کاتارسیس در ادیپ رکس: چگونه ترس و ترحم در بینندگان برانگیخته می شود

John Campbell 26-08-2023
John Campbell

کاتارسیس در ادیپ رکس رویدادهایی در داستان غم انگیز است که احساسات ترس و ترحم را از بین می برد - ترس از آنچه ممکن است برای قهرمان تراژیک رخ دهد و ترحم برای مجازاتی که متحمل خواهند شد. .

در داستان، موارد متعددی از کاتارسیس وجود دارد که شایان ذکر است و این مقاله نگاهی به آنها خواهد داشت.

این وقایع در پیشبرد طرح داستان حیاتی هستند. تراژدی و کمک زیادی به حل منحصر به فرد آن می کند. به خواندن برخی از موارد کاتارسیس در ادیپ شاه توسط سوفوکل ادامه دهید.

نمونه‌های کاتارسیس در ادیپ رکس

مثلاً موارد مختلفی وجود داشت که منجر به لحظه‌ای کاتارسیس در تماشاگران شد. ادیپ رکس، و در زیر موارد توضیح داده شده است:

طاعون در سرزمین تبس

اولین رویدادی که احساسات ترس و ترحم را برمی انگیزد در مقدمه یافت می شود. جایی که مردم تبس از طاعون رنج می برند. با شروع داستان، مرگ در زمین وجود دارد. کشیش سرزمین مرگ کودکان خردسال را توصیف می کند ، حتی آنهایی که در رحم هستند، و همچنین بزرگسالان. اگر طاعون مهار نشود، مخاطب از آینده شهر می ترسد. خود اودیپ برای درد جانکاه تبانی ها ابراز همدردی می کند وقتی اعتراف می کند که قلبش برای تبانی های رنج کشیده خون می آید.

گروه کر نیز به این گروه می پیوندد.زمانی که یکی از محبوب‌ترین کاتارسیس‌ها را در ادیپ رکس می‌خوانند، به هم می‌ریزند. بترس بر ما . با این حال، زمانی که ادیپ تصمیم می گیرد با یافتن علت آن به نفرین و رنج پایان دهد، مقداری تسکین ایجاد می کند . این کوتاه مدت است زیرا ادیپ بر مجرم نفرین می کند و با ترس سرنوشت قاتل را توصیف می کند.

روابط ادیپ با تیرسیاس

رویداد بعدی صحنه ای است که رویارویی شدید بین ادیپ را به تصویر می کشد. و تیرسیاس بینا نابینا. همه از تیرسیاس می ترسند در حالی که ادیپ تندخو بر سر او فریاد می زند و او را هل می دهد.

این امر تیرسیاس را وادار می کند تا بگوید: " شوهر زنی که او را به دنیا آورد، پدر -قاتل و جانشین پدر در افشای علنی ادیپ به عنوان قاتل . مخاطب شروع به ترس از ادیپ می کند و برای آنچه ممکن است اتفاق بیفتد اگر آنچه بیننده می گوید درست باشد احساس ترحم می کند.

روابط ادیپ با کرئون

در ابتدا، هنگامی که ادیپ مرگ را بر کرئون اعلام می کند، ترس وجود دارد. و با توجه به نوع خلق و خوی او ترس مخاطب از زندگی کرئون را دارد . با این حال، زمانی که ادیپ تهدیدهای مرگ خود را پس می‌گیرد، این به سرعت از بین می‌رود.

این ترس دوباره زمانی ایجاد می‌شود که یوکاستا به ادیپ اطلاع می‌دهد که لایوس در محلی که سه راه به هم می‌رسند کشته شده است. ادیپ به یاد می آورد که او نیز در همین راستا کسی را کشتنزدیکی و ناگهان ترس او را فرا می گیرد.

او لعنتی را که درباره او بود به یاد می آورد و آن را برای جوکاستا بازگو می کند که آن را پاک می کند و به او می گوید که همه پیشگویی ها محقق نمی شوند . در تلاش برای آرام کردن او، یوکاستا نقل می کند که چگونه خدایان پیشگویی کردند که پادشاه لایوس توسط فرزندش کشته خواهد شد - پیشگویی که محقق نشد.

آواز کر

ادیپوس آرام می شود اما گروه کر ظالم مغرور را سرزنش می کند که بار دیگر ترس و ترحم را در بینندگان برمی انگیزد. این مشارکت نکات ظریفی را نشان می‌دهد که ادیپ ممکن است در آنچه که دیگران را متهم می‌کند مقصر باشد .

گروه کر با دادن اطلاعاتی که سایر شخصیت‌ها نمی‌توانند با آن ارتباط برقرار کنند به نمایشنامه کمک می‌کند. مخاطب . بنابراین، سرزنش آنها از ادیپ نشان می دهد که او ممکن است پیشگویی را از طریق اعمال و تصمیمات خود محقق کرده باشد.

ادیپ و یوکاستا متوجه می شوند که نفرین برآورده شده است

پس از سرزنش گروه کر ادیپ، تنش در طرح فروکش می کند تا زمانی که پیام آور از قرنتس بیاید . در ابتدا، مکاشفه پیام رسان در مورد مرگ پادشاه پولیبوس و ملکه مروپه کورینث، ادیپ را به هیجان می آورد.

اما این ترس زمانی غلیظ می شود که پیام آور فاش می کند که ادیپ بیولوژیک نبوده است. پسر پادشاه و ملکه قرنتس، یک لحظه پریپته در ادیپ رکس.

در لحظه ای که یوکاستا متوجه می شود که این پیشگوییاتفاق بیفتد و به ادیپ هشدار می دهد که دیگر به دنبال این موضوع نرود که لحظه ای ناشناس در ادیپ رکس است.

اما غرور و سرسختی ادیپ (که در ادیپ رکس به نام هامارتیا نیز شناخته می شود) به او اجازه نمی دهد که دلیل را ببیند و او به جستجوی بیشتر ادامه می دهد . کاتارسیس زمانی به اوج خود می رسد که ادیپ متوجه می شود که پدرش را کشته و با مادرش ازدواج کرده است، همانطور که اوراکل پیش بینی کرده بود. حقیقت را دیده است در عین حال، آنها متاسفند که اگرچه او چندین بار تلاش کرد تا از نفرین نفرین‌کننده اجتناب کند، اما اقدامات او برای جلوگیری از وقوع فاجعه در ادیپ رکس کافی نبود.

سوالات متداول

چگونه آیا ادیپ در ادیپ رکس احساس کاتارسیس ایجاد می کند؟

ادیپ با کور کردن خود وقتی متوجه می شود که سرنوشتی را که از آن دوری می کرد محقق کرده است، به کاتارسیس می رسد. این باعث می شود مخاطب احساس ترحم کند و نسبت به او احساس ترحم کند.

نمونه ای از کاتارسیس در یک داستان چیست؟

کاتارسیس در داستان رومئو و ژولیت زمانی رخ می دهد که دو عاشق قسم خورده خودکشی می کنند زیرا خانواده های آنها اجازه اتحاد آنها را خواهند داد. این موضوع باعث می شود تا مخاطب به دلیل ترحم برای این زوج اشک در بیاورد. هنگامی که دو خانواده در نهایت صلح می کنند، مخاطب احساس آرامش و تصمیم می کنند .

چرا کاتارسیس عنصر مهمی در یونانی استتراژدی؟

کاتارسیس برای کشاندن مخاطب به تنش عاطفی شدید و سپس رهایی از تنش با حل آنها لازم است.

همچنین ببینید: سرود آفرودیت – سافو – یونان باستان – ادبیات کلاسیک

نتیجه گیری

ما در حال بررسی این موضوع بوده‌ایم که چگونه نویسنده ادیپ شاه با استفاده از یک طرح پیچیده به کاتارسیس دست یافته است. تاکنون مورد مطالعه قرار گرفته است:

همچنین ببینید: مدیا - سنکا جوان - روم باستان - ادبیات کلاسیک
  • یکی از مصادیق کاتارسیس در ابتدای نمایشنامه است که مرگ بر مردم تبس رخ می دهد و ادیپ به نجات آنها می آید.
  • نمونه دیگر رویارویی ادیپ است. با تیرسیاس که در نهایت اودیپ را قاتل نامید و اشاره کرد که پیشگویی محقق شده است.
  • روابط ادیپ با کرئون نیز لحظه کوتاهی است که ترس را در مخاطب برمی انگیزد - ترس از اینکه ادیپ با کرئون چه خواهد کرد. .
  • از آنجایی که نقش گروه کر افشای اطلاعات و نکاتی است، هنگامی که گروه کر اودیپ را به خاطر ظلم او سرزنش می کند، مخاطب دچار ترس و ترحم می شود.
  • در نهایت مرگ جوکاستا و ادیپ نابینایی مخاطب را به احساس ترحم برای پسری که پدرش را کشت و با مادرش ازدواج کرد، تحریک می کند.

داستان ادیپ شاه نمونه ای از تراژدی کلاسیک یونانی است که با افزایش احساسات مخاطبان را سرگرم می کند. و آنها را به یک وضوح آرام در پایان می رساند .

John Campbell

جان کمپبل یک نویسنده و علاقه مندان به ادبیات ماهر است که به خاطر قدردانی عمیق و دانش گسترده اش از ادبیات کلاسیک معروف است. جان با اشتیاق به کلام مکتوب و شیفتگی خاصی به آثار یونان و روم باستان، سالها را به مطالعه و کاوش در تراژدی کلاسیک، شعر غزل، کمدی جدید، طنز، و شعر حماسی اختصاص داده است.با فارغ التحصیلی ممتاز در رشته ادبیات انگلیسی از یک دانشگاه معتبر، پیشینه دانشگاهی جان او را برای تحلیل انتقادی و تفسیر این خلاقیت های ادبی جاودانه فراهم می کند. توانایی او در کنکاش در ظرایف شعرهای ارسطو، عبارات غنایی سافو، شوخ طبعی آریستوفان، تفکرات طنز آمیز یوونال، و روایت های گسترده هومر و ویرژیل واقعا استثنایی است.وبلاگ جان به عنوان یک پلت فرم مهم برای او عمل می کند تا بینش ها، مشاهدات و تفسیرهای خود را از این شاهکارهای کلاسیک به اشتراک بگذارد. او از طریق تجزیه و تحلیل دقیق خود از مضامین، شخصیت ها، نمادها و زمینه تاریخی، آثار غول های ادبی باستانی را زنده می کند و آنها را برای خوانندگان با هر زمینه و علاقه قابل دسترس می کند.سبک نوشتاری جذاب او هم ذهن و هم قلب خوانندگانش را درگیر می کند و آنها را به دنیای جادویی ادبیات کلاسیک می کشاند. با هر پست وبلاگ، جان به طرز ماهرانه ای درک علمی خود را با یک نکته عمیق به هم می پیونددارتباط شخصی با این متون، آنها را قابل ربط و مرتبط با دنیای معاصر می کند.جان که به عنوان یک مرجع در زمینه خود شناخته می شود، مقالات و مقالاتی را با چندین مجله و نشریه ادبی معتبر ارائه کرده است. تخصص او در ادبیات کلاسیک نیز او را به سخنران مورد علاقه در کنفرانس های دانشگاهی و رویدادهای ادبی مختلف تبدیل کرده است.جان کمپبل از طریق نثر شیوا و شور و شوق پرشور خود مصمم است زیبایی جاودانه و اهمیت عمیق ادبیات کلاسیک را احیا کند و جشن بگیرد. چه شما یک محقق متعهد باشید یا صرفاً یک خواننده کنجکاو باشید که به دنبال کشف دنیای ادیپ، اشعار عاشقانه سافو، نمایشنامه های شوخ طبع مناندر یا داستان های قهرمانانه آشیل هستید، وبلاگ جان وعده می دهد که منبع ارزشمندی باشد که آموزش، الهام بخشیدن و شعله ور شدن خواهد داشت. عشق مادام العمر به کلاسیک ها