام‌های ایلوس، اریشتونیوس، زاکینتوس و ایدئا داشت که اریشتونیوس بعداً به عنوان پادشاه جانشین او شد. او عمدتاً به نام داردانوس تروی شناخته می شود زیرا اکثر محققان او را جد ترواها می دانند.

    بروئره این اپرا معمولاً به عنوان لیبرتو داردانوس نامیده می شد و بر اساس اسطوره بنیانگذار داردانیا بود. این اپرا نقدهای متفاوتی دریافت کرد و بسیاری از منتقدان فکر می کردند که لیبرتو ضعیف است. آهنگسازان اپرای داردانوس را بازسازی کردند و این اپرای داردانوس به یکی از بهترین آثار ژان فیلیپ رامو تبدیل شد. منابع فقط او را به عنوان پادشاه اسطوره ای شهر داردانیا که قبل از پادشاهی تروی بوده است نام می برند.

    تلفظ داردانوس

    نام پادشاه اسطوره ای به صورت تلفظ می شود.

    John Campbell

    جان کمپبل یک نویسنده و علاقه مندان به ادبیات ماهر است که به خاطر قدردانی عمیق و دانش گسترده اش از ادبیات کلاسیک معروف است. جان با اشتیاق به کلام مکتوب و شیفتگی خاصی به آثار یونان و روم باستان، سالها را به مطالعه و کاوش در تراژدی کلاسیک، شعر غزل، کمدی جدید، طنز، و شعر حماسی اختصاص داده است.با فارغ التحصیلی ممتاز در رشته ادبیات انگلیسی از یک دانشگاه معتبر، پیشینه دانشگاهی جان او را برای تحلیل انتقادی و تفسیر این خلاقیت های ادبی جاودانه فراهم می کند. توانایی او در کنکاش در ظرایف شعرهای ارسطو، عبارات غنایی سافو، شوخ طبعی آریستوفان، تفکرات طنز آمیز یوونال، و روایت های گسترده هومر و ویرژیل واقعا استثنایی است.وبلاگ جان به عنوان یک پلت فرم مهم برای او عمل می کند تا بینش ها، مشاهدات و تفسیرهای خود را از این شاهکارهای کلاسیک به اشتراک بگذارد. او از طریق تجزیه و تحلیل دقیق خود از مضامین، شخصیت ها، نمادها و زمینه تاریخی، آثار غول های ادبی باستانی را زنده می کند و آنها را برای خوانندگان با هر زمینه و علاقه قابل دسترس می کند.سبک نوشتاری جذاب او هم ذهن و هم قلب خوانندگانش را درگیر می کند و آنها را به دنیای جادویی ادبیات کلاسیک می کشاند. با هر پست وبلاگ، جان به طرز ماهرانه ای درک علمی خود را با یک نکته عمیق به هم می پیونددارتباط شخصی با این متون، آنها را قابل ربط و مرتبط با دنیای معاصر می کند.جان که به عنوان یک مرجع در زمینه خود شناخته می شود، مقالات و مقالاتی را با چندین مجله و نشریه ادبی معتبر ارائه کرده است. تخصص او در ادبیات کلاسیک نیز او را به سخنران مورد علاقه در کنفرانس های دانشگاهی و رویدادهای ادبی مختلف تبدیل کرده است.جان کمپبل از طریق نثر شیوا و شور و شوق پرشور خود مصمم است زیبایی جاودانه و اهمیت عمیق ادبیات کلاسیک را احیا کند و جشن بگیرد. چه شما یک محقق متعهد باشید یا صرفاً یک خواننده کنجکاو باشید که به دنبال کشف دنیای ادیپ، اشعار عاشقانه سافو، نمایشنامه های شوخ طبع مناندر یا داستان های قهرمانانه آشیل هستید، وبلاگ جان وعده می دهد که منبع ارزشمندی باشد که آموزش، الهام بخشیدن و شعله ور شدن خواهد داشت. عشق مادام العمر به کلاسیک ها