کنایه در آنتیگون: مرگ بر اثر کنایه

John Campbell 12-10-2023
John Campbell

Irony in Antigone برای ایجاد انتظار و علاقه به شخصیت های داستان نوشته شده است.

عمق و غنای خاصی به نمایشنامه می بخشد و به آن می بخشد. مخاطبان نوعی سرگرمی بدون انحراف از مضامین کلاسیک یونانی هستند.

چگونه کنایه به نمایشنامه شکل داد

اهمیت لایه های کنایه در این است که دانش گسترده ای را در اختیار مخاطب قرار می دهد و خلق می کند. طنزی که شخصیت‌ها فاقد آن هستند، تنش بین شخصیت‌ها و هیجان را بین تماشاگران افزایش می‌دهد.

نمونه‌هایی از کنایه در آنتیگون

انواع کنایه‌ای در آنتیگون وجود دارد . سوفوکل از کنایه نمایشی، کنایه کلامی و کنایه موقعیتی استفاده می کند. نمایشنامه نویسان اغلب از طنز برای به تصویر کشیدن یک موقعیت یا رویداد بدون اطلاع شخصیت استفاده می کنند و به تماشاگر نگاهی اجمالی یا نگاهی اجمالی به اتفاقات آینده می دهند.

این به نوبه خود در کنایه دراماتیک به تصویر کشیده شده در آنتیگونه صادق است.

همچنین ببینید: آگاممنون در ادیسه: مرگ قهرمان نفرین شده

کنایه دراماتیک

کنایه دراماتیک در آنتیگونه نوعی کنایه است که در موقعیتی روی صحنه وجود دارد که شخصیت ها از آن بی خبرند . بنابراین، مخاطب چیزی را می‌داند که شخصیت‌ها نمی‌دانند، که باعث ایجاد تعلیق و طنز می‌شود.

با این کار، مخاطب خیلی بیشتر از طرح داستان احساس می‌کند. برخلاف داشتن تنها یک دیدگاه در طول نمایش، آنها کمتر احساس سرگرمی می‌کنند و همان مقدار دانش قهرمان را دارند.

دیدگاه‌های مختلفشخصیت های مختلف در مورد سرگرمی ارزش قائل می شوند، مخاطب را به هسته می چسبانند، هدف اصلی کنایه دراماتیک.

به عنوان مثال، در قسمت اول نمایشنامه، آنتیگونه برنامه های خود را برای ایسمنه، خواهر آنتیگونه، پیش از اجرای نمایش بیان می کند. دفن پلی‌نیکس در همان زمان، پادشاه کرئون حکم خود را برای مجازات کسانی که قصد دفن پلی‌نیکس را دارند بیان می‌کند. بنابراین تنش بین کرئون و آنتیگونه در مخاطب وجود دارد قبل از اینکه شخصیت ها متوجه چنین چیزی شوند.

در آنتیگون، بسیاری از کنایه های دراماتیک پیرامون مسائل جنسیتی و انتظارات مرتبط با آنهاست . این در جریان تحقیقات دفن جسد خائن دیده می شود. کرئون در هنگام نقض فرمان خود نقل کرد که «چه می گویی؟ کدام انسان زنده ای جرأت این کار را داشته است؟» تاکید بر سوء ظن خود به مرد.

در این شرایط مخاطب از جنسیت ضارب آگاه است. با این حال، کرئون آن را به عنوان دیگری درک می کند، بدون توجه به اینکه یک زن می تواند چنین عمل مستقل و سرکشی انجام دهد.

دیدگاه کرئون در مورد موضوع زن به عنوان یک کنایه نمایشی ضروری برای تحلیل، برای ادراک تلقی می شود. زنان در یونان باستان در مقابل ادراک زنان امروز برای توسعه جامعه ما بسیار مهم است. این تحلیل از تأثیر کنایه های نمایشی نشات می گیرد.

کنایه کلامی

از سوی دیگر کنایه کلامی نوعی از کنایه است. کنایهجایی که شخصیت چیزی می گوید اما دقیقاً برعکس آن معنی می دهد . این نوع کنایه اغلب احساسات را توصیف یا منتقل می‌کند.

در این مورد، مخاطب می‌تواند تغییری در بیان که در شخصیت‌ها دیده می‌شود احساس کند و می‌داند که شخصیت‌ها علی‌رغم توصیف داده شده، احساس متفاوتی خواهند داشت. بدون آن، طرح بسیار قابل پیش بینی و بی مزه خواهد بود. تماشاگر شخصیت‌ها را تک بعدی می‌دانست و به سختی می‌توانست با آن‌ها ارتباط برقرار کند.

کنایه کلامی در آنتیگونه در ابتدای نمایش دیده می‌شود ، جایی که اسمنه و آنتیگونه تک‌گویی می‌کنند. و افکار خود را در مورد مرگ برادرانشان بیان کنند. آنتیگون کرئون را با وجود احساس درست برعکس، «پادشاهی شایسته» توصیف می کند.

این یک کنایه کلامی تلقی می شود که در آن یک شخصیت با وجود احساس دقیقاً برعکس، چیزی می گوید. مخاطب، در این مورد، از آنجایی که بازی کنایه آمیز با کلمات قهرمان ما، تا حدی به طعنه لبه می زند.

یک نمونه دیگر از کنایه کلامی در هنگام مرگ هامون، پسر کرئون است . گروه کر می‌گفت: "پیامبر، چقدر به راستی کلام خود را نیکو کردی." با این حال، پیامبر فاجعه هامون یا بلایی که بر سر خانه کرئون خواهد آمد را پیش‌بینی کرد، که این امر کنایه آمیز تلقی شد، زیرا پیامبر ارتباطی با مرگ هامون نداشت.

با وجود آنچه گفته شد، مخاطب این نقل قول را درک می‌کند. دست وشرح مفصلی از وقایع رخ داده و رویدادهای آینده ایجاد می کند.

در نهایت، در خلال سخنرانی کرئون با هامون پس از مرگش، او می گوید: "شما با هیچ حماقت خود از قید و بند زندگی رها شدید. خود." بنابراین، در این کنایه، کرئون خود را مقصر مرگ هامون می‌داند، علی‌رغم اینکه هامون به‌طور انکارناپذیر خود را می‌کشد، و تضادی را با پادشاه ظالمی که تاکنون شاهد آن بوده‌ایم ایجاد می‌کند.

Irony Situational

The داستان آنتیگونه از کنایه موقعیتی برای به تصویر کشیدن شخصیت انسان و ماهیت آنها استفاده می کند . کرئون پس از اینکه آنتیگونه برادرش را دفن کرد، به جرم خیانت به اعدام محکوم شده است.

آنتیگون افسرده و ناراضی است و در نتیجه مصیبت هایش از نظر عاطفی آسیب دیده است. آنتیگونه احساسات خود را به تصویر می کشد و می گوید: "من تنهایی نیوبه را احساس می کنم"، ملکه تبایی که همه فرزندان خود را به دلیل غرور شدید خود به دست خدایان از دست داده بود. مرگ فرزندانش اندوهی عظیم برای نیوب به ارمغان می آورد، چنان که او سنگ می شد و هنوز برای مردگان اشک می ریخت.

در زمان های قدیم، مخاطبان هدف داستان نیوبه و آنچه را که داشت می دانستند. گمشده؛ قهرمان ما این داستان کنایه آمیز را نقل می کند، زیرا هر دو به سرنوشت از دست دادن محبوب خود دچار شدند. نیوبه فرزندانش و آنتیگونه برادرانش، این موضوع به کنایه موقعیتی طبیعت انسان مربوط می شود که در آن مرگ باعث غم و اندوه و ماتم می شود.

سوفوکل در این نمایش از کنایه موقعیتی استفاده می کند.نشان دادن شخصیت انسان، قلب خدایان، یا طبیعت جهان به طور کلی .

کنایه در آنتیگون

طنز باعث پیش‌بینی می‌شود که ناگزیر باعث ایجاد تعلیق می‌شود. هر شخصیت، سرنوشت و تصمیماتی که می‌گیرند، رنگ‌ها و مقاصد واقعی آن‌ها را نشان می‌دهد. و نزولی . سوفوکل از تصویر چنین مواردی استفاده می کند تا ویژگی های چند بعدی را به نمایش بگذارد که هر یک از قطعات نوشته شده خود دارد. از شجاعت آنتیگونه، طمع کرئون، حتی عشق هامون، کنایه در این بین به خوبی ثبت شد.

نویسنده یونانی ما در آنتیگون از کنایه به عنوان یک سلاح قتل استفاده می کند. کرئون که تمام خانواده اش را به دلیل گستاخی اش به دلیل خودکشی از دست داده بود و آنتیگونه که شجاعتش به قیمت جانش تمام شد. کنایه همان چیزی است که هم قهرمان و هم آنتاگونیست ما را کشته است، از قضا.

نتیجه گیری

در این مقاله، ما در مورد انواع مختلف کنایه ای که سوفوکل در آنتیگون استفاده کرده و نحوه شکل گیری آنها صحبت کردیم. نمایشنامه.

اجازه دهید آنها را یک به یک مرور کنیم:

همچنین ببینید: درخواست کنندگان - اوریپید - یونان باستان - ادبیات کلاسیک
  • کنایه، بیان معنای خود با استفاده از زبانی که معمولاً برعکس را نشان می دهد. سوفوکل از آن برای پیش‌بینی وقایعی استفاده می‌کند که در نهایت باعث ایجاد تنش یا طنز در کار او می‌شود
  • آنتیگون شامل انواع مختلفی ازکنایه، مانند شفاهی، نمایشی و موقعیتی.
  • کنایه کلامی کنایه است، که یکی از صحنه های قابل توجه در نمایشنامه می تواند این باشد: توصیف آنتیگون از کرئون; او کرئون را با وجود احساس مخالف، پادشاهی شایسته توصیف می کند، که باعث طنز، تنش و پیشگویی سرنوشت او می شود
  • نمونه دیگری از کنایه کلامی در مرگ هامون، معشوق آنتیگون دیده می شود. کرئون که جسد پسرش را دیده بود، علیرغم اینکه هامون خود را به قتل رساند، پیامبر را سرزنش می‌کند
  • از طنز دراماتیک برای ساختن شخصیت‌های سوفوکل در کلاسیک یونانی استفاده می‌شود. استفاده از جنسیت به عنوان موضوع اصلی - این در تقاضای کرئون برای یافتن مردی که جسد پلی‌نیس را علی‌رغم جنسیت مجرم دفن کرده است، دیده می‌شود، بدون در نظر گرفتن اینکه یک زن چنین وظیفه مستقل و دشواری را بر عهده خواهد داشت
  • طنز موقعیتی است. برای نمایش ماهیت انسانی استفاده می شود و به مخاطب این امکان را می دهد که با هر شخصیت به طور جداگانه ارتباط برقرار کند - این در زندان آنتیگون نشان داده می شود، جایی که او با نیوبه، ملکه تبایی که فرزندانش را به دست خدایان از دست داده بود، ارتباط برقرار می کند.
  • هر دو آنتیگونه. و نیوبی عزیزان خود را از دست می دهند و به دلایل مختلف به سرنوشت غم انگیزی محکوم می شوند. این کنایه موقعیتی طبیعت انسان را به تصویر می کشد که در آن مرگ باعث رنج و بدبختی می شود. تنش احساس شده توسط تماشاگر باعث ایجاد هیجان خاصی می شودآنها را روی لبه صندلی خود رها کنید و کاملاً خود را در کلاسیک یونانی غوطه ور کنید.
  • سوفوکل از کنایه به عنوان وسیله ای برای قتل استفاده می کند. او از قضا قهرمان داستان و آنتاگونیست ما را در کنایه هایشان می کشد. آنتیگونه که با سرنوشت خود جنگید تا بمیرد اما خود را در زندان می کشد. و کرئون که قدرت و ثروت به دست می‌آورد اما خانواده‌اش را از غرور خود از دست می‌دهد

در پایان، سوفوکل از کنایه استفاده می‌کند تا رویدادهای خاصی را پیش‌بینی کند که مخاطب را در لبه صندلی‌هایشان رها می‌کند. او همچنین از این روش برای ساختن شخصیت‌هایش استفاده می‌کند و انسانیت و ویژگی‌های چند بعدی آن‌ها را به مخاطب منتقل می‌کند و ارتباط و همدلی با آثار مکتوب خود را برای او آسان‌تر می‌کند.

طنزهای ماهرانه نوشته شده در نمایشنامه باعث می‌شود. به تحلیل های متعدد در مورد موضوعات مختلف در طول زمان. دیدگاه‌های یونان باستان و ادبیات امروزی، پژوهش‌های متعددی را در جامعه ما برمی‌انگیزد که یکی از آنها جنسیت و انتظارات مرتبط با آن است.

John Campbell

جان کمپبل یک نویسنده و علاقه مندان به ادبیات ماهر است که به خاطر قدردانی عمیق و دانش گسترده اش از ادبیات کلاسیک معروف است. جان با اشتیاق به کلام مکتوب و شیفتگی خاصی به آثار یونان و روم باستان، سالها را به مطالعه و کاوش در تراژدی کلاسیک، شعر غزل، کمدی جدید، طنز، و شعر حماسی اختصاص داده است.با فارغ التحصیلی ممتاز در رشته ادبیات انگلیسی از یک دانشگاه معتبر، پیشینه دانشگاهی جان او را برای تحلیل انتقادی و تفسیر این خلاقیت های ادبی جاودانه فراهم می کند. توانایی او در کنکاش در ظرایف شعرهای ارسطو، عبارات غنایی سافو، شوخ طبعی آریستوفان، تفکرات طنز آمیز یوونال، و روایت های گسترده هومر و ویرژیل واقعا استثنایی است.وبلاگ جان به عنوان یک پلت فرم مهم برای او عمل می کند تا بینش ها، مشاهدات و تفسیرهای خود را از این شاهکارهای کلاسیک به اشتراک بگذارد. او از طریق تجزیه و تحلیل دقیق خود از مضامین، شخصیت ها، نمادها و زمینه تاریخی، آثار غول های ادبی باستانی را زنده می کند و آنها را برای خوانندگان با هر زمینه و علاقه قابل دسترس می کند.سبک نوشتاری جذاب او هم ذهن و هم قلب خوانندگانش را درگیر می کند و آنها را به دنیای جادویی ادبیات کلاسیک می کشاند. با هر پست وبلاگ، جان به طرز ماهرانه ای درک علمی خود را با یک نکته عمیق به هم می پیونددارتباط شخصی با این متون، آنها را قابل ربط و مرتبط با دنیای معاصر می کند.جان که به عنوان یک مرجع در زمینه خود شناخته می شود، مقالات و مقالاتی را با چندین مجله و نشریه ادبی معتبر ارائه کرده است. تخصص او در ادبیات کلاسیک نیز او را به سخنران مورد علاقه در کنفرانس های دانشگاهی و رویدادهای ادبی مختلف تبدیل کرده است.جان کمپبل از طریق نثر شیوا و شور و شوق پرشور خود مصمم است زیبایی جاودانه و اهمیت عمیق ادبیات کلاسیک را احیا کند و جشن بگیرد. چه شما یک محقق متعهد باشید یا صرفاً یک خواننده کنجکاو باشید که به دنبال کشف دنیای ادیپ، اشعار عاشقانه سافو، نمایشنامه های شوخ طبع مناندر یا داستان های قهرمانانه آشیل هستید، وبلاگ جان وعده می دهد که منبع ارزشمندی باشد که آموزش، الهام بخشیدن و شعله ور شدن خواهد داشت. عشق مادام العمر به کلاسیک ها