آلوپه: نوه پوزیدون که بچه خود را به دنیا آورد

John Campbell 13-04-2024
John Campbell

آلوپه یک زن یونانی باستان از شهر الئوسیس بود که به خاطر زیبایی خیره کننده اش معروف بود.

او آنقدر زیبا بود که پدربزرگش پوزئیدون عاشق او شد.

همانطور که در مورد خدایان یونان معمول بود، پوزئیدون بانوی جوان را اغوا و تجاوز کرد و از او صاحب فرزند شد. همه اینها بدون آگاهی آلوپه اتفاق افتاد، بنابراین او گیج شد و تصمیمی گرفت که زندگی او را برای همیشه تغییر می داد.

برای دریابید که او چه تصمیمی گرفت و اثرات موج دار اعمالش را بخوانید.

افسانه آلوپه

آلوپه و پوزئیدون

آلوپه شاهزاده خانم زیبایی بود که از پادشاه سرسیون الئوسیس متولد شد که حتی برای دختر خود نیز پادشاهی شرور بود. پوزئیدون، خدای دریا، به پرنده ای شاه ماهی تبدیل شد و بانوی جوانی را که اتفاقاً نوه او بود اغوا کرد .

طبق اسطوره سرسیون، پوزئیدون سرسیون را با یکی از آنها داشت. شاهزاده خانم آمفیکتیون پادشاه ترموپیل که آلوپه را نوه خود می کند. آلوپه باردار شد و از ترس اینکه پدرش به محض اینکه بفهمد او زایمان کرده است چه کاری انجام دهد، او تصمیم گرفت نوزاد بی گناه را بکشد .

آلوپه کودک خود را افشا می کند

او می‌دانست که پدرش، پادشاه سرسیون، قطعاً پسر را می‌کشد و او را مجازات می‌کند هنگامی که حقیقت را دریابد. از این رو نوزاد را از پدرش پنهان کرد و او را در لباس سلطنتی پیچید و به پرستارش داد تا برود و افشا کند.

پرستار طبق گفته او عمل کرد.و نوزاد را در معرض خطر هوای سخت، جانوران وحشی و گرسنگی گذاشتند. نوزادکشی در آن زمان یک عمل رایج بود، زمانی که مادران پس از زایمان از شر نوزادانی که نمی خواستند خلاص می شدند.

چوپان ها نوزاد او را کشف کردند

کودک توسط یک مادیان مهربان پیدا شد. که او را شیر داد تا اینکه چند چوپان او را کشف کردند. با این حال، چوپان ها بر سر لباس های سلطنتی زیبایی که نوزاد را در آن پیچیده بودند، شروع به بحث کردند.

چوپانان که نتوانستند در مورد اینکه چه کسی باید لباس را داشته باشد به توافق برسند، پرونده را به کاخ شاه سرسیون بردند. تا او در مورد این موضوع قضاوت کند. پادشاه لباس سلطنتی را شناخت و تحقیقاتی را برای یافتن مادر نوزاد آغاز کرد.

او پرستار را صدا کرد و او را تهدید کرد تا اینکه فاش کرد که نوزاد برای آلوپه است . سپس سرسیون آلوپه را احضار کرد و به نگهبانانش دستور داد که او را زندانی کنند و بعداً او را زنده به گور کنند. خوشبختانه، یک بار دیگر، بچه توسط یک مادیان کشف شد، و دوباره او را شیر داد تا اینکه چند چوپان او را پیدا کردند.

سپس چوپان ها نام او را هیپوتون گذاشتند و از او مراقبت کردند . در مورد مادرش پوزئیدون به او ترحم کرد و او را مانند پسرش به چشمه ای تبدیل کرد که هیپوتون نام داشت. بعداً بنای یادبودی به افتخار او بنام یادبود آلوپه بین مگارا و الئوسیس درجایی که آنها معتقد بودند پدرش، سرسیون، او را کشته است.

چگونه پسر آلوپه موفق به پادشاه سرسیون شد

طبق افسانه آلوپه، پسرش در نهایت پس از این پادشاه شد مرگ پدربزرگش سرسیون و این چنین شد. شاه سرسیون به عنوان یک کشتی گیر قوی شناخته می شد که در جاده ها در Eleusis می ایستاد و هرکسی را که از آنجا عبور می کرد به مسابقه کشتی به چالش می کشید.

همچنین ببینید: قدرت هادس: حقایقی درباره خدای دنیای زیرین

حتی افرادی که علاقه ای به دوئل با او نداشتند مجبور شدند در مسابقه شرکت کنند. او قول داد که پادشاهی را به هر کسی که او را شکست دهد واگذار کند و در صورت پیروزی مغلوب باید کشته شود .

سرسیون قد بلند و تنومند بود و قدرت و قدرت بسیار زیادی از خود نشان می داد، بنابراین هیچ مسافری نداشت. توانست با قدرت او برابری کند. او به راحتی هر رقیب را به بیرون فرستاد و طبق شرایط مسابقه آنها را کشت. ظلم او در سراسر یونان گسترده بود و مردم از استفاده از جاده های الئوسیس می ترسیدند. با این حال، لحظه واترلو سرسیون زمانی فرا رسید که او با قهرمان تسئوس، پسر پوزیدون ملاقات کرد، که مانند هرکول، شش کار برای تکمیل داشت.

پنجمین وظیفه تزئوس کشتن سرسیون بود که او انجام داد. با مهارت به جای قدرت، سرسیون قدرتمندتر بود. به گفته باکیلیدس شاعر غنایی یونانی، مدرسه کشتی سرسیون در جاده شهر مگارا در نتیجه شکست او از تزئوس بسته شد.

هیپوتون، پسر آلوپه، درباره او شنید.مرگ پدربزرگ و نزد تسئوس آمد تا پادشاهی الئوسیس را به او واگذار کند. تسئوس موافقت کرد که پادشاهی را به هیپوتون بدهد وقتی فهمید که هیپوتون نیز مانند او از پوزئیدون متولد شده است .

شهری به نام آلوپه

بسیاری از مورخان معتقدند که شهر باستانی تسالیا، آلوپه ، به نام دختر پادشاه سرسیون نامگذاری شد. این در منطقه Pththiotis بین شهرهای Larissa Cremaste و Echinus واقع شده بود.

همچنین ببینید: صلح – آریستوفان – یونان باستان – ادبیات کلاسیک

نتیجه گیری

تا کنون ما اسطوره آلوپه را خوانده ایم و اینکه او چگونه به طرز غم انگیزی در زیر حکومت مرده است. از پدر شرورش، پادشاه سرسیون الئوسیس.

در اینجا خلاصه ای از آنچه در این مقاله پوشش داده شده است:

  • آلوپه دختر پادشاه سرسیون بود که زیبایی او این مسحور کننده بود که مردم و خدایان او را غیرقابل مقاومت می دانستند.
  • پوزیدون، خدای دریا، به پرنده ای شاه ماهی تبدیل شد، او را اغوا کرد و به او تجاوز کرد که او را باردار کرد.
  • نمی دانست که پدر کیست. آلوپه پسر بچه اش را در لباس سلطنتی پیچید و به پرستارش داد تا برود و فاش کند.
  • دو چوپان پسر را کشف کردند اما نتوانستند موافقت کنند. در مورد اینکه چه کسی باید لباس های زیبا را بر تن نوزاد داشته باشد، بنابراین آنها موضوع را نزد شاه سرسیون بردند تا آن را حل و فصل کند.تا مرگ.

اما نوزاد زنده ماند و در نهایت پس از مرگ شاه سرسیون، زمام پادشاهی را به دست گرفت . بعداً، شهری بین لاریسا کرماست و اکینوس به نام آلوپه نامگذاری شد و بنای یادبودی در نقطه‌ای که گمان می‌رود پدرش او را به قتل رساند، ساخته شد.

John Campbell

جان کمپبل یک نویسنده و علاقه مندان به ادبیات ماهر است که به خاطر قدردانی عمیق و دانش گسترده اش از ادبیات کلاسیک معروف است. جان با اشتیاق به کلام مکتوب و شیفتگی خاصی به آثار یونان و روم باستان، سالها را به مطالعه و کاوش در تراژدی کلاسیک، شعر غزل، کمدی جدید، طنز، و شعر حماسی اختصاص داده است.با فارغ التحصیلی ممتاز در رشته ادبیات انگلیسی از یک دانشگاه معتبر، پیشینه دانشگاهی جان او را برای تحلیل انتقادی و تفسیر این خلاقیت های ادبی جاودانه فراهم می کند. توانایی او در کنکاش در ظرایف شعرهای ارسطو، عبارات غنایی سافو، شوخ طبعی آریستوفان، تفکرات طنز آمیز یوونال، و روایت های گسترده هومر و ویرژیل واقعا استثنایی است.وبلاگ جان به عنوان یک پلت فرم مهم برای او عمل می کند تا بینش ها، مشاهدات و تفسیرهای خود را از این شاهکارهای کلاسیک به اشتراک بگذارد. او از طریق تجزیه و تحلیل دقیق خود از مضامین، شخصیت ها، نمادها و زمینه تاریخی، آثار غول های ادبی باستانی را زنده می کند و آنها را برای خوانندگان با هر زمینه و علاقه قابل دسترس می کند.سبک نوشتاری جذاب او هم ذهن و هم قلب خوانندگانش را درگیر می کند و آنها را به دنیای جادویی ادبیات کلاسیک می کشاند. با هر پست وبلاگ، جان به طرز ماهرانه ای درک علمی خود را با یک نکته عمیق به هم می پیونددارتباط شخصی با این متون، آنها را قابل ربط و مرتبط با دنیای معاصر می کند.جان که به عنوان یک مرجع در زمینه خود شناخته می شود، مقالات و مقالاتی را با چندین مجله و نشریه ادبی معتبر ارائه کرده است. تخصص او در ادبیات کلاسیک نیز او را به سخنران مورد علاقه در کنفرانس های دانشگاهی و رویدادهای ادبی مختلف تبدیل کرده است.جان کمپبل از طریق نثر شیوا و شور و شوق پرشور خود مصمم است زیبایی جاودانه و اهمیت عمیق ادبیات کلاسیک را احیا کند و جشن بگیرد. چه شما یک محقق متعهد باشید یا صرفاً یک خواننده کنجکاو باشید که به دنبال کشف دنیای ادیپ، اشعار عاشقانه سافو، نمایشنامه های شوخ طبع مناندر یا داستان های قهرمانانه آشیل هستید، وبلاگ جان وعده می دهد که منبع ارزشمندی باشد که آموزش، الهام بخشیدن و شعله ور شدن خواهد داشت. عشق مادام العمر به کلاسیک ها