غرور در ایلیاد: شخصیت هایی که غرور بی حد و حصر را نشان می دهند

John Campbell 02-10-2023
John Campbell

غرور در ایلیاد بیان برخی از شخصیت‌های شعر است که بیش از حد متکبر بودند و بهایی که برای گستاخی خود پرداختند.

این غرور افراطی که با نام هامارتیا نیز شناخته می شود، شبیه به چالش کشیدن اقتدار و احکام خدایان است. هومر از شعر خود برای آموزش فروتنی و خطرات غرور بیش از حد به دستاوردها یا توانایی های خود استفاده می کند. به خواندن این مقاله ادامه دهید که در آن موارد مختلف غرور بیش از حد در ایلیاد را بررسی خواهیم کرد.

هبریس در ایلیاد چیست؟

هبریس در ایلیاد بیانگر غرور بیش از حد یک شخصیت است. نمایش در شعر حماسی هومر که منجر به مرگ نهایی آنها می شود. این عمل غرور توسط خدایان منع شده است زیرا آنها آن را به عنوان اقدامی در جهت مخالفت با الوهیت خود می دانند و مجرمان را به شدت مجازات می کنند.

همچنین ببینید: الهه اوئنو: خدای باستانی شراب

نمونه هایی از غرور در شعر

نمونه های متعددی وجود دارد. از غرور شخصیت هایی مانند آشیل، آگاممنون و هکتور. برخی در اثر تکبر خود مردند در حالی که آنهایی که جان سالم به در بردند بهای سنگینی پرداختند. در اینجا مواردی از غرور در شعر آورده شده است:

آخیل هوبریس در ایلیاد

مشهورترین نمونه غرور در شعر توسط قهرمان تراژیک یونانی آشیل به نمایش گذاشته شده است. . او به عنوان قدرتمندترین و ماهرترین جنگجو شناخته می شد که تنها حضورش به یونانیان اعتماد به نفس می داد. با این حال، او از جنگیدن خودداری کرد زیرا غرورش در آن زمان شکسته شدآگاممنون بریسیس، کنیز آشیل را گرفت. امتناع آشیل از پیوستن به ارتش یونان باعث تضعیف روحیه و شکست روحیه جنگجویان یونانی شد.

همچنین ببینید: نپتون در مقابل پوزیدون: کاوش شباهت ها و تفاوت ها

هیئتی از یونانیان از جمله اودیسه برای مذاکره در مورد بازگشت آشیل فرستاده شد اما غرور او افزایش یافت. در راه عقل و امتناع کرد. یونانیان همچنان از تروجان ها متحمل خسارات سنگینی شدند تا اینکه پاتروکلوس، بهترین دوست آشیل، دیگر نتوانست تحمل کند.

بنابراین، او تصمیم گرفت روحیه خود را در اردوگاه آخائیان تقویت کند با پوشیدن زره آشیل البته با اجازه او. پس از متقاعد کردن زیاد آشیل موافقت کرد که پاتروکلوس می تواند تحت یک شرط زره خود را بپوشد، او تروجان ها را تا دروازه های آنها تعقیب نمی کند.

پاتروکلوس موافقت کرد و آشیل زره را به او داد، اما در طول جنگ، پاتروکلوس رانده شد. دشمن را تا دروازه های تروا تعقیب کرد. در آنجا او توسط قهرمان یونانی هکتور با ضربه چاقو به شکم او کشته شد.

وقتی آشیل خبر مرگ دوستش را شنید تصمیم گرفت دوباره به جنگ بپیوندد تا انتقام مرگ او را بگیرد و اگرچه او موفق شد، او همچنین با تیری که از کمان پاریس شلیک شد درگذشت. خدایان مطمئن شدند که آشیل را به خاطر غرورش با هدایت تیر به پاشنه اش، ضعیف ترین قسمت قاب شکست ناپذیر او، مجازات می کنند.

آگاممنون هوبریس

یکی دیگر از شخصیت های اصلی که پر از غرور پادشاه Mycenae آگاممنون بود. بعد از اویک شهر را غارت کرد، آگاممنون یک برده دختر به نام Chyrseis را به عنوان جایزه جنگی خود گرفت، در حالی که آشیلئوس برده دیگری به نام Briseis را گرفت. با این حال، پدر کریسیس، معروف به کرایس، از آگاممنون خواست که دخترش را برگرداند. آگاممنون، پر از غرور، این درخواست را رد کرد و خدای آپولو طاعونی فرستاد که چند تن از مردان آگاممنون را کشت.

آگاممنون با زخمی شدن غرورش، اجازه داد کرایسیس برود اما بدتر از آن در راه بود. آگاممنون تصمیم گرفت تا غرور خود را بازگرداند با بردن اجباری کنیز آشیل، بریسیس، که باعث آزار او شد. از آنجایی که آگاممنون رهبر او بود، آشیل با اکراه کنیز خود را داد اما از جنگ کنار کشید. گوشه گیری او روحیه اردوگاه را شکست و دست برتر را به تروجان ها داد.

تروجان ها پیروز می شدند تا اینکه مرگ پاتروکلوس آشیل را مجبور کرد دوباره به همکارانش در میدان نبرد بپیوندد. آگاممنون نیز به اشتباه خود پی برد و بریسیس را نزد آشیل بازگرداند. این جریان را به نفع یونانی ها تغییر داد که تروجان ها را تا دروازه های خود شکست دادند. بعدها، آگاممنون متوجه شد که غرور او تقریباً به قیمت جنگ تمام می شد، اما به خاطر مداخله آشیل. آپولو در طول جنگ پانداروس، جنگجوی تروا، دیومدس را مجروح کرد و او از آتنا کمک خواست. آتنا به او قدرت مافوق بشری اعطا کرد و توانایی تشخیص آن راخدایانی که خود را به شکل انسان درآورده اند. با این حال، الهه به دیومدس هشدار داد که با هیچ یک از خدایان به جز آفرودیت مبارزه نکند.

سپس دیومدس با پانداروس جنگید و در حالی که بسیاری از جنگجویان تروا را از بین برد تا اینکه با آئنیاس روبرو شد، کشت. دیومدس با نیروی مافوق بشری خود، آئنیاس را شکست داد و او را به شدت مجروح کرد و آفرودیت، مادر آئنیاس را مجبور کرد که به کمک او بیاید. با این حال، دیومدس با آفرودیت جنگید و آسیبی به مچ دست او وارد کرد و او را مجبور به فرار به کوه المپوس کرد. در کوه المپ، آفرودیت توسط مادرش دیون شفا یافت و زئوس به او هشدار داد که از جنگ دوری کند. که به کمک آئنیاس آمده بود. غرور او او را از نصیحتی که آتنا به او کرد کور کرد و به آپولو حمله کرد. با این حال، آپولو به او هشدار جدی داد و چند کلمه گفت که ترس را در دیومدس ایجاد کرد و برتری خدا را ثابت کرد. دیومدس سپس متوجه شد که غرور او می تواند به قیمت جانش تمام شود، بنابراین از کارهای خود پشیمان شد و از حمله بیشتر به هر خدایی خودداری کرد. 0>بله، از آنجایی که غرور یک کلمه یونانی است، مفهوم غرور بیش از حد از قبل در جوامع یونانی وجود داشت و در طول تمدن یونان رایج بود.

در داستان پرومتئوس، غرور او باعث می شود او آتش را از کوه المپ بدزدد و پس از آن به انسان بدهدزئوس هر خدایی را از این کار منع کرده بود. غرور پرومتئوس اقدامی برای مخالفت با پادشاه خدایان بود و او برای آن هزینه گزافی پرداخت.

زئوس دستور داد پرومتئوس را به یک صخره بزرگ زنجیر کنند و از پرنده ای بخواهند جگر او را بخورد. که او را در درد شدیدی قرار داد. جگر یک شبه رشد کرد فقط برای اینکه پرنده بیاید و آن را بخورد و باعث درد بی پایان طاقت فرسا برای او شد. اگرچه او موفق شد سیکلوپ ها را کور کند، تمسخرهای لاف زننده او موقعیت کشتی هایش را از بین برد. سیکلوپ ها موقعیت کشتی ها را به درستی حدس زدند و سنگ بزرگی را به سمت آنها پرتاب کردند که نزدیک بود کشتی ها را غرق کند. اشعار و ادبیات دیگر. در اینجا خلاصه ای از همه چیزهایی است که تاکنون کشف کرده ایم:

  • Hubris یک کلمه یونانی است که به غرور بیش از حد توسط شخصیت هایی اشاره دارد که به دنبال به چالش کشیدن خدایان هستند و معمولاً به تراژدی ختم می شود. .
  • در خلاصه ایلیاد، آشیل زمانی که تصمیم به رفتن به جنگ گرفت، غرور را به نمایش می گذارد، زیرا آگاممنون دارایی ارزشمند او، بریسیس، کنیز را گرفته بود.
  • آشیل سرانجام پس از اینکه او به جنگ بازگشت بهترین دوستش را از دست داد و کنیزش به او بازگردانده شد، اما خدایان آشیل را نبخشیدند و او به خاطرش درگذشت.آن را.
  • آگاممنون همچنین غرور احمقانه ای از خود نشان داد زمانی که به دنبال کنیز آشیل رفت پس از اینکه برده اش از دست او گرفته شد و این تقریباً به قیمت جنگ تمام شد.
  • دیومدس تقریباً جان خود را از دست داد. غرور او پس از به چالش کشیدن آپولو برای مبارزه در حالی که آتنا نسبت به انجام این کار هشدار داده بود که تقریباً به قیمت جان او تمام شد.

ادبیات دیگری مانند حماسه گیلگمش و ادیسه موضوع غرور را بررسی می کنند. . احتمالاً هدف این است که به شنوندگان خود توصیه کنند که غرور زیادی نداشته باشند که باعث سقوط آنها شود.

John Campbell

جان کمپبل یک نویسنده و علاقه مندان به ادبیات ماهر است که به خاطر قدردانی عمیق و دانش گسترده اش از ادبیات کلاسیک معروف است. جان با اشتیاق به کلام مکتوب و شیفتگی خاصی به آثار یونان و روم باستان، سالها را به مطالعه و کاوش در تراژدی کلاسیک، شعر غزل، کمدی جدید، طنز، و شعر حماسی اختصاص داده است.با فارغ التحصیلی ممتاز در رشته ادبیات انگلیسی از یک دانشگاه معتبر، پیشینه دانشگاهی جان او را برای تحلیل انتقادی و تفسیر این خلاقیت های ادبی جاودانه فراهم می کند. توانایی او در کنکاش در ظرایف شعرهای ارسطو، عبارات غنایی سافو، شوخ طبعی آریستوفان، تفکرات طنز آمیز یوونال، و روایت های گسترده هومر و ویرژیل واقعا استثنایی است.وبلاگ جان به عنوان یک پلت فرم مهم برای او عمل می کند تا بینش ها، مشاهدات و تفسیرهای خود را از این شاهکارهای کلاسیک به اشتراک بگذارد. او از طریق تجزیه و تحلیل دقیق خود از مضامین، شخصیت ها، نمادها و زمینه تاریخی، آثار غول های ادبی باستانی را زنده می کند و آنها را برای خوانندگان با هر زمینه و علاقه قابل دسترس می کند.سبک نوشتاری جذاب او هم ذهن و هم قلب خوانندگانش را درگیر می کند و آنها را به دنیای جادویی ادبیات کلاسیک می کشاند. با هر پست وبلاگ، جان به طرز ماهرانه ای درک علمی خود را با یک نکته عمیق به هم می پیونددارتباط شخصی با این متون، آنها را قابل ربط و مرتبط با دنیای معاصر می کند.جان که به عنوان یک مرجع در زمینه خود شناخته می شود، مقالات و مقالاتی را با چندین مجله و نشریه ادبی معتبر ارائه کرده است. تخصص او در ادبیات کلاسیک نیز او را به سخنران مورد علاقه در کنفرانس های دانشگاهی و رویدادهای ادبی مختلف تبدیل کرده است.جان کمپبل از طریق نثر شیوا و شور و شوق پرشور خود مصمم است زیبایی جاودانه و اهمیت عمیق ادبیات کلاسیک را احیا کند و جشن بگیرد. چه شما یک محقق متعهد باشید یا صرفاً یک خواننده کنجکاو باشید که به دنبال کشف دنیای ادیپ، اشعار عاشقانه سافو، نمایشنامه های شوخ طبع مناندر یا داستان های قهرمانانه آشیل هستید، وبلاگ جان وعده می دهد که منبع ارزشمندی باشد که آموزش، الهام بخشیدن و شعله ور شدن خواهد داشت. عشق مادام العمر به کلاسیک ها