اتومدون: ارابه سوار با دو اسب جاودانه

John Campbell 12-10-2023
John Campbell

Automedon یک ارابه سوار در نیروهای آخایی در جنگ بدنام تروا بود. او مسئول دو اسب جاودانه آشیل، بالیوس و زانتوس بود. جدا از نقش او به عنوان یک ارابه سوار، عمق و شخصیت بیشتری در Automedon وجود دارد. ادامه زندگی اتومدون و اهمیت او در اساطیر یونان را بخوانید.

منشا اتومدون

آتومدون برخلاف بقیه شخصیت ها از ریشه های بسیار فروتنانه می آید. در اساطیر یونان و جنگ تروا. با این حال، اطلاعات زیادی در مورد خانواده یا نام خانوادگی وی در دست نیست. آنچه می دانیم این است که اتومدون فرزند محلی به نام دیورس، ساده لوح بود و هیچ اطلاعات دیگری در مورد زندگی او جز ارابه سواری آشیل در دست نیست.

هومر، در ایلیاد، اولین کسی بود که در مورد Automedon نوشت. ایلیاد مشهورترین شعر یونان باستان است که در آن هومر درباره اساطیر یونان، شخصیت ها و مصیبت های آن می نویسد. او از او به عنوان Automedon ارابه‌ران در ایلیاد یاد می‌کند. تنها دلیلی که از Automedon در هر جای تاریخ، از طریق اشعار یا حکایات نام برده می‌شود، به خاطر نقشی است که او در زندگی آشیل و جنگ تروا ایفا کرده است. 4>

Automedon and Achilles

Achilles یکی از قهرمانان مورد استقبال تمام دوران در اساطیر یونان است. او پسر پلئوس و تتیس بود. آشیل به عنوان یک فانی به دنیا آمد اما تتیس او را به یک جاودانه تبدیل کرد با فرو بردن او در رودخانه Styx با نگه داشتن پاشنه پا. بنابراین همه آشیل جاودانه شد به جز پاشنه او و به همین دلیل است که پاشنه آشیل بسیار مشهور است.

Automedon ارابه‌بان آشیل در جنگ تروا بود. جنگ ثابت کرد که سرنوشت اساطیر یونان را رقم زد. بعدها پیشگویی شد که اگر آشیل در جنگ حضور نداشت یونانی ها شکست می خوردند. با این وجود آشیل در کنار ارابه ران خود اتومدون در جنگ پیروز شد.

آشیل دو اسب جاودانه داشت. بالیوس و زانتوس. در جنگ، اتومدون وظیفه داشت بالیوس و زانتوس را در یوغ گرفته و به آشیل کمک کند. به غیر از جنگ، اتومدون بهترین نیت را برای آشیل در دل داشت. او عمیقاً به آشیل علاقه نشان می داد و در ضخامت و نازک بودن در کنار او می ایستاد.

اتومدون و پاتروکلوس

بعد از اینکه آشیل از نبرد خارج شد، اتومدون اسب ها را به غرفه بازگرداند. او بعداً برای دومین بار با پاتروکلوس که نزدیکترین دوست آشیل او بود وارد جنگ شد. این جفت به دلیل گذراندن اوقات خود با هم، اسب سواری یا صرفاً لذت بردن از زندگی مشهور بودند.

همچنین ببینید: غرور در ایلیاد: موضوع غرور در جامعه یونان باستان

زمانی که اتومدون پاتروکلوس را به میدان نبرد در بالیوس و زانتوس آورد، شایعات زیادی به گوش رسید. تصور می شد که شاید آشیل مرده یا به شدت مجروح شده باشد به همین دلیل است که دوستش پاتروکلوس روی ارابه خود است. هکتور، شاهزاده تروا، پاتروکلوس را دید که وارد شدمیدان جنگ نیزه یوفوربوس به پاتروکلوس برخورد کرد و بعداً هکتور با نیزه دیگری به شکم او را زد و او را کشت.

همچنین ببینید: دیدمیا: علاقه پنهان عشق قهرمان یونانی آشیل

مرگ پاتروکلوس برای آشیل و اسب هایش بسیار ناراحت کننده بود. اسب ها پس از دیدن مرگ پاتروکلوس از زمین فرار کردند. اتومدون به دنبال اسب ها رفت تا آنها را آرام کند.

اتومدون و نئوپتولموس

پس از کناره گیری آشیل از جنگ تروا و مرگ پاتروکلوس، اتومدون برای سومین بار وارد میدان جنگ شد. این بار او یک ارابه سوار برای نئوپتولموس، پسر آشیل بود. آشیل از قبل استراتژی جنگ را به نئوپتولموس گفته بود. اکنون که آشیل به خاطر مرگ دوست عزیزش پاتروکلوس در ماتم بود، این وظیفه نئوپتولموس بود که خواسته های پدرش را برآورده کند.

اتومدون و جنگ تروا

یونانیان در تروا پیروز شدند. جنگ این به خاطر فداکاری های مختلف و برنامه ریزی استثنایی جنگ بود. با وجود اینکه این نقش آهنگ آشیل اتومدون را پخش می‌کرد و مهارت‌های ارابه‌سواری کم بود، هنوز تلاش بود. هر بار که اتومدون به میدان جنگ می‌رفت، مانند بقیه سربازان جان خود را به خطر می‌اندازد. در نهایت این پیروزی شیرین نصیب او و همه همراهانش شد.

مرگ اتومدون

آتومدون نقش بزرگی در جنگ تروا داشت و به طرز معجزه آسایی از آن زنده بیرون آمد. با این حال، هومر دوباره از Automedon در ایلیاد نام نمی برد که نشان می دهد هیچ اطلاعات محکمی در وجود ندارد.زندگی و مرگ Automedon پس از جنگ تروجان.

با توجه به تجربه جنگی Automedon و زندگی او در سپاهان آخایی، تنها مناسب است که او در میدان نبرد کشته شود. ، از ناموس خود و مردمش دفاع می کند.

اما، همانطور که به The Aeneid نوشته ویرژیل نگاه می کنیم، به طرز شگفت انگیزی یک بار از Automedon یاد می کند. روایت می کند که اتومدون در غارت تروی حضور داشته است که تأیید می کند او در جنگ تروا نمرده است. 3> در مشهورترین جنگ اساطیر یونان، جنگ تروا. نام او با برخی از مهمترین قهرمانان جنگ یونان گره خورده است. ایلیاد نقش حادثه اتومدون را در زندگی آشیل و پاتروکلوس توضیح می دهد. در اینجا نتیجه در مورد زندگی و ماجراهای اتومدون اساطیر یونانی است:

  • اتومدون یک ارابه سواری تماشایی در کنار یونانیان در جنگ تروا بود. او در جنگ برای آشیل، بهترین دوستش، پاتروکلوس و پسر آشیل، نئوپتولموس، نقش یک ارابه‌وار را بازی کرد.
  • Automedon با اسب‌ها عالی بود، بنابراین او یک ارابه‌چر بود. او مسئولیت دو تا از باشکوه ترین اسب های پادشاهی یونان، بالیوس و زانتوس را به عهده گرفت. این دو اسب آشیل بودند و جالب ترین چیز در مورد این اسب ها این بود که آنها جاودانه بودند.
  • اتومدون سه بار به میدان جنگ رفت. اولین بار اوآشیل، سپس پاتروکلوس، و در نهایت نئوپتولموس را حمل کرد.
  • هیچ اطلاعاتی در مورد مرگ اتومدون وجود ندارد. نه آثار هومر و نه ویرژیل چیزی در مورد مرگ اتومدو نمی گویند. شواهدی وجود دارد که نشان می‌دهد اتومدون زنده از جنگ تروجان خارج شد، بنابراین احتمالاً مدتی پس از آن مرده است.

Automedon نامی است که هر زمان که جنگجوی معروف یونانی آشیل و جنگ تروجان همه ذکر شده است. او یک دوست فداکار، یک جنگجوی شجاع، و یک انسان استثنایی بود که برای یونانیان در جنگ تروا جنگید. در اینجا به پایان مقاله می رسیم.

John Campbell

جان کمپبل یک نویسنده و علاقه مندان به ادبیات ماهر است که به خاطر قدردانی عمیق و دانش گسترده اش از ادبیات کلاسیک معروف است. جان با اشتیاق به کلام مکتوب و شیفتگی خاصی به آثار یونان و روم باستان، سالها را به مطالعه و کاوش در تراژدی کلاسیک، شعر غزل، کمدی جدید، طنز، و شعر حماسی اختصاص داده است.با فارغ التحصیلی ممتاز در رشته ادبیات انگلیسی از یک دانشگاه معتبر، پیشینه دانشگاهی جان او را برای تحلیل انتقادی و تفسیر این خلاقیت های ادبی جاودانه فراهم می کند. توانایی او در کنکاش در ظرایف شعرهای ارسطو، عبارات غنایی سافو، شوخ طبعی آریستوفان، تفکرات طنز آمیز یوونال، و روایت های گسترده هومر و ویرژیل واقعا استثنایی است.وبلاگ جان به عنوان یک پلت فرم مهم برای او عمل می کند تا بینش ها، مشاهدات و تفسیرهای خود را از این شاهکارهای کلاسیک به اشتراک بگذارد. او از طریق تجزیه و تحلیل دقیق خود از مضامین، شخصیت ها، نمادها و زمینه تاریخی، آثار غول های ادبی باستانی را زنده می کند و آنها را برای خوانندگان با هر زمینه و علاقه قابل دسترس می کند.سبک نوشتاری جذاب او هم ذهن و هم قلب خوانندگانش را درگیر می کند و آنها را به دنیای جادویی ادبیات کلاسیک می کشاند. با هر پست وبلاگ، جان به طرز ماهرانه ای درک علمی خود را با یک نکته عمیق به هم می پیونددارتباط شخصی با این متون، آنها را قابل ربط و مرتبط با دنیای معاصر می کند.جان که به عنوان یک مرجع در زمینه خود شناخته می شود، مقالات و مقالاتی را با چندین مجله و نشریه ادبی معتبر ارائه کرده است. تخصص او در ادبیات کلاسیک نیز او را به سخنران مورد علاقه در کنفرانس های دانشگاهی و رویدادهای ادبی مختلف تبدیل کرده است.جان کمپبل از طریق نثر شیوا و شور و شوق پرشور خود مصمم است زیبایی جاودانه و اهمیت عمیق ادبیات کلاسیک را احیا کند و جشن بگیرد. چه شما یک محقق متعهد باشید یا صرفاً یک خواننده کنجکاو باشید که به دنبال کشف دنیای ادیپ، اشعار عاشقانه سافو، نمایشنامه های شوخ طبع مناندر یا داستان های قهرمانانه آشیل هستید، وبلاگ جان وعده می دهد که منبع ارزشمندی باشد که آموزش، الهام بخشیدن و شعله ور شدن خواهد داشت. عشق مادام العمر به کلاسیک ها