نقص تراژیک آنتیگونه و نفرین خانواده اش

John Campbell 13-04-2024
John Campbell

نقص غم انگیز آنتیگون در نهایت او را به مرگ خود کشاند. اما دقیقاً چه اتفاقی برای او افتاد و چرا زندگی او چنین تراژدی بود؟ نقص تراژیک آنتیگونه چه بود که در نهایت او را به سقوط رساند؟

همچنین ببینید: ترجمه کاتولوس 101

برای درک متن و شخصیت، ما باید به پیش درآمد نمایشنامه برگردیم: ادیپ رکس.

ادیپوس رکس

زندگی تراژیک ادیپ و خانواده اش در موارد زیر خلاصه می شود:

همچنین ببینید: آرتمیس و کالیستو: از یک رهبر تا یک قاتل تصادفی
  • ملکه یوکاستا از تبس پسری به دنیا می آورد
  • یک پیشگویی به آنها از رؤیایی هشدار می دهد که در آن پسر در نهایت پدرش، پادشاه لوئیس را خواهد کشت
  • از ترس، پادشاه به دنبال یکی از افرادش می‌فرستد تا قوزک‌های کودک را زخمی کند و سپس او را به رودخانه بیندازند
  • به‌جای اینکه جسد نوزاد را به رودخانه بیندازند، خادم تصمیم می‌گیرد او را روی کوه بگذارد
  • یک چوپان اهل کورنت در حال عبور بود و نوزاد را کشف کرد
  • او آن را نزد پادشاه و ملکه کورنت می برد که برای داشتن فرزندی از خود تلاش می کردند
  • پادشاه پولیبوس و ملکه مروپه کودک را به فرزندی پذیرفت و نام او را ادیپ گذاشت
  • ادیپ تصمیم می گیرد به دلفی سفر کند، جایی که معبد آپولو در آن قرار دارد
  • پیشگویی در معبد سرنوشت غم انگیز او را فاش می کند: قتل پدرش
  • در از ترس این، تصمیم می گیرد هرگز به قرنتس برنگردد و در عوض در تبس مستقر شود
  • در سفر به تبس، با مرد مسن تری روبرو می شود که با او وارد بحث می شود
  • از عصبانیت کور شده است. ، ادیپپیرمرد و همراهانش را می کشد و تنها یکی را برای فرار باقی می گذارد
  • اودیپ با رسیدن به تبس، ابوالهول را شکست می دهد و او را قهرمان می داند و در نهایت به جای امپراتور گمشده می رود
  • او با فعلی ازدواج می کند. ملکه، یوکاستا و چهار فرزند با او به دنیا می‌آیند: ایسمنه، آنتیگون، اتئوکلس و پولینیس
  • سال‌ها می‌گذرد و خشکسالی به سرزمین تبس می‌رسد
  • او برادر همسرش کرئون را می‌فرستد. , به دلفی برای تحقیق
  • اوادیپ از مرگ امپراتور قبلی صحبت می کند و از آنها می خواهد که قبل از رفع خشکسالی قاتل او را پیدا کنند
  • اودیپ را به عهده می گیرد تا تحقیق کند. مرد کور، تیرسیاس
  • تیریسیاس فاش می کند که ادیپ قاتل پادشاه قبلی بوده است
  • از این موضوع ناراحت شده و به دنبال شاهد می رود
  • معلوم شد که شاهد بوده است. بازمانده حزبی که او به قتل رساند. ادیپ،
  • زن پس از درک گناهان خود را می کشد

ادیپ به گذشته فکر می کند: اگر سرنوشتش این بود که پدرش را بکشد و پدرش پادشاه سابق تبس و شوهر متوفی همسرش بود، پس این بدان معنا بود که او فرزندان مادرش را به دنیا آورد.

ادیپ از شرمساری خود را کور کرد و تبس را تحت فرمانروایی هر دو پسرش رها کرد. او خود را تا روزی که مورد اصابت صاعقه قرار گرفت تبعید می‌کند و می‌میرد. داستان به دنباله‌اش ادامه می‌یابد: آنتیگونه.

چگونه آنتیگونه آورده شدمرگ

سقوط آنتیگون و نقص مهلک او موضوع اصلی این ادبیات کلاسیک است. اما برای درک کامل اینکه چگونه او در تراژدی خود به پایان رسید، ابتدا باید به زودی درباره آنچه پس از تبعید ادیپ برای خانواده او اتفاق می افتد صحبت کنیم:

  • از آنجایی که ادیپ بدون وارث رسمی باقی ماند، تاج و تخت به او واگذار شد. هر دو پسرش
  • بدون دانستن اینکه چه باید بکنند و نمی خواستند بجنگند، هر دو برادر موافقت کردند که در سال های متناوب بر پادشاهی حکومت کنند، که در آن اول اتئوکلس رهبری می کرد
  • وقتی زمان اتئوکلس فرا رسید او برای کناره گیری از تاج و تخت و دادن تاج به پولینیس امتناع کرد و حتی تا آنجا پیش رفت که برادرش را از تبس منع کرد
  • این باعث جنگ می شود. دو برادر تا آخر برای تاج می جنگند
  • در پایان، پولینیس و اتئوکلس هر دو می میرند و کرئون را به حکومت می سپارند
  • کرئون، عموی آنها، پولینیس را خائن اعلام می کند. امتناع از دفن او
  • آنتیگون برنامه های خود را برای دفن برادرش پولینیس بر خلاف دستور کرئون بیان کرد
  • ایسمنه که از مرگ می ترسد، حدس می زند که آیا باید کمک کند یا نه
  • در پایان، آنتیگونه برادرش را به تنهایی دفن می کند و توسط نگهبان قصر گرفتار می شود
  • هیمون، پسر کرئون و نامزد آنتیگونه، به پدرش هشدار می دهد که مرگ آنتیگون باعث مرگ دیگری می شود
  • کرئون به آنتیگون دستور می دهد تا در مقبره حبس شو
  • این خشم مردم را برانگیخت که معتقد بودند آنتیگونه یک شهید است
  • تیریسیاس به کرئون در مورد عواقب آن هشدار می دهد.بستن آنتیگونه که مورد لطف خدایان قرار گرفت
  • کرئون به سمت مقبره شتافت و آنتیگونه و هامون را مرده یافت
  • کرئون جسد پسرش را گهواره کرد و او را به قصر بازگرداند
  • 8>Eurydice، همسر کرئون، با شنیدن خبر مرگ پسرش، خود را می کشد
  • کرئون سرانجام متوجه می شود که تمام این تراژدی ها را بر سر خود آورده است
  • در گروه کر، به دنبال خدایان و فروتنی نه تنها برای جلب لطف آنها، بلکه برای حکمرانی عاقلانه نیز ضروری است

عیب اصلی آنتیگونه چیست؟

اکنون که هر دو نمایشنامه را خلاصه کردیم، درباره نفرین خانواده بحث کردیم، و لطف خدا را نسبت به او توضیح داد ، می توانیم شخصیت او را عمیقاً تحلیل کنیم. مانند همه شخصیت‌ها، آنتیگون یک نقص دارد، و اگرچه ممکن است برای برخی این موضوع ذهنی باشد، همه ما می‌توانیم موافق باشیم که این نقص همان چیزی است که او را به اتفاق آرا به مرگش کشاند.

آنتیگون نقص خود را باور دارد. قدرت او بودن اگرچه قدرت او ممکن است به عنوان یک نقص در نظر گرفته شود ، این چیزی نیست که او را به مرگ نابهنگام رساند. نقص عمده آنتیگونه وفاداری او بود و تعهد او چیزی بود که او را به زندگی پس از مرگ رساند.

چگونه نقص مهلک آنتیگونه او را به سقوط رساند؟

این وفاداری به خانواده اش است. ، وفاداری به خدایان، وفاداری به اعتقادات او که باعث هامارتیا شد . اجازه دهید توضیح بدهم:

وفاداری به خانواده‌اش - آنتیگونه نمی‌توانست بیکار بنشیند، زیرا کرئون قانون ناعادلانه خود را صادر کرد.نسبت به برادرش او نمی توانست تحمل کند که برادرش حتی دفن مناسبی انجام نشود.

علیرغم تهدید به اعدام، وفاداری او به برادرش به او قدرت داد تا او را برای انجام یک حرکت متقاعد کند. که به طور بالقوه می تواند به او آسیب برساند. او در مورد عواقب تصمیم خود فکر کرد و تصمیم گرفت که به او فشار بیاورد. در نهایت به مرگ او منجر شد.

وفاداری به خدایان - علیرغم تهدید به مرگ، آنتیگونه نقشه خود را برای دفن برادرش دنبال می کند. این به دلیل ارادت او به خدایان است. او ادعا می کند که مردگان را بیشتر از زنده ها ارج می نهد.

این را می توان به عنوان وفاداری او به خانواده اش و خدایان که بیشتر از وفاداری او به حاکم ایالت-شهرش وزن دارد تفسیر کرد. بدون وفاداری او به خدایان، آنتیگونه می توانست برای خواهر و برادر باقی مانده اش، ایسمنه، و معشوقش، هامون، زندگی کند. باز هم، این وفاداری به خدایان چیزی است که به زندگی او پایان می دهد.

وفاداری به اعتقاداتش - آنتیگونه، همانطور که در نمایشنامه دیده می شود، زنی سرسخت و تک فکر است که آنچه را که معتقد است دنبال می کند. در . وفاداری او به عقایدش به او قدرت می‌دهد تا علی‌رغم تهدیدهایی که ممکن است با آن مواجه شود، به دنبال یک هدف نهایی باشد.

به عنوان مثال، اعتقاد او به حق برادرش برای دفن مناسب به او این قدرت را داد که چنین کاری را انجام دهد علیرغم تهدید جانش که به زندگی او پایان داد.در پایان، او با سقوط خود روبرو شد.

Antigone: The Tragic Heroine

بی‌اعتنایی آنتیگون در برابر کرئون به دلیل ظلم و ستمش، به عنوان فعالی در نظر گرفته می‌شود که برای قانون الهی مبارزه می‌کند. او شجاعانه برای حق برادرش برای دفن شدن طبق خواست خدایان جنگید و علیرغم فداکردن جانش، باز هم پیروز شد.

او توانست برادرش را دفن کند و به این کار پایان داد. درگیری درونی بین شهروندان تبس. او شجاعت خود را برای همه به نمایش گذاشت و به کسانی که با مخالفت و آزادی فکر می جنگیدند امید داد.

نفرین خانواده

اگرچه آنتیگونه سعی کرد سرنوشت او را در دست بگیرد. ، پایان غم انگیز او هنوز هم منعکس کننده نفرین اشتباهات پدرش است.

علیرغم تشویق گروه کر آنتیگون به خاطر تلاش برای به دست گرفتن افسار زندگی اش ، می فهمد که او نیز مانند برادرانش این کار را انجام خواهد داد. در نهایت باید تاوان تخلفات گذشته پدرش را نیز بپردازد.

صرف نظر از لطف خدایان، آنتیگونه نمی تواند از نفرین خانواده اش در امان بماند. در عوض، در مرگ او پایان می‌یابد.

چگونه آنتیگون گارنر از خدایان حمایت کرد؟

کرئون، در فرمان خود، از اجرای قوانین شکست خورد از خدایان او حتی تا آنجا پیش رفت که با اراده آنها مخالفت کرد . خدایان مدتها پیش حکم کردند که تمام اجساد زنده در حال مرگ و فقط مرگ باید در زیر زمین یا در یک مقبره دفن شوند.

پس از رها کردن جسد پولینیس بر روی سطح و امتناع از دادن بدن مناسب به اودفن، کرئون برخلاف قوانینی که خدایان دستور داده بودند عمل کرد.

از سوی دیگر، آنتیگونه مخالف حکومت خود بود و حتی برای پیروی از احکام خدایان خطر مرگ را به جان خرید. ; این نمایشی از ارادت به خدایان بود که مورد لطف آنها قرار گرفت.

نتیجه گیری

اکنون که در مورد آنتیگونه، معایب او، خانواده اش و نحوه مواجهه با مرگش صحبت کردیم، اجازه دهید از نقاط حساس عبور کنید:

  • آنتیگون پس از جنگ در تبس شروع می شود
  • پسرهای ادیپ برای تاج و تخت می جنگند که منجر به مرگ آنها می شود
  • کرئون پادشاهی را در دست می گیرد. تاج و تخت و قانون ناعادلانه ای صادر کرد: امتناع از دفن پولینیس و کشتن هر کسی که می خواست
  • آنتیگون پولینیس را دفن کند و به دستور کرئون به غار فرستاده شد تا بمیرد
  • پس از مرگ آنتیگون، نامزدش همچنین خود را کشت
  • یوریدیس (همسر کرئون و مادر هامون) پس از مرگ هامون خود را می کشد
  • هیمون متوجه می شود که همه اینها تقصیر اوست و تمام زندگی خود را بدبختانه می گذراند
  • وفاداری آنتیگون یک نقص مهمی که او را به مرگ کشاند
  • قانون خدا و قانون فانی در نمایشنامه دوم با هم برخورد می کنند
  • وفاداری او به قانون خدایان مصادف با ارادت او به برادرش بود. و وفاداری او به اعتقاداتش

و ما آن را داریم! بحث کامل در مورد آنتیگونه، عیوب او، شخصیت او، خانواده اش و ریشه های نفرین خانواده اش.

John Campbell

جان کمپبل یک نویسنده و علاقه مندان به ادبیات ماهر است که به خاطر قدردانی عمیق و دانش گسترده اش از ادبیات کلاسیک معروف است. جان با اشتیاق به کلام مکتوب و شیفتگی خاصی به آثار یونان و روم باستان، سالها را به مطالعه و کاوش در تراژدی کلاسیک، شعر غزل، کمدی جدید، طنز، و شعر حماسی اختصاص داده است.با فارغ التحصیلی ممتاز در رشته ادبیات انگلیسی از یک دانشگاه معتبر، پیشینه دانشگاهی جان او را برای تحلیل انتقادی و تفسیر این خلاقیت های ادبی جاودانه فراهم می کند. توانایی او در کنکاش در ظرایف شعرهای ارسطو، عبارات غنایی سافو، شوخ طبعی آریستوفان، تفکرات طنز آمیز یوونال، و روایت های گسترده هومر و ویرژیل واقعا استثنایی است.وبلاگ جان به عنوان یک پلت فرم مهم برای او عمل می کند تا بینش ها، مشاهدات و تفسیرهای خود را از این شاهکارهای کلاسیک به اشتراک بگذارد. او از طریق تجزیه و تحلیل دقیق خود از مضامین، شخصیت ها، نمادها و زمینه تاریخی، آثار غول های ادبی باستانی را زنده می کند و آنها را برای خوانندگان با هر زمینه و علاقه قابل دسترس می کند.سبک نوشتاری جذاب او هم ذهن و هم قلب خوانندگانش را درگیر می کند و آنها را به دنیای جادویی ادبیات کلاسیک می کشاند. با هر پست وبلاگ، جان به طرز ماهرانه ای درک علمی خود را با یک نکته عمیق به هم می پیونددارتباط شخصی با این متون، آنها را قابل ربط و مرتبط با دنیای معاصر می کند.جان که به عنوان یک مرجع در زمینه خود شناخته می شود، مقالات و مقالاتی را با چندین مجله و نشریه ادبی معتبر ارائه کرده است. تخصص او در ادبیات کلاسیک نیز او را به سخنران مورد علاقه در کنفرانس های دانشگاهی و رویدادهای ادبی مختلف تبدیل کرده است.جان کمپبل از طریق نثر شیوا و شور و شوق پرشور خود مصمم است زیبایی جاودانه و اهمیت عمیق ادبیات کلاسیک را احیا کند و جشن بگیرد. چه شما یک محقق متعهد باشید یا صرفاً یک خواننده کنجکاو باشید که به دنبال کشف دنیای ادیپ، اشعار عاشقانه سافو، نمایشنامه های شوخ طبع مناندر یا داستان های قهرمانانه آشیل هستید، وبلاگ جان وعده می دهد که منبع ارزشمندی باشد که آموزش، الهام بخشیدن و شعله ور شدن خواهد داشت. عشق مادام العمر به کلاسیک ها