ادیپ در کولونوس - سوفوکل - یونان باستان - ادبیات کلاسیک

John Campbell 01-02-2024
John Campbell

فهرست مطالب

(تراژدی، یونانی، 406 ق.م، 1779 سطر)

مقدمهادیپ نابینا که از زادگاهش تبس تبعید شده و به سرگردانی به رهبری دخترش آنتیگون تنزل یافته است، به شهر کولونوس می رسد، جایی که ابتدا به او گفته می شود که حرکت کند، زیرا زمین در آنجا برای ارینی ها یا خشمگین ها مقدس است (همچنین). معروف به Eumenides). ادیپ این را به مثابه مبارک می‌داند، زیرا پیش‌گویی اولیه آپولو، علاوه بر پیش‌بینی اینکه پدرش را خواهد کشت و با مادرش ازدواج خواهد کرد، همچنین نشان داد که او در مکانی مقدس برای خشم‌ها خواهد مرد و برکتی برای این سرزمین خواهد بود. که او به خاک سپرده شده است.

گروه کر پیرمردان کولونوس از اینکه می‌فهمند او پسر لایوس است، که از او شنیده‌اند، وحشت زده می‌شوند و عاجزانه می‌کوشند او را از شهر خود بیرون کنند، از ترس اینکه او چنین کند. نفرینش کن ادیپ استدلال می کند که پدرش را در دفاع از خود کشته است و از نظر اخلاقی مسئول جنایات او نیست. علاوه بر این، او حتی ادعا می کند که برای یک مأموریت مقدس در آنجا حضور دارد و هدیه بزرگی برای مردم دارد و از تسئوس، پادشاه آتن می خواهد. می رسد و خبر می دهد که پسر کوچکترش اتئوکلس تاج و تخت تبس را تسخیر کرده است و پسر بزرگش پولینیس در حال افزایش نیرو است ( "هفت در برابر تبس" ایسخلوس ' بازی) برای حمله به شهر و بازپس گیری کنترل. با این حال، بر اساس یک اوادیپ، نتیجه این درگیری بستگی به محل دفن خود ادیپ دارد.در ادامه شایعه شد که برادر زن مکر او کرئون قصد دارد او را بدون تشریفات تدفین مناسب در مرز تبس بکشد و دفن کند تا هیچ یک از پسران نتوانند قدرت پیشگویی اوراکل را ادعا کنند. ادیپ با هیچ یک از پسران متخاصم خود بیعت نمی کند، آنها را در مقابل دختران فداکارش قرار می دهد و خود را مورد رحمت و حمایت مردم کولونوس قرار می دهد که تاکنون با او خوب رفتار کرده اند. جزئیات مربوط به زنای با محارم و پدرکشی او، اما، هنگامی که پادشاه تسئوس از راه می رسد، پادشاه از قبل به خوبی از تمام رویدادهای غم انگیز آگاه به نظر می رسد، و با اودیپ همدردی می کند و به او کمک بی قید و شرط می کند. ادیپ که از درک و نگرانی تسئوس متاثر شده بود، در ازای محل دفن او به او هدیه می دهد، که پیروزی آتن را در هر درگیری آینده با تبس تضمین می کند. تسئوس اعتراض می کند که این دو شهر با هم رابطه دوستانه دارند، اگرچه ادیپ به او هشدار می دهد که گذشت زمان فقط خدایان را تحت تأثیر قرار نمی دهد. تسئوس ادیپ را شهروند آتن می‌کند و گروه کر را ترک می‌کند تا از او محافظت کنند.

کرئون، نماینده تبس، از راه می‌رسد و وانمود می‌کند که برای ادیپ و فرزندانش ترحم می‌کند و به او پیشنهاد می‌کند که به شهر خود بازگردد. تبس با این حال، ادیپ، کرئون ظالم را به خوبی می‌شناسد، با نیرنگ‌های او تسخیر نمی‌شود. سپس کرئون آنتیگونه را می گیرد و فاش می کند که قبلاً ایسمنه را گرفته است و تهدید می کندبرای بازگرداندن ادیپ به تبس، بدون توجه به تلاش‌های مردان گروه کر برای متوقف کردن او، از زور استفاده کنید. پادشاه تسئوس و مردانش برای محافظت از ادیپ مداخله می کنند و بر کرئون و تبانی ها غلبه می کنند و دختران ادیپ را نجات می دهند و بر احترام آتنی ها به قانون در مقایسه با بی قانونی تبس منحط تاکید می کنند.

پسر ادیپوس. پولینیس که توسط برادرش اتئوکلس از تبس تبعید شده بود، از راه می رسد و التماس می کند که با اودیپ صحبت کند. آنتیگونه پدرش را بر خلاف قضاوت بهتر او متقاعد می‌کند که سخنان برادرش را بشنود، و پولینیس برای آشتی با پدرش التماس می‌کند و خواهان بخشش و برکت او می‌شود (می‌داند که اوراکل اعلام کرده است که پیروزی نصیب هر طرفی خواهد شد که ادیپ از او حمایت کند). ادیپ متاثر نمی شود و هر دو پسر بی ارزش خود را نفرین می کند و صراحتاً پیشگویی می کند که در نبرد آینده یکدیگر را خواهند کشت.

رعد و برق شدیدی در راه است که ادیپ آن را به عنوان نشانه ای از زئوس تعبیر می کند که پایان او نزدیک است. او اصرار دارد که به تزئوس و شهرش آتن هدیه ای را که وعده داده بود بدهد و اعلام کرد که آتن برای همیشه توسط خدایان محافظت خواهد شد تا زمانی که تسئوس محل قبر خود را به کسی فاش نکند. ادیپ نابینا با نزدیک شدن به سرنوشتش که ناگهان پر از نیروی درونی می شود، می ایستد و راه می رود و از فرزندانش و تسئوس می خواهد که به دنبال او در بیشه مقدس خشمگین ها بروند.

قاصدی از راه می رسد و برای گروه کر توصیف می کندمرگ شرافتمندانه ادیپ، توضیح می دهد که چگونه در آخرین لحظه، فرزندانش را فرستاد تا تنها تسئوس محل دقیق مرگ او را بداند و آن را به وارثش برساند. با وجود اینکه ایسمنه و آنتیگونه از مرگ پدرشان مضطرب هستند، پادشاه تسئوس با جدیت از افشای محل دفن ادیپ برای آنها خودداری می کند. در نهایت، زنان تسلیم می شوند و به تبس باز می گردند، هنوز امیدوارند که پولینیس و هفت نفر علیه تبس را از راهپیمایی در شهر و خونریزی که به ناچار نتیجه خواهد داد، بازدارند.

همچنین ببینید: اورانیا: اساطیر الهه نجوم یونانی

تجزیه و تحلیل

همچنین ببینید: چرا ادیپ خود را کور کرد؟ > در زمانی که "ادیپ در کولونوس" نوشته شد ، آتن در پی شکست نظامی توسط اسپارت ها و حکومت وحشیانه و دیکتاتوری سی ستمگر، و هر دو نوشته شده، دستخوش تغییرات بسیاری شد. این نمایشنامه و استقبال تماشاگران آتنی آن زمان از آن تحت تأثیر این بافت تاریخی بوده است. آتن نمایشنامه به عنوان اوج دموکراسی و فقه در نظر گرفته می شود زیرا تسئوس، پادشاه آتن، بدون قید و شرط به پناهگاه ادیپ اجازه می دهد. حومه آتن کولونوس که صحنه اصلی نمایشنامه است، جایی است که سوفوکل بخش زیادی از دوران کودکی خود را در آن گذرانده است.

در این نمایشنامه نسبت به <18 کنش و بحث فلسفی بسیار کمتری وجود دارد> "ادیپ شاه" و سوفوکل " دیگرنمایشنامه. نوشته شده، بر اساس برخی گزارش ها، زمانی که سوفوکل به نود سالگی خود نزدیک می شد، او در طول نمایشنامه با قهرمان سالخورده با احترام زیادی برخورد می کند. امید شادی که ادیپ فرسوده با آن چشم به راه مرگ خود است - به عنوان رهایی از مشکلات و رنج های زندگی - تقریباً به طور قطع کاربرد شخصی دارد و تا حدی احساسات شاعر سالخورده را منعکس می کند.

<2 این نمایشنامه گذار ادیپ از گدا به نوعی قهرمان را دنبال می کند و می توان آن را نوعی مراقبه در خطاپذیری انسان ها و امکان رستگاری آنها دانست. زندگی به عنوان یک سفر یا فرآیند یادگیری ارائه می شود و در طول نمایشنامه، ادیپ از یک تسلیم و شکست مسالمت آمیز در آغاز، از طریق شوری آتشین که یادآور روزهای جوانی او در بخش مرکزی است، به آرامش و آرامش درونی (و حتی) حرکت می کند. یک قاطعیت و کرامت تازه یافته) در پایان.

نمایش به صراحت به موضوع مسئولیت اخلاقی یک فرد در قبال سرنوشت خود می پردازد و اینکه آیا می توان علیه سرنوشت عصیان کرد یا نه (ادیپ بارها ادعا می کند که او در قبال اعمالی که قرار است مرتکب شود، مسئولیتی ندارد). سوفوکل پیشنهاد می‌کند که اگرچه درک محدود حاکم ممکن است او را به این باور برساند که کاملاً بی‌گناه است، اما این واقعیت عینی گناه او را تغییر نمی‌دهد.از آنجا که ادیپ ندانسته گناه کرد، ممکن است به نحوی از گناه او کاسته شود و به رنج های زمینی او اجازه دهد تا کفاره کافی گناهان او باشد تا در هنگام مرگ مورد لطف قرار گیرد (همانطور که پیشگویی آپولون پیش بینی کرده است). با وجود نابینایی و تبعید و مواجهه با خشونت از سوی کرئون و پسرانش، در نهایت ادیپ توسط زئوس پذیرفته و تبرئه می شود و ناگزیر بودن اراده و پیشگویی الهی را می پذیرد.

شاید معروف ترین نقل قول از نمایشنامه باشد. در خط 880 آمده است: "در یک دلیل عادلانه، ضعیفان بر قوی غلبه می کنند." 11>

بازگشت به بالای صفحه

  • ترجمه انگلیسی توسط F. Storr (Internet Classics Archive): / /classics.mit.edu/Sophocles/colonus.html
  • نسخه یونانی با ترجمه کلمه به کلمه (پروژه Perseus): //www.perseus.tufts.edu/hopper/text.jsp?doc= Perseus:text:1999.01.0189

John Campbell

جان کمپبل یک نویسنده و علاقه مندان به ادبیات ماهر است که به خاطر قدردانی عمیق و دانش گسترده اش از ادبیات کلاسیک معروف است. جان با اشتیاق به کلام مکتوب و شیفتگی خاصی به آثار یونان و روم باستان، سالها را به مطالعه و کاوش در تراژدی کلاسیک، شعر غزل، کمدی جدید، طنز، و شعر حماسی اختصاص داده است.با فارغ التحصیلی ممتاز در رشته ادبیات انگلیسی از یک دانشگاه معتبر، پیشینه دانشگاهی جان او را برای تحلیل انتقادی و تفسیر این خلاقیت های ادبی جاودانه فراهم می کند. توانایی او در کنکاش در ظرایف شعرهای ارسطو، عبارات غنایی سافو، شوخ طبعی آریستوفان، تفکرات طنز آمیز یوونال، و روایت های گسترده هومر و ویرژیل واقعا استثنایی است.وبلاگ جان به عنوان یک پلت فرم مهم برای او عمل می کند تا بینش ها، مشاهدات و تفسیرهای خود را از این شاهکارهای کلاسیک به اشتراک بگذارد. او از طریق تجزیه و تحلیل دقیق خود از مضامین، شخصیت ها، نمادها و زمینه تاریخی، آثار غول های ادبی باستانی را زنده می کند و آنها را برای خوانندگان با هر زمینه و علاقه قابل دسترس می کند.سبک نوشتاری جذاب او هم ذهن و هم قلب خوانندگانش را درگیر می کند و آنها را به دنیای جادویی ادبیات کلاسیک می کشاند. با هر پست وبلاگ، جان به طرز ماهرانه ای درک علمی خود را با یک نکته عمیق به هم می پیونددارتباط شخصی با این متون، آنها را قابل ربط و مرتبط با دنیای معاصر می کند.جان که به عنوان یک مرجع در زمینه خود شناخته می شود، مقالات و مقالاتی را با چندین مجله و نشریه ادبی معتبر ارائه کرده است. تخصص او در ادبیات کلاسیک نیز او را به سخنران مورد علاقه در کنفرانس های دانشگاهی و رویدادهای ادبی مختلف تبدیل کرده است.جان کمپبل از طریق نثر شیوا و شور و شوق پرشور خود مصمم است زیبایی جاودانه و اهمیت عمیق ادبیات کلاسیک را احیا کند و جشن بگیرد. چه شما یک محقق متعهد باشید یا صرفاً یک خواننده کنجکاو باشید که به دنبال کشف دنیای ادیپ، اشعار عاشقانه سافو، نمایشنامه های شوخ طبع مناندر یا داستان های قهرمانانه آشیل هستید، وبلاگ جان وعده می دهد که منبع ارزشمندی باشد که آموزش، الهام بخشیدن و شعله ور شدن خواهد داشت. عشق مادام العمر به کلاسیک ها