آیا آشیل یک شخص واقعی بود - افسانه یا تاریخ

John Campbell 12-10-2023
John Campbell

آخیل یک شخص واقعی بود ؟ پاسخ نامشخص است. او ممکن است یک جنگجوی بزرگ از بدو تولد انسان بوده باشد، یا ممکن است تلفیقی از اعمال بسیاری از رزمندگان و رهبران بزرگ آن روزگار باشد. حقیقت این است که ما نمی دانیم آشیل یک مرد بود یا یک اسطوره.

آخیلوس والدین و اوایل زندگی

آشیل، جنگجوی بزرگ مشهور که شاهکارهایش گزارش شده در ایلیاد و ادیسه، گزارش شده است که از الهه تتیس پادشاه فانی پلئوس متولد شده است.

اعتبار: ویکی‌پدیا

در سرتاسر ایلیاد، بین قدرت آشیل به‌عنوان پسر خدا و فناپذیری او درگیری وجود دارد. عصبانیت، غرور و تکانشگری او همراه با قدرت و سرعت او او را به یک دشمن مهیب تبدیل می کند. در واقع، آشیل از یک مرد فانی به دنیا آمد، زیرا زئوس در تلاش بود تا مانع از تحقق پیشگویی شود، مبنی بر اینکه پسر تتیس از قدرت خود فراتر خواهد رفت. مقدار زیادی در داستان ایلیاد. کل گزارش فقط چند هفته از جنگ ده ساله بین یونانی ها و تروجان ها را در بر می گیرد. رشد آشیل به عنوان یک شخصیت در حماسه مرکزی است. او به عنوان یک مرد خشمگین، تکانشی، بی عاطفه شروع می کند و در پایان به نوعی احساس شرافت و حیثیت شخصی پیدا می کند. این تغییر با بازگرداندن جسد دشمنش هکتور به تروجان ها برای دفن مناسب مشخص می شودمناسک.

این اقدام به دلیل همدردی با والدین عزادار هکتور و افکار پدرش انجام می شود. آشیل در بازگرداندن جسد هکتور به تروجان‌ها، مرگ و میر خود را در نظر می‌گیرد و غم و اندوهی که مرگ او باعث پدرش خواهد شد.

از آنجایی که او به‌طور واقع‌گرایانه به تصویر کشیده شد، آشیل قطعاً بسیار واقعی است. با این حال، این سوال باقی می ماند که آیا او یک جنگجوی گوشت و خون بود یا صرفاً یک افسانه .

آشیل واقعی بود یا خیالی؟

پاسخ ساده این است که ما نمی دانیم. از آنجایی که او در قرن دوازدهم قبل از میلاد در عصر برنز زندگی می‌کرد، نمی‌توانیم تعیین کنیم آشیل واقعی چه کسی بوده است یا اصلا وجود داشته است. تا چند صد سال پیش، خود تروا توسط محققان تنها یک شهر اسطوره ای بود. مطمئنا هومر شاعر این قلعه تسخیرناپذیر شهری را تصور می کرد. هیچ خانه ای از انسان های فانی به اندازه شهری که در ایلیاد و ادیسه توصیف شده است، نمی تواند نیمه شکوهمند و باشکوه باشد. شواهد باستان شناسی به دست آمده است. با این حال، این نشان می دهد که تروا ممکن است در دنیای واقعی وجود داشته باشد، از سنگ و آجر و همچنین از کلمات و تخیل ساخته شده باشد.

برای پاسخ به این سوال، " آشیل واقعی بود؟

همچنین ببینید: ادیپ - سنکا جوان - روم باستان - ادبیات کلاسیک

ابتدا باید مشخص کنیم که آیا جهانی که او در آن وجود داشت، در واقع چیزی بیش از یک تخیل بود. آیا هومر این شهر باشکوه را تصور می کرد؟ یا چنین مکانی وجود داشته است؟ که در1870، یک باستان شناس بی باک، هاینریش شلیمان، مکانی را پیدا کرد که بسیاری معتقد بودند وجود ندارد . او شهر معروف تروا را پیدا کرد و شروع به حفاری کرد.

البته تروی نام مکانی نبود که ساکنان آن داده بودند. ایلیاد و ادیسه که حدود 4 قرن پس از پایان یافتن شهر نوشته شده اند، مجوز شعری خوبی با وقایع واقعی دارند. اینکه آیا واقعاً جنگی وجود داشته که ده سال طول بکشد یا نه و ماهیت دقیق "اسب تروا" موضوع مورد مناقشه است.

آنچه هومر به آن لقب " تروی " داد. در حماسه های او نزد باستان شناسان به عنوان تمدن آناتولی شناخته می شود. اولین تماس بین آناتولی و جهان بزرگتر مدیترانه ممکن است الهام بخش چیزی باشد که اکنون به عنوان جنگ تروا شناخته می شود. جنگجویان اسپارتی و آخایی از یونان شهر را در حدود قرن سیزدهم یا دوازدهم قبل از میلاد محاصره کردند.

سوال آیا آشیل واقعی است ؟ این امر تا حدی به وجود تروا و سایر پادشاهی های ذکر شده در ایلیاد و ادیسه بستگی دارد. اولین سوال: آیا تروی وجود داشته است؟ به نظر می رسد بله. یا حداقل، شهری وجود داشت که الهام‌بخش هومر برای تروی بود.

تروی در دنیای امروز کجاست؟

اعتبار: ویکی‌پدیا

منطقه‌ای که اکنون شناخته شده است به عنوان تپه هیسارلیک، مشرف به دشت در امتداد سواحل دریای اژه ترکیه، حدس زده می شود که سایت باشد. چیزی که هومر آن را تروی می نامید در مورد 3کیلومترها از ورودی جنوبی داردانل فاصله دارد. در طول 140 سال، 24 حفاری جداگانه در این منطقه انجام شده است که تاریخچه آن را آشکار می کند. تخمین زده می شود که حفاری ها 8000 سال تاریخ را نشان داده اند. این منطقه یک پل فرهنگی و جغرافیایی بین منطقه تروآس، بالکان، آناتولی، و دریای اژه و دریای سیاه بود.

کاوش ها 23 بخش از دیوارهای شهر را نشان دادند. یازده دروازه، یک سطح شیبدار سنگی، و قسمت‌های پایینی پنج سنگر دفاعی کشف شده‌اند که به مورخان تصور تقریبی از اندازه و شکل تروا را می‌دهد. چندین بنای یادبود برای خدایان محلی، از جمله معبد آتنا، نیز کشف شده است. شواهدی از سکونت‌گاه‌های بیشتر، تپه‌های هلنیستی، مقبره‌ها و پل‌های رومی و عثمانی وجود دارد. نبرد گالیپولی در این منطقه در جنگ جهانی اول در دوران مدرن رخ داد.

این منطقه اطلاعات زیادی در مورد توسعه روابط بین چندین فرهنگ در اختیار باستان شناسان قرار داده است. آناتولی، اژه و بالکان همه در این مکان گرد هم آمدند. این سه گروه در این مکان با هم تعامل داشتند و شواهدی را از خود به جای گذاشتند که بیشتر در مورد سبک زندگی و فرهنگ آنها به ما می گوید. ارگ استحکامی باشکوهی در این مکان وجود داشت که چندین کاخ و ساختمان های اداری بزرگ را در بر می گرفت. زیر اصلیساختمان یک شهر مستحکم وسیع بود که احتمالاً توسط مردم عادی اشغال شده بود.

سکونتگاه‌های رومی، یونانی و عثمانی را می‌توان در میان آوارها یافت و نشانگر وجود چندین تمدن است. این مکان‌ها در عصر مدرن حفظ شده‌اند و امکان مطالعه و اکتشافات بیشتر درباره شهر تروا را فراهم می‌کنند.

آشیل چه کسی بود؟

آیا آشیل یک جنگجوی واقعی بود در ارتش هایی که تروا را محاصره کردند؟

او ویژگی هایی داشت که قطعاً به نظر می رسد دلالت بر معقول بودن دارد. آشیل نیز مانند بسیاری از قهرمانان حماسه، خون جاودانی در رگ هایش جاری بود. مادر ادعا شده او، تتیس، یک الهه بود ، حتی اگر از پدرش نیمه فانی بود. گزارش شده است که تتیس، پسر شیرخوار خود را در رودخانه استیکس فرو برد تا به او جاودانگی بدهد. برای انجام این کار، او پاشنه پا را که کاملاً در آب فرو نرفت، نگه داشت. از آنجا که پاشنه او زیر آب نبود، با جادوی رودخانه آغشته نبود. پاشنه آشیل تنها نقطه فانی بدن او بود که اکنون فناناپذیر است و تنها نقطه ضعف او بود.

اگر آشیل یک شخص واقعی بود، ویژگی ها و کاستی های بسیاری دارد که بین انسان های فانی مشترک است. او خلق و خوی آتشین و غرور بیشتری داشت شاید برای او خوب بود. او شهری به نام لیرنسوس را غارت کرده و شاهزاده خانمی به نام بریسیس را دزدیده بود. او او را به عنوان دارایی مشروع خود، غنائم جنگی، گرفت. هنگامی که یونانیان تروا را محاصره کردند، رهبر آنها، آگاممنون، یک زن تروا را به اسارت گرفت.

پدر او، یک کشیشخدای آپولو، از خدا برای بازگشت سالم او التماس کرد. آپولو با دلسوزی به پیروان خود، طاعون را بر سر سربازان یونانی ایجاد کرد و آنها را یکی یکی کشت تا اینکه کرایسیس به سلامت بازگردانده شد. آگاممنون زن را با حالتی بداخلاق برگرداند، اما اصرار کرد که آشیل به او بریسیس را به عنوان جایگزین بدهد.

آشیل خشمگین به چادر خود عقب نشینی کرد و از پیوستن به نبرد خودداری کرد. تا زمان مرگ دوست عزیز و سرباز پاتروکلوس او دوباره به جنگ پیوست.

آیا آشیل یک مرد واقعی بود؟

او مطمئناً از بسیاری از نارسایی‌های معمول مردان رنج می‌برد. اما آشیل یونانی واقعی بود به معنای راه رفتن روی زمین در بدنی گوشتی و خونی؟ پاسخ به این سوال دشوار است.

تا زمان مرگ پاتروکلوس بود که انسانیت آشیل عمیقاً مورد بررسی قرار گرفت. در سراسر ایلیاد، او مستعد حملات خشم و عصبانیت است. غر زدن در چادر خود در حالی که سربازان یونانی در بیرون سلاخی می شوند رفتاری معمولی است. لازم است پاتروکلوس به سمت او بیاید و بر ضررهای آنها گریه کند تا آشیل از او تسلیم شود. او به پاتروکلوس اجازه می دهد تا زره خود را قرض بگیرد، به او دستور می دهد تا از آن برای ترساندن نیروهای تروا برای عقب نشینی استفاده کند . او فقط می خواهد از قایق ها محافظت کند که در قبال آن احساس مسئولیت می کند. پاتروکلوس، که هم برای خود و هم برای آشیل به دنبال جلال است، با عجله وارد می شود و سربازان تروا را که در حال فرار بودند، سلاخی می کند. بی پروایی او را به کشتن پسر سوق می دهداز خدای زئوس زئوس تصمیم می گیرد انتقام بگیرد و به قهرمان تروا هکتور اجازه می دهد پاتروکلوس را در میدان جنگ بکشد .

وقتی آشیل خبر مرگ پاتروکلوس را می شنود، عصبانی و اندوهگین می شود. او ابتدا اصرار دارد که سربازان را با خشم خود قبل از اینکه حتی برای خوردن و استراحت وقت داشته باشند بیرون بفرستد . سرهای خنک‌تر غالب می‌شوند، و او متقاعد شده است که صبر کند تا تتیس بتواند زره جدیدی برای او بسازد. ارتش تروا شب را به جشن پیروزی خود می گذراند. در صبح، جزر و مد جنگ تغییر می کند زیرا آشیل انتقام از دست دادن دوستش را می گیرد . او بر ارتش تروا می رود و آنها را به قدری می کشد که یک رودخانه محلی را مسدود می کند و خدای آن را خشمگین می کند.

در نهایت، آشیل موفق می شود هکتور را بکشد و جسد دشمنش را به پشت ارابه خود می کشاند. به مدت دوازده روز تا زمانی که پدر هکتور به اردوگاه او می‌آید تا برای بازگرداندن جسد پسرش درخواست کند نمی‌تواند از او تسلیم شود. آشیل در شاهکارهای خود در سراسر ایلیاد به عنوان یک قهرمان افسانه ای، جاودانه و دنیوی معرفی می شود. در پایان، او با انتخاب هایی که فقط برای مردان فانی مشترک است باقی می ماند. اول، او باید تصمیم بگیرد که اجازه دهد پاتروکلوس دفن شود و ثانیاً جسد هکتور را برگرداند.

در ابتدا او از هر دو مورد امتناع می ورزد، اما او با مرگ و میر خود روبرو می شود و کمی وقار شخصی را به دست می آورد. و افتخار در زمان . او جسد هکتور را به تروا برمی‌گرداند و برای پاتروکلوس آتش‌سوزی برگزار می‌کند و ایلیاد را پایان می‌دهد. خودداستان البته در حماسه های دیگر ادامه دارد. در پایان، این پاشنه فانی اوست که سقوط آشیل است. تیری که دشمن شلیک می کند پاشنه آسیب پذیر او را سوراخ می کند و او را می کشد.

به نظر می رسد اتفاق نظر مورخان و محققان این است که آشیل یک افسانه بوده است . انسانیت او لفظی نبود، بلکه ادبی بود. مهارت هومر شخصیتی خلق کرد که هم قهرمانی و هم شکست جنگجویان را که دیوارهای تروی را در برابر محاصره نگه داشتند، در بر می گرفت. در آشیل، او افسانه و اسطوره ای را ارائه کرد که هم با خیالات آدمیان و هم با بار انسانیتی که همه بر دوش دارند طنین انداز است. آخیل یک نیمه خدا، یک جنگجو، یک عاشق و یک مبارز بود . او در نهایت مردی فانی بود اما خون خدایان در رگ هایش جاری بود.

همچنین ببینید: تئوگونی - هزیود

آشیل یک مرد واقعی بود؟ به اندازه هر داستان انسانی، او واقعی بود.

John Campbell

جان کمپبل یک نویسنده و علاقه مندان به ادبیات ماهر است که به خاطر قدردانی عمیق و دانش گسترده اش از ادبیات کلاسیک معروف است. جان با اشتیاق به کلام مکتوب و شیفتگی خاصی به آثار یونان و روم باستان، سالها را به مطالعه و کاوش در تراژدی کلاسیک، شعر غزل، کمدی جدید، طنز، و شعر حماسی اختصاص داده است.با فارغ التحصیلی ممتاز در رشته ادبیات انگلیسی از یک دانشگاه معتبر، پیشینه دانشگاهی جان او را برای تحلیل انتقادی و تفسیر این خلاقیت های ادبی جاودانه فراهم می کند. توانایی او در کنکاش در ظرایف شعرهای ارسطو، عبارات غنایی سافو، شوخ طبعی آریستوفان، تفکرات طنز آمیز یوونال، و روایت های گسترده هومر و ویرژیل واقعا استثنایی است.وبلاگ جان به عنوان یک پلت فرم مهم برای او عمل می کند تا بینش ها، مشاهدات و تفسیرهای خود را از این شاهکارهای کلاسیک به اشتراک بگذارد. او از طریق تجزیه و تحلیل دقیق خود از مضامین، شخصیت ها، نمادها و زمینه تاریخی، آثار غول های ادبی باستانی را زنده می کند و آنها را برای خوانندگان با هر زمینه و علاقه قابل دسترس می کند.سبک نوشتاری جذاب او هم ذهن و هم قلب خوانندگانش را درگیر می کند و آنها را به دنیای جادویی ادبیات کلاسیک می کشاند. با هر پست وبلاگ، جان به طرز ماهرانه ای درک علمی خود را با یک نکته عمیق به هم می پیونددارتباط شخصی با این متون، آنها را قابل ربط و مرتبط با دنیای معاصر می کند.جان که به عنوان یک مرجع در زمینه خود شناخته می شود، مقالات و مقالاتی را با چندین مجله و نشریه ادبی معتبر ارائه کرده است. تخصص او در ادبیات کلاسیک نیز او را به سخنران مورد علاقه در کنفرانس های دانشگاهی و رویدادهای ادبی مختلف تبدیل کرده است.جان کمپبل از طریق نثر شیوا و شور و شوق پرشور خود مصمم است زیبایی جاودانه و اهمیت عمیق ادبیات کلاسیک را احیا کند و جشن بگیرد. چه شما یک محقق متعهد باشید یا صرفاً یک خواننده کنجکاو باشید که به دنبال کشف دنیای ادیپ، اشعار عاشقانه سافو، نمایشنامه های شوخ طبع مناندر یا داستان های قهرمانانه آشیل هستید، وبلاگ جان وعده می دهد که منبع ارزشمندی باشد که آموزش، الهام بخشیدن و شعله ور شدن خواهد داشت. عشق مادام العمر به کلاسیک ها