شجره نامه ادیپ: آنچه باید بدانید

John Campbell 29-05-2024
John Campbell
commons.wikimedia.org

روابط خانوادگی در سه نمایشنامه سوفوکل در تبی (ادیپ رکس، ادیپ در کولونوس و آنتیگونه) بخش کلیدی از تراژدی های معروف است. . این روابط خانوادگی عوامل کلیدی در درک خود نمایشنامه ها هستند. شجره خانوادگی ادیپ هر چیزی جز سرراست است، با شخصیت ها اغلب به دو روش مختلف در یک زمان مرتبط می شوند. رایج است که ادیپ با مادر خود، ژوکستا ازدواج کرد، اما درک پیامدهای این ازدواج محارم که خانواده را برای سه نسل نفرین می کند، مهم است.

همچنین ببینید: Laestrygonians در The Odyssey: Odysseus the Hunted

ادیپ پسر لایوس و یوکاست است<3 . او با مادر خود ازدواج می کند و او دو پسر به دنیا می آورد (Polynices و Eteocles) و دو دختر (Ismene و Antigone) . این چهار فرزند به‌عنوان فرزندان مادر و پسر، هم فرزندان و هم نوه‌های ژوکاست و هم فرزندان و خواهران و برادران اودیپ هستند. کرئون که از همسرش اوریدیک پسری به نام هامون دارد. هامون هر دو پسر عموی اول و دوم چهار فرزند ادیپ و یوکستا است، در حالی که هم‌زمان پسر عمو و برادرزاده اول ادیپ است. کرئون هم دایی و هم برادر شوهر ادیپ است .

ادیپ رکس و نبوت: پدرکشی/حارم با محارم ادیپ

این مهم است که بدانیم چگونه ادیپ و ژوکستا به هم رسیدنددر ابتدا از آنجایی که این رابطه همیشه در هسته نمایشنامه های تبانی است . حتی زمانی که این زوج مدت‌هاست که از بین رفته‌اند، تأثیرات رابطه نفرین‌شده‌شان توسط فرزندانشان در طول این سه نمایش احساس می‌شود. قبل از داستان در ادیپ رکس (که گاهی به عنوان ادیپ تیرانوس، ادیپ شاه یا ادیپ پادشاه تبس ترجمه می شود) ، پیشگویی وجود دارد که ادیپ پدرش را خواهد کشت ، لایوس پادشاه تبس و با مادرش جوکاستا ازدواج کرد. برای جلوگیری از تحقق پیشگویی، آنها قصد دارند پسر خود را به قتل برسانند، اما او با کمک خدمتکاران فرار می کند و توسط زوجی که از هویت او آگاه نیستند به فرزندی پذیرفته می شود.

همچنین ببینید: زنان تروا - اوریپید

با کشف این پیشگویی، ادیپ به خانه فرار می کند، نه می‌خواهد به والدینش آسیب برساند، بدون اینکه آنها واقعاً او را به فرزندی قبول کرده‌اند . ادیپ در فرار خود با مردی با خدمتکارانش روبرو می شود و با او می جنگد و در نتیجه ادیپ ناخودآگاه پدرش را می کشد که او نیز او را به عنوان پسرش نمی شناسد. قتل لایوس توسط ادیپ قسمت اول پیشگویی را برآورده می کند . پس از حل معمای ابوالهول که تبس را به وحشت انداخته بود، ادیپ به خاطر رویارویی با ابوالهول به عنوان پادشاه جایزه می‌گیرد و با ژوکاستا ازدواج می‌کند. در نهایت، هر دو متوجه می شوند که یوکاستا مادر واقعی ادیپ است و پیشگویی - کشتن پدر، ازدواج با مادر - تکمیل شده است.

این حقیقت وحشتناک کشف شد.پس از اینکه تبس با طاعون وحشتناکی روبرو شد. ادیپ، سپس پادشاه تبس، عمو/برادرشوهرش کرئون را می فرستد تا از اوراکل راهنمایی بگیرد ، که استدلال می کند که طاعون محصول یک نفرین مذهبی است زیرا قتل پادشاه سابق لایوس هرگز محاکمه نشد. ادیپ با پیامبر کور تیرسیاس مشورت می کند که او را متهم به دست داشتن در قتل لایوس می کند.

هنگامی که جزئیات بیشتری از روز کشته شدن شاه لایوس آشکار شد، ادیپ و جوکاست شروع به قرار دادن قطعات می کنند. با هم و در نهایت به این نتیجه رسیدند که اتحاد آنها بر پایه پدرکشی و زنای با محارم بنا شده است و این پیشگویی درست بوده است.

جوکاستا با کشف حقیقت، با دار زدن خودکشی می کند و ، از او بیزار است. ادیپ خود را کور می کند و التماس می کند که تبعید شود و از برادرشوهر/عمویش کرئون می خواهد که از فرزندانش مراقبت کند و می گوید که چقدر متأسف است که آنها را در چنین خانواده نفرین شده ای به دنیا آورده است.

دو پسر و برادر او، اتئوکلس و پولینیسس، سعی می کنند پدر/برادر خود را در آرزوی تبعید خود رد کنند و به همین دلیل، ادیپ هر دو را نفرین می کند که در نبرد خود را خواهند کشت. .

ادیپ در کولونوس و نفرین: مرگ خانواده

commons.wikimedia.org

ادیپ با همراهی دختر/خواهرش آنتیگونه به جاده می رود و در اطراف سرگردان است. برای سالها. زیرا داستان زنای با محارم و پدرکشی او را هولناک کرد وادیپ از هر شهری که بازدید می کرد اخراج می شد. تنها شهری که او را می برد کولونوس بود که بخشی از قلمرو آتن بود . دو پسر او با هم می‌مانند تا بر تبس حکومت کنند، با برنامه‌ای که هر برادر سال‌های متناوب را بر تاج و تخت سپری کند.

در پایان سال اول، اتئوکلس حاضر به واگذاری تاج و تخت نشد و برادرش را تبعید کرد. ، او را به شرارت متهم می کند. پولینیس به شهر آرگو می رود و در آنجا با دختر پادشاه ازدواج می کند و لشکری ​​را برای بازگرداندن تاج و تخت تبس به او کمک می کند. در طول نبرد، پسران/برادران ادیپ دوئل می کنند و یکدیگر را مجروح می کنند و کرئون را ترک می کنند تا به عنوان پادشاه تبس به تاج و تخت برگردد. نفرین او بر پسرانش برآورده شد،  ادیپ سپس با آرامش می میرد.

شجره خانوادگی ادیپ، در انتهای ادیپ در کولونوس، از بین می رود. ژوکاستا اولین کسی است که در پایان ادیپ رکس خودکشی کرد. ادیپ و دو پسر/برادرانش در پایان ادیپ در کولونوس می میرند. در آخرین نمایشنامه تبانی، آنتیگونه، از شجره خانوادگی ادیپ، تنها دو دختر/خواهر او در آنتیگون و ایسمنه باقی مانده اند ،  به همراه هامون (پسر عمو/ برادرزاده اش) و عمو و برادر شوهرش. کرئون، که اکنون به عنوان پادشاه خدمت می کند.

آنتیگون و مرگ: بقایای ادیپ و تبس

آنتیگون در درجه اول با تمایل آنتیگون به دادن اختیار به برادرش پولینیس می پردازد.دفن محترمانه پس از کشته شدن در جنگ. در همان زمان، کرئون می خواهد او را به سگ ها بدهد زیرا او پولینیس را یک خائن می داند. لایه دیگری از شجره نامه این است که به هامون قول داده شده که با آنتیگون، پسر عمویش ازدواج کند.

در پایان نمایشنامه، آنتیگون پس از زندانی شدن توسط کرئون به دلیل تلاش برای دادن یک خودکشی می کند. دفن مناسب برای پولینیس هامون مضطرب، با یافتن جسد او، خود را با چاقو می کشد. اوریدیک نیز پس از اطلاع از پسرش خودکشی می کند و گلوی خود را می برید. بنابراین، در پایان نمایشنامه‌های تبانی، ادیپ تنها توسط دختر/خواهرش ایسمنه و کرئون، برادرشوهر/عمویش که در تبه آشفته تنها مانده است، زنده می ماند.

John Campbell

جان کمپبل یک نویسنده و علاقه مندان به ادبیات ماهر است که به خاطر قدردانی عمیق و دانش گسترده اش از ادبیات کلاسیک معروف است. جان با اشتیاق به کلام مکتوب و شیفتگی خاصی به آثار یونان و روم باستان، سالها را به مطالعه و کاوش در تراژدی کلاسیک، شعر غزل، کمدی جدید، طنز، و شعر حماسی اختصاص داده است.با فارغ التحصیلی ممتاز در رشته ادبیات انگلیسی از یک دانشگاه معتبر، پیشینه دانشگاهی جان او را برای تحلیل انتقادی و تفسیر این خلاقیت های ادبی جاودانه فراهم می کند. توانایی او در کنکاش در ظرایف شعرهای ارسطو، عبارات غنایی سافو، شوخ طبعی آریستوفان، تفکرات طنز آمیز یوونال، و روایت های گسترده هومر و ویرژیل واقعا استثنایی است.وبلاگ جان به عنوان یک پلت فرم مهم برای او عمل می کند تا بینش ها، مشاهدات و تفسیرهای خود را از این شاهکارهای کلاسیک به اشتراک بگذارد. او از طریق تجزیه و تحلیل دقیق خود از مضامین، شخصیت ها، نمادها و زمینه تاریخی، آثار غول های ادبی باستانی را زنده می کند و آنها را برای خوانندگان با هر زمینه و علاقه قابل دسترس می کند.سبک نوشتاری جذاب او هم ذهن و هم قلب خوانندگانش را درگیر می کند و آنها را به دنیای جادویی ادبیات کلاسیک می کشاند. با هر پست وبلاگ، جان به طرز ماهرانه ای درک علمی خود را با یک نکته عمیق به هم می پیونددارتباط شخصی با این متون، آنها را قابل ربط و مرتبط با دنیای معاصر می کند.جان که به عنوان یک مرجع در زمینه خود شناخته می شود، مقالات و مقالاتی را با چندین مجله و نشریه ادبی معتبر ارائه کرده است. تخصص او در ادبیات کلاسیک نیز او را به سخنران مورد علاقه در کنفرانس های دانشگاهی و رویدادهای ادبی مختلف تبدیل کرده است.جان کمپبل از طریق نثر شیوا و شور و شوق پرشور خود مصمم است زیبایی جاودانه و اهمیت عمیق ادبیات کلاسیک را احیا کند و جشن بگیرد. چه شما یک محقق متعهد باشید یا صرفاً یک خواننده کنجکاو باشید که به دنبال کشف دنیای ادیپ، اشعار عاشقانه سافو، نمایشنامه های شوخ طبع مناندر یا داستان های قهرمانانه آشیل هستید، وبلاگ جان وعده می دهد که منبع ارزشمندی باشد که آموزش، الهام بخشیدن و شعله ور شدن خواهد داشت. عشق مادام العمر به کلاسیک ها