ترجمه کاتولوس 72

John Campbell 23-04-2024
John Campbell

فهرست مطالب

با دختر دوست شود، زیرا تنها چیزی که او می خواست رابطه جنسی بود.

کارمن 72

خط متن لاتین ترجمه انگلیسی

1

همچنین ببینید: اساطیر یونانی ایتنا: داستان یک پوره کوهستان

DICEBAS quondam solum te nosse Catullum،

یک بار می گفتید که کاتولوس تنها دوست شماست،

2

Lesbia, nec prae me uelle tenere Iouem.

لزبیا، و اینکه شما خود مشتری را ترجیح نمی دهید به من.

3

همچنین ببینید: غرور در ایلیاد: موضوع غرور در جامعه یونان باستان

dilexi tum te non tantum ut uulgus amicam,

من تو را در آن زمان دوست داشتم، نه فقط به عنوان یک معشوقه عاشق،

4

sed pater ut gnatos diligit et generos.

اما همانطور که یک پدر پسران و دامادهای خود را دوست دارد.

5

nunc te cognoui: quare etsi impensius uror,

اکنون من شما را می شناسم. و بنابراین، اگرچه من شدیدتر می سوزم،

6

multo mi tamen es uilior et leuior.

اما شما در نظر من بسیار کمتر شایسته و سبکتر هستید.

7

qui potis est، inquis؟ quod amantem iniuria talis

چطور ممکن است؟ تو بگو. زیرا چنین آسیبی یک عاشق را به حرکت در می آورد

8

cogit amare magis, sed bene uelle minus.

بیشتر عاشق باشید، اما کمتر دوست باشید.

کارمن قبلی

ترجمه های موجوداستثنا”

که بدون استثنا ترجمه می شود. این کمی متفاوت از بی قید و شرط است. عشق بدون استثنا یعنی عشق بدون هیچ چیز مستثنی. این عبارتی نیست که در انگلیسی استفاده شود. عشق بی قید و شرط یعنی عشق مطلق یا بی چون و چرا. هیچ شرطی برای عشقی که داده می شود وجود ندارد که با حذف هیچ چیز متفاوت است. بهترین توصیف کاتولوس این بود که نشان دهد والدین چگونه فرزندان خود را دوست دارند.

Catullus به نوشتن شعر در مورد اینکه چگونه او را در حال حاضر بهتر می شناسد ادامه می دهد، اما عشق او به او تغییر کرده است. او هنوز به عنوان یک عاشق برای او می سوزد، اما او اکنون از نظر او "کمتر شایسته و سبک تر" است . او دیگر او را به عنوان یک دوست، بلکه فقط به عنوان یک عاشق می بیند. برای کاتولوس، این ممکن است او را ناگزیرتر کند، زیرا عاشقان چیزی بیشتر از تمایل به اشتراک گذاشتن تخت خود را با هم تقسیم نمی کنند.

این شعر مملو از حسرت است. ​​وقتی کاتولوس از چندین سطر استفاده می کند که احساسات او را از گذشته و مقایسه با زمان حال را نشان می دهد، به راحتی می توان متوجه این موضوع شد. او در مورد " یک بار می گفتی "، " من تو را آن موقع دوست داشتم "، و " الان، من تو را می شناسم" می نویسد. " او می خواهد عقده داشته باشد. احساسات برای او او می خواهد مردی باشد که به او نزدیک تر است. اما، اکنون که او را به خوبی می شناسد، فقط نسبت به او احساسات جسمانی دارد. یک رابطه صرفاً جنسی مملو از احساسات عمیق و رضایت بخش نیست و به نظر می رسد این چیزی است که برای کاتولوس غم و اندوه می آورد. او برای او و آن می سوزداو را «آسیب» می کند یا برایش درد می آورد.

علیرغم اینکه کاتولوس از از دست دادن عشق بی قید و شرطش نسبت به او پشیمان است، او شور و اشتیاق شدیدی برای او دارد. او نمی تواند پشیمان شود که برای او آتش سوزی شدیدی داشته است. پرشور را می توان به پرشور یا مشتاق ترجمه کرد. او مطمئناً دوست ندارد با او باشد، زیرا هر کسی که با اشتیاق نسبت به شخص دیگری احساس می کند از دور بودن از موضوع مورد علاقه خود متنفر است.

متأسفانه، در حالی که کاتولوس احساسات پرشور لزبیا را احساس می کند، او را نیز بی ارزش می داند . متأسفانه، خوانندگان نمی توانند ببینند که این چه احساسی به لزبیا می دهد. کاتولوس ما را به تعجب وا می دارد که او در مورد لزبیا چه می داند که باعث می شود دیگر احساس عشق بی قید و شرط به او نداشته باشد. با شناخت بهتر او، اشتیاق او افزایش یافته است. اما، او دیگر او را به عنوان یک دوست یا خانواده نمی بیند. کاتولوس می تواند به ما بگوید که برای مردان غیرممکن است که عشق بی قید و شرط نسبت به زنی که در تخت مرد مشترک است احساس کنند.

با دانستن اینکه مشتری چگونه با خانواده و دوستان خود رفتار می کند، دشوار است که مشتری را در حال دزدیدن دوست کسی در نظر بگیریم . مشتری نام رومی خدایی است که در اساطیر یونان با نام زئوس شناخته می شود. در ایلیاد، زئوس به پسرش آرس می گوید که از او متنفر است. او اغلب به همسرش هرا خیانت می کند. زئوس عشق بی قید و شرط را تجربه نمی کند. او فقط نیاز به اشتیاق فوری را تجربه می کند. بنابراین، دو خط اول Catullus 72 منطقی عجیب دارند. او این کار را نکرد

John Campbell

جان کمپبل یک نویسنده و علاقه مندان به ادبیات ماهر است که به خاطر قدردانی عمیق و دانش گسترده اش از ادبیات کلاسیک معروف است. جان با اشتیاق به کلام مکتوب و شیفتگی خاصی به آثار یونان و روم باستان، سالها را به مطالعه و کاوش در تراژدی کلاسیک، شعر غزل، کمدی جدید، طنز، و شعر حماسی اختصاص داده است.با فارغ التحصیلی ممتاز در رشته ادبیات انگلیسی از یک دانشگاه معتبر، پیشینه دانشگاهی جان او را برای تحلیل انتقادی و تفسیر این خلاقیت های ادبی جاودانه فراهم می کند. توانایی او در کنکاش در ظرایف شعرهای ارسطو، عبارات غنایی سافو، شوخ طبعی آریستوفان، تفکرات طنز آمیز یوونال، و روایت های گسترده هومر و ویرژیل واقعا استثنایی است.وبلاگ جان به عنوان یک پلت فرم مهم برای او عمل می کند تا بینش ها، مشاهدات و تفسیرهای خود را از این شاهکارهای کلاسیک به اشتراک بگذارد. او از طریق تجزیه و تحلیل دقیق خود از مضامین، شخصیت ها، نمادها و زمینه تاریخی، آثار غول های ادبی باستانی را زنده می کند و آنها را برای خوانندگان با هر زمینه و علاقه قابل دسترس می کند.سبک نوشتاری جذاب او هم ذهن و هم قلب خوانندگانش را درگیر می کند و آنها را به دنیای جادویی ادبیات کلاسیک می کشاند. با هر پست وبلاگ، جان به طرز ماهرانه ای درک علمی خود را با یک نکته عمیق به هم می پیونددارتباط شخصی با این متون، آنها را قابل ربط و مرتبط با دنیای معاصر می کند.جان که به عنوان یک مرجع در زمینه خود شناخته می شود، مقالات و مقالاتی را با چندین مجله و نشریه ادبی معتبر ارائه کرده است. تخصص او در ادبیات کلاسیک نیز او را به سخنران مورد علاقه در کنفرانس های دانشگاهی و رویدادهای ادبی مختلف تبدیل کرده است.جان کمپبل از طریق نثر شیوا و شور و شوق پرشور خود مصمم است زیبایی جاودانه و اهمیت عمیق ادبیات کلاسیک را احیا کند و جشن بگیرد. چه شما یک محقق متعهد باشید یا صرفاً یک خواننده کنجکاو باشید که به دنبال کشف دنیای ادیپ، اشعار عاشقانه سافو، نمایشنامه های شوخ طبع مناندر یا داستان های قهرمانانه آشیل هستید، وبلاگ جان وعده می دهد که منبع ارزشمندی باشد که آموزش، الهام بخشیدن و شعله ور شدن خواهد داشت. عشق مادام العمر به کلاسیک ها