دفن هکتور: نحوه تشییع جنازه هکتور چگونه سازماندهی شد

John Campbell 12-10-2023
John Campbell

دفن هکتور دوره کوتاهی را در جنگ تروا نشان داد که در آن دو جناح متخاصم جنگ را متوقف کردند و به هر یک از طرفین اجازه دفن مردگان خود را دادند. هکتور به خاطر کشتن دوستش پاتروکلوس به دست آشیل جان خود را از دست داد.

در ابتدا، آشیل حاضر به تسلیم جسد برای دفن نشد، اما پس از اینکه پدر هکتور، پریام، از او درخواست کرد که او را آزاد کند، نظرش تغییر کرد. جسد پسرش . این مقاله به بررسی دفن هکتور و وقایع پیرامون آن می پردازد.

دفن هکتور

پریام جسد را به تروا آورد و همه زنان از جمله هلن، ملکه اسپارت، شکستند. در اشک و زاری بلند با دیدن هکتور کشته شده. یازده روز برای عزاداری هکتور اختصاص داده شد در حالی که دو جناح متخاصم یک قرارداد صلح کوتاه میانجی گری کردند.

تروجان ها از نه روز برای برپا کردن آتش هکتور استفاده کردند و در روز دهم، آنها آتاز بهترین جنگجویان خود را به آتش کشیدند. مردم تروا تا روز یازدهم منتظر ماندند تا بقیه اخگرهای آتش را با ریختن شراب باقی مانده از شب قبل روی آتش خاموش کنند.

سپس خانواده و دوستان هکتور او را جمع آوری کردند. باقی مانده و آنها را در لباس های بنفش پیچیده . بنفش یک رنگ سلطنتی بود، بنابراین هکتور به دلیل پیشینه و قد و قامتش در تروا به خاک سپرده شد. بقایای هکتور در تابوت ساخته شده از طلا قرار داده شددفن شده در قبر به جای پوشاندن تابوت با خاک، سنگ ها روی تابوت ریخته شد.

این موقتی بود زیرا تروجان ها به زمان نیاز داشتند تا یک مقبره مناسب برای رهبر کشته شده خود بسازند. پس از تکمیل مقبره، بقایای هکتور در آن قرار داده شد. پس از خاکسپاری، پریام مهمانی به افتخار هکتور در کاخ خود ترتیب داد. وقتی همه چیز تمام شد، تروجان ها به جنگ با یونانی ها بازگشتند که دفن قهرمانان کشته شده خود را نیز به پایان رسانده بودند> پس می دانست که از میدان جنگ برنمی گردد. هکتور پاتروکلوس را کشت که آشیل را خشمگین کرد و او را وادار کرد که از تصمیم خود برای مبارزه نکردن چشم پوشی کند.

وقتی هکتور آشیل را در میدان نبرد دید، ترس او را فرا گرفت و به عقب افتاد. آشیل او را سه بار در اطراف شهر تروا تعقیب کرد تا اینکه هکتور در نهایت شجاعت کافی برای رویارویی با دشمن خود آشیل به دست آورد.

دوئل آشیل علیه هکتور در جنگ تروا

از آنجایی که خدایان تصمیم گرفته بودند که او به دست آشیل بمیرد، الهه آتنا خود را به عنوان برادر هکتور (دیفوبوس) درآورد و به کمک او آمد .

آخیل اولین کسی بود که برای پرتاب نیزه خود به سمت هکتور که از آن فرار کرد اما برای او ناشناخته بود، آتنا که هنوز به شکل دیفوبوس مبدل شده بود، تیر را به آشیل برگرداند . هکتور نیزه دیگری را به سمت آشیل پرتاب کرد و این بار نیزه او را گرفتسپر و هنگامی که هکتور برای نیزه های بیشتر به آتنا مبدل شد، هیچ کس را نیافت.

سپس هکتور متوجه شد که محکوم به فناست، بنابراین شمشیر خود را بیرون کشید تا با آشیل روبرو شود. او به سمت آشیل که نیزه های پرتاب شده اش را از آتنا گرفته بود و استخوان ترقوه هکتور را نشانه گرفته بود، در آن ناحیه به هکتور برخورد کرد و هکتور مجروح مرگبار بر زمین افتاد . هکتور درخواست دفن مناسبی کرد، اما آشیل از ادعای اینکه جسد او برای بلعیدن سگ ها و کرکس ها رها می شود خودداری کرد.

آشیل با بدن هکتور چه می کند؟

پس از کشتن هکتور، آشیل سوار شد. در اطراف شهر تروی جسد بی جان خود را به مدت سه روز با خود می کشاند. سپس جسد هکتور را به ارابه خود بست و به اردوگاه آخایی ها رفت و هنوز جسد هکتور را با خود می کشاند.

در اردوگاه، با کشیدن جسد به نجس کردن جسد ادامه داد. به مدت سه روز در اطراف قبر دوستش پاتروکلوس، اما خدای آپولو و الهه آفرودیت از تغییر شکل جسد جلوگیری کردند.

او این کار را به مدت 12 روز تکرار کرد تا زمانی که آپولو از زئوس درخواست کرد که آشیل اجازه دهد. دفن شایسته هکتور.

زئوس موافقت کرد و مادر آشیل، تتیس را فرستاد تا پسرش را متقاعد کند که جسد هکتور را برای دفن مناسب آزاد کند.

همچنین ببینید: اشارات در ادیسه: معانی پنهان

چرا خدایان با آشیل تداخل می کنند. برنامه ای برای بدن هکتور؟

طبق سنت یونان باستان، جسدی که از آن عبور نمی کندروند طبیعی دفن نمی تواند به زندگی پس از مرگ منتقل شود . بنابراین، خدایان صلاح دیدند که هکتور که به درستی زندگی کرده بود، اجازه داشته باشد به زندگی پس از مرگ برود و بنابراین آنها در نقشه آشیل دخالت کردند.

چگونه ایلیاد به پایان می رسد؟

هکتور بهترین جنگجوی تروی بود، بنابراین مرگ او نشانه ای بود که تروی در نهایت به دست یونانیان خواهد افتاد . تروی تمام امید خود را به قهرمان خود، هکتور بسته بود، که از قضا فکر می کرد آشیل را با کمک یوفوربوس کشته است و متوجه شد که این پاتروکلوس بوده که زره آشیل را به ظاهر او پوشیده است.

بنابراین پایان دادن به ایلیاد با تشییع جنازه هکتور روشی بود که هومر به حضار گفت تروا سقوط خواهد کرد . دلیل دیگر این است که به نظر می رسد کل شعر به خشم آشیل نسبت به آگاممنون و هکتور بستگی دارد.

آخیل، بزرگترین جنگجوی یونانی، به نظر می رسید که نیاز به انتقام گرفتن از مرگ دوستش را تقویت کرده است. بنابراین، هنگامی که تشییع جنازه هکتور سازماندهی شد، خشم او را نسبت به آشیل فرو نشاند و انگیزه کمتری برای مبارزه با جنگ تروا داشت. احتمالاً به همین دلیل بود که آشیل در نهایت درگذشت زیرا او چیزی برای زندگی نداشت .

در ایلیاد، هکتور قبل از مرگش چگونه با هلن رفتار کرد؟

هکتور با هلن مهربانانه رفتار کرد در حالی که با همه اطرافیانش به شدت رفتار می شد. هلن به اشتباه به عنوان عامل مشکلات تروی با یونان در نظر گرفته می شد و از این رو رفتار سخت او با او بود.

اما،اتهام اشتباهی بود زیرا او برخلاف میلش ربوده شد . پاریس، شاهزاده تروا، به دلیل قول آفرودیت، الهه عشق، او را ربوده بود که با زیباترین بانو ازدواج خواهد کرد.

اما به جای اینکه خشم و ناامیدی خود را متوجه تروا کنند. شاهزاده به دلیل خودخواهی اش، تروجان ها به جای از هلن متنفر بودند و با او بد رفتار می کردند . تنها هکتور بود که به اندازه کافی سرسخت بود و فهمید که هلن از تمام مشکلاتی که تروی متحمل شده بود بی گناه است.

بنابراین، او با مهربانی با او صحبت کرد و وقتی زنده بود با اطرافیانش به خوبی رفتار کرد. به همین دلیل هلن برای مرگ هکتور گریه و سوگواری کرد زیرا هیچکس مانند هکتور دردهای او را درک نمی کند .

آیا آشیل از کشتن هکتور احساس بدی داشت؟

نه، احساس بدی نداشت . برعکس، او از کشتن دشمنی که بهترین دوستش پاتروکلوس را به قتل رساند، احساس رضایت می کرد. این امر با امتناع اولیه آشیل از دفن مناسب جسد هکتور پشتیبانی می شود. در عوض، او آن را برای روزها پشت اسبش به اطراف کشاند تا اینکه خدایان مداخله کردند.

حتی زمانی که هکتور سعی کرد با آشیل مذاکره کند تا مغلوب را به درستی دفن کند، آشیل نپذیرفت. اگر او برای هکتور متاسف شده بود، بدن او را مانند ایلیاد هتک حرمت نمی کرد.

چگونه پریام آشیل را متقاعد می کند که جسد هکتور را آزاد کند؟

در آشیل و خلاصه پریام،پریام از آشیل خواست تا رابطه و عشق بین او و پدرش پلئوس را در نظر بگیرد. این اشیل را به گریه انداخت که بار دیگر در مرگ پاتروکلوس عزادار شد. آشیل پس از آن بر اساس درخواست مادرش و التماس های پریام موافقت می کند که جسد هکتور را آزاد کند.

از آنجایی که برای بازگشت خیلی دیر شده بود، پریام در خیمه آشیل خوابید اما در نیمه های شب توسط او از خواب بیدار شد. هرمس به او یادآوری کرد که خوابیدن در چادر دشمن خطرناک است. از این رو، پریام راننده ارابه را از خواب بیدار کرد، بدن هکتور را پیچید و در طول شب بدون توجه از اردوگاه دشمن خارج شد. بنابراین، جسد به دلیل رابطه بزرگ پریام و آشیل آزاد شد .

نتایج ملاقات پریام با آشیل چیست؟ چرا؟

دیدار پریام با آشیل منجر به این شد که آشیل در نهایت تصمیم خود برای هتک حرمت بیشتر جسد هکتور را لغو کرد . او به پریام اجازه داد جسد را بردارد زیرا پریام دوست پدرش بود و آنها پیوند نزدیکی با هم داشتند. برای پادشاه پریام خطرناک است که جسد هکتور را باج بدهد زیرا او در حال ورود به اردوگاه دشمنان قسم خورده خود بود . اگر کسی تا زمانی که آنجا بود او را می شناخت، بی درنگ او را می کشتند. بنابراین، خدایان مجبور شدند به کمک او بیایند تا بدون شناسایی و هر کسی که او را ببیند، او را در اردوگاه راهنمایی کنندبه سرعت به خواب رفت.

نتیجه گیری

ما زمین های زیادی را در مورد دفن هکتور پوشانده ایم. در اینجا یک خلاصه از آنچه تاکنون خوانده‌ایم آمده است:

همچنین ببینید: فدرا - سنکا جوان - روم باستان - ادبیات کلاسیک
  • دفن هکتور بیش از 10 سال انجام شد و در نه روز اول برای آماده‌سازی مراسم تشییع جنازه او و در روز دهم روز، او سوزانده شد.
  • آخیل پس از کشتن هکتور، از دفن جسد امتناع کرد تا اینکه خدایان مداخله کردند و به پریام اجازه دادند تا جسد پسرش را باج بدهد.
  • پریام توانست آشیل را متقاعد کند. برای آزاد کردن جسد هکتور به دلیل رابطه ای که (پریام) با پدر آشیل داشت.

دفن آشیل و پاتروکلوس در ایلیاد بسیار برجسته است به دلیل موضوعات متفاوت که به تصویر کشیده اند.

John Campbell

جان کمپبل یک نویسنده و علاقه مندان به ادبیات ماهر است که به خاطر قدردانی عمیق و دانش گسترده اش از ادبیات کلاسیک معروف است. جان با اشتیاق به کلام مکتوب و شیفتگی خاصی به آثار یونان و روم باستان، سالها را به مطالعه و کاوش در تراژدی کلاسیک، شعر غزل، کمدی جدید، طنز، و شعر حماسی اختصاص داده است.با فارغ التحصیلی ممتاز در رشته ادبیات انگلیسی از یک دانشگاه معتبر، پیشینه دانشگاهی جان او را برای تحلیل انتقادی و تفسیر این خلاقیت های ادبی جاودانه فراهم می کند. توانایی او در کنکاش در ظرایف شعرهای ارسطو، عبارات غنایی سافو، شوخ طبعی آریستوفان، تفکرات طنز آمیز یوونال، و روایت های گسترده هومر و ویرژیل واقعا استثنایی است.وبلاگ جان به عنوان یک پلت فرم مهم برای او عمل می کند تا بینش ها، مشاهدات و تفسیرهای خود را از این شاهکارهای کلاسیک به اشتراک بگذارد. او از طریق تجزیه و تحلیل دقیق خود از مضامین، شخصیت ها، نمادها و زمینه تاریخی، آثار غول های ادبی باستانی را زنده می کند و آنها را برای خوانندگان با هر زمینه و علاقه قابل دسترس می کند.سبک نوشتاری جذاب او هم ذهن و هم قلب خوانندگانش را درگیر می کند و آنها را به دنیای جادویی ادبیات کلاسیک می کشاند. با هر پست وبلاگ، جان به طرز ماهرانه ای درک علمی خود را با یک نکته عمیق به هم می پیونددارتباط شخصی با این متون، آنها را قابل ربط و مرتبط با دنیای معاصر می کند.جان که به عنوان یک مرجع در زمینه خود شناخته می شود، مقالات و مقالاتی را با چندین مجله و نشریه ادبی معتبر ارائه کرده است. تخصص او در ادبیات کلاسیک نیز او را به سخنران مورد علاقه در کنفرانس های دانشگاهی و رویدادهای ادبی مختلف تبدیل کرده است.جان کمپبل از طریق نثر شیوا و شور و شوق پرشور خود مصمم است زیبایی جاودانه و اهمیت عمیق ادبیات کلاسیک را احیا کند و جشن بگیرد. چه شما یک محقق متعهد باشید یا صرفاً یک خواننده کنجکاو باشید که به دنبال کشف دنیای ادیپ، اشعار عاشقانه سافو، نمایشنامه های شوخ طبع مناندر یا داستان های قهرمانانه آشیل هستید، وبلاگ جان وعده می دهد که منبع ارزشمندی باشد که آموزش، الهام بخشیدن و شعله ور شدن خواهد داشت. عشق مادام العمر به کلاسیک ها