شخصیت های اصلی ایلیاد چه کسانی بودند؟

John Campbell 17-10-2023
John Campbell
commons.wikimedia.org

شخصیت های اصلی در ایلیاد شامل زنان و مردان، فانی و جاودانه، قربانیان، جنگجویان و خدایان بودند. داستان‌های آن‌ها در سراسر حماسه در هم تنیده و همپوشانی دارند و رشته‌های ملیله‌ای معروف به جنگ تروجان را می‌بافند. شخصیت های جنگ تروا داستان های گرد هم می آیند و بخشی از داستان بزرگتر می شوند.

همچنین ببینید: سرنوشت در آنتیگون: ریسمان قرمزی که آن را می‌بندد
  • هلن

قبل از اینکه پاریس او را ربوده، هلن تروی به عنوان هلن اسپارتی، همسر منلائوس، شاهزاده اسپارتا شناخته می شد. او که دختر زئوس بود به عنوان زیباترین زن جهان شناخته می شد. هلن از کودکی مورد طمع مردان بود. او که در کودکی دزدیده شده بود، مجبور شد توسط برادرانش، دیوسکوری ها، پس گرفته شود.

برای محافظت از ازدواج آینده اش، تیندارئوس، ناپدری او به توصیه اودیسه نقشه ای را ارائه کرد. او هر خواستگاری را که می‌خواهد به او قول بدهد وادار کرد تا از ازدواج آینده‌اش دفاع کند. این عهد که به عنوان سوگند تیندارئوس شناخته می شود، بسیاری از جنگجویان را وادار کرد تا در کنار یونانیان در جنگ تروا شرکت کنند. او یکی از شخصیت‌های اصلی در ایلیاد است ، مسلماً یکی از مهمترین شخصیت‌های کل حماسه.

  • پاریس

هلن را اغلب می توان «چهره ای که هزار کشتی را پرتاب کرد» نامید، اما اگر پاریس او را نمی دزدید، جنگ هرگز آغاز نمی شد. قبل از تولد او پیش بینی شده بود که پاریس،زمانی که آشیل از پیوستن مجدد به جنگ امتناع کرد، دو مورد از آنها بیشتر مزیت خود را برای یونانیان فراهم کردند. با اندازه و قدرت آژاکس بزرگ و اندازه و سرعت کوچک آژاکس کوچک، آنها یک جفت ترسناک در نبرد بودند.

  • نستور

نستور پادشاه پیلوس و همچنین بزرگترین فرماندهان آخایی است. در حالی که او بسیاری از قدرت بدنی و استقامت خود را در اثر افزایش سن از دست داده است، او یکی از عاقل ترین و با تجربه ترین رهبران ارتش یونان محسوب می شود . نستور اغلب کسی است که آگاممنون را نصیحت می کند. او و اودیسه را باهوش ترین و متقاعدکننده ترین سخنرانان یونانی می دانستند، اگرچه نستور در سخنرانی های خود کمی طولانی بود. توصیه های او اغلب فرماندهان یونانی را ثابت می کند و آنها را در مسیر درست برای کسب پیروزی هدایت می کند، اگرچه آنها همیشه به سخنان او گوش نمی دهند.

  • هکتور

هکتور برادر پاریس، پسر شاه پریام و ملکه هکوبا بود. هکتور قدرتمندترین جنگجویان تروا و رهبر ارتش آنهاست . او برای دفاع از برادر کوچکترش پاریس می ایستد و حتی او را به خاطر ترک میدان و فرار از جنگ سرزنش می کند. او به اندازه آشیل تکانشگر و متکبر است، اما شاید به همان اندازه که مایل به نابودی نیست. اما هکتور یکی از بهترین دوستان و معشوق احتمالی خود را در این نبرد از دست نمی دهد.

همچنین ببینید: Monster in the Odyssey: The Beasts and the Beauties Personified

او برای دفاع از شهر خود و همسر و پسر محبوبش می جنگد . اواز برادر کوچکترش به خاطر آوردن جنگ به شهرش ناراحت است. هکتور موفق می شود پاتروکلوس را بکشد اما در عوض توسط آشیل کشته می شود. سرانجام پاریس با کشتن آشیل با تیری مسموم انتقام برادرش را می گیرد. آپولو کمک می کند تا ضربه را هدایت کند تا آشیل در یک نقطه آسیب پذیر باشد، یعنی پاشنه اش. با این حال، هکتور همه چیز خود را از دست می دهد، از جمله همسر و پسر شیرخوارش، با سقوط تروی .

پسر شاه پریام، عامل سقوط تروا خواهد بود. پدر و مادرش او را روی کوهی نشان دادند، جایی که خرس او را شیر داد. چوپانی با دلسوزی او را بزرگ کرد. او بعداً به خانواده سلطنتی بازگردانده شد. پاریس فرصتی برای قضاوت بین هرا، آتنا و آفرودیت در مسابقه زیبایی به دست آورد، آفرودیت را انتخاب کرد. آفرودیت جایزه خود را با رشوه خرید - عشق هلن.پاریس اجازه نداد چیز کوچکی مانند ازدواج او با مرد دیگری او را از جایزه اش باز دارد.
  • پریام و هکوبا

پریام و هکوبا والدین پاریس و هکتور و پادشاه و ملکه تروا بودند . وقتی پاریس نوزاد بود، به آنها گفته شد که او سقوط شهرش را به همراه خواهد داشت. یک چوپان او را در دامنه کوه خواباند، به امید اینکه بچه از بین برود. در عوض، پاریس توسط یک خرس شیر خورد. چوپان که پس از نه روز کودک را هنوز زنده یافت، به او رحم کرد و او را به خانه برد تا به عنوان فرزند خود بزرگ شود.

وقتی یونانی ها حمله کردند، پریام، برادر پاریس، هکتور را به عنوان رئیس ارتش تروا به بیرون فرستاد. بعداً برای بازگرداندن جسد پسرش از آشیل درخواست می کند . شکست اصلی پریام ناتوانی او در ایستادگی در برابر هر یک از فرزندانش بود. اگر او از پناه دادن به پاریس به خاطر جنایت خود امتناع می‌کرد، می‌توانست از جنگ جلوگیری کند. فقط هلن و خانواده اش و کل شهر تروی را تحت تأثیر قرار می دهد.همسر محبوب هکتور، آندروماش، و پسر شیرخوار او، آستیناکس نیز تحت تأثیر قرار گرفتند. آخرین باری که هکتور برای رویارویی با آشیل به راه افتاد، آندروماش از او التماس کرد که نرود . این آخرین باری بود که او را زنده می دید. آستیاناکس احتمالاً زمانی که یونانیان بر تروا تسلط یافتند از بین رفت.

تا حدی، عشق آندروماخ و استیاناکس باعث شد که هکتور نسبت به پاریس کوتاهی کند و نسبت به بزدلی خود بی تاب شود. هکتور شجاعانه برای خانه و خانواده اش جنگید.

  • کریسس، کریسیس، و بریسیس

آگاممنون و آشیل کریسیس و بریسیس، برده آشیل را به عنوان جوایز جنگی گرفتند. کریسیس دختر کریسس بود که اتفاقاً کشیش آپولو بود. هنگامی که درخواست او از آگاممنون برای آزادی دخترش ناکام ماند، او به آپولو دعا کرد که با فرستادن طاعون بر نیروهای یونانی مداخله کرد . هنگامی که پیشگویی منبع طاعون را فاش کرد، آگاممنون دستور داد تا کریسیس را آزاد کند. آگاممنون خواستار اهدای جایزه آشیل، بریسیس، به عنوان تسلی در یک پیک بود. آشیل، خشمگین، مدتی از جنگ عقب نشینی کرد و یونانیان را بدون یکی از بزرگترین جنگجویان خود رها کرد.

  • زئوس

رئیس خدایان، زئوس، بیشتر جنگ را سازماندهی کردند و مداخلات خدایان را هدایت کردند در حالی که آنها طرف گرفتند و تقریباً در هر رویارویی بین فانی ها دخالت می کردند. او تصمیم گرفت که تروا، مدتها قبل از جنگ، سقوط کندآغاز شد.

در طول جنگ، زئوس طرف‌هایی را انتخاب می‌کند و دیکته می‌کند که آیا خدایان ممکن است در تعاملات انسانی درگیر باشند یا خیر و چقدر ممکن است دخالت کنند. نتایج متفاوت است. گاهی خدایان از دستورات او پیروی می کنند. گاهی اوقات او را نادیده می گیرند و علیرغم نکوهش او مداخله می کنند.

  • هرا

همسر زئوس، هرا از یونانیان حمایت کرد و چنین کرد. تمام آنچه او می توانست برای ارسال دستور کار آنها . او از نزدیک با آتنا همکاری کرد تا شکستی تحقیرآمیز را به تروجان ها که از آنها متنفر بود، تحمیل کند. تحقیر هرا و آتنا از تروجان ها ممکن است مربوط به انتخاب پاریس برای آفرودیت در مسابقه زیبایی بین سه الهه باشد>commons.wikimedia.org

آتنا، الهه جنگ، نیز از تروجان ها متنفر بود، شاید به دلیل قضاوت پاریس که آفرودیت را بر خود و هرا ترجیح می داد. او با هرا شریک شد تا تمام تلاش خود را برای شکست تروجان ها انجام دهد. او به چندین قهرمان یونانی در حین جنگ کمک کرد و اغلب علی رغم توصیه زئوس مبنی بر خودداری از مداخله عمل می کرد.

  • آپولو

پسر زئوس، آپولو از تروجان ها طرفداری می کرد و اغلب از جانب آنها مداخله می کرد، حتی تیری را که آشیل را به قتل رساند به نشانه هدایت می کرد . این احتمال وجود دارد که آپولو تحت تأثیر خواهر ناتنی خود آفرودیت برای کمک به تروجان ها قرار گرفته باشد. یا برای سرگرمی مداخله در هومن به مصاف آتنا، خواهر ناتنی دیگرش رفتآفرودیت

  • آفرودیت

آفرودیت الهه یونانی نیز در کنار تروجان ها بود، شاید برای حمایت از پاریس، که او را قضاوت می کرد. زیباتر از هرا و آتنا . این او بود که هلن را به عنوان رشوه به پاریس پیشنهاد داد. او در مسابقه زیبایی بین سه الهه با رشوه دادن به پاریس مورد لطف او قرار گرفت. دیگران به او قدرت و توانمندی را به عنوان یک مبارز پیشنهاد کردند، اما آفرودیت به او ازدواج زیباترین زن روی زمین را داد.

  • تتیس

پوره دریایی، تتیس مادر دوست داشتنی آشیل است. برای محافظت از پسرش، او را در کودکی به رودخانه استایکس فرو برد . آب او را با جاودانگی آغشته کرد. او از ترس پیشگویی که پیش‌بینی می‌کرد آشیل یا زندگی طولانی و بی‌حادثه‌ای داشته باشد یا در جوانی بمیرد، که در نبرد شکوه و جلال زیادی برای خود به دست آورده بود، او سعی کرد او را پنهان کند تا از ورود او به جنگ جلوگیری کند . اودیسه تلاش او را خنثی کرد.

  • هفائستوس

هفائستوس که به عنوان خدای لنگ شناخته می شود، آهنگر خدایان بود. او در جنگ بی‌طرف بود، اما درخواست تتیس را برای ساخت مجموعه جدیدی از زره برای آشیل پذیرفت. بعداً آشیل را از نبرد با خدای رودخانه ای نجات می دهد.

  • هرمس

هرمس فرستاده خدایان بود. او چندین بار به نظر می‌رسد که پیام‌هایی را برای انسان‌های فانی در جنگ می‌برد و اسکورت پریام است وقتی او برای درخواست به اردوگاه یونانی می‌رود.آشیل برای بازگشت جسد پسرش .

مبارزان، جنگجویان و رهبران

در حالی که اینها شخصیت های اصلی ایلیاد هستند، همچنین شایان ذکر است که جنگجویان ایلیاد تمرکز بیشتر داستان بودند. بدون تحلیل شخصیت های ایلیادی بدون محاسبه این شخصیت ها در ایلیاد کامل می شود. 2> آخیل مسلماً بهترین چیزی بود که یونانیان از نظر جنگجویان ارائه می کردند . او که یک قهرمان در ایلیاد در نظر گرفته می‌شود، او به‌عنوان مردی شناخته می‌شد و با وحشیگری زیادی می‌جنگید. آشیل مسئول قتل عام بسیاری از ارتش تروا بود. اگرچه آشیل پس از اینکه بریسیس از دست او گرفته شد، از پیوستن به نبرد خودداری کرد، اما مرگ دوستش پاتروکلوس او را با انتقام برگرداند. هنگامی که خشم او بر ارتش تروا فرود آمد، او بسیاری را کشت که یک رودخانه را مسدود کرد و خدای محلی را خشمگین کرد . قبل از پایان خشم او، شاهزاده تروا، هکتور را کشت و بدن او را برای روزها هتک حرمت کرد. آشیل با سر گرم، تکان‌دهنده و مغرور، هم با مهارتش در نبرد و هم با روحیه‌ای که با درنده‌گی‌اش به سربازان قرض داد، به پیروزی یونان کمک کرد.

  • Patroclus

پاتروکلوس در کودکی کودک دیگری را در دعوا کشت. پدرش او را نزد پدر آشیل فرستاد. پاتروکلوس چند سال بزرگتر از آشیل، مربی، معتمد و بهترین دوست او شد.بر اساس برخی گزارش ها، این دو مرد از برادران نزدیکتر بودند و برخی از نویسندگان حدس می زنند که آنها ممکن است عاشق هم بوده باشند . مطمئناً چنین رابطه ای با واکنش شدید آشیل به مرگ پاتروکلوس پیشنهاد می شود. هنگامی که یونانی ها از غیبت آشیل در نبرد رنج می بردند، پاتروکلوس التماس کرد که زره دوستش را قرض بگیرد. او با پوشیدن آن به نبرد رفت تا روحیه تروجان ها را تضعیف کند. در نبرد حاصل، او توسط شاهزاده تروا ، هکتور کشته شد. آژاکس جسد او را پس گرفت، اما خشم آشیل از دست دادن او نقطه عطفی در جنگ بود. ، آگاممنون رهبر ارتش یونان بود. او و آشیل با هم مشاجره کردند که منجر به عقب نشینی آشیل از جنگ شد. او ارتش یونان را رهبری کرد و غرور و رفتار تند او در گرفتن بریسیس از آشیل تقریباً به قیمت یک پیروزی تمام شد. امتناع او از بازگرداندن زن دلیل مستقیم امتناع آشیل از پیوستن مجدد به نبرد بود. آگاممنون پادشاه Mycenae بود و با سوگند Tyndeaus و وفاداری خانوادگی به برادرش Menelaus مقید بود.

  • Menelaus

شوهر هلن، منلائوس پادشاه اسپارت است. اگرچه او یک جنگجوی قوی است، اما او فاقد غرور و قدرت آگاممنون است . او شوهری حسود است که چیزی جز انتقام گرفتن از پاریس و آوردن هلن به خانه نمی خواهد. هومر هرگز فاش نمی کند که آیامنلائوس می خواهد هلن را برگرداند زیرا او را دوست دارد یا می خواهد همسر زیبایش برگردد. برخی حدس می زنند که پاریس عاشق هلن بود، بنابراین او همسر اول خود را رها کرد و به خاطر او زادگاه خود را به خطر انداخت. همچنین گمانه‌زنی‌هایی وجود دارد که هلن این احساس را احتمالاً تحت تأثیر آفرودیت برگردانده است، اما هومر تفسیر خود را از عاشقان بدبخت در متن فاش نمی‌کند.

  • اودیسه

پسر یک آرگونوت، لائرتس، اودیسه پادشاه ایتاکا بود. به عنوان یکی از خواستگاران شکست خورده هلن، او با سوگند تیندارئوس ملزم به پیوستن به جنگ شد. او ناخواسته رفت و نمی خواست همسرش پنه لوپه و پسر نوزادش تلماچوس را ترک کند . او سعی کرد با تظاهر به جنون از جنگ خارج شود. او یک گاو و یک الاغ را به گاوآهن زد و شروع به کاشت نمک در مزارع خود کرد.

پالامدس که برای آوردن اودیسه به جنگ فرستاده شده بود، با گذاشتن پسر شیرخوار خود در مقابل گاوآهن، این ترفند را آشکار کرد. اودیسه مجبور شد برای جلوگیری از آسیب رساندن به کودک منحرف شود و بنابراین عقل خود را آشکار کرد. اودیسه حق داشت که از ورودش به جنگ می ترسید. پیشگویی که زمان زیادی طول میکشد تا او به خانه بازگردد به حقیقت پیوست . در واقع، بیش از 20 سال گذشت تا او دوباره پسرش را ببیند. از فرماندهان یونانی. جسور و تند، آتنا به او کمک می کند . الهه آب می زنداو با چنان شجاعتی که در واقع موفق می شود دو خدای مختلف آفرودیت و آرس را زخمی کند. او به عنوان محبوب آتنا، مستقیم ترین کمک را از جاودانه هایی دریافت کرد که در مبارزه دو طرف سرمایه گذاری کردند. آتنا حتی در یک نقطه ارابه خود را راند . از میان تمام شخصیت های ایلیاد، فقط دیومدس و منلائوس، شوهر هلن، در اساطیر پس از هومری جاودانگی یافتند و در نهایت خود خدایان شدند.

  • آژاکس Greater

commons.wikimedia.org

آژاکس بزرگ، همچنین به عنوان آژاکس تلامونی شناخته می شود، دومین جنگجوی بزرگ یونانیان است . تقریباً بدون مداخله الهی، او تنها کسی از جنگجویان ایلیاد است که در طول نبرد زخمی نشده است. او به دلیل جثه و قدرتش به "سنگ آخائیان" شهرت داشت. او دو بار نزدیک بود هکتور را بکشد و او را با تخته سنگ های پرتاب شده مجروح کرد .

این آژاکس بود که از جسد پاتروکلوس دفاع کرد و به بازگرداندن آن به یونانیان کمک کرد. او اغلب با آژاکس کوچکتر مبارزه می کند ، و این زوج گاهی اوقات به عنوان Aeantes شناخته می شدند. آژاکس کوچک سریع و کوچک بود و قادر به تیراندازی بود در حالی که اندازه و قدرت آژاکس بزرگ حجم و نیرویی را برای ادامه حرکت خط به جلو فراهم می کرد.

  • آژاکس کوچک

    <12

پسر اویلئوس، آژاکس کوچک در کنار آژاکس دیگر جنگید و به سرعت و زیرکی شهرت داشت . را

John Campbell

جان کمپبل یک نویسنده و علاقه مندان به ادبیات ماهر است که به خاطر قدردانی عمیق و دانش گسترده اش از ادبیات کلاسیک معروف است. جان با اشتیاق به کلام مکتوب و شیفتگی خاصی به آثار یونان و روم باستان، سالها را به مطالعه و کاوش در تراژدی کلاسیک، شعر غزل، کمدی جدید، طنز، و شعر حماسی اختصاص داده است.با فارغ التحصیلی ممتاز در رشته ادبیات انگلیسی از یک دانشگاه معتبر، پیشینه دانشگاهی جان او را برای تحلیل انتقادی و تفسیر این خلاقیت های ادبی جاودانه فراهم می کند. توانایی او در کنکاش در ظرایف شعرهای ارسطو، عبارات غنایی سافو، شوخ طبعی آریستوفان، تفکرات طنز آمیز یوونال، و روایت های گسترده هومر و ویرژیل واقعا استثنایی است.وبلاگ جان به عنوان یک پلت فرم مهم برای او عمل می کند تا بینش ها، مشاهدات و تفسیرهای خود را از این شاهکارهای کلاسیک به اشتراک بگذارد. او از طریق تجزیه و تحلیل دقیق خود از مضامین، شخصیت ها، نمادها و زمینه تاریخی، آثار غول های ادبی باستانی را زنده می کند و آنها را برای خوانندگان با هر زمینه و علاقه قابل دسترس می کند.سبک نوشتاری جذاب او هم ذهن و هم قلب خوانندگانش را درگیر می کند و آنها را به دنیای جادویی ادبیات کلاسیک می کشاند. با هر پست وبلاگ، جان به طرز ماهرانه ای درک علمی خود را با یک نکته عمیق به هم می پیونددارتباط شخصی با این متون، آنها را قابل ربط و مرتبط با دنیای معاصر می کند.جان که به عنوان یک مرجع در زمینه خود شناخته می شود، مقالات و مقالاتی را با چندین مجله و نشریه ادبی معتبر ارائه کرده است. تخصص او در ادبیات کلاسیک نیز او را به سخنران مورد علاقه در کنفرانس های دانشگاهی و رویدادهای ادبی مختلف تبدیل کرده است.جان کمپبل از طریق نثر شیوا و شور و شوق پرشور خود مصمم است زیبایی جاودانه و اهمیت عمیق ادبیات کلاسیک را احیا کند و جشن بگیرد. چه شما یک محقق متعهد باشید یا صرفاً یک خواننده کنجکاو باشید که به دنبال کشف دنیای ادیپ، اشعار عاشقانه سافو، نمایشنامه های شوخ طبع مناندر یا داستان های قهرمانانه آشیل هستید، وبلاگ جان وعده می دهد که منبع ارزشمندی باشد که آموزش، الهام بخشیدن و شعله ور شدن خواهد داشت. عشق مادام العمر به کلاسیک ها