فهرست مطالب
داستان آپولون در ایلیاد یکی از اعمال انتقام جویانه خدای خشمگین و تأثیری است که بر روند جنگ می گذارد.
تداخل خدایان یک موضوع در طول داستان است، اما اقدامات آپولو، اگرچه به نظر می رسد تا حدودی از جنگ اصلی جدا شده است، اما در نحوه اجرای طرح نقش مهمی دارد. که کل داستان را طی می کند و در نهایت منجر به سقوط چندین قهرمان اصلی حماسه می شود.
نقش آپولو در ایلیاد چیست؟
چگونه همه اینها به هم گره می خورند، و نقش آپولو در ایلیاد چیست؟
آپولو نه تنها خدایی بود که به نواختن استادانه چنگ و مهارتش در کمان معروف بود. او همچنین خدای بلوغ مردان جوان بود. آداب و رسوم او مربوط به مراسم آغازین بود که توسط مردان جوان انجام می شد، زیرا آنها به دنبال وارد شدن به نقش خود در جامعه و به عهده گرفتن مسئولیت مدنی خود به عنوان یک جنگجو بودند.
آپولو با آزمون های شجاعت و ابراز قدرت و قدرت همراه بود. او همچنین به عنوان خدای انتقامجوی طاعون شناخته میشد که تعادل مرگ و زندگی را در دستان خود نگه میداشت.
همچنین ببینید: ادبیات کلاسیک - مقدمهطبیعت انتقامجوی آپولو و توانایی او در کنترل طاعون، تأثیر او را در جنگ تروا فراهم کرد. . آپولو به عنوان یک خدای مغرور شناخته می شود، نه کسی که هر گونه توهین به خود یا خانواده اش را ساده تلقی می کند.
برای تعیین یکبرای مثال، او یک زن را به دلیل لاف زدن در مورد باروری خود بیشتر از مادرش لتو با کشتن همه فرزندانش مجازات کرد. بنابراین، جای تعجب نیست که وقتی دختر یکی از کشیشان اسیر شد، استثنا قائل نشد.
نقطه طرح داستان طاعون ایلیاد آپولو چه بود؟
داستان شروع می شود حدود نه سال پس از جنگ تروا. آگاممنون و آشیل که به دهکدهها یورش میبردند و غارت میکردند، وارد شهر لیرنسوس میشوند.
آنها تمام خانواده شاهزاده خانم بریسیس را میکشند و او و کریسیس، دختر کشیش آپولو را به عنوان غارت از حملات خود میبرند. کریسیس به آگاممنون سپرده شد تا جایگاه پادشاهی خود را به عنوان سرکرده سربازان یونانی به رسمیت بشناسد، در حالی که آشیل ادعای بریسیس را دارد.
همچنین ببینید: توسر: اسطورههای یونانی شخصیتهایی که این نام را دارندپدر دلشکسته کرایسیس، کرایس، تمام تلاشش را می کند تا دخترش را پس بگیرد. او باج هنگفتی به آگاممنون می دهد و برای بازگشت او التماس می کند. آگاممنون، مردی مغرور، او را «خوبتر از همسرش» کلیتمنسترا تشخیص داده است، ادعایی که بعید بود دختر را در خانوادهاش محبوب کند. آپولو آپولون که از آگاممنون خشمگین بود به خاطر اینکه یکی از گوزنهای گوزن را در سرزمینهای مقدس خود گرفت، با قدرت به درخواست کریسس پاسخ داد. او بر ارتش یونان طاعون می فرستد.
آغاز با اسب ها و گاوها می شود، اما به زودی خود لشکریان زیر خشم او رنج می برند و مردند. سرانجام آگاممنون مجبور می شودتا جایزه اش را واگذار کند او کرایسیس را به پدرش بازگرداند.
آگاممنون در حالت عصبانیت اصرار دارد که نباید به جایگاه او بی احترامی شود و از آشیل می خواهد که به عنوان تسلیت از دست دادنش، بریسیس را به او بدهد تا او به او بی احترامی کند. می تواند چهره خود را در برابر سربازان حفظ کند. آشیل نیز عصبانی بود اما قبول کرد. او از جنگ بیشتر با آگاممنون سرباز می زند و با افرادش به چادرهایش در نزدیکی ساحل عقب نشینی می کند.
آپولو و آشیل چه کسانی هستند و چگونه بر جنگ تأثیر می گذارند؟
آپولو یکی از فرزندان زئوس است و یکی از خدایان بیشماری که در حماسه ایلیاد به فعالیتهای انسانی علاقه دارند. اگرچه او کمتر از الهه آتنا، هرا و دیگران درگیر است، نقش او ممکن است مهمتر از کسانی باشد که در نبرد انسانی سلاح به دست گرفتند.
به نظر نمی رسد داستان آپولو او را به عنوان یک خدای انتقام جو معرفی کند. او نزد زئوس و لتو با برادر دوقلویش آرتمیس به دنیا آمد. مادرش او را در دلوس بی ثمر بزرگ کرد، جایی که او عقب نشینی کرد تا از همسر حسود زئوس، هرا، پنهان شود.
در آنجا، او کمان خود را که توسط هفائستوس، صنعتگر کوه المپ ساخته شده بود، دریافت کرد، همان کسی که زره آشیل را ساخت. تیر سرنوشت ساز که برخورد کرد پاشنه آسیب پذیر آشیل و تقریباً جاودانه را کشت. جدای از آن اتفاق، رابطه آنها بیشتر اتفاقی است. تأثیر آپولون بر آشیلرفتار آگاممنون به دلیل پاسخ آگاممنون به مداخله او ثانویه بود.
برای آپولو ، جنگ تروآ فرصتی برای مقابله با آخایی متکبر که به معبدش بی احترامی می کرد، و همچنین فرصتی برای پیوستن به او فراهم کرد. هم خدایان او در عذاب انسان ها و دخالت در امور آنها.
آخیل پسر مردی فانی است ، پلئوس، پادشاه Phthia و تتیس، یک پوره. تتیس که ناامید از محافظت از نوزادش در برابر خطرات دنیای فانی بود، آشیل را در کودکی به رودخانه استیکس فرو برد و از آن محافظت کرد.
تنها نقطه آسیب پذیر باقی مانده پاشنه پا است، جایی که نوزاد را گرفت. برای انجام وظیفه عجیب و غریب خود آشیل حتی از قبل از تولدش مجذوب شده بود. مادرش، تتیس، هم توسط زئوس و هم برادرش پوزئیدون به خاطر زیباییاش تعقیب میشد. پرومتئوس، پیشگو، به زئوس درباره پیشگویی هشدار داد که تتیس پسری "بزرگتر از پدرش" به دنیا خواهد آورد. هر دو خدا از تعقیب عاشقانه خود کناره گرفتند و تتیس را آزاد گذاشتند تا با پلئوس ازدواج کند.
تتیس تمام تلاشش را کرد تا از ورود آشیل به جنگ جلوگیری کند. تتیس که توسط یک بیننده اخطار داده شده بود که دخالت او ممکن است منجر به مرگ او شود، پسر را در اسکایروس در دربار پادشاه لیکومدس پنهان کرد. در آنجا، او را به شکل یک زن درآورده و در میان زنان دربار پنهان کرد.
اما ادیسه باهوش آشیل را فاش کرد. سپس به عهد خود عمل کرد و به یونانیان در جنگ پیوست. مانند بسیاری ازدیگر قهرمانان، آشیل با سوگند تیندارئوس مقید بود. پدر هلن اسپارتی از هر یک از خواستگارانش سوگند یاد کرد.
به توصیه اودیسه ، تیندارئوس از هر خواستگار خواست که از ازدواج نهایی او در برابر هر گونه مداخله ای دفاع کنند و از قدرتمندان اطمینان حاصل کنند. خواستگاران بین خودشان وارد جنگ نمی شوند.
ظاهر آپولو در ایلیاد
آپولو در ابتدای حماسه ظاهر می شود زمانی که او می آورد بلاهای او بر ارتش آخایی با این حال، طاعون او آخرین مداخله او در جنگ نیست.
همانطور که حماسه آشکار می شود، دخالت او با ادعای آگاممنون در مورد کنیز کریسیس به طور غیرمستقیم بر تصمیم آشیل برای ترک میدان نبرد تأثیر می گذارد. آشیل که از جایزه خود محروم می شود، از جنگ عقب نشینی می کند و از پیوستن مجدد امتناع می کند تا زمانی که دوست و مربی او، پاتروکلوس، توسط شاهزاده تروا، هکتور کشته شود.
پس از رفع طاعون، آپولو مستقیماً به این کار نمی رسد. درگیر جنگ تا کتاب 15 بود. زئوس که از دخالت هرا و پوزیدون عصبانی شده بود، آپولو و آیریس را برای کمک به تروجان ها می فرستد. آپولو کمک می کند تا هکتور را با قدرت جدیدی پر کند و به او اجازه می دهد تا حمله به آخائیان را تجدید کند. آپولو بیشتر با سرنگونی برخی از استحکامات آخایی ها مداخله می کند و به تروجان ها مزیت فوق العاده ای می دهد.
متأسفانه برای آپولو و دیگر خدایان که طرف تروا را گرفته بودند ، حمله مجدد از هکتوردرخواست پاتروکلوس از آشیل را برانگیخت تا به او اجازه دهد از زره خود استفاده کند. پاتروکلوس پیشنهاد کرد که زره آشیل را بپوشد و نیروها را در برابر تروجان ها رهبری کند و وحشت جنگجوی بزرگی را که به آنها می آید القا کند. آشیل با اکراه موافقت کرد و فقط از اردوگاه و قایق های خود دفاع کرد. او به پاتروکلوس هشدار داد که تروجان ها را به عقب براند، اما آنها را فراتر از آن تعقیب نکند.
پاتروکلوس که از موفقیت نقشه خود هیجان زده شده بود و در هاله ای از شکار شکوه، تروجان ها را به سمت دیوارهایشان تعقیب کرد، جایی که هکتور کشت. به او. مرگ پاتروکلوس باعث ورود مجدد آشیل به جنگ شد و آغاز پایان تروا را رقم زد.
آپولو یک چهره نمادین در طول جنگ است که در برابر خواهرش آتنا و مادرش طرفداری می کند. هرا به نفع خواهر ناتنیاش آفرودیت است.
این سه الهه بر سر اینکه چه کسی عادلتر است درگیر اختلاف بودند. شاهزاده تروا پاریس الهه آفرودیت را به عنوان برنده مسابقه بین این سه نفر انتخاب کرده بود و رشوه او را دریافت کرد. آفرودیت عشق زیباترین زن جهان - هلن اسپارتی - را به پاریس پیشنهاد داده بود.
این پیشنهاد بر پیشنهاد قدرت بزرگ هرا به عنوان یک پادشاه و پیشنهاد آتنا برای مهارت و مهارت در جنگ شکست خورد. این تصمیم الهه های دیگر را عصبانی کرد و این سه الهه در برابر یکدیگر قرار گرفتند و طرف های مخالف را در جنگ انتخاب کردند، آفرودیت از پاریس حمایت کرد و دو نفر دیگر در کنار مهاجمان قرار گرفتند.یونانی ها
آپولو در کتاب 20 و 21 بازمی گردد و در اجتماع خدایان شرکت می کند، اگرچه از پاسخ دادن به چالش پوزیدون برای مبارزه خودداری می کند. زئوس با علم به اینکه آشیل سربازان تروا را در خشم و اندوهش به خاطر مرگ دوستش نابود خواهد کرد، به خدایان اجازه می دهد در نبرد دخالت کنند.
آنها بین خودشان توافق می کنند که دخالت نکنند و ترجیح می دهند تماشا کنند. با این حال، آپولون آئنیاس را متقاعد می کند تا با آشیل بجنگد. اگر پوزیدون مداخله نمی کرد، آئنیاس کشته می شد و قبل از اینکه آشیل بتواند ضربه مهلکی را وارد کند، او را از میدان نبرد بیرون می برد. هکتور برای درگیر شدن با آشیل جلو میرود، اما آپولو او را متقاعد میکند که کنارهگیری کند. هکتور اطاعت می کند تا زمانی که آشیل را می بیند که تروجان ها را سلاخی می کند و آپولو را مجبور می کند دوباره او را نجات دهد.
برای جلوگیری از تسخیر آشیل به تروا و گرفتن شهر قبل از زمانش، آپولو خود را به عنوان آگنور، یکی از تروجان ها، نشان می دهد. شاهزادگان تروا، و درگیر نبرد تن به تن با آشیل می شود، و او را از تعقیب تروجان های بدبخت از دروازه هایشان باز می دارد.
در طول حماسه، اقدامات آپولو به طور مستقیم یا غیرمستقیم بر نتیجه داستان تأثیر می گذاشت. تصمیمات او در نهایت به مرگ هکتور و سقوط تروا منجر شد، علیرغم تلاشهای او برای دفاع از شهر.