Iphigenia at Aulis – Euripides

John Campbell 24-08-2023
John Campbell

(تراژدی، یونانی، حدود 407 ق.م، 1629 سطر)

مقدمهبه خواست الهه آرتمیس، که آگاممنون او را نادیده گرفته است، و اینکه برای آرام کردن او، آگاممنون باید دختر بزرگش، ایفیگنیا (ایفیژنیا) را قربانی کند. او باید این موضوع را جدی در نظر بگیرد، زیرا اگر ناموس آنها آرام نشود و خونخواهی آنها ارضا نشود، ممکن است عصیان کنند، بنابراین او به همسرش کلیتمنسترا پیام داده و به او می گوید که ایفیگنیا را به اولیس بیاورد، به بهانه اینکه دختر است. برای ازدواج با جنگجوی یونانی آشیل قبل از شروع جنگ.

در شروع نمایش، آگاممنون در مورد فداکاری فکر می کند و می فرستد. پیام دوم به همسرش که به او می‌گوید اولی را نادیده بگیرد. با این حال، کلیتمنسترا هرگز آن را دریافت نمی کند ، زیرا توسط برادر آگاممنون، منلائوس، رهگیری می شود، که از اینکه باید نظرش را تغییر می داد، خشمگین می شود و آن را جزئی شخصی می دانست (این بازیابی منلئوس است. همسر هلن، این بهانه اصلی جنگ است). او همچنین می‌داند که اگر سربازان این نبوت را کشف کنند و متوجه شوند که ژنرال آنها خانواده‌اش را بالاتر از غرور خود به عنوان سرباز قرار داده است، ممکن است منجر به شورش و سقوط رهبران یونان شود. راه رسیدن به اولیس با ایفیگنیا و برادر کوچکش اورستس، برادران آگاممنون و منلائوس در مورد این موضوع بحث می کنند. در نهایت، به نظر می رسد که هر یک توانسته است دیگری را تغییر دهدذهن: آگاممنون اکنون آماده انجام قربانی است ، اما منلائوس ظاهرا متقاعد شده است که انحلال ارتش یونان بهتر از کشته شدن خواهرزاده اش است.

بی گناه. از دلیل واقعی احضارش، ایفیگنیا جوان از احتمال ازدواج با یکی از قهرمانان بزرگ ارتش یونان هیجان زده است. اما، هنگامی که آشیل حقیقت را کشف می کند، از اینکه به عنوان پشتوانه در نقشه آگاممنون مورد استفاده قرار گرفته است خشمگین می شود و عهد می بندد که از ایفیگنیا دفاع کند، البته بیشتر برای اهداف افتخار خود تا نجات دختر بی گناه.

کلیتمنسترا و ایفیگنیا بیهوده سعی می کنند آگاممنون را متقاعد کنند تا نظرش را تغییر دهد، اما ژنرال معتقد است که او چاره ای ندارد. در حالی که آشیل آماده دفاع از زن جوان با زور می شود، خود ایفیگنیا تغییر ناگهانی در قلب خود پیدا می کند و تصمیم می گیرد که کار قهرمانانه این است که بگذارد خود را قربانی کند. او را به سمت مرگ سوق می دهند و مادرش کلیتمنسترا را مضطرب می کند. در پایان نمایش، یک پیام رسان می آید تا به کلیتمنسترا بگوید که جسد ایفیگنیا به طور غیرقابل توضیحی درست قبل از ضربه مهلک چاقو ناپدید شده است. تجزیه و تحلیل

بازگشت به بالای صفحه

همچنین ببینید: ترجمه کاتولوس 76

Iphigenia at Aulis آخرین نمایشنامه اوریپید بود که درست قبل از مرگ او نوشته شد، اما این نمایشنامه تنها پس از مرگ به عنوان بخشی از یک تترالوژی که شامل او نیز می شد، نمایش داده شد. "Bacchae" در جشنواره شهر Dionysia در سال 405 قبل از میلاد. نمایشنامه توسط پسر یا برادرزاده اوریپید ، اوریپید کوچک، که نمایشنامه نویس نیز بود، کارگردانی شد و جایزه اول مسابقه را از آن خود کرد (از قضا جایزه ای که از اوریپید همه او دور مانده بود. زندگی). برخی از تحلیلگران بر این عقیده هستند که برخی از مطالب در نمایشنامه معتبر نیست و ممکن است چندین نویسنده روی آن کار کرده باشند.

در مقایسه با Euripides > >افسانه ایفیژنیا در نمایش نسبتاً سبک "Iphigenia in Tauris" ، این نمایشنامه بعدی ماهیت بسیار تیره‌تری دارد. با این حال، این یکی از معدود نمایشنامه های یونانی است که آگاممنون را در هر چیزی غیر از نور منفی نشان می دهد. کلیتمنسترا بسیاری از بهترین خطوط را در نمایشنامه دارد، به ویژه در جایی که او شک دارد که خدایان واقعاً به این فداکاری نیاز دارند.

موتیف تکرارشونده در نمایشنامه تغییر ذهنیت است. منلائوس ابتدا آگاممنون را ترغیب می کند که دخترش را قربانی کند، اما سپس تسلیم شده و برعکس آن را ترغیب می کند. آگاممنون در ابتدای نمایش تصمیم می گیرد دخترش را قربانی کند، اما پس از آن دو بار نظرش را تغییر می دهد. به نظر می رسد که خود ایفیگنیا به طور ناگهانی خود را از دختری خواهان به زنی مصمم تبدیل می کند که به مرگ و شرافت خم شده است (در واقع ناگهانی این دگرگونی به انتقادات زیادی از نمایشنامه منجر شده است.ارسطو به بعد).

در زمان نگارش مقاله، اوریپید اخیراً از آتن به امن نسبی مقدونیه نقل مکان کرده بود، و به طور فزاینده ای آشکار می شد که آتن درگیری چند نسلی را از دست خواهد داد. با اسپارت معروف به جنگ پلوپونز. "Iphigenia at Aulis" را می‌توان به عنوان حمله‌ای ظریف به دو مؤسسه اصولی یونان باستان ، ارتش و پیشگویی، در نظر گرفت، و به نظر واضح است که Euripides به تدریج نسبت به توانایی هموطنان خود برای زندگی عادلانه، انسانی و دلسوزانه بدبین شده بود.

از لحاظ ساختاری، نمایشنامه غیرعادی است زیرا با یک دیالوگ شروع می شود ، که پس از آن ادامه می یابد. سخنرانی آگاممنون که بیشتر شبیه یک مقدمه است. «آگن» نمایشنامه (مبارزه و مشاجره بین شخصیت‌های اصلی که معمولاً اساس کنش را فراهم می‌کند) نسبتاً زود رخ می‌دهد، زمانی که آگاممنون و منلائوس بر سر قربانی بحث می‌کنند، و در واقع یک آگون دوم وجود دارد که آگاممنون و کلیتمنسترا بحث های تجاری بعداً در نمایشنامه.

در این آخرین نمایشنامه اوریپید ' بازمانده ، به طور قابل توجهی، "deus ex machina" وجود ندارد، همانطور که در بسیاری از نمایشنامه های او بنابراین، اگرچه یک پیام آور در پایان نمایشنامه به کلیتمنسترا می گوید که جسد ایفیگنیا درست قبل از ضربه مهلک چاقو ناپدید شد، هیچ تاییدی بر این معجزه ظاهری وجود ندارد ونه کلیتمنسترا و نه مخاطبان از صحت آن مطمئن نیستند (تنها شاهد دیگر خود آگاممنون است که در بهترین حالت شاهدی غیرقابل اعتماد است).

همچنین ببینید: چرا ادیپ خود را کور کرد؟

منابع

بازگشت به بالای صفحه

  • ترجمه انگلیسی ( آرشیو اینترنت کلاسیک): //classics.mit.edu/Euripides/iphi_aul.html
  • نسخه یونانی با ترجمه کلمه به کلمه (پروژه پرسئوس): //www.perseus.tufts.edu/hopper/ text.jsp?doc=Perseus:text:1999.01.0107

John Campbell

جان کمپبل یک نویسنده و علاقه مندان به ادبیات ماهر است که به خاطر قدردانی عمیق و دانش گسترده اش از ادبیات کلاسیک معروف است. جان با اشتیاق به کلام مکتوب و شیفتگی خاصی به آثار یونان و روم باستان، سالها را به مطالعه و کاوش در تراژدی کلاسیک، شعر غزل، کمدی جدید، طنز، و شعر حماسی اختصاص داده است.با فارغ التحصیلی ممتاز در رشته ادبیات انگلیسی از یک دانشگاه معتبر، پیشینه دانشگاهی جان او را برای تحلیل انتقادی و تفسیر این خلاقیت های ادبی جاودانه فراهم می کند. توانایی او در کنکاش در ظرایف شعرهای ارسطو، عبارات غنایی سافو، شوخ طبعی آریستوفان، تفکرات طنز آمیز یوونال، و روایت های گسترده هومر و ویرژیل واقعا استثنایی است.وبلاگ جان به عنوان یک پلت فرم مهم برای او عمل می کند تا بینش ها، مشاهدات و تفسیرهای خود را از این شاهکارهای کلاسیک به اشتراک بگذارد. او از طریق تجزیه و تحلیل دقیق خود از مضامین، شخصیت ها، نمادها و زمینه تاریخی، آثار غول های ادبی باستانی را زنده می کند و آنها را برای خوانندگان با هر زمینه و علاقه قابل دسترس می کند.سبک نوشتاری جذاب او هم ذهن و هم قلب خوانندگانش را درگیر می کند و آنها را به دنیای جادویی ادبیات کلاسیک می کشاند. با هر پست وبلاگ، جان به طرز ماهرانه ای درک علمی خود را با یک نکته عمیق به هم می پیونددارتباط شخصی با این متون، آنها را قابل ربط و مرتبط با دنیای معاصر می کند.جان که به عنوان یک مرجع در زمینه خود شناخته می شود، مقالات و مقالاتی را با چندین مجله و نشریه ادبی معتبر ارائه کرده است. تخصص او در ادبیات کلاسیک نیز او را به سخنران مورد علاقه در کنفرانس های دانشگاهی و رویدادهای ادبی مختلف تبدیل کرده است.جان کمپبل از طریق نثر شیوا و شور و شوق پرشور خود مصمم است زیبایی جاودانه و اهمیت عمیق ادبیات کلاسیک را احیا کند و جشن بگیرد. چه شما یک محقق متعهد باشید یا صرفاً یک خواننده کنجکاو باشید که به دنبال کشف دنیای ادیپ، اشعار عاشقانه سافو، نمایشنامه های شوخ طبع مناندر یا داستان های قهرمانانه آشیل هستید، وبلاگ جان وعده می دهد که منبع ارزشمندی باشد که آموزش، الهام بخشیدن و شعله ور شدن خواهد داشت. عشق مادام العمر به کلاسیک ها