القاب هومری - ریتم توصیفات قهرمانانه

John Campbell 12-10-2023
John Campbell

القاب هومری در سرتاسر آثار حماسی ظاهر می‌شوند و به شنوندگان کمک می‌کنند تا در بیان نویسنده از مردم و مکان‌های توصیف‌شده مستقر شوند. لقب‌ها چیزی بیش از یک زبان توصیفی گلدار هستند.

آنها به شکل شعر کمک می‌کنند، پایه شعر را حفظ می‌کنند و با هگزامتر داکتیلیک نوشته می‌شوند. این سبک به عنوان هگزامتر قهرمانانه یا متر حماسه نیز شناخته می شود .

به طور سنتی، هم با شعر یونانی و هم با شعر لاتین مرتبط است. هگزامتر داکتیلیک از الگوی خاصی از هجاها و ضرب‌ها پیروی می‌کند و کیفیتی غنایی به نوشتار می‌بخشد و به حافظه گوینده از ارائه شفاهی و مشارکت مخاطب کمک می‌کند.

لقب هومری آشنا مثال‌ها شامل عباراتی مانند "سپیده دم گلگون" و "دریای تاریک شراب"، "هرا با دست سفید"، و "اودیسه" "گوینده بزرگ قصه ها."

لقب هومری چیست؟ روش هومر با کلمات است

لقب هومری چیست؟ هگزامتر داکتیلیک ریتم خاصی از کلمات ارائه شده را می طلبد. القاب ها کمک های یادمانی برای گوینده اشعار سنتی ارائه شده به صورت شفاهی و مخاطب هستند.

لقب ها مجموعه ای از عبارات متریک مناسب برای ایجاد تعادل بین نام ها و مکان ها در حماسه، هر دو برای ایجاد تصویر در ذهن ارائه می دهند. شنونده و تطبیق کلمات با خواسته های الگوهای شعر.

لقب ها فقط نیستندصفت های مرتبط با اسم های خاص. آنها توصیف کننده هایی با پارامترهای خاص هستند و ماهیت وجودی اسمی را که به آن اعمال می شوند مشخص می کنند. به عنوان مثال، آشیل به عنوان "سریع پا" شناخته می شود. این توصیفگر چه در حال دویدن و چه در حالت ایستاده به کار می‌رود، زیرا او همیشه سریع است، نه تنها در هنگام نشان دادن مهارت. ، مکان ها و چیزهایی در ذهن شنونده، افزودن رنگ و تصویری زنده به روایت و تثبیت ویژگی های شخصیت مذکور در ذهن شنونده (برای شخصیت پردازی).

لقب ها در ادیسه چیست

القاب در ادیسه در درجه اول به خود اودیسه صدق می کند. او به گونه‌های مختلف به‌عنوان «مردی با روش‌های مختلف» و «مردی با ابزارهای متعدد» توصیف می‌شود. این کلمه در یونانی به «polytropos» ترجمه می‌شود که به معنای چندطرفه است. برخی دیگر اودیسه را سازگار می دانند و شخصیت او را متناسب با موقعیت و شرایطش تغییر می دهند. این مهارت هم برای بقا و هم برای توانایی او به عنوان یک دیپلمات حیاتی است. او می تواند خود را مورد علاقه دیگران قرار دهد زیرا می تواند خود را با موقعیت های مختلف و نیازها و ادراکات آنها سازگار و سازگار کند.

به او "پیرمرد بسیار دردناک"، "مردی با "غم و اندوه فراوان" و "خیلی دعا شده" نیز گفته می شود. این توصیفات بیشتر در مورد او توضیح می دهددر اودیسه به عنوان شخصیتی دلسوز قرار می گیرد.

همچنین ببینید: شش مضمون اصلی ایلیاد که بیانگر حقایق جهانی است

اودیسه به عنوان فردی سازگار و باهوش و مردی با رنج فراوان معرفی می شود که از مهارت خود برای بهبود شرایط و کسب مزیت استفاده می کند. القاب او بینش را به خواننده می‌دهد و با شنونده داستان او همدردی می‌کند.

خواننده فهیم متوجه خواهد شد که خود اودیسه خود را "مردی با غم‌های فراوان" می‌نامد. آنها باید تصمیم بگیرند که آیا او واقعاً شخصیتی دلسوز است، در امتحانات و مشقاتش فروتن است یا صرفاً از بدبختی هایش برای جلب همدردی و مزیت با کسانی که ملاقات می کند استفاده می کند. آن‌ها داستان خود را تقویت کنند؟

همانطور که القاب یونانی پیش می‌روند ، هومر تمایل داشت آن‌ها را به آسانی در مورد شخصیت‌ها، هم خدایان و هم انسان‌ها، به کار می‌برد. او اغلب از آنها برای مکان‌ها، اشیا یا رویدادها استفاده می‌کرد، مانند «دریای تاریک شراب».

این القاب بیشتر تحت تأثیر الزامات سبکی و یادمانی حماسه قرار می‌گرفتند و کمتر در طول حماسه‌ها تکرار می‌شدند. نسبت به کاراکترهای خاص هومر از شش عنوان اصلی استفاده کرد: مبدأ، نام خانوادگی، ظاهر، مهارت، موقعیت یا کیفیت قهرمانانه.

منشا به موقعیت جغرافیایی خانه یا محل تولد شخصیت اشاره دارد. هومر با ذکر منشأ یک شخصیت، آنها را به عنوان یک ملت یا نژاد خاص در ذهن مخاطب قرار داد - به عنوان مثال،" نیزه دارانی که در خاک حاصلخیز لاریسا زندگی می کردند."

لقب های نام خانوادگی شخصیت ها را با اصل و نسب خود مرتبط می کرد - سیرس، دختر خورشید و اقیانوس. ظاهر چیزی بیش از چاپلوسی بود - برای تثبیت شخصیت در ذهن مخاطب به عنوان ویژگی‌های خاص استفاده می‌شد - کالیپسو «پوره‌ای با قیطان‌های دوست‌داشتنی» بود. توصیف دخترانه کالیپسو درک این موضوع را آسان‌تر می‌کند که چگونه ادیسه عاشق جذابیت‌های او شد و برای مدت طولانی در جزیره خود ماند.

نمونه‌های دیگر در ادیسه شامل توصیف‌کننده مهارت و شخصیت شخصیت‌های خاص، به‌ویژه شخصیت‌هایی است که منشأ غیرانسانی دارند.

یک مثال می‌تواند Sirens ، معروف به "خوانندگان مرگ". توانایی Sirens توصیف متضادی بین جذابیت آواز آنها و سرنوشت هر کسی است که تسلیم فریب آن شد. وحشت Laestrygonians در اوایل برخورد آشکار شد، زیرا از آنها به عنوان "نژاد غول ها" یاد می شد و آنها را از مردان معمولی متمایز می کرد. از سیکلوپ ها به عنوان "هیولا یک چشم" یاد می شد و به وضوح نشان می داد که هر کسی به دست آنها بیفتد محکوم به فنا است.

در مقابل، القاب فانی‌ها بیشتر از نظر ظاهر، مهارت یا سایر ویژگی‌ها ریشه دارند، همانطور که هلن اسپارتی، "آن زن درخشان" زیبایی را می‌ستاید که او را از زنان فانی معمولی متمایز می‌کند. 4>

تیرشیا یک پیامبر معمولی نیست. او یک "بینای مشهور" استاهمیت پیش بینی ها و توصیه های او را افزایش می دهد. هر لقب نه تنها برای ریتم و جریان متر انتخاب می شود، بلکه برای معنا و عمقی که به روایت و شخصیت ها می دهد انتخاب می شود. ادیسه؟

القاب در ایلیاد بسیار متنوع تر و پیچیده تر هستند. تفاوت اصلی بین این دو حماسه در نحوه استفاده از القاب است. نه تنها به شخصیت‌های فردی توصیف‌کننده داده می‌شود، بلکه به یونانی‌ها نیز به عنوان نژاد صفت‌های اضافی داده می‌شود.

همچنین ببینید: لامیا: هیولای مرگبار شیرخواره اساطیر یونان باستان

همچنین، ایلیاد دارای شخصیت‌های متعددی است، و بسیاری از آنها نام‌های ویژه‌ای متناسب با رتبه و جایگاه خود در داستان دریافت می‌کنند. حتی مکان‌های جغرافیایی نیز با توصیف‌کننده‌هایی ارائه می‌شوند که هم به‌عنوان مکانی خاص و آشنا در ذهن مخاطب مشخص می‌شوند و هم توصیفی از مکان برای افزایش درک بیشتر مخاطب از اهمیت و ویژگی‌های آن.

شاید ایلیاد از نظر جغرافیایی، زمینه کمتری نسبت به سفرهای ادیسه در طول ادیسه را پوشش می‌دهد، اما شخصیت‌های بسیار بزرگ‌تری با روابط پیچیده‌تر وجود دارند. تفاوت‌ها، ایلیاد را به ملیله‌ای غنی از شخصیت‌پردازی تبدیل می‌کند. القاب هومر رشته طلایی است که در کل اثر می گذرد و انواع مختلف را به هم گره می زند.عناصر و کمک به شنونده در ادامه داستان در حین باز شدن آن.

فهرست شخصیت های متنوع ایلیاد جای زیادی برای سردرگمی باقی می گذارد، به خصوص که برخی از شخصیت ها نام های مشترکی دارند، مانند آژاکس بزرگ و آژاکس کوچک.

بسیاری از خدایان و الهه‌ها در امور بشر دخالت می‌کنند و انگیزه‌ها و حوزه‌های نفوذ آنها همپوشانی و ادغام می‌شود. لقب‌ها به حفظ هدف شخصیت‌ها کمک می‌کنند، اما همچنین توصیف‌کننده‌هایی هستند که به آشکار شدن دلایل کمک می‌کنند. به عنوان مثال، آتنا دختر زئوس با چشمان روشن، چشم درخشان یا چشم روشن است.

توصیف گر تمایل دارد این فکر را به ذهن متبادر کند که آتنا عاقل است و همچنین بر هدف خود متمرکز است. به عنوان قهرمان ادیسه در هر دو ادیسه و ایلیاد، او همچنان به او کمک می کند تا از بدبختی های بی شمارش جان سالم به در ببرد. توصیه ها و راهنمایی های او به او عقل می دهد تا از جنگ جان سالم به در ببرد و در اودیسه به سفر به ایتاکا برگردد. بزرگ که به نام آژاکس تلامونی نیز شناخته می شود، با این نام از آژاکس کوچک، پسر اویلئوس متمایز می شود. او در سلسله مراتب بالاتر از جنگجویی قرار می گیرد که هم از نظر مهارت و هم از نظر میراث مشترک نام خود را دارد.

او پسر عموی آشیل و نوه زئوس است. او به تنهایی یک جنگجوی بزرگ به حساب می آید. هراکلس معروف برای پدر و مادرش دعا کرد تا پسری به دنیا بیاورند. زئوس عقابی به یونانی "aetos" فرستادعلامتی بود و هراکلس به والدین اطلاع داد که باید برای سپاسگزاری، نام پسر بچه خود را «آژاکس» به نام عقاب بگذارند.

او با شناخته شدن به عنوان «سدوار آخایی ها»، توصیفی که او را به این شکل ترسیم می کند، افتخار کسب می کند. دفاعی قابل توجه و پیشگویانه، نیرو دادن به جنگجویان یونانی و دفاع از بدن پاتروکلوس پس از کشتن هکتور.

از آنجایی که پسر یک پوره و فانی بود، آژاکس کوچک نه تنها از آن لذت برد. یک خانواده با اعتبار کمتر، اما همچنین شخصیت ضعیف‌تری نسبت به آژاکس بزرگ داشت. او خشم آتنا را بر خود و آخائیان فرود آورد.

هنگامی که تروا تصرف شد، آژاکس کوچک به معبد آتنا هجوم برد و در آنجا کاهن، کاساندرا را دید که به مجسمه الهه چسبیده بود و مدعی پناهگاه بود. . آژاکس او را با خشونت از جای خود درآورد و به سوی دیگر اسیران بیرون کشید. به گفته برخی از نویسندگان، او در حالی که هنوز در معبد بود به او تجاوز کرد.

اودیسه، که از رفتارش با این زن وحشت زده بود، خواستار مرگ آژاکس شد، زیرا می دانست که آتنا بی احترامی او را نخواهد بخشید. آژاکس با چسبیدن به مجسمه خود را نجات داد، درست همانطور که قربانی او انجام داده بود، و ادعای بیگناهی کرد.

یونانی ها، که نمی خواستند با کشتن مجسمه به خطر آسیب برسانند، او را زنده کردند. این یک اشتباه بود. آتنا که از رفتار کشیش خشمگین شده بود، زئوس را متقاعد کرد که طوفانی بفرستد و کشتی های آنها را غرق کند. کشتی آژاکس مستقیماً مورد اصابت صاعقه قرار گرفت و آن را شکستنیمی از آن و غرق شدن آن در صخره های چرخان.

اگر احمقانه به خود مباهات نمی کرد که "با وجود" جاودانه ها زنده می ماند، ممکن بود حتی از این فاجعه جان سالم به در ببرد. پوزئیدون که آزرده خاطر شده بود، حفاظت خود را پس گرفت و اجازه داد که او توسط دریا بلعیده شود.

بدون آشنایی با شخصیت کامل این دو مرد، مخاطبان بلافاصله با استفاده از القاب از تضاد مطلع شدند. . هومر صرفاً با افزودن توصیفگرها - "بزرگتر" و "کوچکتر" به نام، نه تنها آنها را از نظر نام متمایز کرد، بلکه به طرز ماهرانه ای تمایلات آنها را نیز آشکار کرد.

استفاده از القاب برای رنگ آمیزی جهان

القاب نه تنها توصیفگرها و عمق را به روایت اضافه کردند در حالی که برخی از چالش های متریک را حل می کردند، بلکه از آنها برای ساختن تصاویر و محیط در ذهن شنونده نیز استفاده می شد.

شنونده بهتر می‌توانست «سپیده دم گلگون» را به تصویر بکشد که آسمان را رنگ آمیزی می‌کند، زیرا صبح امید تازه‌ای را برای رزمندگان ناامید به ارمغان می‌آورد. «دریای تاریک شراب» پیشگویی بود و مملو از خطرات آشنای سفر در اقیانوسی نابخشودنی بود.

زمین‌ها حاصلخیز توصیف می‌شدند و تصاویری از زمین‌های غنی و تاریک را به نمایش می‌گذاشتند که محصولات یونانی دلچسبی را به بار آورد. سرزمینی که قهرمانان مطمئناً آن را خانه می نامند.

یک نیزه دراز سایه نمادی از قدرت و مردانگی، نشاط در میدان جنگ و دستیابی طولانی به یک سلاح مرگبار را به ذهن متبادر کرد.

کشتی ها بودند. به طور مختلف به عنوان سیاه توصیف شده است-نشان‌دهنده سفر خاموش مرگبار سریع در دریای تاریک است، قایق که در عین حال یک سلاح بود، آب را با سرعت زیاد، متعادل، نشان‌دهنده قدرت و هدف، یا نیمکت‌بندی می‌کرد.

کشتی نیمکت‌نشین یک مرد زخمی است فاقد قدرت نیست، اما برای آسیب هایی که در نبرد متحمل شده است احساس همدردی می کند و احساس اضطرار را برای رزمندگانی که به آنها تکیه می کنند افزایش می دهد.

هومر از القاب مانند مجسمه ای با اسکنه استفاده می کرد. ، چهره مدفون در بلوک مرمر را نشان می دهد. کلمات در ادراک مخاطب نقش بسته و دنیای ایلیاد و ادیسه را در ذهن آن‌ها می‌سازند و محیط‌ها و شخصیت‌هایی را خلق می‌کنند که حتی امروز هم زنده هستند.

John Campbell

جان کمپبل یک نویسنده و علاقه مندان به ادبیات ماهر است که به خاطر قدردانی عمیق و دانش گسترده اش از ادبیات کلاسیک معروف است. جان با اشتیاق به کلام مکتوب و شیفتگی خاصی به آثار یونان و روم باستان، سالها را به مطالعه و کاوش در تراژدی کلاسیک، شعر غزل، کمدی جدید، طنز، و شعر حماسی اختصاص داده است.با فارغ التحصیلی ممتاز در رشته ادبیات انگلیسی از یک دانشگاه معتبر، پیشینه دانشگاهی جان او را برای تحلیل انتقادی و تفسیر این خلاقیت های ادبی جاودانه فراهم می کند. توانایی او در کنکاش در ظرایف شعرهای ارسطو، عبارات غنایی سافو، شوخ طبعی آریستوفان، تفکرات طنز آمیز یوونال، و روایت های گسترده هومر و ویرژیل واقعا استثنایی است.وبلاگ جان به عنوان یک پلت فرم مهم برای او عمل می کند تا بینش ها، مشاهدات و تفسیرهای خود را از این شاهکارهای کلاسیک به اشتراک بگذارد. او از طریق تجزیه و تحلیل دقیق خود از مضامین، شخصیت ها، نمادها و زمینه تاریخی، آثار غول های ادبی باستانی را زنده می کند و آنها را برای خوانندگان با هر زمینه و علاقه قابل دسترس می کند.سبک نوشتاری جذاب او هم ذهن و هم قلب خوانندگانش را درگیر می کند و آنها را به دنیای جادویی ادبیات کلاسیک می کشاند. با هر پست وبلاگ، جان به طرز ماهرانه ای درک علمی خود را با یک نکته عمیق به هم می پیونددارتباط شخصی با این متون، آنها را قابل ربط و مرتبط با دنیای معاصر می کند.جان که به عنوان یک مرجع در زمینه خود شناخته می شود، مقالات و مقالاتی را با چندین مجله و نشریه ادبی معتبر ارائه کرده است. تخصص او در ادبیات کلاسیک نیز او را به سخنران مورد علاقه در کنفرانس های دانشگاهی و رویدادهای ادبی مختلف تبدیل کرده است.جان کمپبل از طریق نثر شیوا و شور و شوق پرشور خود مصمم است زیبایی جاودانه و اهمیت عمیق ادبیات کلاسیک را احیا کند و جشن بگیرد. چه شما یک محقق متعهد باشید یا صرفاً یک خواننده کنجکاو باشید که به دنبال کشف دنیای ادیپ، اشعار عاشقانه سافو، نمایشنامه های شوخ طبع مناندر یا داستان های قهرمانانه آشیل هستید، وبلاگ جان وعده می دهد که منبع ارزشمندی باشد که آموزش، الهام بخشیدن و شعله ور شدن خواهد داشت. عشق مادام العمر به کلاسیک ها