الهه هاله: قربانی حسادت و نفرت در اساطیر یونانی

John Campbell 23-08-2023
John Campbell

الهه هاله اغلب با باد ملایم بیشتر شبیه نسیم همراه بود. در مورد او در اساطیر یونان و روم نوشته شده است که او را مهمتر و مشهورتر می کند.

الهه زندگی پر از پیچش ها و اتفاقات جالبی داشت. در اینجا ما شرح مفصلی از الهه، منشأ او، روابط دوستانه و توانایی های او برای شما آورده ایم.

الهه آئورا که بود؟

الهه آئورا یکی از الهه های مهربان بود که این کار را انجام داد. به هیچ چیز دیگری در دنیا جز زیبایی، قیافه و دوستانش اهمیت نمی دهد. علاوه بر این، او الهه هوای تازه، نسیم و هوای خنک صبح زود تایتان ها بود. بعدها او صاحب پسران دوقلو شد.

خانواده الهه آئورا

الهه آئورا دختر للانتوس و پریبوئا خدای تیتان بود. هر دو والدین او داستان های جالب خود را دارند. للانتوس یکی از جوان ترین تایتان های نسل دوم خود بود. او بخشی از Titanomachy نبود و از این رو توسط زئوس و خواهران و برادرانش برده یا کشته نشد.

همچنین ببینید: سنکا جوان - روم باستان - ادبیات کلاسیک

Periboea یکی از 3000 اقیانوس‌ها، دختر پوره‌های آب بود که از تیتان‌ها اقیانوسوس و خواهر-همسرش تتیس متولد شد. بنابراین او نیز از نسل دوم تایتان ها بود و در تیتانوماکی شرکت نکرد.

پریبوئا و للانتوس عاشق شدند و تنها یک فرزند به نام اورا به دنیا آوردند. آئورا در فریجیا زندگی می‌کرد و بزرگ شد، جایی که شناخته شده بود بسیاری از خدایان مهم را در خود جای داده بودالهه هایی از زمان ها و اعصار مختلف.

اورا خواهر و برادری نداشت، بنابراین او متحدان و دوستان زیادی پیدا کرد در فریجیا. برخی از شاعران دوستان او را خواهر و برادر او می دانستند، اما اینطور نبود. او تنها دختر للانتوس و پریبوئا بود. آنها به او آزادی کامل دادند تا همان چیزی باشد که بود و هرگز به کسی اجازه ندادند که طبیعت آزاد و شخصیت بادی او را دلسرد کند. ایزدی در تمام فریجیا. زیبایی او بی نظیر بود. او دختر یک تایتان و یک پوره آب بود، او باید زیباترین ویژگی های فیزیکی را داشته باشد. بر اساس ادبیات، آئورا لباس‌های روان و زیبا می‌پوشید که شخصیت شاداب او را تحسین می‌کرد، او قلبی آرام داشت.

او سفیدترین پوست و تندترین و در عین حال ظریف‌ترین ویژگی‌ها را داشت. او بلندترین موهای بلوند را داشت که به خوبی پوست او را تحسین می کرد. با این حال، او همیشه کمان را با خود حمل می کرد، زیرا او یک شکارچی خشن بود، این یکی از مهارت های او بود و همچنین شجاعت را به طرق مختلف نشان می داد. برای توضیح بیشتر مورد دوم، حیوان مقدس او یک خرس وحشی است زیرا تمایل وحشی او به ماندن در میان طبیعت و گذراندن وقت با حیوانات است. زیرا او چنین لباس هایی می پوشید و همیشه مثل باد به اطراف می دوید، علاوه بر این، اوراهمچنین به اصل و قیافه خود بسیار افتخار می کرد. او نمی‌دانست که این غرور به قیمت جان و حیثیت او تمام می‌شود.

ویژگی‌های الهه آئورا

الهه آئورا الهه نسیم ملایم و بادهای خنک صبحگاهی بود. او می توانست بادها را در هر یک از جهت ها کنترل و آشکار کند. او همچنین شکارچی بسیار خوبی بود و عاشق دویدن در طبیعت با خرس ها بود. او همچنین به باکره بودن و پاکی بدنش می بالد.

او بر خلاف دختران معمولی هم سن و سالش در فریجیا بود، او خودش بود و در زیبایی اش شادی و لطف می یافت. بسیاری از مردم از صراحت و جسارت او به والدینش، پریبوئا و للانتوس انتقاد کردند، اما آنها اهمیتی ندادند. از آنجایی که او تنها فرزند آنها بود، آنها از او می خواستند که زندگی خود را به بهترین شکل بدون مراقبت در دنیا زندگی کند و او نیز چنین کرد. او چندان به سخنان مردم اهمیت نمی داد و روحی آزاد بود، آزاد مانند نسیم.

او دوست بسیار صمیمی و همراه الهه یونانی آرتمیس بود و به همین دلیل او را دوشیزه او می نامیدند. مورد دوم به همین دلیل است که با ترکیب توانایی های دستکاری باد و کشتی دوشیزه از او به عنوان Aura the Windmaid یاد می شود. این نام از کمک آرتمیس گرفته شده است.

همچنین ببینید: اودیسه در ایلیاد: داستان اولیس و جنگ تروا

از آنجایی که او در کارها و هنر اساسی زندگی بسیار ماهر بود، غالباً به دوستانش و سایر کودکان در فریژیا آموزش می داد. آموزه های او بسیار گسترده بود که باعث شد اوحتی با همه نوع مردم، به ویژه مسافران رهگذر، مشهورتر و دوست است.

اورا و آرتمیس

بزرگترین تراژدی و غم در داستان هاله دوستی او با آرتمیس بود. با وجود اینکه آنها قبلاً دوستان خوبی بودند، مدت زیادی طول نکشید. این دوستی منجر به زوال هاله و طبیعت گرانبهای او شد. همه چیز به دلیل حسادت و خیانت نهایی و انتقام از طرف آرتمیس شروع شد.

یک روز، آرتمیس و آئورا مثل همیشه در جنگل قدم می زدند . از آنجایی که هاله روحی جسور بود، از بیان حقایق ابایی نداشت. این زوج در مورد بدن خود و چگونگی تغییر شکل آنها در طول زمان صحبت می کردند. مکالمه به نقطه تاریکی منتهی شد که آئورا بدن آرتمیس را مسخره کرد.

طبق گفته آئورا، بدن او بسیار جوان و زیبا بود زیرا او هنوز باکره است و وقتی آرتمیس همین را ادعا کرد، اورا پاسخ داد که بدن آرتمیس او برای باکره بودن خیلی زنانه بود. قیافه، ظاهر و صفای او را به یکباره مسخره کرد. این باعث عصبانیت آرتمیس شد.

آرتمیس و انتقامش

آرتمیس آئورا را در جنگل رها کرد و پشت را خیس کرد. او بسیار خشمگین بود و می خواست انتقام بگیرد. او جوانی بود، بنابراین ایده ای که به ذهنش رسید بسیار نفرت انگیز و بی رحمانه بود، اما او اهمیتی نمی داد. او دیونیزوس را که خدای طبیعت، میوه، گیاه، شراب‌سازی و خلسه بود، نامید.

توجه به این نکته ضروری است.او از دیونیسوس خواست که به آئورا تجاوز کند و باکرگی او را از او سلب کند. دیونیسوس با این عمل کثیف موافقت کرد و به آئورا در جنگل تجاوز کرد. با این حال، آئورا مجبور شد در آنجا دراز بکشد و غرورش را از او ربوده بود، زیرا او از لحظه و اتفاقی که افتاده بود آگاه نبود. او نمی‌دانست که چه بر سر بدنش آمده است، علاوه بر این تصور می‌کرد که چرا در معرض چنین وحشت‌هایی قرار گرفته است.

دیونیسوس او را با پسران دوقلو باردار کرد. او قصد نداشت هیچ یک از آنها را نگه دارد یا حتی خودش زنده بماند. به نحوی زمان گذشت و او به زایمان رفت. او دو پسر دوقلو سالم به دنیا آورد که آنها را جلوی یک شیر گذاشت تا آنها را بخورد اما شیر نپذیرفت. او یکی از پسرها را خودش کشت و دیگری را دور انداخت.

مرگ آئورا

پس از اینکه غرور و شادی خود را به دیونیسوس از دست داد و فرزندش را کشت، اورا اراده ای برای زندگی نداشت او خود را در نزدیکترین رودخانه که رودخانه Sangarios بود غرق کرد. او در رودخانه مرد، اما داستان او در همان جا تمام نشد. زئوس تمام عمر خود را از کوه المپ تماشا می کرد.

زئوس پس از غرق شدن خود، بدنش را به یک نهر تبدیل کرد، سینه هایش تبدیل به فواره های آب در حال ریختن شد، و موهایش به گل تبدیل شد. هر قسمت از وجود او چیزی شد و او جزئی از رودخانه شد.

مرگ او یکی از غم انگیزترین مرگ های تمام اساطیر یونان است و به حق. با این حال، او بسیارزندگی پس از مرگ زیبا به عنوان جویبار و روان مانند او طبیعت و شخصیت بادی او. الهه نورانی در رودخانه Sangarios آرام گرفت.

میراث Aura the Windmaid

همانطور که در بالا توضیح داده شد، آئورا فرزندان دوقلو به دنیا آورد، مجموعه ای از پسران دوقلو. یکی از پسرها قبل از غرق شدن در رودخانه توسط آئورا کشته شد و پسر دیگر جان سالم به در برد. او از اورا و دیونیسوس بیشتر عمر کرد و نامش ایاکوس بود.

ایاکوس یک خدای کوچک در اساطیر یونانی بود و بخشی از فرقه اسرار الئوسینی بود. آخرین خاطره بازمانده از اورا در جهان و همچنین میراث او بود. ایاکوس هرگز آئورا، مادرش را سرزنش نکرد که او را اینگونه رها کرد و برادرش را کشت، زیرا می دانست چه فاجعه ای از سر گذرانده است.

اورا در نوشته های نونوس و اووید

به غیر از هومر و هزیود نونوس شاعر حماسی دیگری بود که درباره خدایان جزئی اساطیر یونان نوشت. کار او چندان شناخته شده یا معتبر نیست زیرا او درباره خدایان کمتر شناخته شده نوشت که هیچ نقشی ایفا نکردند یا در جنگ بدنام جانشینی، تیتانوماکی یا هر جنگ دیگری در اساطیر یونان شرکت نکردند. با این حال، این به هیچ وجه به این معنی نیست که آنها زندگی ساده ای داشتند.

از طرف دیگر اووید یک شاعر روم باستان بود که برخی از معروف ترین حماسه های رومی را نوشت. اسطوره شناسی. او به عنوان یکی از سه نویسنده برتر لاتین شناخته می شود و حق هم دارد.آثار او جزییات استثنایی را به تصویر می کشند و همگی بسیار زیبا نوشته و توضیح داده شده اند.

هر دوی این نویسنده ها در آثار خود درباره هاله نوشته بودند. در اساطیر رومی، آئورا به شفق قطبی ترجمه شد. این آثار تنها منبع اطلاعاتی در مورد الهه هستند زیرا او بخشی از هیچ داستانی نیست که توسط هزیود، هومر یا هر شاعر یونانی یا رومی دیگری نوشته شده است.

سؤالات متداول

آرتمیس در اساطیر یونان چه کسی بود؟

آرتمیس الهه یونانی بیابان، پوشش گیاهی، حیوانات وحشی، طبیعت، میوه دهی، عفت و زايمان او دختر زئوس خدای المپیک و الهه لتو بود. او یک الهه بسیار شناخته شده بود، اما طبیعت حسادت او باعث شد تا جنایتی فجیع علیه الهه هاله فریژیا مرتکب شود.

معادل رومی دیونوسوس کیست؟

باکوس معادل رومی دیونیسوس بود. هر دو خدایان شراب‌سازی، پوشش گیاهی، میوه‌دهی و خلسه بودند، بنابراین اشتراکات زیادی داشتند. روماها خدای خود باکوس را در جشن های سالانه جشن می گرفتند. آنها همچنین یک فرقه بسیار معروف اما بحث برانگیز به نام Bacchanalia تشکیل دادند که توسط دولت به دلیل فعالیت های غیرقانونی مختلف در منطقه تعطیل شد.

نتیجه گیری

الهه Aura خدای یونانی باد و نسیم صبحگاهی بود. . در آثار نونوس، شاعر یونانی، و اووید، شاعر رومی، درباره او صحبت شده است. زندگی الهه آئورا از یک تراژدی بزرگ گذشت کهدر نهایت منجر به مرگ او شد. در ادامه نکاتی که خلاصه می شود زندگی و مرگ الهه آئورا در اساطیر یونانی را نشان می دهد.

  • الهه آئورا تنها دختر نسل دوم خدای تیتان، للانتوس بود. و یکی از 3000 اقیانوسی که در اوشنوس و تتیس، پریبوئا متولد شدند. او بسیار مورد توجه و محبت پدر و مادرش بود. همه آنها در شهر معروف فریجیا زندگی می کردند.
  • او خود یک خدای کوچک و الهه باد بود. او می توانست جهت باد را مطابق میل خود تغییر دهد. او روحیه ای آزاد داشت و دوست داشت در جنگل همراه با حیواناتی که از کودکی با آنها دوست شده بود بگذراند.
  • آئورا دوشیزه آرتمیس و دوستش بود. آئورا بدن آرتمیس را مسخره کرد که باعث عصبانیت او شد. آرتمیس به دیونیسوس دستور داد که به آئورا تجاوز کند و باکرگی و غرور او را از او سلب کند و او نیز چنین کرد. آئورا به دوقلوها آغشته شد، یکی از آنها ایاکوس جان سالم به در برد و دیگری توسط اورا کشته شد.
  • آئورا در اثر غرق شدن در رودخانه ساناگاریوس درگذشت. زئوس بدن او را دگرگون کرد و آن را نهر آب کرد و موهایش گل شد. اینجا محل استراحت الهه آئورا بود.

در تمام تاریخ اساطیر یونان، الهه آئورا پایانی بسیار غم انگیز و ناراحت کننده داشت. نونوس و اووید این تراژدی را در یک کتاب توضیح می دهند. در اشعارش بسیار دلنشین است. در اینجا به پایان مقاله در مورد الهه هاله می رسیم. ماامیدوارم همه آنچه را که دنبالش بودید پیدا کنید.

John Campbell

جان کمپبل یک نویسنده و علاقه مندان به ادبیات ماهر است که به خاطر قدردانی عمیق و دانش گسترده اش از ادبیات کلاسیک معروف است. جان با اشتیاق به کلام مکتوب و شیفتگی خاصی به آثار یونان و روم باستان، سالها را به مطالعه و کاوش در تراژدی کلاسیک، شعر غزل، کمدی جدید، طنز، و شعر حماسی اختصاص داده است.با فارغ التحصیلی ممتاز در رشته ادبیات انگلیسی از یک دانشگاه معتبر، پیشینه دانشگاهی جان او را برای تحلیل انتقادی و تفسیر این خلاقیت های ادبی جاودانه فراهم می کند. توانایی او در کنکاش در ظرایف شعرهای ارسطو، عبارات غنایی سافو، شوخ طبعی آریستوفان، تفکرات طنز آمیز یوونال، و روایت های گسترده هومر و ویرژیل واقعا استثنایی است.وبلاگ جان به عنوان یک پلت فرم مهم برای او عمل می کند تا بینش ها، مشاهدات و تفسیرهای خود را از این شاهکارهای کلاسیک به اشتراک بگذارد. او از طریق تجزیه و تحلیل دقیق خود از مضامین، شخصیت ها، نمادها و زمینه تاریخی، آثار غول های ادبی باستانی را زنده می کند و آنها را برای خوانندگان با هر زمینه و علاقه قابل دسترس می کند.سبک نوشتاری جذاب او هم ذهن و هم قلب خوانندگانش را درگیر می کند و آنها را به دنیای جادویی ادبیات کلاسیک می کشاند. با هر پست وبلاگ، جان به طرز ماهرانه ای درک علمی خود را با یک نکته عمیق به هم می پیونددارتباط شخصی با این متون، آنها را قابل ربط و مرتبط با دنیای معاصر می کند.جان که به عنوان یک مرجع در زمینه خود شناخته می شود، مقالات و مقالاتی را با چندین مجله و نشریه ادبی معتبر ارائه کرده است. تخصص او در ادبیات کلاسیک نیز او را به سخنران مورد علاقه در کنفرانس های دانشگاهی و رویدادهای ادبی مختلف تبدیل کرده است.جان کمپبل از طریق نثر شیوا و شور و شوق پرشور خود مصمم است زیبایی جاودانه و اهمیت عمیق ادبیات کلاسیک را احیا کند و جشن بگیرد. چه شما یک محقق متعهد باشید یا صرفاً یک خواننده کنجکاو باشید که به دنبال کشف دنیای ادیپ، اشعار عاشقانه سافو، نمایشنامه های شوخ طبع مناندر یا داستان های قهرمانانه آشیل هستید، وبلاگ جان وعده می دهد که منبع ارزشمندی باشد که آموزش، الهام بخشیدن و شعله ور شدن خواهد داشت. عشق مادام العمر به کلاسیک ها