آرتمیس و آکتائون: داستان هولناک یک شکارچی

John Campbell 22-10-2023
John Campbell

Artemis و Actaeon شخصیت های داستان تراژیک دیگری در اساطیر یونان هستند. رویارویی الهه شکار، آرتمیس، و آکتائون، شکارچی که برای شکار در اعماق جنگل سرگردان بود، باعث پایان وحشتناک دومی شد.

به خواندن ادامه دهید و جزئیات بیشتری درباره داستان آنها بیابید.

آرتمیس و آکتائون چه کسانی هستند؟

آرتمیس و آکتائون موجودات متفاوتی بودند ، او یک فانی بود در حالی که او یک الهه بود. هر دوی آنها عاشق شکار بودند، همانطور که از سنین جوانی به آنها آموزش داده شد. با این حال، عشق به شکار چیزی است که باعث یک تراژدی در زندگی Actaeon شد.

تفاوت بین Artemis و Actaeon

Actaeon مرد جوان خوبی بود که توسط Chiron بزرگ شد کایرون یک قنطورس ، یک جانور افسانه ای با بالاتنه مرد و پایین تنه اسب بود. اگرچه سنتورها به وحشی بودن و وحشی بودن شهرت دارند، Chiron عاقل و مربی خوبی برای Actaeon بود. او به مرد جوان نحوه شکار را آموزش داد.

در همین حال، آرتمیس الهه شکار و یک خدای قمری بود که با آرامش در جنگل و کوه های آرکادیا زندگی می کرد تا همراه او به کاوش و شکار بپردازد. پوره ها او به شکار اختصاص داشت و مهارت های استثنایی تیراندازی با کمان دارد. او همچنین با زایمان، مامایی، پوشش گیاهی، بیابان و عفت در دین یونانی همراه بود. رومیان او را با الهه دیانا یکی دانستند.

او دختر زئوس بود.پادشاه خدایان و لتو، الهه موسیقی. او خواهر دوقلوی آپولو، خدای موسیقی، تعظیم و پیشگویی بود. آنها هر دو به عنوان خدایان کوروتروف یا محافظ کودکان خردسال، به ویژه دختران جوان شناخته می شدند.

آرتمیس و آکتائون

اسطوره اکتائون نسخه های متفاوتی دارد، اما برجسته ترین آنها در دگردیسی های اوید بود. بر خلاف اسطوره آرتمیس و جبار که در مورد عشق ممنوع بود که با مرگ یک فانی به پایان می رسد، این داستان با مرگ یک فانی نیز به پایان می رسد اما به دلیل مجازات.

همچنین ببینید: آپولو در ادیسه: حامی همه جنگجویان کمان دار

نسخه. one

طبق گفته Ovid، Actaeon با گروه دوستان خود و یک دسته بزرگ از سگ های شکاری برای شکار آهو در کوه سیتهرون بیرون رفته بود. چون همه آنها داغ و خسته بودند، گروه تصمیم گرفتند که استراحت کنید و آن را یک روز بنامید.

Actaeon در حالی که به دنبال سایه می گشت در اعماق جنگل سرگردان بود. او ناخواسته وارد حوض مقدسی شد که آرتمیس در آن حمام می‌کرد و با تمام پوره‌هایش لباس‌هایش را برهنه کرد. آکتائون که حیرت زده و مجذوب این صحنه شده است، نمی تواند کلمه ای به زبان بیاورد یا بدنش را تکان دهد. الهه او را دید و از اقدام او خشمگین شد. او پاشیده ای از آب به داخل آکتائون پرتاب کرد و مرد جوان را به یک گوزن گوزن تبدیل کرد.

نسخه دو

در روایتی دیگر، آرتمیس با دیدن مرد جوان که بدون لباس به بدن او خیره شده بود، به او گفت که دیگر صحبت نکند وگرنه برمی گردد.او را به یک گوزن گوزن تبدیل کرد. با این حال، برخلاف آنچه الهه دستور داد، آکتائون سگ های شکاری خود را شنید و آنها را صدا کرد. بنابراین، الهه بلافاصله او را به یک گوزن گوزن تبدیل کرد.

در حالی که برخی از نسخه های این داستان می گویند که Actaeon به اشتباه با آرتمیس برخورد کرد، برخی دیگر می گویند که این کاملاً عمدی بوده و حتی مرد جوان حتی پیشنهاد کرد که با هم بخوابند، که خشم الهه را برانگیخت.

نسخه سوم

به گفته مورخ یونانی، دیودوروس سیکولوس، از قرن اول پیش از میلاد، دو دلیل وجود داشت که آرتمیس را خشمگین کرد. گفته می شود که آکتائون با تمایل به ازدواج با او به معبد آرتمیس رفت و الهه او را به دلیل تکبر او کشت. با این حال، گفته می شود که Actaeon الهه را با لاف زدن به اینکه مهارت های شکار او بیش از مهارت های او است، آزار داد. بدتر از آن این بود که او از تغییر شکل خود وحشت داشت و به محض اینکه شروع به دویدن به داخل جنگل کرد، دسته سگ های شکاری آموزش دیده اش با دیوانگی گرگ تحریک شدند، او را تعقیب کردند و او را تکه تکه کردند. متأسفانه Actaeon از آرواره های سگ های شکاری خود مرد و قادر به دفاع از خود یا حتی فریاد کمک نبود.

نسخه چهار

در نسخه چهارم، سگ های شکاری بعداً تبدیل شدند. وقتی فهمیدند ارباب خود را کشته اند، دل شکسته اند. گفته می شد که دلیل این بود که Chiron، سنتور خردمند، مجسمه ای از Actaeon را برپا کرد تا آنها به آن نگاه کنند و درد خود را کاهش دهند. والدین آکتائون با دانستن اینکه چه اتفاقی برای فرزندشان افتاده است، غمگین شده و تبس را ترک کرده اند. پدرش Aristaeus به ساردینیا رفت، در حالی که مادرش Autonoe به Megara رفت.

یک روایت از Stesichorus، شاعر غزل‌سرای نیمه اول قرن ششم، روایتی کاملاً متفاوت از آنچه برای Actaeon اتفاق افتاد را نشان داد. گفته می شود که شکارچی آرزو داشت با سمله، عمه اش یا خواهر کوچکتر مادرش ازدواج کند. زئوس، پادشاه خدایان، که به سمله نیز علاقه داشت، به یک انسان فانی صرف اجازه رقابت با او را نداد. زئوس سپس انتقام گرفت و Actaeon را به گوزن گوزن تبدیل کرد تا توسط سگ های شکاری خود کشته شود. بر اساس این داستان، ممکن است زئوس دخترش آرتمیس را برای مجازات آکتائون بفرستد، درست مثل اینکه مادرشان لتو به آرتمیس و آپولو دستور داد تا نیوبه را با کشتن همه فرزندانش مجازات کنند، همانطور که نیوب به فرزندانش افتخار می کرد. و ادعا کرد که او مادری بزرگتر از لتو است.

چرا آرتمیس آکتائون را کشت؟

آرتمیس که یک الهه باکره بود که تصادفاً برهنه دیده شد، آن را نپذیرفت آن را مهربانانه و احساس بی احترامی توسط یک فانی. به همین دلیل است که او Actaeon را به یک گوزن گوزن تبدیل کرد و اجازه داد تا توسط سگ های شکاری خودش تعقیب و خورده شود. اسطوره های آکتائون و آرتمیس به طور گسترده ای در این شهر شناخته شده بودنددوران باستان و شاعران تراژیک مختلف آنها را روی صحنه ارائه کردند. یکی از نمونه ها «کمانداران زن» اثر آیسخولوس در «توکسوتیدهای گمشده» است. Actaeon همچنین در Orchomenus و Platae مورد احترام و پرستش قرار می گرفت.

با این حال، سرنوشت وحشتناک Actaeon به دست آرتمیس تنها یکی از بسیاری از قتل های انجام شده توسط الهه بود. درست مانند سرنوشت Actaeon، داستان دیگری در مورد Sipriotes وجود داشت. Sipriotes، در اساطیر یونان، قهرمانی از کرت بود که او نیز برای شکار به بیرون رفت و ناخواسته الهه را هنگام حمام کردن برهنه دید . اگرچه آرتمیس او را نکشت، اما به عنوان مجازات به یک زن تبدیل شد.

سؤالات متداول

منشأ Actaeon چه بود؟

Actaeon، در اساطیر یونان، یک قهرمان بود. و شکارچی که در بوئوتیا از پدرش آریستائوس، خدای صغیر و گله‌دار، و آتونوئه، الهه هارمونیا، شاهزاده خانم تبایی، و دختر بزرگ کادموس به دنیا آمد. کادموس یک نجیب زاده فنیقی بود که در جستجوی خواهرش اروپا که ظئوس توسط زئوس ربوده شده بود به یونان سفر کرد. کادموس با ناتوانی در یافتن خواهر خود تصمیم گرفت در بوئوتیا ساکن شود و بنیانگذار تبس شد.

نتیجه

داستان Actaeon به عنوان نمایشی از قربانی کردن انسان به منظور جلب رضایت یک الهه در نظر گرفته شد. این یکی دیگر از شرایط واضح است که تمایز بین فانی و جاودانه را نشان می دهد.

همچنین ببینید: مناندر - یونان باستان - ادبیات کلاسیک
  • Actaeon یک شکارچی جوان بود، در حالی که Artemis الهه بود.شکار کردن.
  • Actaeon به طور تصادفی بدن برهنه آرتمیس را در حین حمام دید، بنابراین دومی او را مجازات کرد.
  • Actaeon توسط سگ های شکاری آموزش دیده خود کشته شد.
  • Sipriotes یک کرتی بود. قهرمانی که با خشم آرتمیس نیز مقابله کرد.
  • اسطوره آرتمیس و آکتائون یکی دیگر از داستان های همدلانه در اساطیر یونانی بود. 3> ممکن است تصاویر متفاوتی از او در اختیار شما قرار داده باشد، اما یک چیزی که باید از این موضوع متوجه شوید این است که هرگز با خدایان درگیر نشوید، زیرا حتی یک عمل ناخواسته می تواند عواقب ناگواری داشته باشد.

John Campbell

جان کمپبل یک نویسنده و علاقه مندان به ادبیات ماهر است که به خاطر قدردانی عمیق و دانش گسترده اش از ادبیات کلاسیک معروف است. جان با اشتیاق به کلام مکتوب و شیفتگی خاصی به آثار یونان و روم باستان، سالها را به مطالعه و کاوش در تراژدی کلاسیک، شعر غزل، کمدی جدید، طنز، و شعر حماسی اختصاص داده است.با فارغ التحصیلی ممتاز در رشته ادبیات انگلیسی از یک دانشگاه معتبر، پیشینه دانشگاهی جان او را برای تحلیل انتقادی و تفسیر این خلاقیت های ادبی جاودانه فراهم می کند. توانایی او در کنکاش در ظرایف شعرهای ارسطو، عبارات غنایی سافو، شوخ طبعی آریستوفان، تفکرات طنز آمیز یوونال، و روایت های گسترده هومر و ویرژیل واقعا استثنایی است.وبلاگ جان به عنوان یک پلت فرم مهم برای او عمل می کند تا بینش ها، مشاهدات و تفسیرهای خود را از این شاهکارهای کلاسیک به اشتراک بگذارد. او از طریق تجزیه و تحلیل دقیق خود از مضامین، شخصیت ها، نمادها و زمینه تاریخی، آثار غول های ادبی باستانی را زنده می کند و آنها را برای خوانندگان با هر زمینه و علاقه قابل دسترس می کند.سبک نوشتاری جذاب او هم ذهن و هم قلب خوانندگانش را درگیر می کند و آنها را به دنیای جادویی ادبیات کلاسیک می کشاند. با هر پست وبلاگ، جان به طرز ماهرانه ای درک علمی خود را با یک نکته عمیق به هم می پیونددارتباط شخصی با این متون، آنها را قابل ربط و مرتبط با دنیای معاصر می کند.جان که به عنوان یک مرجع در زمینه خود شناخته می شود، مقالات و مقالاتی را با چندین مجله و نشریه ادبی معتبر ارائه کرده است. تخصص او در ادبیات کلاسیک نیز او را به سخنران مورد علاقه در کنفرانس های دانشگاهی و رویدادهای ادبی مختلف تبدیل کرده است.جان کمپبل از طریق نثر شیوا و شور و شوق پرشور خود مصمم است زیبایی جاودانه و اهمیت عمیق ادبیات کلاسیک را احیا کند و جشن بگیرد. چه شما یک محقق متعهد باشید یا صرفاً یک خواننده کنجکاو باشید که به دنبال کشف دنیای ادیپ، اشعار عاشقانه سافو، نمایشنامه های شوخ طبع مناندر یا داستان های قهرمانانه آشیل هستید، وبلاگ جان وعده می دهد که منبع ارزشمندی باشد که آموزش، الهام بخشیدن و شعله ور شدن خواهد داشت. عشق مادام العمر به کلاسیک ها