آگاممنون در ادیسه: مرگ قهرمان نفرین شده

John Campbell 28-07-2023
John Campbell

آگاممنون در ادیسه یک شخصیت تکرارشونده در قالب چند کامئو در سراسر کلاسیک هومر است. آگاممنون در مقدمه آن، ایلیاد، به عنوان پادشاه میکنه شناخته می شد، که با تروا جنگید تا همسر برادرش منلائوس، هلن را بگیرد.

آگاممنون در ادیسه کیست؟

پس از سقوط تروا، شاه آگاممنون کاساندرا، دختر پریام و کشیش تروا را به عنوان بخشی از غنایم جنگی گرفت. آن دو با کشتی به پادشاهی بازگشتند، جایی که هر دو توسط همسر آگاممنون، کلیتمنسترا، و معشوقش آگیستوس، پسر تیستس، با مرگ خود مواجه شدند. در ادیسه، روح شبح‌آمیز آگاممنون در پادشاهی هادس در برابر اودیسه ظاهر می‌شود که داستان قتل او را تعریف می‌کند و به او در مورد خطرات اعتماد به زنان هشدار می‌دهد.

همچنین ببینید: اسکانیوس در آئنید: داستان پسر انیاس در شعر

داستان مرگ آگاممنون دائماً در کلاسیک هومری به عنوان موازی با روایت مشابه اودیسه و تله ماکوس، پسر اودیسه تکرار می شد. برای توضیح بیشتر در مورد این ارتباط، ابتدا باید در مورد مرگ تاسف بار آگاممنون توضیح داده شود. اجازه دهید شرایط غیرعادی نسل خونی آترئوس را نیز بررسی کنیم که به نفرین خاندان آترئوس نیز معروف است. .

مرگ آگاممنون

به زودی در سرزمین هادس اودیسه با آگاممنون روبرو شد، در محاصره متحدانش که در کنار او کشته شدند، و به هر یک سلام کرد. دیگر مانند دوستان قدیمی اودیسه پرسیدپادشاه سابق Mycenae چه در دریا و چه در خشکی درگذشت. آگاممنون سپس چرخش وحشتناک وقایع پس از سقوط تروا را توضیح داد.

در کنار کشیش کاساندرا، او با کشتی به پادشاهی بازگشت، جایی که آگیستوس، پسر تیستس، او را به کاخ خود دعوت کرد. یک جشن، به افتخار دستاوردهای او در تروا. اما در طول ضیافت، آگاممنون در کمین آگیستوس قرار گرفت و کشته شد. مردان او نیز سلاخی شدند، در حالی که همسرش، کلیتمنسترا، کاساندرا را به قتل رساند. جسد در حال مرگ او.

انگيزه كليتمنسترا از اين خيانت از قرباني كردن دخترشان ايفيگنيا آگاممنون سرچشمه مي گرفت. .

از طریق همین داستان بود که آگاممنون از این فرصت استفاده کرد تا در هنگام اعتماد به زنان به ادیسه هشدار دهد. با این حال، اینجاست که او اودیسه را تشویق کرد تا نزد همسرش پنه لوپه برگردد و محل اختفای اورستس، پسر آگاممنون را جویا شود. آنها از سرنوشت اورستس آگاه نبودند، اگرچه در آغاز اودیسه سرنوشت او ذکر شد. این پیچ و تاب به عنوان اوج داستان های هر دوی این مردان و پسرانشان عمل کرد.

نفرین خاندان آترئوس

منشاء خانوادگی خانه آترئوس مملو از نزاع و بدبختی بود، همراه با نفرین چندین نفر از بسیاری از افرادنسل ها در خانواده این به اصطلاح نفرین با تانتالوس، پدربزرگ آگاممنون آغاز شد. او از لطف خود نزد زئوس استفاده کرد تا دانایی خدایان را آزمایش کند و سعی کرد به پسرش پلوپس به آنها غذا بدهد در حالی که سعی در سرقت آمبروسیا و شهد داشت. دنیای زیرین، جایی که او به شدت مجازات شد. تانتالوس طوری ساخته شده بود که در مقابل برکه ای بایستد که تبخیر می شود هر بار که می خواهد از آن بنوشد، در حالی که درخت میوه ای که بالای سر او قرار دارد هر بار که دست به میوه اش می برد دور می شود. بدین ترتیب مجموعه حوادث ناگوار که در خانه آترئوس رخ داد آغاز شد.

پسر تانتالوس، و اکنون پدربزرگ آگاممنون، پلوپس، پوزئیدون را متقاعد کرد به او ارابه ای بدهد تا در آن شرکت کند. مسابقه ای برای شکست دادن اونوماوس، پادشاه پیزا، و همچنین به دست آوردن دست هیپودامیا، دخترش. دوست او که به پلوپس برای پیروزی در مسابقه ارابه سواری کمک کرد، میرتیلوس، تلاش کرد با هیپودامیا دراز بکشد و توسط پلوپس خشمگین گرفتار شد. پلوپس میرتیلوس را از صخره ای پرت کرد، اما نه قبل از اینکه دوستش او و کل نسل خونی اش را نفرین کرد.

پلوپس و هیپودامیا فرزندان زیادی داشتند، از جمله پدر آگاممنون، آترئوس، و عمویش تیستس. پلوپس آترئوس و تیستس را پس از کشتن برادر ناتنی خود کریسیپوس توسط دو نفر به میکنا تبعید کرد. آترئوس پادشاه میکنه نامیده شد، اما Thyestes و همسر آترئوس، Aerope، بعداً توطئه کردند تاآترئوس را غصب کردند، اما اقدامات آنها بیهوده بود. سپس آترئوس پسر تیتس را کشته و به پدرش تغذیه کرد، در حالی که آترئوس با اعضای بریده پسرش که اکنون مرده بود طعنه زد.

همچنین ببینید: کاتارسیس در آنتیگون: چگونه احساسات ادبیات را شکل دادند

اکنون آترئوس و آئروپ سه فرزند به دنیا آوردند: آگاممنون، منلائوس. و آناکسیبیا. نفرین خانه آترئوس حتی در میان زندگی آنها نیز گسترش می یابد. آگاممنون مجبور شد ایفیگنیا، دخترش را قربانی کند تا خدایان را در اجازه دادن به ارتشش برای حرکت به سمت تروا راضی کند.

در آژاکس سوفوکل، زره جنگجوی سقوط کرده آشیل به ادیسه داده شد. توسط آگاممنون و منلائوس، دوست ادیسه. آژاکس که از خشم و حسادت کور شده بود، دیوانه شد و مردان و گاوها را سلاخی کرد، فقط به طرز شرم آور به خودکشی متوسل شد. آژاکس به هنگام مرگ آترئوس، فرزندان آترئوس، خانواده اش و کل ارتش آخایی را نفرین کرد. ازدواج منلائوس با هلن پس از جنگ تروا تیره شده است، آنها هیچ وارثی نداشتند.

پس از بازگشت از تروا، آگاممنون توسط آگیستوس کشته شد، که به کلیتمنسترا تبدیل شده بود. عاشق در حالی که در طول جنگ از پادشاهی دور بود. آگیستوس که پسر تیستس و دخترش پلوپیا بود، با کشتن برادر و پسرش از پدرش انتقام گرفت. سپس او و کلیتمنسترا برای مدتی بر پادشاهی حکومت کردند قبل از اینکه اورست، پسر آگاممنون، انتقام پدرش را گرفت و مادر و اگیستوس را به قتل رساند.

نقش آگاممنون دراودیسه

آگاممنون فرمانروایی توانا و فرماندهی توانا در ارتش های آخایی به حساب می آمد، اما حتی او نیز نتوانست سرنوشتی را که در انتظارش بود سرپیچی کند. نفرینی که در رگهایش جاری است گواه آن بود و تنها از طریق همین چرخه طمع و نیرنگ بود که بر خود و نزدیکانش بدبختی آورد .

اما در آنجا وجود دارد. نوری است در انتهای تونل برای او و فرزندانش. پس از مرگ آگاممنون، اورستس به اصرار خواهرش الکترا و آپولو از انتهای اگیستوس و کلیتمنسترا از او انتقام گرفت . او سپس سال‌ها در حومه یونان سرگردان بود در حالی که مداوم توسط خشمگین‌ها تسخیر می‌شد. سرانجام با کمک آتنا از جنایات خود تبرئه شد، که سپس میاسما سمی را در نسل خونی آنها پراکنده کرد و بنابراین به نفرین خاندان آترئوس پایان داد.

این داستان شبیه تکراری بین آگاممنون و ادیسه و پسران مربوطه آنها، اورستس و تلماخوس است. ایلیاد در پیشرو خود، داستان شاه آگاممنون و جنایاتی را که در زمان حیاتش مرتکب شد، و اودیسه به دلیل خرد و حیله گری خود در جنگ مورد احترام قرار گرفت. و اکنون در دنباله خود، ادیسه بود. که داستان دو پدر به موازات داستان های دو پسر گفته شده است.

فصل های ابتدایی ادیسه داستان را روایت می کندTelemachus جوان، مصمم شد پس از جنگ تروا به دنبال پدرش بگردد در حالی که ویژگی های مثبت آنچه را که در غیاب پدرش باید یک حاکم خوب باشد را به نمایش گذاشت. هر دو پسر به نحوی توانستند جانشین پدران خود شوند و مورد لطف الهه محترم آتنا قرار گرفتند. از اودیسه به عنوان قاتل نه تنها کسی بلکه مادرش. او در یکی از اولین پرونده های دادگاه تبرئه شد و با کمک آتنا توانست نفرین را از نسل خونی خانواده اش پاک کند.

نتیجه

اکنون که تاریخ خونین و مرگ آگاممنون مشخص شده است، اجازه دهید به نکات مهم این مقاله بپردازیم.

  • آگاممنون پادشاه سابق Mycenae بود که برای گرفتن همسر برادرش منلائوس، هلن، با تروا جنگید.
  • اودیسه و آگاممنون دوستانی بودند که در جنگ تروا ملاقات کردند و در آن جنگیدند.
  • آگاممنون در اودیسه یک شخصیت تکرارشونده به شکل چند کمئو در سراسر کلاسیک هومر است.
  • پس از پیروزی در جنگ، او به پادشاهی خود بازگشت، اما توسط همسرش و آگیستوس به قتل رسید.
  • اتفاق ناگوار فقط به خاطر نفرین خانه آترئوس رخ داد.
  • او در دنیای زیرین با اودیسه مواجه شد و از این فرصت برای روایت داستان خود استفاده کرد تا به او در مورد اعتماد به زنان هشدار دهد.

که دربرخلاف داستان‌های قهرمانی و ماجراجویی اودیسه و تلماخوس، آگاممنون و اورستس چرخه‌ای بی پایان از خون ریخته شده و انتقام بودند. عواقب مرگ او و سرنوشت همه فرزندانش در حال آزمایش است.

اورستس زاده مستقیم آن جنگ سالار توانا بود. در حالی که او چرخه را دوباره با کشتن مادرش برای انتقام از پدر سقوط کرده اش شروع کرد، او بلافاصله با ابراز ندامت از اعمال خود این چرخه را شکست. او با سرگردانی در حومه شهر، تعقیب شده توسط خشم، به کفاره روی آورد. آتنا او را به دادگاه برده بود و در آنجا از گناهان و نفرینش پاک شد و سرانجام نه انتقام و نه نفرت بلکه عدالت را برای خانواده خود به ارمغان آورد.

John Campbell

جان کمپبل یک نویسنده و علاقه مندان به ادبیات ماهر است که به خاطر قدردانی عمیق و دانش گسترده اش از ادبیات کلاسیک معروف است. جان با اشتیاق به کلام مکتوب و شیفتگی خاصی به آثار یونان و روم باستان، سالها را به مطالعه و کاوش در تراژدی کلاسیک، شعر غزل، کمدی جدید، طنز، و شعر حماسی اختصاص داده است.با فارغ التحصیلی ممتاز در رشته ادبیات انگلیسی از یک دانشگاه معتبر، پیشینه دانشگاهی جان او را برای تحلیل انتقادی و تفسیر این خلاقیت های ادبی جاودانه فراهم می کند. توانایی او در کنکاش در ظرایف شعرهای ارسطو، عبارات غنایی سافو، شوخ طبعی آریستوفان، تفکرات طنز آمیز یوونال، و روایت های گسترده هومر و ویرژیل واقعا استثنایی است.وبلاگ جان به عنوان یک پلت فرم مهم برای او عمل می کند تا بینش ها، مشاهدات و تفسیرهای خود را از این شاهکارهای کلاسیک به اشتراک بگذارد. او از طریق تجزیه و تحلیل دقیق خود از مضامین، شخصیت ها، نمادها و زمینه تاریخی، آثار غول های ادبی باستانی را زنده می کند و آنها را برای خوانندگان با هر زمینه و علاقه قابل دسترس می کند.سبک نوشتاری جذاب او هم ذهن و هم قلب خوانندگانش را درگیر می کند و آنها را به دنیای جادویی ادبیات کلاسیک می کشاند. با هر پست وبلاگ، جان به طرز ماهرانه ای درک علمی خود را با یک نکته عمیق به هم می پیونددارتباط شخصی با این متون، آنها را قابل ربط و مرتبط با دنیای معاصر می کند.جان که به عنوان یک مرجع در زمینه خود شناخته می شود، مقالات و مقالاتی را با چندین مجله و نشریه ادبی معتبر ارائه کرده است. تخصص او در ادبیات کلاسیک نیز او را به سخنران مورد علاقه در کنفرانس های دانشگاهی و رویدادهای ادبی مختلف تبدیل کرده است.جان کمپبل از طریق نثر شیوا و شور و شوق پرشور خود مصمم است زیبایی جاودانه و اهمیت عمیق ادبیات کلاسیک را احیا کند و جشن بگیرد. چه شما یک محقق متعهد باشید یا صرفاً یک خواننده کنجکاو باشید که به دنبال کشف دنیای ادیپ، اشعار عاشقانه سافو، نمایشنامه های شوخ طبع مناندر یا داستان های قهرمانانه آشیل هستید، وبلاگ جان وعده می دهد که منبع ارزشمندی باشد که آموزش، الهام بخشیدن و شعله ور شدن خواهد داشت. عشق مادام العمر به کلاسیک ها