اسب تروا، ابرسلاح ایلیاد

John Campbell 12-10-2023
John Campbell
commons.wikimedia.org

به طور معمول، تاریخ اسب تروا اسطوره‌ای تلقی می‌شود . در حالی که به نظر می رسد کمی دور از ذهن است که از یک اسب چوبی غول پیکر برای فریب کل شهر استفاده شود تا دروازه هایش را به روی ارتش مهاجم باز کند، شواهد جدید نشان می دهد که حماسه هومر ممکن است دارای دقت تاریخی باشد. داستان اسب تروا در واقع در ایلیاد گنجانده نشده است . به این رویداد در ادیسه هومر اشاره شده است، اما منبع اصلی داستان، آئنید ویرجیل است.

هومر ایلیاد را با تشییع جنازه هکتور، شاهزاده تروا به پایان می رساند. اودیسه به اسب تروا اشاره می کند، اما هومر داستان کامل را بیان نمی کند. ویرژیل داستان را در Aeneid برمی‌دارد، نوعی فن تخیلی از آثار هومر . Aeneid بین 29 تا 19 قبل از میلاد نوشته شده است. این فیلم Aeneas، یک تروجان را دنبال می کند که به ایتالیا سفر می کند. آئنیاس نیز شخصیتی در ایلیاد است و برای خوانندگان آشنا است. Aeneid مضامین سفر و جنگ را که در ایلیاد و ادیسه توضیح داده شده است، می گیرد و سعی می کند آنها را با چیزی جدید ترکیب کند. در کتاب های 2 و 3 است که داستان اسب تروا آغاز می شود.

همچنین ببینید: دیدمیا: علاقه پنهان عشق قهرمان یونانی آشیل

آیا اسب تروا واقعی بود؟

مثل تروی جنگ ، این سوال آیا اسب تروا واقعی بود موضوع بحث است. در سال 2014، کاوش‌های دامنه تپه معروف به هیسارلیک ممکن است شواهد جدیدی ارائه کرده باشد. باستان شناسان ترک بوده اندبرای مدتی تپه‌ها را حفاری می‌کردند و به دنبال شواهدی بودند که اکنون به عنوان تروی شناخته می‌شود. در حالی که شواهد کافی برای اطمینان از وجود اسب چوبی بزرگ وجود ندارد، شهر قطعا وجود داشته است. در واقع یک سری شهرها در این منطقه بودند و اکنون به تروی معروف هستند.

هاینریش شلیمان باستان شناس معروف حفاری این سایت را در سال 1870 آغاز کرد. در طول دهه ها، مورخان و باستان شناسان دیگری به این مکان آمدند تا اینکه به عنوان یک گنج ملی اعلام شد و تحت حفاظت دولت ترکیه قرار گرفت . برای بیش از 140 سال، بیش از 24 حفاری انجام شده است. بیست و سه بخش از دیوارهای دفاعی، یازده دروازه، یک رمپ سنگفرش شده و پنج سنگر و همچنین یک ارگ یافت شده است. یک تقسیم واضح بین تروی خود و شهر پایین وجود دارد . ساکنان ساکن در آن منطقه احتمالاً در طول محاصره تروا به داخل دیوارهای شهر پناه می بردند.

جمهوری ترکیه از اوایل دهه 1980 این مکان را به عنوان یک مکان تاریخی مهم به رسمیت شناخته است . حفاظت های مهم سایت.

پس، داستان اسب تروا چیست؟ آیا ممکن است چنین ساختاری وجود داشته باشد؟ تا همین اواخر، پاسخ جهانی منفی بود. اسب تروا مدت‌هاست که تصور می‌شد یک اسطوره است، به همان اندازه که داستان‌های هومر از خدایان و الهه‌ها و نیمه جاودانه‌ها و قهرمانان جنگجو تخیلی است . با این حال، اخیرحفاری ها ممکن است بینش جدیدی در مورد غفار تروی ارائه کرده باشد.

همچنین ببینید: محیط اودیسه - چگونه تنظیم حماسه را شکل داد؟

در سال 2014، باستان شناسان ترک کشفی کردند. یک سازه چوبی بزرگ در محل شهر تاریخی تروی پیدا شده است . ده‌ها تخته صنوبر، از جمله تیرهایی به طول 15 متر یا تقریبا 45 فوت کشف شده‌اند. این قطعات در داخل شهر یافت شدند، حتی اگر از چنین تخته های صنوبر معمولاً فقط برای ساخت کشتی استفاده می شد.

یک کشتی زمینی؟

commons.wikimedia.org

چه آیا این سازه عجیب در داخل دیوارهای تروا یافت می شود؟ کشتی‌ها در نزدیکی ساحل ساخته می‌شدند، نه در داخل دیوارهای شهر . به نظر می رسد توضیح کمی برای چنین ساختاری وجود دارد، به جز آنچه در Aeneid ارائه شده است: اسب تروا.

در حالی که مورخان سال ها در مورد ماهیت واقعی اسب حدس می زنند، این اولین باری است که شواهدی از خود سازه پیدا می شود.

مورخان در گذشته حدس می زنند که "اسب تروا" ممکن است به ماشین های جنگی اشاره داشته باشد که اغلب با پوست اسب خیس شده در آب پوشانده می شد تا از سوختن آنها توسط دشمن جلوگیری شود. . دیگران فکر می کردند "اسب" ممکن است حتی به یک فاجعه طبیعی یا یک نیروی مهاجم از جنگجویان یونانی اشاره داشته باشد. به نظر می‌رسید که سازه‌ای شبیه به اسب باشد، که تنها با هدف لغزش جنگجویان از کنار دفاع تروا ساخته شده بود .شگفت آور. با این حال، شواهد جدید نشان می‌دهد که این داستان ممکن است پایه و اساس خود را در حقیقت داشته باشد.

ساختاری که پیدا شده است با توصیفات هومر، ویرژیل، آگوستوس و کوئینتوس اسمیرنائوس مطابقت دارد . در شعر حماسی، Posthomerica اثر کوئینتوس اسمیرنائوس، به یک پلاک برنزی که روی آن نوشته شده است اشاره شده است، "یونانی ها برای بازگشت به خانه، این پیشکش را به آتنا تقدیم می کنند."

در میان خرابه‌های دیگر، تابلویی با آن کلمات نوشته شده است. سابقه گذاری کربن و سایر تجزیه و تحلیل ها نشان می دهد که تخته های چوبی مربوط به قرن 12 یا 11 قبل از میلاد هستند ، که این یافته را در زمان تقریبی که تصور می شود جنگ رخ داده است قرار می دهد.

همانطور که در Aeneid نقل شده است، داستان اسب تروا این است که یونانیان باهوش اسب را به سمت دروازه های تروا می برند و رها می کنند. یکی از سربازان یونانی برای تقدیم این هدیه به تروجان ها باقی ماند. او تروجان ها را متقاعد کرد که او را به عنوان قربانی برای الهه آتنا، که یونانی ها در حمله اولیه خود نادیده گرفته بودند، رها کردند. توهین معبد او بسیار جزئی بود ، که یونانیان امیدوار بودند که با این هدیه جبران کنند. سرباز داوطلبی که پشت سر مانده بود، سینون، تروجان ها را متقاعد کرد که یونانی ها عمداً اسب را طوری ساخته اند که تروجان ها نمی توانند به راحتی آن را به شهر بیاورند و آنها را از قربانی کردن باز دارند.خودشان لطف آتنا را زیر سوال می برند.

تروجان‌ها متقاعد شده‌اند، بی‌درنگ هدایایی را به داخل دروازه‌ها منتقل کردند، و مشتاق بودند که لطف آتنا را برای خود جلب کنند.

لائوکون، کشیش تروا، مشکوک بود. در بازگویی داستان توسط ویرژیل، او این جمله معروف را بیان کرد: «من از یونانیان می ترسم، حتی از کسانی که هدایایی دارند.» تروجان ها سوء ظن او را نادیده گرفتند. نویسنده آپولودور داستان سرنوشت لائوکون را شرح داد. به نظر می‌رسد که لائوکون خدای آپولو را خشمگین کرده بود با خوابیدن با همسرش در مقابل "تصویر الهی" خدا در ادیسه . آپولو مارهای بزرگی را می فرستد تا لائوکون و دو پسرش را به تلافی ببلعد، قبل از اینکه به شک او در مورد هدیه توجه شود.

دختر شاه پریام، کاساندرا، یک فالگیر است. کاساندرا محکوم به انجام پیش بینی های واقعی است که باورنکردنی و مورد توجه قرار نمی گیرند . او پیش‌بینی می‌کند که اسب سقوط تروی خواهد بود، اما به طور قابل پیش‌بینی نادیده گرفته می‌شود. سرانجام، هلن اسپارت، قربانی ربوده شده توسط پاریس و زنی که برای بازگشتش جنگ انجام شد، به این ترفند مشکوک شد. او در بیرون اسب قدم می زند، سربازان را به نام صدا می کند ، حتی تقلید می کند. صدای همسرانشان

این ترفند تقریباً جواب می دهد و برخی از سربازان را وسوسه می کند که فریاد بزنند. اودیسه، یک جنگجوی یونانی، به موقع دست خود را روی دهان آنتیکلوس می گذارد و مانع از دست دادن آن مرد می شود.

پایان اسب و ازTroy

commons.wikimedia.org

حسابها بر حسب باز شدن واقعی اسب تروا متفاوت است. برخی می گویند که فقط چند سرباز در داخل سازه محصور شده بودند. آنها پس از اینکه همه تروجان ها به رختخواب خود رفتند بیرون آمدند تا دروازه ها را باز کنند و بقیه ارتش را به داخل راه دهند. در گزارش های دیگر، اسب حاوی نیروی زیادی بود که پس از باز شدن اسب بر شهر رها شد. .

اودیسه داستان را بازگو می کند

« این هم چه چیز بود که آن مرد قدرتمند در اسب کاروین انجام داد و تحمل کرد، جایی که همه ما رؤسای آرگیوها در آن نشسته بودیم. ، مرگ و سرنوشت تروجان ها را تحمل می کند! اما اکنون بیا موضوعت را عوض کن و از ساختمان اسب چوبی بخوان که اپیوس با کمک آتنا ساخته است، اسبی که زمانی ادیسه زمانی که آن را با دژ پر کرده بود به عنوان مکر به داخل ارگ برد. مردانی که ایلیوس را غارت کردند.»

اپیوس یک کشتی ساز و جنگنده مشهور یونانی بود. قدرت او به خوبی شناخته شده بود، و مهارت او در کشتی سازی به او مهارت و دانش را داد تا مجسمه ای توخالی برای نگهداری نیرو بسازد . حساب ها متفاوت است، اما بین 30 تا 40 مرد در داخل اسب محبوس شده بودند. آنها با صبر و حوصله منتظر تروجان ها بودند تا هدیه را بررسی کنند و آن را به داخل بیاورند. یونانی ها چادرهای خود را سوزانده بودند و وانمود کردند که دریانوردی می کنند. با وجود سوء ظن لائوکون، کاساندرا، و حتی خود هلن، تروجان ها فریب خوردند و اسب را به داخل آوردند.شهر .

یونانیان داخل ساختمان، زیر پوشش شب، به داخل شهر سر خوردند و دروازه ها را باز کردند و به بقیه ارتش ها اجازه ورود دادند. شهر توسط نیروی مهاجم غافلگیر شد و طولی نکشید که تروی مغرور به ویرانه تبدیل شد.

پس از چه اتفاقی افتاد؟

هنگامی که یونانیان به دیوارهای شهر حمله کردند، خانواده سلطنتی نابود شد. پسر آشیل، نئوپتولموس، پولیتس، پسر شاه پریام و برادر هکتور را در حالی که به محراب زئوس می‌چسبد، می‌کشد تا از او محافظت کند. شاه پریام نئوپتولموس را سرزنش می کند و به نوبه خود نیز در همان محراب ذبح می شود. آستیاناکس، پسر شیرخوار هکتور، در درگیری و همسر هکتور و بیشتر اعضای خانواده سلطنتی کشته می‌شود. چند تروجان فرار می کنند، اما شهر تروی، برای همه مقاصد، ویران شده است.

با پایان 10 سال جنگ، یونانیان راه خود را به خانه باز کردند. اودیسه طولانی ترین زمان را برد، ده سال طول کشید تا پس از جنگ دوباره به خانه راه یابد . سفر او شعر حماسی اودیسه را تشکیل می دهد. هلن، عامل گزارش شده جنگ، به اسپارت بازگشت تا دوباره به شوهرش منلائوس بپیوندد. بعد از مرگ او، برخی منابع گزارش می دهند که او به جزیره رودس تبعید شد ، جایی که بیوه ای از جنگ او را به دار آویخت و بدین ترتیب به سلطنت "چهره ای که هزار کشتی را به آب انداخت" پایان داد>

John Campbell

جان کمپبل یک نویسنده و علاقه مندان به ادبیات ماهر است که به خاطر قدردانی عمیق و دانش گسترده اش از ادبیات کلاسیک معروف است. جان با اشتیاق به کلام مکتوب و شیفتگی خاصی به آثار یونان و روم باستان، سالها را به مطالعه و کاوش در تراژدی کلاسیک، شعر غزل، کمدی جدید، طنز، و شعر حماسی اختصاص داده است.با فارغ التحصیلی ممتاز در رشته ادبیات انگلیسی از یک دانشگاه معتبر، پیشینه دانشگاهی جان او را برای تحلیل انتقادی و تفسیر این خلاقیت های ادبی جاودانه فراهم می کند. توانایی او در کنکاش در ظرایف شعرهای ارسطو، عبارات غنایی سافو، شوخ طبعی آریستوفان، تفکرات طنز آمیز یوونال، و روایت های گسترده هومر و ویرژیل واقعا استثنایی است.وبلاگ جان به عنوان یک پلت فرم مهم برای او عمل می کند تا بینش ها، مشاهدات و تفسیرهای خود را از این شاهکارهای کلاسیک به اشتراک بگذارد. او از طریق تجزیه و تحلیل دقیق خود از مضامین، شخصیت ها، نمادها و زمینه تاریخی، آثار غول های ادبی باستانی را زنده می کند و آنها را برای خوانندگان با هر زمینه و علاقه قابل دسترس می کند.سبک نوشتاری جذاب او هم ذهن و هم قلب خوانندگانش را درگیر می کند و آنها را به دنیای جادویی ادبیات کلاسیک می کشاند. با هر پست وبلاگ، جان به طرز ماهرانه ای درک علمی خود را با یک نکته عمیق به هم می پیونددارتباط شخصی با این متون، آنها را قابل ربط و مرتبط با دنیای معاصر می کند.جان که به عنوان یک مرجع در زمینه خود شناخته می شود، مقالات و مقالاتی را با چندین مجله و نشریه ادبی معتبر ارائه کرده است. تخصص او در ادبیات کلاسیک نیز او را به سخنران مورد علاقه در کنفرانس های دانشگاهی و رویدادهای ادبی مختلف تبدیل کرده است.جان کمپبل از طریق نثر شیوا و شور و شوق پرشور خود مصمم است زیبایی جاودانه و اهمیت عمیق ادبیات کلاسیک را احیا کند و جشن بگیرد. چه شما یک محقق متعهد باشید یا صرفاً یک خواننده کنجکاو باشید که به دنبال کشف دنیای ادیپ، اشعار عاشقانه سافو، نمایشنامه های شوخ طبع مناندر یا داستان های قهرمانانه آشیل هستید، وبلاگ جان وعده می دهد که منبع ارزشمندی باشد که آموزش، الهام بخشیدن و شعله ور شدن خواهد داشت. عشق مادام العمر به کلاسیک ها