The Aeneid – Vergil Epic

John Campbell 12-10-2023
John Campbell

(شعر حماسی، لاتین/رومی، 19 ق.م، 9996 سطر)

مقدمههجا و دو هجای کوتاه) و اسپوندی (دو هجای بلند). همچنین تمام ابزارهای شعری معمول، مانند تلفیق، آئونوماتوپئا، سینکدوچ و همخوانی را تا حد زیادی در بر می گیرد.

اگرچه نوشته "Aeneid" عموماً ماهیت بسیار صیقلی و پیچیده ای دارد. ، (افسانه می گوید که ورژیل هر روز فقط سه بیت از شعر را می نوشت)، تعدادی سطر نیمه تمام وجود دارد. این، و پایان نسبتاً ناگهانی آن، به طور کلی به عنوان مدرکی در نظر گرفته می شود که ورژیل قبل از اینکه بتواند کار را به پایان برساند درگذشت. با این اوصاف، چون شعر به جای شفاهی به صورت نوشتاری سروده شده و حفظ شده است، متن "آینید" که به دست ما رسیده است در واقع کاملتر از اکثر حماسه های کلاسیک است.

افسانه دیگری حاکی از آن است که ورژیل از ترس این که پیش از آنکه شعر را به درستی اصلاح کند بمیرد، به دوستان (از جمله امپراتور آگوستوس) دستور داد که "Aeneid" باید در هنگام مرگ او سوزانده شود، تا حدی به دلیل وضعیت ناتمام آن و تا حدودی به این دلیل که ظاهراً یکی از سکانس‌های کتاب هشتم را دوست نداشت، که در آن زهره و ولکان آمیزش جنسی دارند، که او آن را عدم انطباق با فضایل اخلاقی رومی می‌دانست. . او ظاهراً قصد داشت تا سه سال برای ویرایش آن وقت بگذارد، اما هنگام بازگشت از سفر به یونان بیمار شد و درست قبل از مرگش در 19 سپتامبر قبل از میلاد، دستور داد کهنسخه خطی "آینید" سوزانده شود زیرا او هنوز آن را ناتمام می دانست. با این حال، در صورت مرگ او، خود آگوستوس دستور داد که این آرزوها نادیده گرفته شوند و شعر تنها پس از اصلاحات بسیار جزئی منتشر شد.

مضمون کلی "Aeneid"<19 مخالف است. تقابل اصلی، آئنیاس (که توسط مشتری هدایت می شود) است که نماینده فضیلت باستانی "pietas" (که کیفیت کلیدی هر رومی شریف در نظر گرفته می شود، شامل قضاوت مستدل، تقوا و وظیفه نسبت به خدایان، میهن و خانواده) است. در مقابل دیدو و تورنوس (که توسط جونو هدایت می شوند) که نماینده «خشم» (شور و خشم بی فکر) هستند. با این حال، چندین مخالف دیگر در "Aeneid" وجود دارد، از جمله: سرنوشت در مقابل عمل; مرد در مقابل زن؛ رم در مقابل کارتاژ «آئنیاس به مثابه اودیسه» (در کتاب های 1 تا 6) در مقابل «آنیاس به عنوان آشیل» (در کتاب های 7 تا 12)؛ آب و هوای آرام در برابر طوفان؛ و غیره.

شعر بر ایده وطن به عنوان منبع هویت تأکید دارد و سرگردانی طولانی ترواها در دریا به عنوان استعاره ای از نوع سرگردانی است که مشخصه زندگی به طور کلی است. موضوع دیگری پیوندهای خانواده، به ویژه رابطه قوی بین پدران و پسران را بررسی می کند: پیوندهای بین آئنیاس و اسکانیوس، آئنیاس و آنکیسس، ایواندر و پالاس، و بین مزنتیوس و لاوسوس همه شایسته است.توجه داشته باشید. این مضمون همچنین اصلاحات اخلاقی آگوست را منعکس می کند و شاید هدف آن الگوسازی برای جوانان رومی بوده است.

به همین ترتیب، شعر از پذیرش عملکرد خدایان به عنوان سرنوشت دفاع می کند، به ویژه تأکید می کند که خدایان کار می کنند. راه آنها از طریق انسان جهت و مقصد سیر انیاس از پیش تعیین شده است و رنج ها و شکوه های گوناگون او در طول شعر صرفاً این سرنوشت تغییرناپذیر را به تعویق می اندازد. ورژیل در تلاش است تا بر مخاطبان رومی خود تأثیر بگذارد که همانطور که خدایان از آئنیاس برای تأسیس رم استفاده کردند، اکنون نیز از آگوستوس برای رهبری آن استفاده می کنند و وظیفه همه شهروندان خوب است که این وضعیت را بپذیرند.

شخصیت آئنیاس در سراسر شعر با تقوای او (از او بارها به عنوان "آینیاس پرهیزگار" یاد می شود) و تبعیت از میل شخصی به وظیفه تعریف می شود، که شاید بهترین نمونه با رها کردن دیدو در تعقیب او باشد. سرنوشت رفتار او در این زمینه به ویژه با جونو و تورنوس در تضاد است، زیرا آن شخصیت ها در هر مرحله با سرنوشت مبارزه می کنند (اما در نهایت شکست می خورند).

شکل دیدو در شعر غم انگیز است زمانی که فرمانروای باوقار، مطمئن و شایسته کارتاژ، مصمم به حفظ خاطره شوهر مرده‌اش است، تیر کوپید باعث می‌شود که همه چیز را به خطر بیندازد و به دنبال آئنیاس بیفتد، و او نمی‌تواند وقار خود را دوباره به دست آورد.موقعیت زمانی که این عشق شکست بخورد. در نتیجه، او حمایت شهروندان کارتاژ را از دست می دهد و سران محلی آفریقایی را که قبلا خواستگار بوده اند (و اکنون یک تهدید نظامی هستند) از خود بیگانه می کند. او شخصیتی پرشور و بی ثبات است که به شدت با نظم و کنترلی که آئنیاس نشان می دهد در تضاد است (ویژگی هایی که ورژیل با خود رم در زمان خود مرتبط می کرد)، و وسواس غیرمنطقی او او را به سوی خودکشی دیوانه وار سوق می دهد. که مورد توجه بسیاری از نویسندگان، هنرمندان و موسیقیدانان بعدی قرار گرفته است.

تورنوس، یکی دیگر از مشمولان جونو که در نهایت باید از بین برود تا آئنیاس به سرنوشت خود برسد، همتای دیدو در نیمه دوم قرن بیستم است. شعر مانند دیدو، او نیروهای غیرمنطقی را بر خلاف حس نظم پرهیزگار آئنیاس نمایندگی می‌کند و در حالی که دیدو با میل عاشقانه‌اش از بین می‌رود، تورنوس با خشم و غرور بی‌امانش محکوم به فنا می‌شود. تورنوس از پذیرش سرنوشتی که مشتری برای او مقرر کرده است سر باز می زند و سرسختانه همه نشانه ها و نشانه ها را به نفع خود تفسیر می کند تا معنای واقعی آنها را. با وجود تمایل شدید او به قهرمان شدن، شخصیت تورنوس در چند صحنه آخر نبرد تغییر می کند و ما می بینیم که او به تدریج اعتماد به نفس خود را با درک و پذیرش سرنوشت غم انگیز خود از دست می دهد.

برخی به اصطلاح پیدا کرده اند. "پیام های پنهان" یا تمثیل های درون شعر، اگرچه اینها تا حد زیادی حدس و گمان هستند و به شدتمورد مناقشه علما یکی از نمونه‌های آن قسمتی از کتاب ششم است که در آن آئنیاس از طریق «دروازه‌ی رویاهای دروغین» از عالم اموات خارج می‌شود، که برخی به این معنا تعبیر کرده‌اند که تمام اعمال بعدی اینیاس به نوعی «کاذب» هستند و به‌طور تعمیم، تاریخ جهان از زمان تأسیس رم فقط یک دروغ است. مثال دیگر خشم و خشم آئنیاس است که وقتی تورنوس را در پایان کتاب دوازدهم می‌کشد، به نمایش می‌گذارد، که برخی آن را به‌عنوان رها کردن نهایی «pietas» به نفع «خشم» می‌دانند. برخی ادعا می کنند که ورژیل قصد تغییر این قسمت ها را قبل از مرگ خود داشته است، در حالی که برخی دیگر معتقدند که مکان های استراتژیک آنها (در انتهای هر نیمه از شعر کلی) شاهدی است که Vergil قرار داده است. آنها کاملاً هدفمند هستند.

"Aeneid" مدتهاست که به عنوان یکی از اعضای اصلی قانون ادبیات غرب در نظر گرفته شده است، و در آثار بعدی بسیار تأثیرگذار بوده و هر دو تقلید را نیز به خود جلب کرده است. به عنوان پارودی و طنز. در طول سال‌ها ترجمه‌های متعددی به انگلیسی و بسیاری از زبان‌های دیگر انجام شده است، از جمله ترجمه مهم انگلیسی توسط جان درایدن، شاعر قرن هفدهم، و همچنین نسخه‌های قرن بیستم توسط ازرا پاوند، سی دی لوئیس، آلن ماندلبام، رابرت فیتزجرالد، استنلی. لومباردو و رابرت فاگلز.

همچنین ببینید: دیومدس: قهرمان پنهان ایلیاد

منابع

برگشت به بالای صفحه

  • انگلیسیترجمه جان درایدن (آرشیو کلاسیک های اینترنتی): //classics.mit.edu/Virgil/aeneid.html
  • نسخه لاتین با ترجمه کلمه به کلمه (پروژه پرسئوس): //www.perseus.tufts .edu/hopper/text.jsp?doc=Perseus:text:1999.02.0055
  • فهرست جامع منابع آنلاین برای "The Aeneid" (OnlineClasses.net): //www.onlineclasses .net/aeneid
مردم.

اقدام با ناوگان تروا به رهبری آئنیاس در شرق دریای مدیترانه آغاز می شود که در سفری به ایتالیا برای یافتن خانه دوم، مطابق با این پیشگویی که آئنیاس یک نجیب را به وجود خواهد آورد. و نژاد شجاع در ایتالیا، که قرار است در سراسر جهان شناخته شود.

الهه جونو، با این حال، هنوز از قضاوت پاریس به نفع مادر آئنیاس، ونوس، خشمگین است. همچنین به این دلیل که شهر مورد علاقه او، کارتاژ، قرار است توسط نوادگان Aeneas ویران شود، و به این دلیل که شاهزاده تروا گانیمد به عنوان جام حامل خدایان انتخاب شد و به جای دختر خود جونو، هبه، انتخاب شد. به همه این دلایل، جونو به آئولوس، خدای بادها، با پیشنهاد Deiopea (دوست‌داشتنی‌ترین پوره‌های دریایی) به عنوان همسر، رشوه می‌دهد، و Aeolus بادها را رها می‌کند تا طوفانی عظیم را برانگیزد که ناوگان Aeneas را ویران می‌کند.

اگرچه خود دوستی با تروجان ها نیست، نپتون از نفوذ جونو به قلمرو خود خشمگین می شود و بادها را خاموش می کند و آب ها را آرام می کند و به ناوگان اجازه می دهد در سواحل آفریقا، در نزدیکی شهر کارتاژ، پناه بگیرند. اخیراً توسط پناهندگان فنیقی اهل صور تأسیس شده است. آئنیاس، پس از تشویق مادرش، زهره، به زودی مورد لطف دیدو، ملکه کارتاژ قرار می‌گیرد.

در ضیافتی به افتخار تروجان‌ها، اینیاس وقایعی را که به ورود آنها انجامید، بازگو می‌کند.وقایع شرح داده شده در "Iliad" . او می گوید که چگونه اولیس حیله گر (اودیسه به یونانی) نقشه ای برای جنگجویان یونانی طراحی کرد تا با پنهان شدن در یک اسب چوبی بزرگ، وارد تروا شوند. سپس یونانی ها وانمود کردند که دریانوردی می کنند و سینون را ترک کردند تا به تروجان ها بگوید که اسب یک پیشکش است و اگر به شهر برده شود، تروجان ها می توانند یونان را فتح کنند. کشیش تروا، Laocoon، نقشه یونانی را دید و خواستار نابودی اسب شد، اما او و هر دو پسرش توسط دو مار دریایی غول پیکر در مداخله ای ظاهراً الهی خوردند و خوردند.

ترواها اسب چوبی را آوردند. در داخل دیوارهای شهر، و پس از شب، یونانیان مسلح بیرون آمدند و شروع به کشتار ساکنان شهر کردند. آئنیاس شجاعانه تلاش کرد تا با دشمن بجنگد، اما به زودی همرزمانش را از دست داد و مادرش زهره به او توصیه کرد که با خانواده اش فرار کند. اگرچه همسرش کرئوسا در این غوغا کشته شد، آئنیاس با پسرش اسکانیوس و پدرش آنکیسس موفق به فرار شد. او با جمع آوری سایر بازماندگان تروا، ناوگانی از کشتی ها را ساخت و به نقاط مختلف دریای مدیترانه، به ویژه Aenea در تراکیه، Pergamea در کرت و Buthrotum در Epirus، فرود آمد. آنها دو بار تلاش کردند تا شهری جدید بسازند، اما با فالات بد و بلاها رانده شدند. آنها توسط هارپی ها (موجودات افسانه ای که بخشی از آنها زن و بخشی پرنده هستند) نفرین شدند، اما آنها همچنینبه طور غیرمنتظره ای با هموطنان دوستانه روبرو شد.

همچنین ببینید: مدیا - سنکا جوان - روم باستان - ادبیات کلاسیک

اینیاس در بوتروتوم، بیوه هکتور، آندروماخ، و همچنین برادر هکتور، هلنوس، که استعداد نبوت داشت، ملاقات کرد. هلنوس پیشگویی کرد که آئنیاس باید در جستجوی سرزمین ایتالیا (همچنین به نام آئوسونیا یا هسپریا) باشد، جایی که فرزندان او نه تنها موفق خواهند شد، بلکه به مرور زمان بر کل جهان شناخته شده حکومت خواهند کرد. هلنوس همچنین به او توصیه کرد که از سیبیل در کوما بازدید کند و آئنیاس و ناوگانش به سمت ایتالیا حرکت کردند و اولین بار در کستروم مینروا به ایتالیا رسیدند. با این حال، جونو هنگام دور زدن سیسیل و رسیدن به سرزمین اصلی، طوفانی به پا کرد که ناوگان را از طریق دریا به سمت کارتاژ در شمال آفریقا راند، بنابراین داستان آئنیاس را به روز کرد.

از طریق دسیسه های آئنیاس. مادر زهره، و پسرش، کوپید، ملکه دیدو کارتاژ، دیوانه وار عاشق آئنیاس می شود، حتی اگر او قبلاً به شوهر مرحومش سیخائوس (که توسط برادرش پیگمالیون به قتل رسیده بود) قسم خورده بود. آئنیاس تمایل دارد که عشق دیدو را برگرداند و آنها برای مدتی عاشق می شوند. اما، هنگامی که مشتری عطارد را می فرستد تا به اینیاس وظیفه و سرنوشت خود را یادآوری کند، او چاره ای جز ترک کارتاژ ندارد. دیدو که دلشکسته است، با ضربه زدن به شمشیر خود آئنیاس بر روی انبوه تشییع جنازه، خودکشی می‌کند و پیش‌بینی می‌کند که در مرگ او نزاع ابدی بین مردم آئنیاس و او رخ دهد. از عرشه کشتی خود، Aeneas، به عقب نگاه می کنددود آتش سوزی جنازه دیدو را می بیند و معنای آن را خیلی واضح می داند. با این حال، سرنوشت او را فرا می خواند و ناوگان تروا به سمت ایتالیا حرکت می کند.

آنها به سیسیل بازمی گردند تا به افتخار پدر آئنیاس، آنکیسس، که قبل از طوفان جونو مرده بود، مراسم تشییع جنازه برگزار کنند. آنها را منفجر کرد. برخی از زنان تروا که از سفر به ظاهر بی پایان خسته شده اند، شروع به سوزاندن کشتی ها می کنند، اما بارش باران آتش را خاموش می کند. با این حال، آئنیاس دلسوز است و برخی از خسته‌های سفر اجازه دارند در سیسیل بمانند. به عالم اموات فرود می آید تا با روح پدرش آنکیسس صحبت کند. به او دیدگاهی نبوی از سرنوشت روم داده می شود که به او کمک می کند تا اهمیت مأموریت خود را بهتر درک کند. در بازگشت به سرزمین زندگان، در پایان کتاب ششم، آئنیاس تروجان ها را هدایت می کند تا در سرزمین لاتیوم مستقر شوند، جایی که از او استقبال می شود و شروع به خواستگاری لاوینیا، دختر شاه لاتینوس می کند.

نیمه دوم شعر با آغاز جنگ بین ترواها و لاتین ها آغاز می شود. اگرچه آئنیاس سعی کرده از جنگ اجتناب کند، جونو با متقاعد کردن ملکه آماتا از لاتین ها مبنی بر اینکه دخترش لاوینیا باید با یک خواستگار محلی، تورنوس، پادشاه روتولی ها، ازدواج کند و نه اینیاس، دردسر ایجاد کرده بود، بنابراین عملاً جنگ را تضمین می کرد. آئنیاسبه دنبال حمایت نظامی در میان قبایل همسایه که دشمن تورنوس نیز هستند می رود و پالاس، پسر پادشاه اواندر آرکادیا، موافقت می کند که سربازان را علیه سایر ایتالیایی ها رهبری کند. با این حال، در حالی که رهبر تروا دور است، Turnus فرصت حمله خود را می بیند و Aeneas برمی گردد تا هموطنان خود را درگیر جنگ بیابد. یک یورش نیمه شب منجر به مرگ غم انگیز نیسوس و همراهش اورالوس، در یکی از احساسی ترین قسمت های کتاب می شود.

در نبردی که در پی می آید، قهرمانان زیادی کشته می شوند، به ویژه پالاس که توسط او کشته می شود. تورنوس; مزنتیوس (دوست تورنوس که ناخواسته اجازه داده بود پسرش در حالی که خودش فرار کرده بود کشته شود) که توسط آئنیاس در یک نبرد کشته می‌شود. و کامیلا، نوعی شخصیت آمازون اختصاص داده شده به الهه دایانا، که شجاعانه می جنگد اما در نهایت کشته می شود، که منجر به کشته شدن مردی می شود که او را کشته توسط نگهبان دایانا، اوپیس، کشته می شود.

یک آتش بس کوتاه مدت برقرار می شود و یک دوئل تن به تن بین Aeneas و Turnus پیشنهاد می شود تا از هر گونه کشتار غیر ضروری بیشتر در امان بمانند. آئنیاس به راحتی پیروز می شد، اما ابتدا آتش بس شکسته شد و نبرد تمام عیار از سر گرفته شد. آئنیاس در حین جنگ از ناحیه ران مجروح می شود، اما اندکی بعد به نبرد باز می گردد.

زمانی که اینیاس یک حمله جسورانه به خود شهر لاتیوم انجام می دهد (که باعث می شود ملکه آماتا خود را با ناامیدی حلق آویز کند)، او را مجبور می کند. Turnus به مجردیک بار دیگر مبارزه کنید در یک صحنه دراماتیک، قدرت تورنوس در حالی که می‌خواهد صخره‌ای را پرتاب کند، او را رها می‌کند و نیزه آئنیاس به پای او اصابت می‌کند. تورنوس روی زانوهایش برای جانش التماس می کند و آئنیاس وسوسه می شود که او را نجات دهد تا اینکه ببیند تورنوس کمربند دوستش پالاس را به عنوان یک غنائم بسته است. شعر با آئنیاس به پایان می رسد که اکنون در خشم شدیدی است و تورنوس را می کشد. 10> بازگشت به بالای صفحه

قهرمان پارسا آئنیاس قبلاً در افسانه های یونانی-رومی شناخته شده بود. و اسطوره، شخصیت اصلی هومر "ایلیاد" ، که در آن پوزئیدون برای اولین بار پیشگویی می کند که آئنیاس از جنگ تروا جان سالم به در خواهد برد و رهبری مردم تروا را بر عهده خواهد گرفت. اما ورژیل داستان‌های منفصل سرگردانی آئنیاس و ارتباط اسطوره‌ای مبهم او با بنیاد روم را در نظر گرفت و آنها را به یک اسطوره بنیادی قانع‌کننده یا حماسه ناسیونالیستی تبدیل کرد. قابل توجه است که ورجیل یک تروا و نه یونانی را برای نشان دادن گذشته قهرمانانه روم انتخاب می کند، حتی اگر تروی جنگ را به یونانی ها باخت، و این ممکن است نشان دهنده ناراحتی رومی از صحبت در مورد افتخارات گذشته یونان باشد، در صورتی که به نظر می رسد که آنها شکوه خود رم را تحت الشعاع قرار می دهند. بنابراین، ورجیل از طریق داستان حماسی خود بلافاصله موفق می شود رم را به افسانه های قهرمانانه تروا گره بزند، فضایل سنتی رومی را تجلیل کند، وسلسله جولیو-کلودین را به عنوان نوادگان بنیانگذاران، قهرمانان و خدایان روم و تروا مشروعیت بخشید. آرزوی خلق حماسه ای شایسته و حتی پیشی گرفتن از شاعر یونانی. بسیاری از محققان معاصر معتقدند که شعر ورژیل در مقایسه با هومر رنگ پریده است و اصالت بیان را ندارد. با این حال، اکثر محققان موافقند که ورژیل خود را در سنت حماسی دوران باستان با بازنمایی طیف وسیعی از احساسات انسانی در شخصیت‌هایش که در جزر و مد تاریخی آوارگی و جنگ قرار می‌گیرند، متمایز کرد.

"Aeneid" را می توان به دو نیمه تقسیم کرد: کتاب های 1 تا 6 سفر انیاس به ایتالیا را شرح می دهند و کتاب های 7 تا 12 جنگ در ایتالیا را پوشش می دهند. این دو نیمه معمولاً منعکس کننده جاه طلبی ورژیل برای رقیب هومر با پرداختن به هر دو موضوع سرگردان "اودیسه" هستند. و موضوع جنگ "ایلیاد" .

این در زمان تغییرات عمده سیاسی و اجتماعی در رم، با سقوط اخیر جمهوری نوشته شده است. و جنگ نهایی جمهوری روم (که در آن اکتاویان قاطعانه نیروهای مارک آنتونی و کلئوپاترا را شکست داد) که جامعه را در هم ریخته بود و ایمان بسیاری از رومیان به عظمت رم به شدت متزلزل بود. امپراتور جدید،با این حال، آگوستوس سزار، به‌ویژه از طریق معرفی مجدد ارزش‌های اخلاقی سنتی رومی، شروع به ایجاد دوره جدیدی از رفاه و صلح کرد، و "Aeneid" می‌تواند عمداً منعکس کننده این هدف باشد. ورژیل سرانجام به آینده کشورش امیدوار بود، و این قدردانی و تحسین عمیقی بود که از آگوستوس احساس می‌کرد که او را به نوشتن شعر حماسی بزرگ خود الهام کرد.

علاوه بر این، تلاش برای مشروعیت بخشیدن به حکومت ژولیوس سزار (و در نتیجه، حکومت پسر خوانده‌اش، آگوستوس، و وارثانش) با تغییر نام پسر آئنیاس، اسکانیوس (که در اصل به نام ایلوس، پس از ایلیوم، نام دیگر تروی شناخته می‌شد)، به عنوان ایولوس، و او را به عنوان جد خانواده ژولیوس سزار و فرزندان امپراتوری او معرفی کرد. در حماسه، ورژیل مکرراً آمدن آگوستوس را پیش‌بینی می‌کند، شاید در تلاشی برای ساکت کردن منتقدانی که ادعا می‌کردند او از طریق خشونت و خیانت به قدرت رسیده است، و شباهت‌های زیادی بین اقدامات آئنیاس و آگوستوس وجود دارد. از برخی جهات، ورژیل عقب مانده عمل کرد و موقعیت سیاسی و اجتماعی زمان خود را با سنت موروثی خدایان و قهرمانان یونانی پیوند داد تا اولی را از لحاظ تاریخی برگرفته از دومی نشان دهد.<3

مانند دیگر حماسه‌های کلاسیک، "Aeneid" با هگزامتر داکتیلیک نوشته شده است و هر خط دارای شش پا از داکتیل (یکی بلند) است.

John Campbell

جان کمپبل یک نویسنده و علاقه مندان به ادبیات ماهر است که به خاطر قدردانی عمیق و دانش گسترده اش از ادبیات کلاسیک معروف است. جان با اشتیاق به کلام مکتوب و شیفتگی خاصی به آثار یونان و روم باستان، سالها را به مطالعه و کاوش در تراژدی کلاسیک، شعر غزل، کمدی جدید، طنز، و شعر حماسی اختصاص داده است.با فارغ التحصیلی ممتاز در رشته ادبیات انگلیسی از یک دانشگاه معتبر، پیشینه دانشگاهی جان او را برای تحلیل انتقادی و تفسیر این خلاقیت های ادبی جاودانه فراهم می کند. توانایی او در کنکاش در ظرایف شعرهای ارسطو، عبارات غنایی سافو، شوخ طبعی آریستوفان، تفکرات طنز آمیز یوونال، و روایت های گسترده هومر و ویرژیل واقعا استثنایی است.وبلاگ جان به عنوان یک پلت فرم مهم برای او عمل می کند تا بینش ها، مشاهدات و تفسیرهای خود را از این شاهکارهای کلاسیک به اشتراک بگذارد. او از طریق تجزیه و تحلیل دقیق خود از مضامین، شخصیت ها، نمادها و زمینه تاریخی، آثار غول های ادبی باستانی را زنده می کند و آنها را برای خوانندگان با هر زمینه و علاقه قابل دسترس می کند.سبک نوشتاری جذاب او هم ذهن و هم قلب خوانندگانش را درگیر می کند و آنها را به دنیای جادویی ادبیات کلاسیک می کشاند. با هر پست وبلاگ، جان به طرز ماهرانه ای درک علمی خود را با یک نکته عمیق به هم می پیونددارتباط شخصی با این متون، آنها را قابل ربط و مرتبط با دنیای معاصر می کند.جان که به عنوان یک مرجع در زمینه خود شناخته می شود، مقالات و مقالاتی را با چندین مجله و نشریه ادبی معتبر ارائه کرده است. تخصص او در ادبیات کلاسیک نیز او را به سخنران مورد علاقه در کنفرانس های دانشگاهی و رویدادهای ادبی مختلف تبدیل کرده است.جان کمپبل از طریق نثر شیوا و شور و شوق پرشور خود مصمم است زیبایی جاودانه و اهمیت عمیق ادبیات کلاسیک را احیا کند و جشن بگیرد. چه شما یک محقق متعهد باشید یا صرفاً یک خواننده کنجکاو باشید که به دنبال کشف دنیای ادیپ، اشعار عاشقانه سافو، نمایشنامه های شوخ طبع مناندر یا داستان های قهرمانانه آشیل هستید، وبلاگ جان وعده می دهد که منبع ارزشمندی باشد که آموزش، الهام بخشیدن و شعله ور شدن خواهد داشت. عشق مادام العمر به کلاسیک ها