یوریلوخوس در ادیسه: دوم در فرمان، اول در بزدلی

John Campbell 04-08-2023
John Campbell

Eurylochus در Odyssey نمایانگر یک کهن الگوی خاص در داستان است. او سریع شکایت و انتقاد می کند، اما اغلب می ترسد خودش عمل کند. وقتی او اقدامی انجام می دهد، تصمیماتش می تواند عجولانه باشد و برای خودش و دیگران به دردسر بیفتد.

یوریلوخوس چه نوع شیطنت بداخلاقی ایجاد کرد؟ بیایید دریابیم!

یوریلوخوس در ادیسه و اساطیر یونانی کیست؟

اگرچه در ایلیاد نامی از او ذکر نشده است، می توان استنباط کرد که یوریلوخوس زیر نظر او خدمت کرده است. فرمان اودیسه در جنگ تروا. او دومین فرمانده ناوگان ایتاکان در راه بازگشت به خانه بود. Eurylochus و Odysseus با ازدواج خویشاوندی داشتند. Eurylochus با خواهر اودیسه، Ctimene ازدواج کرد .

متن Odyssey به طور مشخص به دوست بودن این دو اشاره نکرده است، اما در یک نقطه از روایت، اودیسه یوریلوخوس را "خداگونه" توصیف می کند. البته، چند بیت بعد، اودیسه به قدری از اوریلوکوس عصبانی است که به فکر برداشتن سر اوریلوکوس است. دوتایی برای اودیسه در طول چند ماجراجویی ضبط شده. در سرزمین مردگان، این زوج گوسفند قربانی را نگه می دارند در حالی که ادیسه گلویش را می شکند و خون خود را تقدیم می کند تا مرده با آنها صحبت کند. هنگامی که اودیسه می خواهد آواز Sirens را با صدای فرشته بشنود، پریمدس و یوریلوخوس اطمینان حاصل می کنند که او به طور ایمن به کشتی ضربه زده است.تا زمانی که با خیال راحت از جزیره Sirens عبور کنند.

با این حال، بسیاری از رفتارهای Eurylochus در طول سفر مفید نیستند. گاهی بزدلی واقعی را نشان می دهد. در مواقع دیگر، او بداخلاق و سرکش است. در واقع، او از نظر فنی مسئول سرنوشت نهایی خدمه اودیسه است . بیایید بخش هایی از اودیسه را که در آن یوریلوخوس نقش مهمی ایفا می کند، بررسی کنیم.

یوریلوخوس در جزیره سیرس: تردید سودمند است... تا حدودی

قسمت اول نقش اوریلوکوس در اودیسه در جزیره Aeaea، خانه Circe، جادوگر رخ می دهد . هنگامی که اودیسه و خدمه اش به این پناهگاه می رسند، تعداد آنها به طور قابل توجهی کاهش یافته است.

پس از متحمل شدن ضرر به دست سیکون ها، نیلوفرهای نیلوفر آبی، پولیفموس سیکلوپ ها، و لاستریگونی های آدمخوار، آنها رو به نابودی هستند. به یک کشتی و حدود پنجاه نفر . به طور طبیعی، آنها با وجود نیاز مبرم به کمک، در مورد تحقیق در مورد این جزیره جدید محتاط هستند.

اودیسه گروه را به دو گروه تقسیم می‌کند، که خود و یوریلوخوس رهبران آنها هستند . با قرعه کشی، تیم یوریلوخوس را برای جستجوی ساکنان فرستادند. زمانی که سیرس، الهه زیبا و دلربا را کشف می کنند، خوشحال می شوند که آنها را به مهمانی بر سر میز خود دعوت می کند. فقط یوریلوخوس مشکوک است، و او عقب می‌ماند در حالی که بقیه به داخل فریب می‌خورند.تا خاطرات آنها را کسل کند، و سپس آنها را به خوک تبدیل می کند. یوریلوخوس به سمت کشتی فرار می کند، در ابتدا آنقدر ترسیده و غمگین بود که نمی توانست صحبت کند. وقتی می‌تواند داستان را تعریف کند، خواننده متوجه می‌شود که اوریلوکوس طلسم جادویی سیرس یا خوک‌ها را ندیده است ، با این حال او همچنان از صحنه فرار کرده است.

"در حماقت آنها،

همگی او را در داخل همراهی کردند. اما من،

که فکر می‌کردم ممکن است یک حقه باشد، عقب ماندم.

دیگر کسی بیرون نیامد. و من آنجا نشستم

مدت طولانی، به تماشای آنها می‌رفتم.

همچنین، ممکن است تعجب کنیم، اگر یوریلوخوس به تله مشکوک بود ، چرا تردیدهای خود را با هیچ یک از مردان تیمش در میان نمی گذاشت؟

یوریلوخوس در جزیره سیرس: احتیاط خوب است، اما ترسو نیست

اودیسه بلافاصله پس از شنیدن این خبر، اسلحه‌های خود را برمی‌دارد و به یوریلوخوس می‌گوید که او را به خانه‌ای که مردان ناپدید شده‌اند هدایت کند. سپس یوریلوکوس بزدلی واقعی خود را نشان داد ، ناله و التماس می کرد:

"کودکی که توسط زئوس بزرگ شده، مرا به آنجا نبرید

برخلاف میل من. منو اینجا بذار من می‌دانم

دیگر خودتان برنمی‌گردید

همچنین ببینید: زئوس در مقابل کرونوس: پسرانی که پدران خود را کشتند در اساطیر یونانی

یا بقیه همراهانتان را باز نمی‌گردانید.

نه. بیایید از اینجا برویم و سریع هم،

با این مردان اینجا. هنوز ممکن است فرار کنیم

امروزبلایا."

هومر، ادیسه، کتاب 10

اوریلوکوس حاضر است، حتی مشتاق، مردان تحت فرمان خود را رها کند. ادیسه که منزجر شده او را رها می کند و به تنهایی به مقابله با سیرس می رود. خوشبختانه، هرمس ظاهر می شود و به اودیسه می گوید که چگونه جادوگر را شکست دهد و به او گیاهی می دهد که او را از جادوی سیرس مصون می کند. هنگامی که او سیرس را تحت سلطه خود درآورد و او را وادار کرد تا سوگند یاد کند که مردانش را بازگرداند و آسیب دیگری به او وارد نشود، برای بقیه خدمه باز می گردد. خدمه از دیدن بازگشت اودیسه سالم خوشحال می شوند، با این خبر خوب که آسایش و ضیافت در سالن سیرس در انتظار آنهاست. همانطور که آنها شروع به تعقیب اودیسه می کنند، یوریلوخوس یک بار دیگر بزدلی خود را نشان می دهد ، اما بدتر از آن، او به اودیسه توهین می کند تا سعی کند راه او را طی کند:

"شما موجودات بدبخت،

کجا می‌روید؟ آیا شما اینقدر عاشق هستید

با این بلاها به آنجا برمی گردید،

به خانه سیرس، جایی که او همه شما را متحول خواهد کرد

به خوک ها یا گرگ ها یا شیرها، پس مجبور می شویم

از خانه بزرگ او برای او محافظت کنیم؟ مثل

کاری که سیکلوپ ها انجام دادند، وقتی یاران ما

با این مرد بی پروا به داخل غار او رفتند،

همچنین ببینید: سربروس و هادس: داستان یک خدمتکار وفادار و اربابش

اودیسه — به لطف حماقت او

آن مردان کشته شدند."

هومر، اودیسه ، کتاب10

سخنان یوریلوخوس چنان اودیسه را عصبانی می کند که به این فکر می کند که « سرش را بریده و به زمین بزند ». خوشبختانه سایر خدمه خشم او را تسکین می دهند و او را متقاعد می کنند تا یوریلوخوس را با کشتی ترک کند اگر این همان چیزی است که او می خواهد. یوریلوخوس مردان دیگر را تعقیب می کند.

آخرین جنایات یوریلوخوس: شورش در جزیره تریناکیا

اوریلوکوس برای مدتی رفتار می کند، زیرا او در چندین مورد ساکت و حتی مفید است. ماجراهای بعدی آنها . اودیسه و خدمه‌اش در سرزمین مردگان پیش‌گویی می‌شنوند، از عبور از جزیره خطرناک Sirens جان سالم به در می‌برند و شش خدمه دیگر را که بین اسکیلا و کریبدیس حرکت می‌کنند، از دست می‌دهند. هنگامی که آنها به Thrinacia، خانه هلیوس، خدای خورشید نزدیک می شوند، ادیسه پیشگویی را به یاد می آورد که این جزیره عذاب آنها را به همراه خواهد داشت، و با ناراحتی به مردان می گوید که از کنار جزیره پارو بزنند.

همه مردان ناامید شده اند، اما اوریلوکوس با کینه به اودیسه پاسخ می دهد :

"تو مرد سختی هستی،

اودیسه، با قدرت بیشتری نسبت به مردان دیگر .

دست و پاهای شما هرگز خسته نمی شوند. یکی فکر می کند

شما کاملاً از آهن تشکیل شده اید،

اگر اجازه ندهید همسفران خود فرود بیایند،

وقتی از کار و کم خوابی خسته می شوند.

هومر، ادیسه، کتاب 12

مردان خسته با یوریلوخوس موافقند که آنهاباید در جزیره فرود بیاید اودیسه زمانی که همه آنها قسم خوردند که در جزیره گاو یا گوسفندی را نکشند رضایت می دهد، زیرا آنها گله های مقدس هلیوس بودند. متأسفانه، زئوس، خدای آسمان، طوفان بادی ایجاد می کند که آنها را برای یک ماه کامل در جزیره به دام می اندازد. آذوقه آنها کم می شود و مردان شروع به گرسنگی می کنند.

آخرین تخلفات یوریلوخوس: بیانیه کینه توزانه او به حقیقت می پیوندد

اودیسه افراد گرسنه خود را رها می کند تا در داخل کشور جستجو کنند و از خدایان برای کمک دعا کنند. . Eurylochus از فرصت استفاده می کند تا دوباره اقتدار ادیسه را تضعیف کند ، و سایر خدمه را متقاعد می کند که برخی از گاوهای مقدس را ذبح کنند:

"همسفران کشتی، اگرچه شما در رنج هستید،

صدای من را بشنوید. برای انسان های بدبخت

همه انواع مرگ نفرت انگیز است. اما مردن

از کمبود غذا، رسیدن به سرنوشت خود به این شکل،

بدتر از همه است…

… اگر او خشمگین است

از گاوهای شاخ راست و آرزوهایش

برای غرق کردن کشتی ما و خدایان دیگر موافق هستند ,

ترجیح می‌دهم یک بار برای همیشه زندگی‌ام را از دست بدهم

در موج خفه شوم تا از گرسنگی بمیرم

در جزیره‌ای متروکه.»

هومر، اودیسه، کتاب 12

وقتی ادیسه برگشت و دید چه کرده‌اند، او ناله می کند که می داند عذاب آنها قطعی است. یوریلوخوس و سایر خدمه شش روز با گاوها جشن می گیرند و درروز هفتم، زئوس بادها را تغییر می‌دهد و به کشتی ادیسه اجازه خروج می‌دهد. این تغییر در بخت آنها روحیه خدمه اش را بهبود می بخشد، اما اودیسه بهتر از اینکه فکر کند می توانند از سرنوشت فرار کنند می داند. بدترین چیزهایی که در سفرهای خود با آن روبرو شده اند. دکل کشتی می ترکد و می افتد و کشتی توسط باد و امواج از هم می پاشد. اودیسه با چسبیدن به دکل شکسته و بادبان خود را نجات می دهد، اما هر یک از خدمه باقی مانده از بین می رود. در واقع، Eurylochus اعلامیه خود را برآورده می کند و پایان خود را با خفه شدن در یک موج ملاقات می کند.

نتیجه گیری

Eurylochus نقش کوچک اما مهمی در Odyssey ایفا می کند.

بیایید حقایق مرتبط در مورد این شخصیت را مرور کنیم:

  • Eurylochus برادر شوهر اودیسه است. او با خواهر اودیسه، Ctimene ازدواج کرده است.
  • یوریلوخوس با اودیسه در جنگ تروا جنگید.
  • در اودیسه، او به عنوان دومین فرمانده اودیسه در تاریخ سفر به خانه.
  • او برای ورود به خانه سیرس تردید می کند و وقتی که سایر مردانش را به خوک تبدیل می کند، فرار می کند. 12>اگر اودیسه به آنها اجازه ندهد در جزیره تریناکیا فرود بیایند، او خدمه را به شورش ترغیب می کند.
  • اگرچه همه آنها قول داده بودند که گاو مقدس هلیوس را نکشند، یوریلوخوس آنها را تشویق می کند که عهد خود را بشکنند. 13>
  • به عنوان یکزئوس برای کشتن گاوها، طوفان شدیدی می فرستد که کشتی آنها را نابود می کند. فقط اودیسه زنده می ماند.
  • وطبق گفته های او، یوریلوخوس در اثر خفگی در موج می میرد.

اوریلوکوس به عنوان نقطه مقابل ویژگی های بهتر اودیسه عمل می کند و توجه را به خود جلب می کند. به دور از عیب های اودیسه.

John Campbell

جان کمپبل یک نویسنده و علاقه مندان به ادبیات ماهر است که به خاطر قدردانی عمیق و دانش گسترده اش از ادبیات کلاسیک معروف است. جان با اشتیاق به کلام مکتوب و شیفتگی خاصی به آثار یونان و روم باستان، سالها را به مطالعه و کاوش در تراژدی کلاسیک، شعر غزل، کمدی جدید، طنز، و شعر حماسی اختصاص داده است.با فارغ التحصیلی ممتاز در رشته ادبیات انگلیسی از یک دانشگاه معتبر، پیشینه دانشگاهی جان او را برای تحلیل انتقادی و تفسیر این خلاقیت های ادبی جاودانه فراهم می کند. توانایی او در کنکاش در ظرایف شعرهای ارسطو، عبارات غنایی سافو، شوخ طبعی آریستوفان، تفکرات طنز آمیز یوونال، و روایت های گسترده هومر و ویرژیل واقعا استثنایی است.وبلاگ جان به عنوان یک پلت فرم مهم برای او عمل می کند تا بینش ها، مشاهدات و تفسیرهای خود را از این شاهکارهای کلاسیک به اشتراک بگذارد. او از طریق تجزیه و تحلیل دقیق خود از مضامین، شخصیت ها، نمادها و زمینه تاریخی، آثار غول های ادبی باستانی را زنده می کند و آنها را برای خوانندگان با هر زمینه و علاقه قابل دسترس می کند.سبک نوشتاری جذاب او هم ذهن و هم قلب خوانندگانش را درگیر می کند و آنها را به دنیای جادویی ادبیات کلاسیک می کشاند. با هر پست وبلاگ، جان به طرز ماهرانه ای درک علمی خود را با یک نکته عمیق به هم می پیونددارتباط شخصی با این متون، آنها را قابل ربط و مرتبط با دنیای معاصر می کند.جان که به عنوان یک مرجع در زمینه خود شناخته می شود، مقالات و مقالاتی را با چندین مجله و نشریه ادبی معتبر ارائه کرده است. تخصص او در ادبیات کلاسیک نیز او را به سخنران مورد علاقه در کنفرانس های دانشگاهی و رویدادهای ادبی مختلف تبدیل کرده است.جان کمپبل از طریق نثر شیوا و شور و شوق پرشور خود مصمم است زیبایی جاودانه و اهمیت عمیق ادبیات کلاسیک را احیا کند و جشن بگیرد. چه شما یک محقق متعهد باشید یا صرفاً یک خواننده کنجکاو باشید که به دنبال کشف دنیای ادیپ، اشعار عاشقانه سافو، نمایشنامه های شوخ طبع مناندر یا داستان های قهرمانانه آشیل هستید، وبلاگ جان وعده می دهد که منبع ارزشمندی باشد که آموزش، الهام بخشیدن و شعله ور شدن خواهد داشت. عشق مادام العمر به کلاسیک ها