Electra – Euripides Play: Summary & تحلیل و بررسی

John Campbell 16-03-2024
John Campbell

(تراژدی، یونانی، حدود 418 ق.م، 1359 سطر)

مقدمهاورستس برادر الکترا توسط کلیتمنسترا و آگیستوس ناامن فرستاده شد و تحت مراقبت پادشاه فوکیس قرار گرفت و در آنجا با پسر پادشاه، پیلادس، دوست شد. و اینکه چگونه خود الکترا نیز از خانه سلطنتی بیرون رانده شد و با یک کشاورز ازدواج کرد، مرد مهربانی که هرگز از او یا خانواده اش سوء استفاده نکرده است، و الکترا در ازای کارهای خانه به او کمک می کند. علیرغم قدردانی واقعی او از شوهر دهقانش، الکترا به وضوح هنوز هم از اخراج شدن از خانه و هم از وفاداری مادرش به اگیستوس غاصب به شدت خشمگین است.

اکنون یک مرد بالغ، اورستس و همراهش پیلادس به آرگوس سفر کرده اند. به امید انتقام مرگ آگاممنون. آنها در لباس فرستادن اورستس به خانه الکترا و شوهرش می رسند، در حالی که دومی در حال کار در مزرعه است. الکترا که هویت واقعی آنها را نمی داند، داستان غم انگیز خود و همچنین بی عدالتی در حق برادرش را برای آنها تعریف می کند و آرزو می کند که اورستس برای انتقام مرگ آگاممنون بازگردد و رنج او و برادرش را کاهش دهد.

همچنین ببینید: Eurymachus در The Odyssey: Meet the Deitful Suitor

وقتی شوهر الکترا برمی گردد، خدمتکار پیری که جان اورستس را نجات داده بود (با دزدیدن او از آرگوس پس از مرگ آگاممنون ممکن است سال ها قبل) به دنبال او فرستاده شود. خدمتکار سالخورده از طریق لباس مبدل اورستس او را با زخمی که در کودکی روی پیشانی او ایجاد شده بود، می‌شناسد و آن دوخواهر و برادرها دوباره جمع می شوند الکترا مشتاق است تا به برادرش در سرنگون کردن کلیتمنسترا و آگیستوس کمک کند و آنها با هم توطئه می کنند.

در حالی که خدمتکار پیر، کلیتمنسترا را با خبرهای جعلی مبنی بر بچه دار شدن دخترش به خانه الکترا فریب می دهد، اورستس و پیلادس برای مقابله با آگیستوس به راه افتاد. از آن‌ها دعوت می‌شود تا در یک قربانی برای خدایان که آگیستوس میزبان آن است، شرکت کنند، که این فرصت را به اورست می‌دهد تا پس از قربانی، آگیستوس را با چاقو بزند. او هویت واقعی خود را برای حاضران فاش می‌کند و سپس با جسد اگیستوس به کلبه الکترا باز می‌گردد.

همچنین ببینید: هراکلس – اوریپید – یونان باستان – ادبیات کلاسیک

هنگامی که کلیتمنسترا به خانه الکترا نزدیک می‌شود، عزم اورستس در مورد چشم‌انداز کشتن او متزلزل می‌شود. مادرش، اما الکترا او را ترغیب می کند تا این کار را انجام دهد، و او را به یاد اوراکل آپولو می اندازد که پیشگویی کرده بود که مادرش را خواهد کشت. وقتی کلاتمنسترا بالاخره می رسد، الکترا به او طعنه می زند و او را به خاطر اعمال نفرت انگیزش سرزنش می کند، در حالی که کلیتمنسترا سعی می کند از خود دفاع کند و التماس می کند که از او در امان بماند. علی‌رغم درخواست‌های او، اورستس و الکترا او را (خارج از صحنه) با فشار دادن شمشیر به گلویش می‌کشند: اگرچه قتل در نهایت توسط اورستس انجام می‌شود، الکترا به همان اندازه مجرم است زیرا او را تشویق می‌کند و حتی شمشیر را با خود نگه می دارد. اما پس از آن، هر دوی آنها به خاطر قتل وحشتناک مادرشان احساس گناه و پشیمانی می کنند.

در پایان نمایشنامه،برادران خدایی کلیتمنسترا، کاستور و پولیدئوس (همچنین به نام دیوسکوری) ظاهر می‌شوند و به الکترا و اورستس اطمینان می‌دهند که مادرشان مجازات عادلانه‌ای را دریافت کرده و آپولو را به خاطر تشویق ماترکشی سرزنش می‌کنند. با این وجود، این یک عمل شرم آور بود و خدایان به خواهران و برادران دستور می دهند که برای کفاره و پاکسازی روح خود از جرم چه کنند. حکم داده شده است که الکترا باید با پیلادس ازدواج کند و آرگوس را ترک کند، و اورست باید توسط ارینی ها (خشمگین ها) تعقیب شود تا زمانی که در آتن محاکمه شود و از آنجا به عنوان یک مرد آزاد بیرون بیاید.

تجزیه و تحلیل

بازگشت به بالای صفحه

مشخص نیست که Euripides ' "Electra" برای اولین بار قبل یا بعد از بازی سوفوکل " ساخته شد همان نام ( "الکترا" )، اما مطمئناً بیش از 40 سال پس از Aeschylus ' "The Libation Bearers" (بخشی از سه گانه همیشه محبوب «اورستیا» )، که طرح آن تقریباً معادل است. اوریپید در این مرحله از کار خود، بیشتر تأثیری را که آیسخولوس بر کارهای اولیه‌اش گذاشته بود، از دست داده بود، و در این نمایشنامه او حتی به یک تقلید از صحنه شناخت در روایت آیسخولوس : الکترا با صدای بلند می خندد به ایده استفاده از نشانه ها (مانند دسته ای از موهایش، رد پایی که در قبر آگاممنون به جا می گذارد، و لباسی که داشت.سال‌ها قبل برای او ساخته شده بود) تا برادرش را بشناسد، همان وسیله‌ای که ایسخلوس استفاده کرده بود.

در نسخه اوریپید ، اورستس در عوض از زخمی که دریافت کرده بود شناسایی می‌شود. روی پیشانی در کودکی، خود کنایه ای ساختگی و قهرمانانه به صحنه ای از هومر "ادیسه" که در آن ادیسه با زخمی بر روی آن شناسایی می شود. ران او که در کودکی دریافت کرد. با این حال، اوریپید به جای دریافت اسکار در یک شکار قهرمان گراز، یک حادثه نیمه طنز را اختراع می کند که شامل یک حنایی به عنوان دلیل زخم اورستس است.

از برخی جهات، الکترا هم قهرمان و هم آنتاگونیست نمایشنامه که نبرد بین طرف نفرت‌انگیز و انتقام‌جوی او و بخشی از او را که هنوز دختر نجیب و وفادارش است بررسی می‌کند. اگرچه او خود را متقاعد کرده است که قتل کلیتمنسترا و آگیستوس عدالت را برای پدر مرده‌اش به ارمغان می‌آورد و رضایت و آرامش را برای او به همراه خواهد داشت، اما واقعیت بسیار واضح نیست و وجود غم انگیز او در واقع با احساس گناه و اندوهی که رنج می‌برد تشدید می‌شود. اوریپیدس تلاش می‌کند تا شخصیت‌های نمایشنامه (هم خدایان و هم انسان‌ها) را واقعی و نه ایده‌آلانه به تصویر بکشد. الکترا حاضر نیست حتی کوچکترین خوبی را در مادرش ببیند، با این حال توجه او به دهقان پیری که با او ازدواج کرده کاملاً واقعی به نظر می رسد. اوریپید اشاره می کند که قتل کلیتمنسترا در واقع به دلیل ضعف اورستس بوده است، زیرا او با این دوراهی مواجه شده بود که آیا باید از غرایز اخلاقی خود پیروی کند یا از موعظه آپولون اطاعت کند، تقریباً مانند قربانی شدن ایفیگنیا. سال ها قبل برای پدرش بوده است. محبت واقعی الکترا و اورستس نسبت به مادرشان که سالها به دلیل وسواس آنها برای انتقام سرکوب شده بود، تنها پس از مرگ او ظاهر می شود، زیرا آنها متوجه می شوند که همزمان هم از او متنفرند و هم او را دوست دارند.

توجیه و عواقب قتل و انتقام موضوع اصلی نمایشنامه است، هم قتل مادرشان توسط اورستس و الکترا، و هم قتل های دیگر (ایفیگنیا و آگاممنون و کاساندرا) که منجر به انتقام‌جویی متوالی شد.

در پایان نمایشنامه، موضوع توبه نیز به موضوع مهمی تبدیل می‌شود: پس از مرگ کلیتمنسترا، هر دو. الکترا و اورستس به شدت توبه می‌کنند، و متوجه وحشت کاری که انجام داده‌اند، هستند، اما آگاهند که همیشه نمی‌توانند آن را خنثی یا تعمیر کنند و از این پس همیشه افراد خارجی ناخواسته در نظر گرفته می‌شوند. پشیمانی آنها با عدم پشیمانی کامل کلیتمنسترا از اعمال خود در تضاد است.

موضوعات جزئی عبارتند از: تجرد (شوهر دهقان الکترا آنقدر برای اجدادش احترام قائل است که احساس می کند لایق آن نیست.او و هرگز به تخت او نزدیک نمی شود). فقر و ثروت (سبک زندگی مجلل کلیتمنسترا و آگیستوس با زندگی ساده الکترا و همسرش در تضاد است). و ماوراء الطبیعه (تأثیر پیشگوی آپولون بر وقایع غم انگیز، و احکام بعدی The Dioscuri).

منابع

بازگشت به بالای صفحه

  • ترجمه انگلیسی توسط E. P. Coleridge ( آرشیو Internet Classics): //classics.mit.edu/Euripides/electra_eur.html
  • نسخه یونانی با ترجمه کلمه به کلمه (پروژه Perseus): //www.perseus.tufts.edu/hopper/ text.jsp?doc=Perseus:text:1999.01.0095

John Campbell

جان کمپبل یک نویسنده و علاقه مندان به ادبیات ماهر است که به خاطر قدردانی عمیق و دانش گسترده اش از ادبیات کلاسیک معروف است. جان با اشتیاق به کلام مکتوب و شیفتگی خاصی به آثار یونان و روم باستان، سالها را به مطالعه و کاوش در تراژدی کلاسیک، شعر غزل، کمدی جدید، طنز، و شعر حماسی اختصاص داده است.با فارغ التحصیلی ممتاز در رشته ادبیات انگلیسی از یک دانشگاه معتبر، پیشینه دانشگاهی جان او را برای تحلیل انتقادی و تفسیر این خلاقیت های ادبی جاودانه فراهم می کند. توانایی او در کنکاش در ظرایف شعرهای ارسطو، عبارات غنایی سافو، شوخ طبعی آریستوفان، تفکرات طنز آمیز یوونال، و روایت های گسترده هومر و ویرژیل واقعا استثنایی است.وبلاگ جان به عنوان یک پلت فرم مهم برای او عمل می کند تا بینش ها، مشاهدات و تفسیرهای خود را از این شاهکارهای کلاسیک به اشتراک بگذارد. او از طریق تجزیه و تحلیل دقیق خود از مضامین، شخصیت ها، نمادها و زمینه تاریخی، آثار غول های ادبی باستانی را زنده می کند و آنها را برای خوانندگان با هر زمینه و علاقه قابل دسترس می کند.سبک نوشتاری جذاب او هم ذهن و هم قلب خوانندگانش را درگیر می کند و آنها را به دنیای جادویی ادبیات کلاسیک می کشاند. با هر پست وبلاگ، جان به طرز ماهرانه ای درک علمی خود را با یک نکته عمیق به هم می پیونددارتباط شخصی با این متون، آنها را قابل ربط و مرتبط با دنیای معاصر می کند.جان که به عنوان یک مرجع در زمینه خود شناخته می شود، مقالات و مقالاتی را با چندین مجله و نشریه ادبی معتبر ارائه کرده است. تخصص او در ادبیات کلاسیک نیز او را به سخنران مورد علاقه در کنفرانس های دانشگاهی و رویدادهای ادبی مختلف تبدیل کرده است.جان کمپبل از طریق نثر شیوا و شور و شوق پرشور خود مصمم است زیبایی جاودانه و اهمیت عمیق ادبیات کلاسیک را احیا کند و جشن بگیرد. چه شما یک محقق متعهد باشید یا صرفاً یک خواننده کنجکاو باشید که به دنبال کشف دنیای ادیپ، اشعار عاشقانه سافو، نمایشنامه های شوخ طبع مناندر یا داستان های قهرمانانه آشیل هستید، وبلاگ جان وعده می دهد که منبع ارزشمندی باشد که آموزش، الهام بخشیدن و شعله ور شدن خواهد داشت. عشق مادام العمر به کلاسیک ها