اودیسه سیکلوپ: پولیفموس و به دست آوردن خشم خدای دریا

John Campbell 08-08-2023
John Campbell

اودیسه سیکلوپ یا پولیفموس به عنوان پسر خدای دریا، پوزئیدون، شناخته می شود. نیمه خدا نیز مانند پدرش نیرومند است و نسبت به کسانی که به او بدی می‌کنند خشمگین است. این غول به عنوان یک موجود خشن، بی رحم و خودخواه نوشته شده است که معشوق عزیزش، Acis را می کشد. اما او در ادیسه چه کسی بود؟ و چگونه او باعث سفر پرفراز و نشیب ادیسه به خانه شد؟ برای پاسخ به این سؤالات، باید به همان وقایعی که در ادیسه رخ داد برگردیم.

اودیسه

پس از جنگ تروا، مردانی که در درگیری شرکت کرده بودند به به خانه برگردند و نزد خانواده‌هایشان برگردند. ادیسه مردانش را روی کشتی‌ها جمع می‌کند و مستقیم به خانه محبوبشان، ایتاکا می‌رود. در راه، آنها در کنار جزایر مختلف با درجات مختلف خطر توقف می‌کنند، اما هیچ جزیره‌ای برای آنها دردسرهایی ایجاد نکرده است که تا رسیدن به جزیره سیسیل، سرزمین سیکلوپ‌ها، آنها را تا پایان عمر ادامه دهد.

در اینجا آنها غاری پر از غذا و طلا پیدا می‌کنند؛ مردان در حرص و طمع خود تصمیم می‌گیرند آنچه را که در آنجا است ببرند و با غذای موجود در خانه مهمانی کنند و از تجملات آن زمان لذت ببرند. ، غافل از خطراتی که با آن روبرو هستند. پولیفموس، یک غول یک چشم، وارد خانه خود می شود تا مردان کوچک عجیب و غریب را ببیند که غذای او را می خورند و از گنجینه های او شگفت زده می شوند.

اودیسه به سمت غول می رود و از او می خواهد که به آنها بدهد غذا برای خوردن، سرپناهی از سفر و امنیت در آنهاسفر، همه در ازای داستان های ماجراجویی و سفر آنها. غول پلک می زند و دو مرد را به نزدیک ترین فرد خود می برد. او آنها را می جود و آنها را در مقابل اودیسه و مردانش می بلعد، و آنها را وادار می کند که از ترس فرار کنند و از غولی که دوستانشان را خورده پنهان کنند

پولیفموس غار را می بندد. با یک تخته سنگ، مردها را به دام می اندازد و روی تخت خود می خوابد. روز بعد پولیفموس دو مرد دیگر را شکار می کند و آنها را برای صبحانه می خورد. او غار را برای مدت کوتاهی باز می کند تا گاوهایش بیرون بیایند و غار را با یک تخته سنگ می پوشاند و دوباره مردان ایتاکایی را در داخل آن گیر می اندازد. چماق غول پیکر، و آن را به شکل نیزه تیز می کند؛ سپس منتظر بازگشت غول می ماند. هنگامی که پولیفموس وارد غار خود می شود، قبل از اینکه اودیسه شجاعت صحبت کردن با غول را پیدا کند، دو نفر دیگر از مردان اودیسه را می خورد. او به سیکلوپ شراب می دهد از سفرشان و به او اجازه می دهد تا هر چقدر که می خواهد بنوشد.

وقتی پولیفموس مست شد، ادیسه نیزه را مستقیماً در چشم سیکلوپ فرو می کند و در این روند او را کور می کند. پولیفموس، کور از عصبانیت، سعی می کند به دنبال انسان جسوری بگردد که جرأت کور کردن او را داشته است، اما بی فایده است، او نمی تواند احساس پادشاه ایتاکان را داشته باشد.

روز بعد پولیفموس باید به گله خود اجازه دهد تا در میان مردم راه برود. چمن و نور خورشید او غار را باز می کند اما همه چیز را بررسی می کندکه از آن عبور می کند. او هر یک از گوسفندان خود را احساس کرد، به امید دستگیری مردانی که او را نابینا کردند، اما فایده ای نداشت. تنها چیزی که می توانست حس کند پشم نرم گوسفندش بود. اودیسه و افرادش بدون اینکه بداند خود را به شکم گوسفندان بسته بودند تا با آرامش و بدون اینکه گرفتار شوند، فرار کنند.

اگرچه مردان ایتاکایی جان سالم به در برده بودند و می توانستند یک تکه فرار کنند، غرور اودیسه بیشتر می شود. بهتر از او او نام خود را فریاد می‌زند و به غول می‌گوید که به هر کسی که می‌دانست بگوید که او، پادشاه ایتاکا، غول را کور کرده است و نه هیچ‌کس دیگر.

پلی‌فموس در ادیسه سپس به پدرش دعا می‌کند. پوزئیدون، تا بازگشت اودیسه به خانه را به تأخیر بیندازد، و پوزیدون به درخواست پسر محبوبش توجه می کند. پوزیدون طوفان ها و امواجی را به طرف مهمانی پادشاه ایتاکان می فرستد و آنها را به آب های خطرناک و جزایر خطرناک هدایت می کند.

همچنین ببینید: ترجمه کاتولوس 70

آنها را به جزیره Laistrygonians آوردند، جایی که آنها را مانند طعمه شکار کردند و مانند شکار با آنها رفتار کردند تا پس از صید آنها را ردیابی و کبابی کنند. اودیسه به سختی با چند نفر از مردانش فرار می کند، اما طوفان او را به سمت جزیره سیرس هدایت می کند. در جزیره سیرس، مردان اودیسه به خوک تبدیل می شوند و با کمک هرمس نجات می یابند. .

آنها به مدت یک سال در جزیره مجلل می مانند و بار دیگر به سمت ایتاکا حرکت می کنند. طوفان دیگری آنها را به جزیره هلیوس می برد، جایی که مردان ادیسه سلاخی می کنند.گاو طلایی محبوب خدا، خشم خدایان را به دست می آورد.

مجازات زئوس

به عنوان مجازات زئوس، خدای خدایان، صاعقه ای می فرستد راه آنها، کشتی آنها را غرق کرد و همه مردان را غرق کرد. اودیسه، تنها بازمانده، به جزیره Ogygia، خانه پوره یونانی کالیپسو می رود، جایی که او چندین سال در زندان است.

حبس او به پایان می رسد زیرا آتنا می تواند پدرش و بقیه اعضای شورای المپیک را متقاعد کند. به او اجازه دهد به خانه برگردد اودیسه از جزیره کالیپسو می گریزد اما دوباره توسط امواج جامد و طوفان های پوزیدون از مسیر خارج می شود. او در جزیره فایاکوس به ساحل می‌رود و در آنجا با دختر پادشاه ملاقات می‌کند. دختر جوان اودیسه را به قلعه باز می‌گرداند و به او توصیه می‌کند که پدر و مادرش را مجذوب خود کند تا به ایتاکا برگردند. او با بازگویی ماجراجویی‌های خود و مبارزاتی که در طول سفرهایش با آن روبرو می‌شد، فایاکیان را مجذوب خود می‌کند.

پادشاه به گروهی از مردان خود دستور می دهد که جوان ایتاکایی را برای حامی خود، پوزیدون، که سوگند یاد کرده بود در سفرهایشان از آنها محافظت کند، به خانه بیاورند. بنابراین، قهرمان یونانی ما توانست با مهربانی و مهارت فایاسی ها به سلامت به ایتاکا بازگردد، جایی که سرانجام بر تخت سلطنت نشست.

سایکلوپ در ادیسه کیست؟

Cyclops از ادیسه موجودی اسطوره ای است که از خدایان و الهه ها متولد شده است که در اساطیر یونان اهمیت زیادی دارد. دراودیسه، برجسته‌ترین سیکلوپ، پسر پوزیدون، پولیفموس است که در خانه خود با اودیسه و مردانش روبرو می‌شود.

پوزیدون که طبیعتی نامنظم داشت، زمانی از اودیسه به دلیل اعمال نجیبانه‌اش در جنگ تروا حمایت کرد. پس از بی احترامی با مجروح کردن پسرش، حضور او را تهدیدی می بیند. پادشاه ایتاکان او را کور می کند، زیرا آنها از چنگال او فرار می کنند. پولیفموس خجالت زده و خشمگین به پدرش دعا می کند و از او می خواهد که از کسانی که او را مجروح کرده اند انتقام بگیرد.

پوزیدون های مختلف را می فرستد. طوفان ها و امواج به سمت راه اودیسه، آنها را به سمت هیولاهای دریایی، آب های سخت و خطرناک ترین جزایر برای آسیب رساندن به مردان ایتاکا هدایت می کند. آخرین تلاش پوزیدون برای منحرف کردن سفر ادیسه پس از فرار پادشاه ایتاکان از جزیره کالیپسو است. آب‌های قوی بر فراز کشتی ادیسه در حالی که او جزیره فایاسیوس را به ساحل می‌برد. فایاسی ها پوزئیدون را حامی خود می دانند همانطور که او قول داده بود که از آنها در سفر در دریا محافظت کند. غار Cyclops

همچنین ببینید: چرا بیولف مهم است: دلایل اصلی خواندن شعر حماسی

اودیسه و افرادش به سیسیل می‌رسند و به غار پولیفموس می‌روند و فوراً از Xenia درخواست می‌کنند. مبادله، و متقابل.

به یونانیآداب و رسوم، برای صاحب خانه این است که غذا، سرپناه و سفرهای ایمن را به مسافران دریایی در ازای داستان های سفرشان ارائه دهد. از آنجایی که اطلاعات بسیار کمیاب بود و سفر کاری دشوار بود، سطوح مسافران در دوران باستان اهمیت زیادی داشت، بنابراین تقاضای اودیسه برای چنین چیزی جز راهی برای خوشامدگویی به یونانیان باستان نبود.

اودیسه از او خواست که زنیا را از یک سایکلوپس بخواهد، محیط فرهنگی کاملاً متفاوت با یونانیان. سیکلوپ ها، بسیار شبیه خدایان و الهه ها، به چنین خصلتی اهمیت نمی دهند، زیرا این ویژگی را دارند. قدرت و اختیار برای سفر به تنهایی به ویژه پولیفموس علاقه ای به آنچه در جزیره محبوبش در پیش بود نداشت.

سیکلوپ یونانی که قبلاً به دلیل گرایش های قتل عام و خشونت آمیز خود شناخته شده بود، علاقه ای نداشت. از بازدیدکنندگان ناشناس غار او که خواستار حقوق خانه او بودند قدردانی کنید. بنابراین به جای گوش دادن به خواسته های اودیسه، به عنوان نمایش قدرت، مردانش را خورد. سپس ادیسه و سایکلوپس‌ها در حالی که یونانی‌ها سعی می‌کنند فرار کنند با یک نبرد شوخ طبعی روبرو می‌شوند در حالی که سیکلوپ‌ها سعی می‌کنند آنها را در زندان نگه دارند.

نتیجه‌گیری:

حالا که ما در مورد پولیفموس که او در ادیسه کیست صحبت کرده‌ایم و نقش او در نمایشنامه چه بوده است، اجازه دهید به برخی از نکات مهم این مقاله بپردازیم:

  • سیکلوپ در ادیسه کسی نیست جز پولیفموس
  • اودیسهو Cyclops که به نام اولیس و سیکلوپ نیز شناخته می شود، داستان ادیسه را در حالی که سعی می کند از غار پولیفموس فرار کند، غول را در این فرآیند کور کرده و خشم پوزئیدون را برانگیخته می کند
  • اودیسه، پولیفموس را کور می کند تا از غار فرار کند. باعث خشم پوزئیدون می شود، کسی که تمام تلاش خود را می کند تا سفر پادشاه جوان ایتاکان به خانه را دشوار کند
  • پولیفموس یک سیکلوپ خشن و قاتل است که علاقه ای به هیچ چیز در خارج از جزیره خود ندارد
  • 17>

    اودیسه از سیکلوپها زنیا را طلب می کند اما با مرگ تعدادی از مردانش پاداش دریافت می کند.

    در پایان، پولیفموس در ادیسه نقش تعیین کننده ای داشت. در ساختن یک آنتاگونیست در نمایشنامه. بدون پولیفموس، ادیسه خشم پوزئیدون را به دست نمی آورد و آنتاگونیست الهی از راه خود برای به تاخیر انداختن سفر ادیسه برای سال ها تلاش نمی کرد. و در اینجا شما آن را دارید، یک تحلیل کامل از سیکلوپ در ادیسه، که او کیست، و اهمیت سیکلوپ در نمایشنامه.

John Campbell

جان کمپبل یک نویسنده و علاقه مندان به ادبیات ماهر است که به خاطر قدردانی عمیق و دانش گسترده اش از ادبیات کلاسیک معروف است. جان با اشتیاق به کلام مکتوب و شیفتگی خاصی به آثار یونان و روم باستان، سالها را به مطالعه و کاوش در تراژدی کلاسیک، شعر غزل، کمدی جدید، طنز، و شعر حماسی اختصاص داده است.با فارغ التحصیلی ممتاز در رشته ادبیات انگلیسی از یک دانشگاه معتبر، پیشینه دانشگاهی جان او را برای تحلیل انتقادی و تفسیر این خلاقیت های ادبی جاودانه فراهم می کند. توانایی او در کنکاش در ظرایف شعرهای ارسطو، عبارات غنایی سافو، شوخ طبعی آریستوفان، تفکرات طنز آمیز یوونال، و روایت های گسترده هومر و ویرژیل واقعا استثنایی است.وبلاگ جان به عنوان یک پلت فرم مهم برای او عمل می کند تا بینش ها، مشاهدات و تفسیرهای خود را از این شاهکارهای کلاسیک به اشتراک بگذارد. او از طریق تجزیه و تحلیل دقیق خود از مضامین، شخصیت ها، نمادها و زمینه تاریخی، آثار غول های ادبی باستانی را زنده می کند و آنها را برای خوانندگان با هر زمینه و علاقه قابل دسترس می کند.سبک نوشتاری جذاب او هم ذهن و هم قلب خوانندگانش را درگیر می کند و آنها را به دنیای جادویی ادبیات کلاسیک می کشاند. با هر پست وبلاگ، جان به طرز ماهرانه ای درک علمی خود را با یک نکته عمیق به هم می پیونددارتباط شخصی با این متون، آنها را قابل ربط و مرتبط با دنیای معاصر می کند.جان که به عنوان یک مرجع در زمینه خود شناخته می شود، مقالات و مقالاتی را با چندین مجله و نشریه ادبی معتبر ارائه کرده است. تخصص او در ادبیات کلاسیک نیز او را به سخنران مورد علاقه در کنفرانس های دانشگاهی و رویدادهای ادبی مختلف تبدیل کرده است.جان کمپبل از طریق نثر شیوا و شور و شوق پرشور خود مصمم است زیبایی جاودانه و اهمیت عمیق ادبیات کلاسیک را احیا کند و جشن بگیرد. چه شما یک محقق متعهد باشید یا صرفاً یک خواننده کنجکاو باشید که به دنبال کشف دنیای ادیپ، اشعار عاشقانه سافو، نمایشنامه های شوخ طبع مناندر یا داستان های قهرمانانه آشیل هستید، وبلاگ جان وعده می دهد که منبع ارزشمندی باشد که آموزش، الهام بخشیدن و شعله ور شدن خواهد داشت. عشق مادام العمر به کلاسیک ها