پولیفموس در ادیسه: سیکلوپ غول پیکر قوی اساطیر یونان

John Campbell 12-10-2023
John Campbell

فهرست مطالب

Polyphemus در ادیسه به عنوان یک هیولای غول پیکر یک چشم توصیف شد که نقش مهمی در اساطیر یونان داشت. ظاهر او ممکن است با ما تفاوت زیادی داشته باشد، اما مانند هر انسان معمولی، او می داند چگونه عاشق شود.

Polyphemus در ادیسه شناخته شده ترین سیکلوپ (غول یک چشم) در اساطیر یونان بود. او یکی از پسران سیکلوپی خدای دریا، پوزیدون، و پوره توسا است. Polyphemus در زبان یونانی به معنای "فراوانی در آهنگ ها و افسانه ها" است. اولین حضور او در کتاب نهم ادیسه بود، جایی که او به عنوان یک غول وحشی انسان خوار به تصویر کشیده شد. 3> به طور خاص در یک غار کوهستانی در کوه اتنا. این جزیره جایی است که تمام سیکلوپ ها در آن اقامت داشتند. هومر مشخص نکرد که آیا تمام سیکلوپ های کوه دارای یک چشم هستند یا خیر. این جزیره جایی است که پولیفموس زندگی روزمره خود را می گذراند و کارهایی مانند تهیه پنیر، گله داری گوسفندان و محافظت از شرکت خود را انجام می داد. پولیفموس و هیولاهای دیگرش مجالس، قوانین یا سنت های مهمان نوازی و مدنیت را انجام نمی دهند.

کتاب شاعر رومی، اووید، با عنوان مسخ بیان می کند که Cyclops Polyphemus درکاریلو و سوتومایور داستان Polyphemus به بازنگری اپرایی داده شد که در دهه 1780 رایج شد. یک نسخه فشرده با عنوان Polypheme en furie توسط آهنگسازی به نام Tristan L'Hermite در سال 1641 منتشر شد. بازنمایی های موسیقایی بیشتری با تمرکز بر داستان Polyphemus وجود دارد که در حدود قرن 21 منتشر شد.

همچنین ببینید: کلئوس در ایلیاد: مضمون شهرت و شکوه در شعر

Polyphemus همچنین در این فیلم به تصویر کشیده شد. بسیاری از نقاشی ها و مجسمه ها جولیو رومانو، نیکلاس پوسین، کورنیل ون کلیو، و دیگرانی مانند فرانسوا پریر، جیووانی لانفرانکو، ژان باپتیست ون لو و گوستاو مورو از جمله هنرمندانی هستند که از داستان پولیفموس الهام گرفته اند.

ویژگی های شخصیتی که سیکلوپ ها در "اودیسه" نشان می دهند

ما می توانیم داستان ادیسه و پولیفموس را در فصل نهم ادیسه هومر بیابیم. این سیکلوپ ها غیرانسانی توصیف شدند. و بی قانون هنگامی که اودیسه به همراه خدمه خود در جزیره سیسیل که در آن سیکلوپ ها اقامت داشتند، فرود آمدند، منتظر آمدن پولیفموس بودند.

بعد، آنها با سیکلوپ های غول پیکر آشنا شدند و از آنجا ویژگی های سیکلوپ را شناختند: قوی، پر سر و صدا، خشن و قاتل. او ادیسه را ترساند. او هیچ گونه همدردی با بازدیدکنندگان خود نشان نداد. در عوض، برخی از آنها را کشت و خورد.

آیا پولیفموس در ادیسه آنتاگونیست است؟

بله، پولیفموس به عنوان یک شرور در ادیسه به تصویر کشیده شده است. زیرا اودیسه او را برانگیخت که مانند یک بد رفتار کندپسر اگر یادتان باشد، اودیسه بدون اجازه وارد غار پولیفموس شد و با غذای او ضیافت کرد. هیچ کس نمی تواند کاری را که اودیسه با سیکلوپ غول پیکر انجام داد را دوست داشته باشد. ورود به ملک شخصی مانند برانگیختن خشم مالک است.

پولیفموس به عنوان یک شرور شناخته می شود زیرا او با قهرمان یونان باستان، اودیسه، در جزیره سیسیل روبرو شد و با او جنگید. احتمالاً پولیفموس به دلیل بی ادبی این متجاوزان در شوک بود، بنابراین تعدادی از آنها را کشت و خورد. او ممکن است فکر کند که این متجاوزان دزدانی بودند که سعی داشتند به قلمرو او حمله کنند. بنابراین، واکنش اولیه او محافظت از خود بود. او در غار خود را با سنگی بزرگ مهر و موم کرد و بلافاصله دو تن از مردان ادیسه را ربود و آنها را خورد. سیسیل با آنچه دیگر انسان های طبیعی انجام می دادند متفاوت بود. این وظیفه پولیفموس نیست که با تمام بازدیدکنندگانش در جزیره سیسیل رفتار خوبی داشته باشد زیرا سیکلوپ ها برای پیروی از چنین قوانینی آموزش ندیده اند.

اگر به دیدگاه سبک تر داستان نگاه کنیم پولیفموس واقعاً یک شرور نبود، بلکه یک هیولای بیگناه غول بود که توسط برخی افراد متکبر مورد آزار و اذیت قرار گرفته است. اودیسه و مردانش سیکلوپ غول پیکر را وسوسه کردند و آنها را تشویق کردند که تبهکار شوند. به همین دلیل است که پولیفموس زمانی که مقداری از آنها را می خورد به عنوان یک شرور دیده می شدمردان اودیسه.

ریشه های سیکلوپ در یونان باستان

در میان سایر هیولاها، سیکلوپ ها شناخته شده ترین و قابل شناسایی ترین در داستان های اسطوره های یونانی هستند. به طور خاص، پولیفموس نقش بزرگی در شعر حماسی هومر، ادیسه ایفا کرد. این موجودات را می توان سیکلوپ نامید و به صورت سیکلوپ متکثر کرد. این نام به عنوان "گرد" یا "چشم چرخ" ترجمه شده است برای توصیف تک چشم در مرکز پیشانی غول‌های قوی. مشهورترین و در عین حال او به نسل دوم تعلق دارد.

نسل اول سیکلوپ ها

شخصیت های اولیه در اساطیر یونان باستان قبل از زئوس و دیگر خدایان المپیا اولین نسل سیکلوپ ها بودند. آنها فرزندان الهه های باستانی بودند: اورانوس، الهه آسمان، و گایا، الهه زمین. این سه سیکلوپ با نام سه برادر شناخته می شدند و به آنها Arges (تندرر)، برونتس (Vivid) و استروپس (Lightner) نامیده می شدند. زئوس. اورانوس که خدای برتر بود به دلیل قدرتی که سیکلوپ ها دارند احساس ناامنی و نگرانی می کرد، بنابراین سه سیکلوپ و هکاتونچیرس را زندانی کرد.

آزادی سیکلوپ ها تنها زمانی حاصل شد که زئوس در برابر پدرش کرونوس ایستاد و از پدرش خواست که سه سیکلوپ را آزاد کند، همانطور که این سه برادر ممکن است در Titanomachy برای آنها پیروزی به ارمغان بیاورد . زئوس سپس به فرورفتگی تاریک فرود آمد، کامپه را کشت، و سپس بستگانش را در امتداد هکاتونچیرس آزاد کرد.

هکاتونچیرس در نبردهایی در کنار زئوس می‌جنگید، اما سه سیکلوپ نقش مهم‌تری داشتند. نقش آنها ساختن سلاح برای نبردها بود. در طول زندانی شدن سیکلوپ ها در تارتاروس، آنها سال های خود را صرف تیز کردن مهارت های آهنگری خود کردند. سلاح های ساخته شده توسط سیکلوپ ها به قوی ترین سلاح های ساخته شده تبدیل شدند، و سلاح ها توسط زئوس و متحدان جنگجوش استفاده شد. اساطیر یونانی. کلاه تاریکی هادس نیز توسط سه سیکلوپ ساخته شده بود، و کلاه او فردی را که از آن استفاده می‌کرد نامرئی کرد. همچنین سه سیکلوپ برای ساخت تیرها و کمان های آرتمیس و همچنین تیرهای نور خورشید و کمان های آپولون به شمار می رفتند. پیروزی در دوران تیتانوماکی هادس کلاه خود را بر سر می گذاشت و سپس یواشکی وارد اردوگاه تیتان ها می شد و سلاح های تیتان ها را از بین می برد.

سیکلوپ ها در کوه المپ

زئوس کمک هایی را که از آنها دریافت کردند تصدیق کرد. cyclopes، بنابراین سه برادر، Arges، Brontes، و Steropes، دعوت شدند تا زندگی کنندکوه المپ. این سیکلوپ ها در کارگاه هفائستوس کار می کردند، زیورآلات، سلاح ها و دروازه های کوه المپ را می ساختند.

اعتقاد بر این بود که هفایستوس آهنگرهای متعددی داشت و این سیکلوپ ها زیر آن کار می کردند. آتشفشانهای کشف شده روی زمین. سه برادر سیکلوپ اقلامی را نه فقط برای خدایان می ساختند. آنها همچنین مسئول ساختن استحکامات عظیم یافت شده در تیرین و میکنه بودند.

در همین حال، سه سیکلوپ اصلی به دست المپیایی ها مردند. آرژس توسط هرمس کشته شد، در حالی که استروپس و برونتس توسط آپولو به عنوان انتقام از مرگ پسرش اسکلپیوس کشته شدند.

نسل دوم سیکلوپها

نسل دوم سیکلوپ ها شامل حلقه های هومر در شعر حماسی، ادیسه بود. این نسل جدید از سیکلوپ ها شامل فرزندان پوزیدون بود و اعتقاد بر این بود که در جزیره سیسیل زندگی می کنند. ظاهر مانند اجداد خود بودند، اما از نظر فلزکاری مهارت نداشتند. آنها در چوپانی در جزیره ایتالیا مهارت داشتند. متأسفانه، آنها نژادی از موجودات بی‌هوش و خشن بودند.

نسل دوم سیکلوپ‌ها بیشتر به خاطر پولیفموس که در ادیسه هومر، چندین شعر از تئوکریتوس و آئنید ویرژیل ظاهر شد، شناخته می‌شوند. Polyphemus معروف ترین استدر میان همه سایر سیکلوپ ها در کل تاریخ اساطیر یونان.

جنبه های مهم ادیسه

اودیسه مهمترین جنبه های به شرح زیر است:

  • حماسه ادیسه شعری طولانی است که بر یک موضوع متمرکز شده است. حماسه، ادیسه، احتمالاً برای اجرای آن با همراهی موسیقی نوشته شده است.
  • سفر 10 ساله ادیسه در اصل باید هفته ها طول می کشید. او در طول سفر خود با موانع زیادی روبرو شد که سفر او را طولانی تر از آنچه که قرار بود انجام داد. یکی از این موانع، خدای پوزیدون، همراه با بسیاری از موجودات افسانه ای دیگر است.
  • به یاد ماندنی ترین ویژگی ادیسه قدرت و شجاعت او نیست. اگرچه او شجاع و قوی است، اما مهمترین ویژگی او ویژگی به یاد ماندنی او زیرکی است.

نسخه های دیگر داستان پولیفموس

یک قهرمان تروا به نام آئنیاس و افرادش مدتی پس از برخورد اودیسه و پولیفموس با پولیفموس ترسناک روبرو شدند. با کمال تعجب، سیکلوپ غول پیکر هنگام بازگشت در داستان چشمش را به عقب انداخته بود و هنوز در جزیره سیسیل زندگی می کرد. تفاوت با این نسخه این است که این غول ترسناک نرم، بالغ و بی خشونت به نظر می رسید.

خیلی چیزها در شخصیت پولیفموس تغییر کرد، اما تحسین او از گالاتیا همچنان یکسان بود. با این حال، اگرچه شخصیت او تغییر کرده بود، او هنوز یک نفر را کشت عشق و حسادت او پسر چوپان، آسیس را کشت.

تصویرهای دیگر پولیفموس

چندین روایت دیگر با نسخه های مختلف از یک سیکلوپ غول پیکر وجود دارد. چندین نویسنده از اینها الهام گرفتند و بین Galatea پوره و Polyphemus ارتباط برقرار کردند و سیکلوپ را با نوع رفتار متفاوتی به تصویر کشیدند.

Philoxenus of Cythera شناخته شده ترین در میان است. این حساب ها این نمایشنامه در حدود 400 سال قبل از میلاد ساخته شده است و ارتباط این افراد را نشان می دهد: دیونیسوس اول سیراکوزی، نویسنده و گالاتیا. نویسنده به عنوان اودیسه و پادشاه سیکلوپ در کنار دو عاشقی که در حال فرار هستند به تصویر کشیده شده است.

پلیفموس در این نمایشنامه یک چوپان به تصویر کشیده شده است که در آهنگ های مربوط به عشق خود به گالاتیا آرامش را کشف می کند. نویسنده، Bion of Smyrna، در به تصویر کشیدن Polyphemus و عشق و علاقه او به پوره Galatea بسیار زیباتر بود.

نسخه Lucian of Samosata نشان دهنده رابطه موفق تر بین Polyphemus و Galatea است. بسیاری از نسخه های داستان پولیفموس ممکن است همین مضمون را داشته باشند. دگردیسی های اوید بیان می کند که پولیفموس به دلیل خشم او از دیدن آسیس با پوره گالاتیا، آسیس فانی را با استفاده از یک سنگ بزرگ خرد کرد. سوگوار،

از فاونوس، و پوره سیمتیس به دنیا آمد،

هر دو لذت پدر و مادرش بود. اما، بهمن

آیا تنها چیزی بود که عشق می توانست یک عاشق را بسازد.

خدایان که ذهن ما در گروه های متقابل به آن ملحق شد: <4

من تنها شادی او بودم و او مال من.

حالا شانزده تابستان را جوان شیرین دیده بود؛

و با تردید شروع به سایه انداختن روی چانه اش کرد:

وقتی پولیفموس برای اولین بار شادی ما را بر هم زد؛

و به شدت مرا دوست داشت، همانطور که من پسر را دوست داشتم.» [اوید، دگردیسی]

آهنگهای پولیفموس برای گالاتیا

پولیفموس در عشق با گالاتیا باقی ماند. او آرامش را در برای محبوبش آهنگ های عاشقانه می خواند.

"Galatea، سفیدتر از گلبرگهای برفی،

بلندتر از توسکا باریک، گلدارتر از چمنزارها،

تراز تر از بچه ای لطیف، درخشان تر از کریستال،

صاف تر از صدف، صیقلی تر، توسط جزر و مد بی پایان؛

خوش آمدتر از سایه تابستانی، یا خورشید در زمستان،

بارانی تر از درخت چنار بلند، زودگذرتر از عقب.

بیشتر از درخشان یخ، شیرین تر از انگور در حال رسیدن،

نرم تر از قو، یا شیر وقتی که کشک شود،

دوست داشتنی تر، اگر فرار نمی کردی، از باغی پرآب.

گالاتیا نیز، وحشی تر از تلیسه رام نشده،

سخت‌تر از بلوط باستانی، سخت‌تر از دریا؛

سخت‌تر از شاخه‌های بید یا سفیدشاخه‌های انگور،

محکم‌تر از این صخره‌ها، متلاطم‌تر از رودخانه،

بیهوده‌تر از طاووس فخر، درنده‌تر از آتش؛ 16>

خشن تر از خرس باردار، خاردارتر از خار،

همچنین ببینید: سرنوشت در آنتیگون: ریسمان قرمزی که آن را می‌بندد

کر تر از آب، بیرحم تر از مار زیر پا گذاشته شده؛

و بیشتر از همه آرزو می‌کنم بتوانم در تو تغییر دهم این است:

که تو از آهو سریع‌تر هستی که با پارس کردن بلند رانده می‌شوی.

حتی از بادها و نسیمی که می گذرد تندتر است.» [Bk XIII:789-869 آهنگ پولیفموس، اووید دگردیسی]

نتیجه

ما اطلاعات زیادی را در مورد نحوه به تصویر کشیدن پولیفموس در ادیسه پوشش داده ایم. بیایید دریابیم که آیا ما همه چیزهایی را که باید در مورد این سیکلوپ ها بدانیم که نقش جالب در تاریخ باستان اساطیر یونان ایفا کردند، پوشش دادیم.

  • Polyphemus یک انسان است- خوردن سیکلوپ غول پیکر با یک چشم در مرکز پیشانی.
  • پلیفموس و اودیسه در جزیره سیسیل با یکدیگر روبرو شدند و هویت واقعی خود را در آنجا آشکار کردند.
  • این سیکلوپ غول پیکر واقعاً در عشق با گالاتئا.
  • پلیفموس و سایر سیکلوپ ها نقش مهمی در اساطیر یونان و در ادیسه ایفا کردند. ادیسه.

پس به خواندن و یادگیری ادامه دهید! تلاش كردنبرای کاوش در تاریخ پولیفموس و سایر سیکلوپ ها و کشف اینکه چگونه آنها در اساطیر یونان باستان مشارکت داشتند علیرغم ظاهر و طبیعت خشن خود.

عشق با یک نرید سیسیلی به نام گالاتیا، و او نیز قاتل معشوق گالاتیا بود. علیرغم عشق پولیفموس به گالاتیا، این نرید جذب مرد دیگری می شود که جوان و خوش تیپ است و نام او آسیس است.

در ادیسه هومر، پولیفموس به عنوان نوعی خشن و وحشتناک از هیولا توصیف شد؛ او بازدیدکنندگان را می خورد. هر کس را که با بدشانسی به مرزهای او رسید، خورد. زمانی که اودیسه و مردانش با سیکلوپ غول پیکر روبرو شدند این را می توان دید. پولیفموس با انجام اعمال خشونت آمیز یکی از قوانین الهی تعهدی را که هر مرد و زن یونانی به آن ملزم است، زیر پا گذاشت: قاعده مهمان نوازی.

Cyclopes چه کسانی بودند؟

در اساطیر یونان، سیکلوپ به عنوان غول با یک چشم در وسط پیشانی تعریف می‌شد و معروف‌ترین آنها پولیفموس، سیکلوپ در ادیسه است.

سیکلوپ ها پسران گایا و اورانوس و کارگران هفائستوس، خدای آتش یونانی در نظر گرفته می شدند. هومر سیکلوپ ها را به عنوان وحشیانی معرفی کرد که از رعایت قوانین خودداری می کردند. آنها در بخش جنوب غربی سیسیل در حین چوپانی ماندند.

سیکلوپس ها به عنوان اولین مخلوقاتی باقی ماندند که توسط زئوس مجازات نشدند، احتمالاً به این دلیل که بستگان او و پسران خدای دریا، پوزئیدون بودند. همه سیکلوپ ها نر بودند و در نهایت مورد علاقه خدایان شدند. بسیاری از سیکلوپ های دیگر وجود داشتدر اساطیر یونان باستان، اما پولیفموس در میان آنها شناخته شده ترین است.

اما، چرا سیکلوپ ها فقط یک چشم داشتند؟ طبق افسانه ها، گفته می شد که دلیل داشتن یک چشم سیکلوپ ها تجارت آنها با هادس، خدای عالم اموات است. هر سیکلوپ یک چشم خود را با هادس داد و ستد کرد تا به آنها توانایی پیش بینی آینده و دیدن روز مرگشان را بدهد.

الهه گالاتیا و پولیفموس غول پیکر

تحسین Polyphemus برای Galatea در نقاشی‌های دیواری مانند Casa del Sacerdote Amando در پمپئی به تصویر کشیده شد. این تصویر گالاتیا را نشان می‌دهد که روی دلفین نشسته است، در حالی که پولیفموس به‌عنوان چوپانی که او را تماشا می‌کند نشان داده می‌شود. تصویر دیگر نقاشی دیواری است که در خانه آگوستوس در پالاتین در رم قرار دارد، ، جایی که پولیفموس روی آبی که تا سینه‌اش می‌رسد، ایستاده است و با محبت به گالاتئا که سوار بر اسب دریایی‌اش می‌گذرد، نگاه می‌کند.

Galateia یا Galatea یکی از الهه های دریاهای آرام یا یکی از 50 Nereides بود. او توجه پولیفموس را به خود جلب کرد. غول یک چشم با ارائه پنیر و شیر و همچنین نواختن آهنگ های خود از لوله های روستایی خود از گالاتیا خواستگاری کرد. متأسفانه، این الهه عشق پولیفموس را رد کرد و به جای او توسط آکیس (آسیس)، یک جوان خوش تیپ سیسیلی، همسر او شد. او را زیر یک سنگ بزرگ له کرد. بنابراین، گالاتیاAcis را به خدای رودخانه تبدیل کرد - آنها بر این باورند که تبدیل کردن عزیز مرده شما به درخت، گل، رودخانه یا صخره یک اصطلاح مدرن برای ادامه دادن است.

با این حال، برخی از آثار در پمپئی یافت شده است که نشان دهنده این موضوع است. Polyphemus و Galatea در واقع عاشق شدند.

الهه Galatea که بود؟

نام Galatea با اسطوره یونان باستان مرتبط است. برخی از مردم او را به عنوان مجسمه ای می دانند که توسط آفرودیت، الهه عشق و زیبایی یونان باستان، زنده شد . با این حال، گالاتیا یکی از 50 دختر پوره دریایی نرئوس است. در میان خواهرانش، آمفیتریت کسی است که همسر پوزیدون و تتیس و مادر آشیل توسط پلئوس می شود.

نریدها به عنوان بخشی از دربار پوزیدون شناخته می شوند و تصور می شود همیشه کمک به ملوانان که درخواست راهنما می‌کنند، و همچنین به کسانی که گم شده‌اند و در مضیقه هستند. با Acis. داستان آنها در جزیره سیسیل جایی که Acis به عنوان یک چوپان کار می کرد آغاز شد. احساسات او با یک نگاه ساده به پسر چوپان شروع شد و بعداً، گالاتیا و آسیس عاشق یکدیگر شدند.

در همین حال، پولیفموس نیز عاشق گالاتیا شد، بنابراین او از شر رقیب خود خلاص می شود. پولیفموس بعداً به خاطر اعمال خود مجازات می شود.

جزئیات این داستان با نسخه های دیگر داستان ناسازگار است.با بیان اینکه گالاتئا توجه پولیفموس را به خاطر معقول بودن به خود جلب کرد، بنابراین سیکلوپ ها تصمیم گرفتند از گالاتیا خواستگاری کنند.

گالاتیا با مجسمه ای که پیگمالیون خلق کرده بود نیز مرتبط است. این مجسمه هرگز نامی نداشت و در دوره رنسانس فقط Galatea نام داشت. اسطوره گالاتیا و پیگمالیون احتمالاً یکی از بهترین، الهام بخش ترین و تاثیرگذارترین اسطوره ها در یونان باستان است. در نهایت، موضوع اصلی بسیاری از فیلم‌ها، نمایشنامه‌ها و نقاشی‌ها شد.

Polyphemus و Odysseus در جزیره Sicily

Odysseus مجبور شد به اکسپدیشن تروجان بپیوندد. در راه بازگشت به خانه، در حالی که از جنگ تروا برمی گشتند، غاری دورافتاده را دیدند که پولیفموس و سایر سیکلوپ ها در آن زندگی می کردند. آنها مخفیانه وارد غار غول شدند و جشن گرفتند.

آنها از روی کنجکاوی خود با غول یک چشم روبرو شدند. آنها می خواستند به غار حمله کنند و پولیفموس را ترک کنند. سرانجام تصمیم آنها منجر به مرگ هولناک چند تن از مردان اودیسه شد.

وقتی آنها وارد غار شدند منتظر آمدن پولیفموس بودند اما وقتی وارد شد پولیفموس بلافاصله با سنگی عظیم غار را مهر و موم کرد. . سیکلوپ های غول پیکر از اودیسه پرسیدند چگونه به آنجا رسیدند، در پاسخ اودیسه دروغ گفت و به پولیفموس گفت که کشتی آنها سقوط کرده است.

بلافاصله پس از پاسخ او، پولیفموس جسد دو مرد اودیسه را ربود و آنها را خام خورد -دست و پا به دست. هیولای غول پیکر روز بعد مردان بیشتری خورد. در مجموع، پولیفموس شش نفر از مردان اودیسه را کشت و خورد. چند سالی است که پولیفموس به گوشت خام انسان اشتها پیدا کرده است.

اودیسه پس از روزهای زیادی به دام افتادن به ایده ای فکر کرد که ممکن است به آنها اجازه دهد از دست سیکلوپ های غول پیکر فرار کنند. اودیسه از هوش خود برای فریب پولیفموس و بقیه سیکلوپ ها در جزیره سیسیل استفاده کرد. اودیسه برای گرفتن پولیفموس، سیکلوپ غول پیکر را مست می کند. او به پولیفموس شرابی مقوی و رقیق نشده پیشنهاد داد که او را مست کرد و در نهایت او را به خواب برد. نام او را از اودیسه پرسید و قول داد که یک زنیا به اودیسه بدهد، پیشنهاد مهمان نوازی و دوستی (مهمان-هدیه) را در صورت پاسخ دادن. اودیسه اعلام کرد که نام او اوتیس است که به معنای «هیچ‌کس» یا «هیچ‌کس» است. آنها پولیفموس را با گذاشتن یک چوب تیز کوچک در آتش کور کردند، و هنگامی که داغ شد، آن را به تنها چشم پولیفموس غول پیکر فرو بردند.

غول یک چشم فریاد زد و ناامیدانه از سایر سیکلوپ ها کمک خواست، اما زمانی که پولیفموس غول پیکر گفت که "هیچ کس" به او صدمه ای نزد، سایر سیکلوپ های غار او را تنها گذاشتند، فکر می کردند که هیچکس کاری با او نکرده است. آنهافکر می‌کرد پولیفموس از قدرت آسمانی رنج می‌برد و دعا بهترین پاسخی است که توصیه می‌شود.

پلی‌فموس روز بعد از روی سنگ غلت زد تا گوسفندانش را بچراند. او در ورودی غار ایستاد تا اودیسه و مردان دیگر را پیدا کند و پشت گوسفندانش را بررسی کرد تا مطمئن شود مردم فرار نمی کنند. متاسفانه هیچکدام از آنها را نیافت زیرا اودیسه و خدمه باقی مانده بدن خود را به شکم گوسفند بستند تا فرار کنند.

فرار ادیسه از جزیره سیسیل

وقتی همه مردان برای فرار از پولیفموس در کشتی خود بودند، ادیسه فریاد زد غول یک چشم نابینا و نام خود را به عنوان بیان غرور نشان داد. چیزی که ادیسه نمی دانست حقیقت پشت والدین پولیفموس بود. این غولی که آنها او را کور کردند، پسر پوزیدون بود که بعداً برای آنها مشکل بزرگی ایجاد خواهد کرد.

پولیفموس پیشگویی را از پیامبری به نام تلهموس، پسر یوریموس شنید که فردی به نام اودیسه او را وادار خواهد کرد. نابینا. بنابراین وقتی نام مردی را که او را کور کرد شنید، پولیفموس عصبانی می‌شود و سنگ عظیمی را به دریا می‌اندازد و باعث می‌شود کشتی اودیسه تقریباً زمین‌گیر شود. اودیسه و خدمه اش سیکلوپ غول پیکر، پولیفموس را مسخره کردند.

اودیسه به عنوان پادشاه یونانی ایتاکا، این شانس را داشت که سیکلوپ غول پیکر پولیفموس را بکشد، اما مانع از سرگردانی آنها نشد. برای همیشه در داخلغار به یاد داشته باشید که پولیفموس با غلتاندن سنگی عظیم غار را قفل کرد و فقط او می تواند در را باز کند.

هخامنشیس، پسر آداماستوس اهل ایتاکا، یکی از مردان ادیسه، دوباره می گوید. داستان چگونگی فرار اودیسه و سایر خدمه از دست پولیفموس.

پولیفموس با خشم و ناامیدی بسیار از پدرش پوزئیدون کمک خواست. او دعا کرد و انتقام گرفت. کاری که اودیسه با او کرد او از پدرش خواست تا اودیسه را با انحراف از مسیر برنامه ریزی شده مجازات کند. اینجا بود که خشم و نفرت خدای دریاها، پوزیدون، نسبت به اودیسه آغاز شد. شاید این یکی از عواملی شد که باعث شد اودیسه سالها در دریا گم شود .

پلیفموس برای پوزئیدون چه دعایی کرد؟ پدرش پوزئیدون برای سه چیز. اول، این بود که باعث شود اودیسه هرگز به خانه نیاید. دوم، اگر قرار بود به خانه بازگردد، سفر او سالها طول بکشد. او همچنین برای گم شدن همراهان اودیسه دعا کرد. در نهایت، او برای اودیسه دعا کرد که تا زمانی که به خانه بازگردد، با «روزهای تلخ» روبرو شود. این دعاهای پولیفموس به پدرش همگی اجابت شد.

اودیسه خشم پوزئیدون و دیگر خدایان یونانی را به دلیل کاری که با پولیفموس کرد، تجربه کرد، بنابراین او سال ها در دریا قایقرانی کرد در تلاش برای بازگشت به خانه او به مدت 10 سال گم شد.

پوزیدون امواج و طوفان و همچنین دریا فرستاد.هیولاهایی که بدون شک به اودیسه و خدمه اش آسیب می رسانند. کشتی نابود شد و کل خدمه اودیسه را آوردند تا بمیرند، تنها اودیسه زنده ماند.

وقتی ادیسه به خانه بازگشت، روزهای تلخ را روبرو کرد که پولیفموس برای پدرش دعا کرد. او خود را به شکل یک گدا درآورد و وقتی به همسرش، ملکه پنه لوپه معرفی شد، او به او اعتقادی نداشت.

در کمال تعجب، همسرش خواستگاران زیادی داشت و کاخ او پر از آدم های شرور بود که بی وقفه غذای او را خورد و شرابش را نوشید. خواستگاران همسرش قصد داشتند به کمین اودیسه بیفتند و به قتل برسانند.

اهمیت پولیفموس در ادیسه

پولیفموس، سیکلوپ غول پیکر یکی از سیکلوپ توصیف شده در ادیسه. نام او بسیار در هنر مطرح شده است. یکی از بهترین نمونه های تصویری او، "The Cyclops" نوشته اودیلون ردون است. این نشان دهنده عشق پولیفموس به گالاتیا است.

نقش پولیفموس در ادیسه الهام بخش بسیاری از شعرها، اپراها، مجسمه ها و نقاشی ها در اروپا شد. داستان Polyphemus همچنین به یک منبع الهام در زمینه موسیقی تبدیل شد. یک اپر از هایدن و یک کانتات از هندل از داستان Polyphemus الهام گرفته شده است. مجموعه‌ای از مجسمه‌های برنزی بر اساس پولیفموس در قرن نوزدهم منتشر شد.

شاعری به نام لوئیس د گونگورا و آرگوت به پاس قدردانی از آثار لوئیس، Fábula de Polifemo y Galatea را ساخت.

John Campbell

جان کمپبل یک نویسنده و علاقه مندان به ادبیات ماهر است که به خاطر قدردانی عمیق و دانش گسترده اش از ادبیات کلاسیک معروف است. جان با اشتیاق به کلام مکتوب و شیفتگی خاصی به آثار یونان و روم باستان، سالها را به مطالعه و کاوش در تراژدی کلاسیک، شعر غزل، کمدی جدید، طنز، و شعر حماسی اختصاص داده است.با فارغ التحصیلی ممتاز در رشته ادبیات انگلیسی از یک دانشگاه معتبر، پیشینه دانشگاهی جان او را برای تحلیل انتقادی و تفسیر این خلاقیت های ادبی جاودانه فراهم می کند. توانایی او در کنکاش در ظرایف شعرهای ارسطو، عبارات غنایی سافو، شوخ طبعی آریستوفان، تفکرات طنز آمیز یوونال، و روایت های گسترده هومر و ویرژیل واقعا استثنایی است.وبلاگ جان به عنوان یک پلت فرم مهم برای او عمل می کند تا بینش ها، مشاهدات و تفسیرهای خود را از این شاهکارهای کلاسیک به اشتراک بگذارد. او از طریق تجزیه و تحلیل دقیق خود از مضامین، شخصیت ها، نمادها و زمینه تاریخی، آثار غول های ادبی باستانی را زنده می کند و آنها را برای خوانندگان با هر زمینه و علاقه قابل دسترس می کند.سبک نوشتاری جذاب او هم ذهن و هم قلب خوانندگانش را درگیر می کند و آنها را به دنیای جادویی ادبیات کلاسیک می کشاند. با هر پست وبلاگ، جان به طرز ماهرانه ای درک علمی خود را با یک نکته عمیق به هم می پیونددارتباط شخصی با این متون، آنها را قابل ربط و مرتبط با دنیای معاصر می کند.جان که به عنوان یک مرجع در زمینه خود شناخته می شود، مقالات و مقالاتی را با چندین مجله و نشریه ادبی معتبر ارائه کرده است. تخصص او در ادبیات کلاسیک نیز او را به سخنران مورد علاقه در کنفرانس های دانشگاهی و رویدادهای ادبی مختلف تبدیل کرده است.جان کمپبل از طریق نثر شیوا و شور و شوق پرشور خود مصمم است زیبایی جاودانه و اهمیت عمیق ادبیات کلاسیک را احیا کند و جشن بگیرد. چه شما یک محقق متعهد باشید یا صرفاً یک خواننده کنجکاو باشید که به دنبال کشف دنیای ادیپ، اشعار عاشقانه سافو، نمایشنامه های شوخ طبع مناندر یا داستان های قهرمانانه آشیل هستید، وبلاگ جان وعده می دهد که منبع ارزشمندی باشد که آموزش، الهام بخشیدن و شعله ور شدن خواهد داشت. عشق مادام العمر به کلاسیک ها