محیط اودیسه - چگونه تنظیم حماسه را شکل داد؟

John Campbell 12-10-2023
John Campbell
commons.wikimedia.org

در ادیسه هومر، محیط، بسیاری از چالش‌های اودیسه را تعیین می‌کند و بخش مهمی از داستان به عنوان شخصیت‌ها و رویدادها می‌شود.

در حالی که داستان شامل سفری است که بیش از 10 سال به طول انجامید، داستان در 6 هفته آخر سفر ادیسه روایت می شود.

پس از سقوط تروا، داستان زمانی رخ می دهد که اودیسه برای بازگشت به خانه خود در ایتاکا اودیسه که از جنگیدن خسته شده بود و مشتاق بازگشت به همسر و فرزندش بود، راهی خانواده اش شد، سفری که باید حداکثر چند ماه طول می کشید.

متاسفانه برای اودیسه ، بسیاری نیروهای طبیعی و جاودانه مانع سفر او شدند. در طول سفر، او خود را در معرض چالش موجودات جاودانه و خشم عناصر زمین و دریا قرار داد.

زمینه ادیسه چیست؟

شما می توانید تقسیم بندی کنید تنظیم ادیسه به سه بخش:

  1. موقعیت و محیطی که نقش تله ماکوس در داستان در آن رخ می دهد، در حالی که او مسیر بلوغ خود را دنبال می کند و به دنبال پدرش می گردد. 11>
  2. مکانی که ادیسه در آن قرار دارد در حالی که داستان خود را نقل می کند - در زمانی که او در دربار آلسینوس و فایاکیان است
  3. مکان هایی که داستان های اودیسه در آن ها تعریف می کند رخ می دهد

حماسه بر اساس زمان، مکان و حتی دیدگاه تقسیم می شود. اگرچه اودیسه محور اصلی حماسه است، اما او تا قبل از کتاب وارد داستان نمی شود5.

زمینه ادیسه در چهار کتاب اول چیست؟ حماسه با Telemachus شروع می شود . این بر مبارزه او برای غلبه بر تحقیر آشنایی در وطنش متمرکز است. او مرد جوانی است که رهبران جزیره در کودکی و نوپا او را می شناسند. آتنا به کمک او آمد و رهبران جزیره را گرد هم آورد تا به خواستگارانی که به دنبال دست مادرش بودند اعتراض کنند.

جوانی تلماخوس و عدم ایستادن در خانه جزیره اش علیه او کار می کند. در پایان، با درک نیاز به بازگشت پدرش و محافظت از پنه لوپه از ازدواج ناخواسته، برای کمک به پیلوس و اسپارت سفر کرد.

در آنجا از متحدان پدرش اخبار دریافت کرد. در محیط جدید ، جایی که او در جوانی به سراغ کسانی رفت که پدرش را بهتر می شناختند، جوانی اش کمتر آسیب دیده بود.

او ابتدا در پیلوس توقف کرد، جایی که با همدردی مواجه شد. ، اما نه چیز دیگری. از آنجا به اسپارت رفت تا با پادشاه منلائوس و ملکه هلن ملاقات کند. او سرانجام در اسپارت به موفقیت دست یافت و از پادشاه منلائوس یاد گرفت که اودیسه توسط پوره کالیپسو نگهداری می شود.

او برای گرفتن حمایت برای نجات پدرش به ایتاکا بازگشت. خوانندگان با صخره‌ای باقی می‌مانند که خواستگاران برای کشتن وارث جوان تاج و تخت نقشه می‌کشند.

کتاب 5 تنظیمات و دیدگاه‌های اودیسه را تغییر داد. خانه پوره دریایی جزیره‌ای سرسبز بود. ، محیطی که تضاد قوی باتمایل اودیسه برای بازگشت به خانه به جزیره سنگی ایتاکا، جایی که همسر و پسرش منتظر بازگشت او بودند.

او با خوشحالی از فرار او، از جزیره کالیپسو به راه افتاد، اما دوباره توسط خدای انتقام‌جوی دریا، پوزئیدون، راه افتاد. او که از مسیر خود رانده شد، به جزیره فیاکیا فرود آمد، جایی که او داستان های سفر خود را برای پادشاه و ملکه در کتاب های 9-12 بازگو کرد.

سرگردانی اودیسه

commons.wikimedia .org

در گفتگو با پادشاه آلکینوس، اودیسه توضیح داد که چگونه سفر خود را از تروا آغاز کرد ، جایی که او و آخه ها تروجان ها را شکست داده و شهر را ویران کرده بودند.

او هوشمندانه رهبری کرد. با درخواست از یک خواننده درباری که داستان اسب تروا را تعریف کند، داستانی را برای او به ارمغان آورد که چگونه به فیاکیا آمد و چه اتفاقی در راه افتاد.

با ترک تروی ، ابتدا به ایسماروس سفر کردند، جایی که او و افرادش از سیکونها پیشی گرفتند. آنها به مردم حمله کردند و آنها را غارت کردند و غذا و نوشیدنی و گنجینه ای را که در شهر ساحلی موجود بود برداشتند و زنان را به عنوان برده گرفتند.

مردان ادیسه که ده سال آخر عمر خود را در جنگ گذرانده بودند، مصمم بودند که از دستاوردهای نامناسب آنها لذت ببرید. علیرغم اصرار اودیسه برای بازگشت به کشتی ها و رفتن به خانه، آنها در ساحل نشستند، از غنائم خود لذت می بردند و مهمانی می کردند. آنها نیروهای همسایه خود را جمع کردند وبازگشت و مردان اودیسه را با صدای بلند هدایت کرد و آنها را به کشتی هایشان و به دریا راند. این آخرین سرزمین واقعاً صلح‌آمیز است که ادیسه قبل از فرود در فیاکیا از آن بازدید کرده است.

محیط‌های ادیسه از زندگی آرام و سرسبز در قصر گرفته تا وحشت غار سیکلوپ تا سواحل سنگی ایتاکا متفاوت بود. که اودیسه آن را خانه می خواند. هر صحنه به اودیسه فرصت دیگری می داد تا بخشی از شخصیت خود را ارائه دهد یا مهارت و زیرکی خود را آشکار کند.

همچنین ببینید: Ars Amatoria – Ovid – روم باستان – ادبیات کلاسیک

اودیسه پس از ترک Ciconess به "دریای تاریک شراب" بازگشت. در آنجا، موقعیت یک بار دیگر بالا آمد و قدرت خود را نشان داد زیرا دریا میزبان بی رحمی بود.

طوفان های ارسال شده توسط زئوس کشتی ها را به قدری دور کرد که در نهایت در سرزمین دوردست نیلوفر خواران فرود آمدند.

در آنجا، مردم توسط ساکنان اغوا شدند تا میوه و شهد شکوفه های نیلوفر آبی را بخورند، که باعث شد فکر رفتن به خانه را فراموش کنند.

یک بار دیگر، آسایش محیط سرسبز با میل ادیسه برای بازگشت به خانه در تضاد بود . تنها با کشیدن آنها به سمت کشتی ها و قفل کردن آنها، اودیسه توانست آنها را از جذابیت جزیره دور کند.

اودیسه در ادامه بدترین اشتباه خود را بازگو کرد. کشتی های او در جزیره اسرارآمیز سیکلوپ فرود آمدند، جایی که پولیفموس او و افرادش را اسیر کرد. زمین ناهموار و غاری که پولیفموس آن را خانه می نامید، فرار آنها را غیرممکن کرد در حالی کهسیکلوپ مراقب بود.

همچنین ببینید: ملانتیوس: گواتر که در سمت اشتباه جنگ قرار داشت

اودیسه موفق شد هیولا را کور کند و با افرادش فرار کند، اما غرور احمقانه او در فاش کردن نام واقعی خود برای دشمنش، خشم پوزیدون را بر سر او فرو برد.

سفر صفحه اصلی: محیط چگونه شخصیت ادیسه را نشان می دهد؟

commons.wikimedia.org

هنگامی که ادیسه داستان خود را در کتاب 13 تکمیل کرد، خواننده حماسی ترین صحنه در ادیسه را ترک کرد : دریا و مکان‌های وحشی و زیبای ادیسه که در سفرهایش از آنها بازدید می‌کرد.

فائاکی‌ها که از داستان‌های او مجذوب شده بودند، موافقت کردند که به پادشاه سرگردان کمک کنند تا به وطن خود بازگردد.

کتابهای پایانی ادیسه در سرزمین مادری ادیسه در ایتاکا اتفاق می افتد. او در طول سفرهایش آموخت و رشد کرد و مردی متفاوت از کسی است که جسورانه به مقابله با سیکون ها رفت.

او دیگر آن جنگجوی جسوری نیست که با چندین مرد و کشتی برای حمایت از او وارد می شود. او با احتیاط به ایتاکای محبوبش نزدیک می شود و وارد یک محیط کاملاً جدید می شود: خانه یک گله خوک.

رفتار نجیب ادیسه با کلبه فروتن برده ای که در آن پناه گرفته است در تضاد است. اومائوس، برده وفادار، و اوریکلیا، پرستاری که در کودکی از او مراقبت می کرد، او را شناختند و متعهد شدند که تاج و تختش را پس بگیرد.

او دوباره با تله ماکوس متحد شد و با هم برنامه ریزی کردند تا بر خواستگاران غلبه کنند تا اودیسه. توانست تاج و تخت خود را پس بگیرد تنظیم دوره زمانی اودیسه در عصر برنز باعث شد تا اودیسه به دلیل قدرت و مهارتش در نبرد شناخته شود. زیرکی او مزیت دیگری بود زیرا او با آخرین و شاید سخت ترین چالش خود روبرو شد.

اودیسه پس از بازگشت به خانه، نه تنها باید افتخار و جایگاه از دست رفته خود را در پادشاهی خود به دست می آورد، بلکه باید می جنگید. خواستگاران و پنه لوپه را از هویت خود متقاعد می کنند. در محیط آشناتر زادگاهش ایتاکا، قدرت و شخصیت اودیسه آشکار می شود.

همه مشکلاتی که او با آن روبرو بود او را به این نقطه رسانده بود. برای تکمیل سفر خود ، او باید با خواستگاران روبرو شود و آنها را بیرون کند تا جایگاه خود را به عنوان حاکم خانه اش پس بگیرد. تنها در این صورت است که تلماخوس به بلوغ کامل می‌رسد، زیرا اودیسه رهبری جزیره را به پسرش می‌سپارد.

در سرزمین مادری‌اش، ادیسه به خاطر نشان دادن مهارت و قدرت عالی‌اش معروف بود. پنه لوپه که هنوز در تلاش بود اطمینان حاصل کند که اگر مجبور به ازدواج مجدد شود، حداقل شوهری به دست آورد که شایسته خاطره اودیسه باشد، مسابقه ای ترتیب داد. او از خواستگاران خواست که بتوانند کمان بزرگ اودیسه را به رشته بند بیاورند و آن را از طریق 12 تبر شلیک کنند، همانطور که او در گذشته انجام داده بود.

اودیسه، در آشنایی با سرزمین خود، اعتماد به نفس خود را دوباره به دست آورد. او به تنهایی توانست تیر کمان را ببندد و شاهکار خواسته شده را انجام دهد. وقتی خودش را ثابت کرد به خواستگاران روی آورد و آنها را به خاطر جسارت و توهین آنها سلاخی کرد.به پنه لوپه.

commons.wikimedia.org

آشنایی با محیط خانه خودش ثابت می کند که آخرین نعمت اودیسه است. پنه لوپه خواست که تختش را از اتاقی که زمانی با شوهرش مشترک بود، در صورت ازدواجش، منتقل کنند. تقاضا ترفندی است که ادیسه به راحتی به آن نیفتاد. او پاسخ داد که تخت او را نمی توان حرکت داد، زیرا یکی از پاهایش از درخت زیتون زنده ساخته شده بود.

او این را می دانست زیرا درخت را کاشته و تخت را برای او ساخته بود. سرانجام پنه لوپه که متقاعد شد که شوهرش به او بازگردانده شده است، او را پذیرفت.

پدر پیر آتنا و ادیسه، لائرتس ، با خانواده های خواستگاران قدرتمندی که به دنبال دست پنه لوپه بودند، صلح کرد. اودیسه را ترک کرد تا بقیه روزهایش را با آرامش بگذراند. در همان زمان، تلماخوس به عنوان وارث و پادشاه ایتاکا جایگاه شایسته خود را می گیرد.

John Campbell

جان کمپبل یک نویسنده و علاقه مندان به ادبیات ماهر است که به خاطر قدردانی عمیق و دانش گسترده اش از ادبیات کلاسیک معروف است. جان با اشتیاق به کلام مکتوب و شیفتگی خاصی به آثار یونان و روم باستان، سالها را به مطالعه و کاوش در تراژدی کلاسیک، شعر غزل، کمدی جدید، طنز، و شعر حماسی اختصاص داده است.با فارغ التحصیلی ممتاز در رشته ادبیات انگلیسی از یک دانشگاه معتبر، پیشینه دانشگاهی جان او را برای تحلیل انتقادی و تفسیر این خلاقیت های ادبی جاودانه فراهم می کند. توانایی او در کنکاش در ظرایف شعرهای ارسطو، عبارات غنایی سافو، شوخ طبعی آریستوفان، تفکرات طنز آمیز یوونال، و روایت های گسترده هومر و ویرژیل واقعا استثنایی است.وبلاگ جان به عنوان یک پلت فرم مهم برای او عمل می کند تا بینش ها، مشاهدات و تفسیرهای خود را از این شاهکارهای کلاسیک به اشتراک بگذارد. او از طریق تجزیه و تحلیل دقیق خود از مضامین، شخصیت ها، نمادها و زمینه تاریخی، آثار غول های ادبی باستانی را زنده می کند و آنها را برای خوانندگان با هر زمینه و علاقه قابل دسترس می کند.سبک نوشتاری جذاب او هم ذهن و هم قلب خوانندگانش را درگیر می کند و آنها را به دنیای جادویی ادبیات کلاسیک می کشاند. با هر پست وبلاگ، جان به طرز ماهرانه ای درک علمی خود را با یک نکته عمیق به هم می پیونددارتباط شخصی با این متون، آنها را قابل ربط و مرتبط با دنیای معاصر می کند.جان که به عنوان یک مرجع در زمینه خود شناخته می شود، مقالات و مقالاتی را با چندین مجله و نشریه ادبی معتبر ارائه کرده است. تخصص او در ادبیات کلاسیک نیز او را به سخنران مورد علاقه در کنفرانس های دانشگاهی و رویدادهای ادبی مختلف تبدیل کرده است.جان کمپبل از طریق نثر شیوا و شور و شوق پرشور خود مصمم است زیبایی جاودانه و اهمیت عمیق ادبیات کلاسیک را احیا کند و جشن بگیرد. چه شما یک محقق متعهد باشید یا صرفاً یک خواننده کنجکاو باشید که به دنبال کشف دنیای ادیپ، اشعار عاشقانه سافو، نمایشنامه های شوخ طبع مناندر یا داستان های قهرمانانه آشیل هستید، وبلاگ جان وعده می دهد که منبع ارزشمندی باشد که آموزش، الهام بخشیدن و شعله ور شدن خواهد داشت. عشق مادام العمر به کلاسیک ها