چرا آنتیگونه خودکشی کرد؟

John Campbell 13-05-2024
John Campbell
commons.wikimedia.org

زندگی آنتیگونه، مانند پدرش ادیپ، پر از اندوه و تراژدی است . به عنوان دختر ادیپ و مادرش یوکاستا، آنتیگون محصولی از سلسله نفرین شده تبس است .

مرگ آنتیگون زمانی اتفاق می افتد که او مخفیانه تصمیم می گیرد برادر بی آبرو خود پولینیس را بدهد. دفن مناسب . هنگامی که شاه کرئون متوجه می شود، عصبانی می شود و دستور می دهد آنتیگونه را زنده در یک مقبره دیوار بکشند. به جای اینکه در آبروی زندگی کند، آنتیگون وظیفه دینی خود را نسبت به خدایان و برادرش می داند که با حلق آویز کردن خود جان خود را بگیرد.

خروج از تبس

پدر آنتیگونه، ادیپ، پس از آنکه متوجه شد پدرش را کشته و با مادرش ازدواج کرده است، چشمانش را تیز کرد و نابینا شد. سپس درخواست تبعید می کند و از شهر تبس می گریزد، آنتیگونه را با خود می آورد تا به عنوان راهنمای خود خدمت کند . آنها سرگردان شدند تا به شهری در حومه آتن به نام کولونوس رسیدند.

ایسمنه، پولینیس و اتئوکلس، فرزندان دیگر ادیپ در شهر تبس ماندند. با عمویشان کرئون کرئون به تاج و تخت سپرده شده است زیرا هر دو پسر ادیپ برای حکومت بسیار جوان بودند. وقتی دو برادر به سن بلوغ رسیدند، قرار بود تاج و تخت تبس را به اشتراک بگذارند.

همچنین ببینید: فورسیس: خدای دریا و پادشاه فریگیا

اما قبل از تبعید از تبس، ادیپ هر دو پسرش را نفرین کرده بود که به دست یکدیگر بمیرند . به همین دلیل، به اشتراک گذاشته شده استمقدر بود که حکومت تبس توسط پسران اودیپ، اتئوکلس و پولینیس شکست بخورد.

خیانت به پولینیس

بعد از اینکه پسران ادیپ بزرگ شدند و به تخت سلطنت رسیدند، جنگ به زودی بین آنها درگیر شد. اتئوکلس که در آن زمان تاج و تخت را در دست داشت، طبق توافق از سمت پولینیس، پسر بزرگتر، خودداری کرد. سپس اتئوکلس پولینیس را از تبس اخراج کرد .

پلینیس متعاقباً جمع آوری کرد. ارتش خود را آغاز کرد و به تبس حمله کرد تا برادرش را از سلطنت خلع کند و تاج را پس بگیرد. در طول نبرد، هر دو برادر در نهایت با یکدیگر جنگیدند و یکدیگر را کشتند ، همانطور که نفرین ادیپ پیشگویی کرده بود. .wikimedia.org

پس از مرگ دو برادر، کرئون دوباره به تاج و تخت تبس سپرده شد. او اعلام کرد که اتئوکلس دفن مناسبی خواهد داشت. در همین حال، بدن پولینیس برای سگ‌ها و کرکس‌ها رها می‌شد تا ببلعند. این مجازاتی برای خیانت پولینیس به پادشاهی بود.

آنتیگون خبر مرگ برادرانش را شنید و اندکی پس از درگذشت ادیپ، به تبس بازگشت تا برادرش پولینیس را به طور مناسب دفن کند. 2> او متعهد به انجام این کار علیرغم حکمی است که عمویش و با وجود آگاهی از مجازات وحشتناکی که برای شکستن این حکم با آن روبرو خواهد شد.

در تبس، آنتیگون با خواهرش ایمنه ملاقات کرد. . اسمنه خیلی زود متوجه شدآنتیگونه می خواست علیرغم دستور کرئون، پولینیس را به طور مناسب دفن کند. ایسمنه به آنتیگون در مورد عواقب و خطرات اقداماتش هشدار داد و به صراحت اعلام کرد که در برنامه آنتیگون دخالتی نخواهد داشت.

آنتیگون به هشدارهای ایسمنه توجهی نمی کند و در عوض جسد پولینیس را می یابد و دفن مناسبی را برای او انجام می دهد. .

تسخیر آنتیگونه و مرگ کرئون

با دانستن اینکه آنتیگونه برخلاف دستور او عمل کرده و برای برادرش، پولینیس، دفن مناسبی انجام داده است، کرئون خشمگین شد و دستور داد آنتیگونه را به همراه ایسمنه دستگیر کنند .

پسر کرئون، هامون، که با آنتیگونه نامزد کرده بود، نزد کرئون آمد و درخواست کرد که آنتیگونه آزاد شود. با این حال، کرئون فقط درخواست پسرش را رد می کند و او را مسخره می کند.

آنتیگون به کرئون می گوید که ایسمنه هیچ ربطی به دفن نداشت و از ایسمنه می خواهد که آزاد شود. سپس کرئون آنتیگونه را به مقبره ای در خارج از تبس می برد تا مورد آزار قرار گیرد .

بعداً، کرئون توسط تیرسیاس، پیامبر نابینا، هشدار می دهد که خدایان از نحوه رفتار او با پلینیکس و رفتار او ناراضی هستند. آنتیگونه. مجازات کرئون برای این عمل مرگ پسرش هامون خواهد بود .

اکنون که نگران بود، کرئون جسد پولینیس را به درستی دفن کرد و سپس به آرامگاه رفت تا آنتیگونه را آزاد کند، اما دیگر دیر شده بود. چون او با حلق آویز کردن خود خودکشی کرده بود .

هیمون بعداً پس از اطلاع از این موضوع جان خود را گرفت مرگ آنتیگونه در کمال تاسف کرئون، همسرش اوریدیک نیز پس از اطلاع از مرگ پسرش جان خود را از دست داد. موضوع اصلی داستان آنتیگونه، موضوع قانون طبیعی است. به عنوان پادشاه تبس، کرئون اعلام کرد که پولینیس، که به پادشاهی خیانت کرده بود، سزاوار دفن مناسب نیست. آنتیگونه از دستور عمویش سرپیچی کرد زیرا او به مجموعه قوانین دیگری متوسل شد که اغلب به آنها "قانون طبیعی" می گویند. بنیادی تر و جهانی تر از قوانین هر جامعه خاصی هستند. به دلیل این «قانون طبیعی»، آنتیگونه معتقد بود که خدایان به مردم دستور داده بودند که مردگان را به طور مناسب دفن کنند. نسبت به قانون شهر تبس کرد. آرزوهای خدایان و احساس وظیفه آنتیگونه نسبت به برادرش نمونه هایی از قانون طبیعی هستند، قانونی که بر قوانین انسانی برتری دارد.

شهروندی در مقابل وفاداری خانواده : موضوع دیگر داستان آنتیگونه، شهروندی در مقابل وفاداری خانواده است. ما به وضوح می‌توانستیم ببینیم که کرئون، پادشاه تبس، تعریف دقیقی از شهروندی داشت. از دیدگاه او، پولینیس به دلیل خیانتی که مرتکب شده بود، حق خود را برای دفن مناسب به عنوان شهروند تبس سلب کرده است.به پادشاهی.

در مقابل، آنتیگون سنت و وفاداری نسبت به خانواده خود را بیش از هر چیز دیگری نگه داشت . از نظر آنتیگونه، وفاداری او به خدایان و خانواده اش بر وفاداری فرد به شهر و قوانین آن بیشتر است.

نافرمانی مدنی : موضوع دیگر داستان آنتیگونه نافرمانی مدنی است. طبق نظر کرئون، قانونی که رهبر شهر وضع کرده است باید رعایت شود . قانون شهر مبنای عدالت است و بنابراین قانون ناعادلانه وجود ندارد. این در مورد آنتیگونه صدق نمی کند زیرا او معتقد بود که قوانین ناعادلانه وجود دارد و این وظیفه اخلاقی اوست که از این قوانین سرپیچی کند با انجام دفن مناسب برای برادرش.

سرنوشت در مقابل. اراده آزاد : تم نهایی یافت شده در داستان آنتیگونه، سرنوشت در مقابل اراده آزاد است. ما می‌توانیم این موضوع را به وضوح از طریق عمل یونانی‌ها برای مشورت و تکیه بر پیشگویی‌های انبیا یا پیشگویان مستقل و همچنین اوادیانی که در معابد خدا زندگی می‌کنند، ببینیم.

همچنین ببینید: دختر هادس: هر آنچه باید درباره داستان او بدانید

پیامبران و بینندگان از طریق ارتباط با خدایان می‌توانستند آینده را ببینند. کرئون که به هشدار تیرسیاس بیننده توجه نکرد، در عوض می‌خواست از روی میل خود عمل کند. با این حال، ما متوجه می شویم که یک پیامبر تیرسیاس در پیشگویی خود درست بوده است که پسرش هامون به عنوان مجازات اعمال کرئون خواهد مرد.

قهرمان تراژیک: آنتیگونه

commons.wikimedia.org

یک سوال باقی می ماند: قهرمان بازی کیستاین داستان غم انگیز افتخار و قدرت خانواده؟ آیا کرئون پادشاه است یا آنتیگونه؟ این به این دلیل است که اغلب گفته می‌شود که شخصیت‌های زن در درام باستانی فاقد عمق هستند، زیرا برای تضاد یا تأکید بر احساس مورد اصلی مردانه وجود داشته‌اند . در داستان آنتیگون، این کرئون است که مسئولیت بیشتر و قدرت سیاسی بیشتری را بر عهده داشت.

اما ابتدا، اجازه دهید نگاهی به ویژگی های اصلی که یک قهرمان تراژیک را تعریف می کنند بیاندازیم. قهرمان تراژیک دارای موقعیت اجتماعی بالا، مسئولیت بالا در قبال اعمال خود، ابهام اخلاقی بدون تصویر سیاه و سفید، قاطعیت، شفقت مخاطب و خصلت یا نقصی است که باعث تراژدی داستان آنها می شود . 4>

مشخص است که آنتیگون بزرگترین دختر ادیپ، پادشاه سابق پادشاهی تبس است . این وضعیت اجتماعی او را تقریباً یکی از شاهزاده خانم ها می کند، اگرچه او هیچ قدرت سیاسی ندارد.

یک تراژدی برای خانواده او رخ می دهد و بنابراین آنتیگونه چیزهای زیادی برای از دست دادن دارد. در خطر آنتیگونه شرافت، اصول، ثروت، و مهمتر از همه، شهرت او است. این به او سطح بالایی از مسئولیت در قبال اعمالش می دهد.

اگرچه کرئون به عنوان شخصیت برتر داستان به تصویر کشیده می شود، آنتیگونه تحت هر شرایطی به عنوان یک شخصیت مهم در پادشاهی تبس باقی می ماند. آنتیگونه نه تنها با هامون، پسرش نامزد کرده استکرئون ، اما او هنوز به تنهایی فردی نجیب و درستکار است.

هم آنتیگونه و هم کرئون تصویری از ویژگی ابهام اخلاقی را بدون سیاه و سفید ارائه می دهند. هر دو شخصیت را نمی توان به عنوان شخصیت های بیش از حد خوب یا آشکارا شر طبقه بندی کرد .

کرئون را می توان از طریق عمل او مبنی بر عدم اعطای یا اجازه دفن مناسب برای پولینیس، بی رحمانه دانست. برای یونانیان باستان، تشییع جنازه مناسب ضروری است، حتی اگر برای دشمن باشد . با این حال، در اقدامات او نسبت به ایسمنه، خواهر آنتیگون، می توانیم جنبه بهتر کرئون را ببینیم. او با ایسمنه با اشراف، احترام و محبت رفتار می کرد و در برخورد با ایسمنه نرم و آرام بود.

در حالی که شایعه شده بود که او با برادرش رابطه محارم داشته است، آنتیگونه یک شخصیت است. که به سنت های شهر وفادار و به دیگران رحمت می کند . او معتقد است که قضاوت انسان فقط می تواند بدن انسان را بگیرد، اما روح او باید در زندگی پس از مرگ آرامش داشته باشد. بنابراین، او از پولینیس خواست که به درستی دفن شود، حتی اگر به قیمت جان او تمام شود. آنتیگونه لجبازی و عدم دیپلماسی او است، که منجر به اقدامات وقیحانه او پس از شنیدن امتناع عمویش از دفن مناسب برادرش می شود. او به جای متقاعد کردن کرئون در مورد سنت ها و رحمت، به نافرمانی متوسل شدفرمان پادشاه، زیر سوال بردن اقتدار او و حرکت بر خلاف میل او بدون هیچ عواقبی.

در پایان، لجاجت او باعث مرگ او شد . اگر آنتیگونه تسلیم کرئون می شد، بخشیده می شد و آزاد می شد. با این حال، او تصمیم گرفت تا جان خود را از دست بدهد، زیرا نمی دانست که کرئون تصمیم خود را تغییر داده و می خواهد او را از مجازات خود رها کند.

در این میان، به نظر می رسد که کرئون حتی یک نقص کشنده ندارد که یک قهرمان غم انگیز واقعی قربانی می شود . به عنوان یک پادشاه، او سرسختی نشان می‌دهد، زیرا اجازه نمی‌دهد آنتیگونه از کاری که انجام داده است دست بردارد، زیرا این امر منجر به زیر سؤال بردن قدرت سیاسی او می‌شود. ناتوانی در جستجوی سازش اگرچه او تصمیم گرفت آنتیگونه را مجازات کند، او بعداً نظر خود را تغییر داد و تصمیم گرفت آنتیگونه را آزاد کند . این تغییر رفتار برای یک قهرمان تراژیک غیرمعمول است.

بنابراین، در این مقایسه کرئون و آنتیگونه، واضح است که آنتیگون بیشتر با ویژگی های یک قهرمان تراژیک واقعی مواجه است . آنتیگون یک زن اصیل متولد شده است که چیزهای زیادی برای از دست دادن دارد و اعمال او کاملاً خوب یا بد نیست. او بیش از هر چیز به اعمال و عقاید خود وفادار می ماند و هنگامی که عیب های مهلک او منجر به مرگ او می شود، مخاطب مجبور می شود با او و مرگ غم انگیزش همدردی کند.

John Campbell

جان کمپبل یک نویسنده و علاقه مندان به ادبیات ماهر است که به خاطر قدردانی عمیق و دانش گسترده اش از ادبیات کلاسیک معروف است. جان با اشتیاق به کلام مکتوب و شیفتگی خاصی به آثار یونان و روم باستان، سالها را به مطالعه و کاوش در تراژدی کلاسیک، شعر غزل، کمدی جدید، طنز، و شعر حماسی اختصاص داده است.با فارغ التحصیلی ممتاز در رشته ادبیات انگلیسی از یک دانشگاه معتبر، پیشینه دانشگاهی جان او را برای تحلیل انتقادی و تفسیر این خلاقیت های ادبی جاودانه فراهم می کند. توانایی او در کنکاش در ظرایف شعرهای ارسطو، عبارات غنایی سافو، شوخ طبعی آریستوفان، تفکرات طنز آمیز یوونال، و روایت های گسترده هومر و ویرژیل واقعا استثنایی است.وبلاگ جان به عنوان یک پلت فرم مهم برای او عمل می کند تا بینش ها، مشاهدات و تفسیرهای خود را از این شاهکارهای کلاسیک به اشتراک بگذارد. او از طریق تجزیه و تحلیل دقیق خود از مضامین، شخصیت ها، نمادها و زمینه تاریخی، آثار غول های ادبی باستانی را زنده می کند و آنها را برای خوانندگان با هر زمینه و علاقه قابل دسترس می کند.سبک نوشتاری جذاب او هم ذهن و هم قلب خوانندگانش را درگیر می کند و آنها را به دنیای جادویی ادبیات کلاسیک می کشاند. با هر پست وبلاگ، جان به طرز ماهرانه ای درک علمی خود را با یک نکته عمیق به هم می پیونددارتباط شخصی با این متون، آنها را قابل ربط و مرتبط با دنیای معاصر می کند.جان که به عنوان یک مرجع در زمینه خود شناخته می شود، مقالات و مقالاتی را با چندین مجله و نشریه ادبی معتبر ارائه کرده است. تخصص او در ادبیات کلاسیک نیز او را به سخنران مورد علاقه در کنفرانس های دانشگاهی و رویدادهای ادبی مختلف تبدیل کرده است.جان کمپبل از طریق نثر شیوا و شور و شوق پرشور خود مصمم است زیبایی جاودانه و اهمیت عمیق ادبیات کلاسیک را احیا کند و جشن بگیرد. چه شما یک محقق متعهد باشید یا صرفاً یک خواننده کنجکاو باشید که به دنبال کشف دنیای ادیپ، اشعار عاشقانه سافو، نمایشنامه های شوخ طبع مناندر یا داستان های قهرمانانه آشیل هستید، وبلاگ جان وعده می دهد که منبع ارزشمندی باشد که آموزش، الهام بخشیدن و شعله ور شدن خواهد داشت. عشق مادام العمر به کلاسیک ها