Eurycleia در ادیسه: وفاداری یک عمر طول می کشد

John Campbell 07-08-2023
John Campbell

خدمتکار اوریکلیا در ادیسه یک کهن الگوی اساسی در داستان و زندگی واقعی است. او نقش یک خدمتکار وفادار و مورد اعتماد را بازی می کند که به استاد کمک می کند تا به عظمت دست یابد و در عین حال از کانون توجه دور بماند.

با این حال، چنین شخصیت هایی بیش از آنچه تصور می شود مورد توجه قرار می گیرند.

بیایید بیایید نگاه کنیم. بررسی کنید چگونه Eurycleia این نقش را در Odyssey ایفا می کند.

Eurycleia در ادیسه و اساطیر یونانی کیست؟

اگرچه Eurycleia در اودیسه نقش کلیدی ایفا می کند، ما اطلاعات کمی در مورد تولد و زندگی اولیه او داریم . اودیسه اشاره می کند که پدرش اوپس، پسر پیزنور بود، اما اهمیت این مردان ناشناخته است.

وقتی اوریکلیا جوان بود، پدرش او را به لائرتس از ایتاکا فروخت. که همسرش آنتیکلیا نام داشت. نام آنتیکلیا به معنای « در برابر شهرت » است، جایی که نام اوریکلیا به معنای « شهرت گسترده » است، بنابراین می‌توان دید که این دو بانو در داستان‌های آینده چه نقش‌هایی خواهند داشت.

با این حال، لائرتس آنتیکلیا را دوست داشت و نمی خواست او را آبروریزی کند. او تقریباً به عنوان یک همسر دوم با اوریکلیا به خوبی رفتار کرد، اما هرگز در تخت او سهیم نشد. هنگامی که آنتیکلیا اودیسه را به دنیا آورد، اوریکلیا از کودک مراقبت کرد . گزارش شده است که Eurycleia به عنوان پرستار خیس ادیسه خدمت می کرد، اما منابع از داشتن فرزندی از خود که برای شیر دادن کودک ضروری است، صرف نظر می کنند.

چه به عنوان یک پرستار خیس یا پرستار، Eurycleia در تمام دوران کودکی خود مسئول ادیسه بود و عمیقاً به او ارادت داشت. او تمام جزئیات استاد جوان را می دانست و به شکل دادن به مردی که او تبدیل می شد کمک کرد. به احتمال زیاد، مواقعی وجود داشته که ادیسه بیش از هر شخص دیگری در زندگی خود به او اعتماد داشته است.

زمانی که ادیسه با پنه لوپه ازدواج کرد، بین او و اوریکلیا تنش وجود داشت. او نمی خواست اوریکلیا به او دستور دهد یا او را به خاطر دزدیدن قلب اودیسه تحقیر کند. با این حال، Eurycleia به پنه لوپه کمک کرد تا به عنوان همسر اودیسه ساکن شود و به او آموزش داد تا خانه را اداره کند. هنگامی که پنه لوپه تلماخوس را به دنیا آورد، اوریکلیا در زایمان کمک کرد و به عنوان پرستار تلماخوس خدمت کرد.

اوریکلیا به عنوان پرستار فداکار و معتمد تلماخوس

تاریخچه اوریکلیا در بالا در کتاب اول از <5 آمده است>اودیسه در اولین صحنه او. در این قسمت از روایت، عمل ساده است. Eurycleia مشعل را حمل می کند تا راه تله ماکوس را به اتاق خوابش روشن کند و به او کمک می کند تا برای رختخواب آماده شود .

آنها هیچ کلمه ای رد و بدل نمی کنند، که نشانه ای از رابطه راحت آنهاست . تله ماکوس با نصیحت مهمان منتس که می‌داند آتنا در لباس مبدل است، مشغول است. Eurycleia، با دیدن او که حواسش پرت شده است، می داند که او را برای صحبت کردن تحت فشار قرار ندهد، و او فقط به نیازهای او اهمیت می دهد و بی سر و صدا بیرون می رود و او را به افکارش می سپارد.

اما به زودی تله ماکوس، پسر اودیسه، به سراغش می رود. Eurycleia برای کمکآماده شدن برای یک سفر مخفیانه برای یافتن پدرش.

چرا Eurycleia نمی‌خواهد Telemachus آنجا را ترک کند؟

دلایل او عملی است:

"به محض اینکه از اینجا رفتید، خواستگارها شروع می کنند

نقشه های شیطانی برای آسیب رساندن به شما بعدا --

چگونه می توانند شما را با نیرنگ بکشند

و سپس بین خود تقسیم کنند

تمام دارایی های شما. شما باید اینجا بمانید

برای محافظت از آنچه مال شماست. نیازی نیست رنج بکشید

از سرگردانی در دریای بی قرار چه می آید.

هومر، اودیسه، کتاب دو

تلماخوس به او اطمینان می دهد که خدای تصمیم او را هدایت می کند . اوریکلیا قسم می خورد که به مدت یازده روز به مادرش پنه لوپه نگوید. در روز دوازدهم، او بلافاصله به پنه‌لوپه می‌گوید و او را تشویق می‌کند که شجاع باشد و به نقشه پسرش اعتماد کند.

وقتی تله ماکوس سرانجام با خیال راحت از سفر خود در کتاب 17 به خانه برمی‌گردد، اوریکلیا اولین کسی است که او را می‌بیند. . او اشک می ریزد و می دود تا او را در آغوش بگیرد.

Eurycleia چگونه اودیسه را می شناسد؟

Eurycleia تنها کسی است که اودیسه مبدل را بدون کمک شناسایی می کند . از آنجایی که Eurycleia او را بزرگ کرد، تقریباً به همان اندازه که خودش را می شناسد، او را می شناسد. او فکر می کند وقتی او را می بیند برایش آشنا به نظر می رسد، اما یک چیز کوچک شک او را تأیید می کند، چیزی که افراد زیادی هرگز آن را نمی دیدند.

چیست؟

همچنین ببینید: ترجمه کاتولوس 7

چه زمانیاودیسه با مبدل به گدا به قصر خود می رسد، پنه لوپه پذیرایی مناسبی از او می کند: لباس خوب، تخت و حمام. اودیسه از او درخواست می‌کند که هیچ جریمه‌ای دریافت نکند، و او راضی می‌شود که فقط توسط یک خدمتکار مسن‌تر غسل داده شود «که فداکاری واقعی را می‌شناسد و به اندازه من در قلبش رنج کشیده است.»

Eurycleia با گریه موافقت می کند و اظهار می کند:

«... بسیاری از غریبه های فرسوده

به اینجا آمده اند، اما هیچ کدام، به شما می گویم،

چقدر شبیه او بود که به او نگاه می کرد - قد و قامت،

صدا و پاهای شما همگی شبیه اودیسه هستند>

هومر، اودیسه ، کتاب 19

اوریکلیا زانو زده و شروع به شستن پاهای گدا می کند. ناگهان او زخمی را روی پای او می بیند که فوراً آن را تشخیص می دهد.

هومر دو داستان از ملاقات ادیسه با پدربزرگش ، اتولیکوس را بازگو می کند. داستان اول به Autolycus اعتبار می دهد که اودیسه را نامگذاری کرده است، و داستان دوم شکاری را بازگو می کند که در آن یک گراز زخمی بر اودیسه زده است. این همان زخمی است که اوریکلیا روی پای گدا می‌بیند و مطمئن است که اربابش، اودیسه، بالاخره به خانه بازگشته است. در شوک از کشف او، که به حوض برنزی می چسبد و آب را روی زمین می ریزد. او بر می گردد تا به پنه لوپه بگوید، اما اودیسه مانع او می شود و می گوید که خواستگاران او را سلاخی خواهند کرد. او به او هشدار می دهد که سکوت کند زیرا aخداوند به او کمک می کند تا بر خواستگاران غلبه کند .

«اوریکلیای محتاط سپس به او پاسخ داد: فرزندم،

چه کلماتی از سد دندان تو رها شد. !

میدونی روحیه من چقدر قوی و محکمه 6>

هومر، ادیسه، کتاب 19

به اندازه حرفش، Eurycleia زبانش را نگه می دارد و حمام کردن اودیسه را تمام می کند . صبح روز بعد، او به خدمتکاران زن دستور می دهد تا سالن را برای یک جشن ویژه تمیز و آماده کنند. هنگامی که همه خواستگارها داخل سالن می نشینند، او بی سر و صدا دور می شود و آنها را در داخل قفل می کند، جایی که آنها به دست اربابش به عذاب خود می رسند.

اودیسه با اوریکلیا درباره خدمتکاران بی وفا مشورت می کند

هنگامی که کار سرنوشت ساز انجام می شود، Eurycleia قفل درها را باز می کند و سالن را غرق در خون و بدن می بیند ، اما اربابان او Odysseus و Telemachus ایستاده اند. قبل از اینکه او بتواند از خوشحالی فریاد بزند، اودیسه او را متوقف می کند. او در سفرهایش چیزهای زیادی در مورد عواقب غرور یاد گرفت و آرزو نمی‌کند که پرستار عزیزش به خاطر نشان دادن غرور خودش رنج بکشد:

«پیرزن، می‌توانی شادی کنی

در قلب خود - اما با صدای بلند فریاد نزنید.

خود را مهار کنید. زیرا این یک هتک حرمت است

فخر کردن بر اجساد کشته شدگان.

سرنوشت الهی و اعمال بی پروا آنها

این مردانی را که نتوانستند احترام بگذارند کشته اند

هیچ مردی درزمین که در میان آنها آمد

بد یا خوب. و به این ترتیب از طریق فسقشان

آنها به سرنوشت بدی دست یافتند. اما حالا بیا

از زنهای این تالارها بگو

از اونایی که به من و اونایی که به من بی احترامی میکنن <4

کسی که هیچ سرزنشی ندارد.

هومر، اودیسه، کتاب 22

به درخواست استادش، اوریکلیا دوازده نفر را فاش کرد. از پنجاه خدمتکار زن طرف خواستگاران را گرفته بودند و اغلب با پنه لوپه و تله ماکوس رفتاری سرزنش آمیز داشتند . او آن دوازده خدمتکار را به سالن فراخواند، و اودیسه وحشتناک آنها را وادار کرد تا قتل عام را تمیز کنند، اجساد را به بیرون حمل کنند و خون را از کف و اثاثیه تمیز کنند. هنگامی که سالن بازسازی شد، دستور داد که همه دوازده زن را بکشند.

اوریکلیا از هویت اودیسه به پنه لوپه اطلاع می دهد

اودیسه اوریکلیا، وفادارترین خدمتکار خود را می فرستد تا همسرش را نزد او بیاورد. . Eurycleia با خوشحالی به سمت اتاق خواب پنه لوپه می رود، جایی که آتنا او را وادار کرده بود در تمام مدت مصیبت بخوابد.

او با این خبر خوشحال کننده پنه لوپه را از خواب بیدار می کند:

"بیدار شو، پنه لوپه، فرزند عزیزم،

بنابراین خودت می‌توانی با چشمان خودت ببینی

هر روز چه می‌خواستی. 6>

اودیسه از راه رسید. او ممکن است دیر کرده باشد،

همچنین ببینید: چرا آشیل نمی خواست بجنگد؟ پراید یا پیکه

اما او به خانه برگشته است. و او کشته است

آن خواستگاران متکبر که این خانه را به هم ریخته اند،

مصرف اوکالاها، و پسرش را قربانی کرد.»

هومر، اودیسه، کتاب 23

اما، پنه لوپه تمایلی به این باور ندارد که اربابش بالاخره خانه . پس از یک بحث طولانی، Eurycleia در نهایت او را متقاعد می کند که به سالن برود و خودش قضاوت کند. او برای آزمایش نهایی پنه لوپه برای گدا و دیدار دوباره اشک آلود او با اودیسه حضور دارد.

نتیجه گیری

اوریکلیا در اودیسه نقش کهن الگوی وفادار را پر می کند. بنده محبوب، چندین بار در روایت ظاهر شد.

در اینجا آنچه ما می دانیم در مورد Eurycleia:

  • او دختر Ops و نوه Peisenor بود. .
  • پدر ادیسه، لائرتس، او را خرید و با او به عنوان یک خدمتکار محترم رفتار کرد، اما با او رابطه جنسی نداشت. Telemachus.
  • Telemachus از Eurycleia می خواهد که به او کمک کند تا برای یک سفر مخفیانه برای یافتن پدرش آماده شود و اولین کسی است که در بازگشت به او سلام می کند.
  • Eurycleia زمانی که اودیسه را زخمی می بیند، هویت اودیسه را کشف می کند. پاهایش را حمام می کند، اما راز او را پنهان می کند.
  • او خدمتکاران را راهنمایی می کند تا سالن را برای ضیافت آخر آماده کنند و هنگامی که خواستگارها داخل شدند، در را قفل می کند.
  • پس از کشتار خواستگاران او به اودیسه می گوید که کدام یک از خدمتکاران زن بی وفا بوده اند.
  • یوریکلیا پنه لوپه را از خواب بیدار می کند تا به او بگوید ادیسه خانه است.

اگرچه او در خانه است.Eurycleia از نظر فنی دارای اصلاح است، یکی از اعضای محترم و محبوب خانواده ادیسه است ، و Odysseus، Telemachus و Penelope همگی مدیون قدردانی او هستند.

John Campbell

جان کمپبل یک نویسنده و علاقه مندان به ادبیات ماهر است که به خاطر قدردانی عمیق و دانش گسترده اش از ادبیات کلاسیک معروف است. جان با اشتیاق به کلام مکتوب و شیفتگی خاصی به آثار یونان و روم باستان، سالها را به مطالعه و کاوش در تراژدی کلاسیک، شعر غزل، کمدی جدید، طنز، و شعر حماسی اختصاص داده است.با فارغ التحصیلی ممتاز در رشته ادبیات انگلیسی از یک دانشگاه معتبر، پیشینه دانشگاهی جان او را برای تحلیل انتقادی و تفسیر این خلاقیت های ادبی جاودانه فراهم می کند. توانایی او در کنکاش در ظرایف شعرهای ارسطو، عبارات غنایی سافو، شوخ طبعی آریستوفان، تفکرات طنز آمیز یوونال، و روایت های گسترده هومر و ویرژیل واقعا استثنایی است.وبلاگ جان به عنوان یک پلت فرم مهم برای او عمل می کند تا بینش ها، مشاهدات و تفسیرهای خود را از این شاهکارهای کلاسیک به اشتراک بگذارد. او از طریق تجزیه و تحلیل دقیق خود از مضامین، شخصیت ها، نمادها و زمینه تاریخی، آثار غول های ادبی باستانی را زنده می کند و آنها را برای خوانندگان با هر زمینه و علاقه قابل دسترس می کند.سبک نوشتاری جذاب او هم ذهن و هم قلب خوانندگانش را درگیر می کند و آنها را به دنیای جادویی ادبیات کلاسیک می کشاند. با هر پست وبلاگ، جان به طرز ماهرانه ای درک علمی خود را با یک نکته عمیق به هم می پیونددارتباط شخصی با این متون، آنها را قابل ربط و مرتبط با دنیای معاصر می کند.جان که به عنوان یک مرجع در زمینه خود شناخته می شود، مقالات و مقالاتی را با چندین مجله و نشریه ادبی معتبر ارائه کرده است. تخصص او در ادبیات کلاسیک نیز او را به سخنران مورد علاقه در کنفرانس های دانشگاهی و رویدادهای ادبی مختلف تبدیل کرده است.جان کمپبل از طریق نثر شیوا و شور و شوق پرشور خود مصمم است زیبایی جاودانه و اهمیت عمیق ادبیات کلاسیک را احیا کند و جشن بگیرد. چه شما یک محقق متعهد باشید یا صرفاً یک خواننده کنجکاو باشید که به دنبال کشف دنیای ادیپ، اشعار عاشقانه سافو، نمایشنامه های شوخ طبع مناندر یا داستان های قهرمانانه آشیل هستید، وبلاگ جان وعده می دهد که منبع ارزشمندی باشد که آموزش، الهام بخشیدن و شعله ور شدن خواهد داشت. عشق مادام العمر به کلاسیک ها