فهرست مطالب
(تراژدی، لاتین/رومی، حدود 55 پس از میلاد، 1061 سطر)
مقدمهدر تبس اتفاق می افتد که او حتی به بازگشت به شهر خود فکر می کند، اگرچه همسرش یوکاستا عزم او را تقویت می کند و او می ماند.
کرئون، برادر جوکاستا از اوراکل در دلفی با دستور سخنوری بازمی گردد که، برای اینکه به طاعون پایان دهید، تبس باید انتقام مرگ پادشاه سابق، لایوس را بگیرد. ادیپ از پیغمبر کور تیرسیاس میخواهد که معنای اوراکل را روشن کند، و او اقدام به انجام قربانی میکند که حاوی تعدادی نشانههای وحشتناک است. با این حال، تیرسیاس باید روح لایوس را از اِربوس (هادس) احضار کند تا نام قاتل خود را نام ببرد.
کرئون پس از صحبت با روح لایوس از دیدن تیرسیاس برمیگردد، اما در ابتدا تمایلی به افشاگری برای او ندارد. نام ادیپ قاتل هنگامی که ادیپ او را تهدید می کند، کرئون تسلیم می شود و گزارش می دهد که لایوس خود ادیپ را به قتل او و همچنین آلوده کردن بستر ازدواجش متهم کرده است. روح لایوس قول داد که طاعون تنها زمانی متوقف می شود که پادشاه از تبس اخراج شود و کرئون به ادیپ توصیه می کند که از سلطنت کناره گیری کند. اما ادیپ معتقد است که کرئون در اتحاد با تیرسیاس، این داستان را در تلاش برای تصرف تاج و تخت خود اختراع کرده است و با وجود اعتراض کرئون به بی گناهی، ادیپ او را دستگیر کرده است.
<30 ، از خاطره ضعیف مردی که او را در جاده هنگام آمدن به تبس به دلیل رفتار متکبرانه در برابر او کشته بود، ناراحت است و به این فکر می کند که آیا واقعاً می توانسته باشد.پدرش لایوس بود. چوپان/پیام آور سالخورده ای از قرنتس می آید تا به ادیپ بگوید که پدر خوانده اش، پادشاه پولیبوس، مرده است و او باید برای ادعای تاج و تخت خود بازگردد. ادیپ نمیخواهد برگردد، زیرا او هنوز از پیشگویی که با مادرش ازدواج خواهد کرد، میترسد، اما رسول به او میگوید که به درستی میداند که ملکه قرنتس مادر واقعی او نیست، زیرا او چوپانی بود که به او مسئولیت داده شد. بچه ادیپ در کوه سیتارون تمام آن سال ها پیش. سپس مشخص میشود که ادیپ در واقع پسر یوکاستا است، بنابراین بخش دیگر پیشگویی اولیه آپولون آشکار میشود و او در عذاب فرار میکند.
پیامآور دیگری وارد میشود تا گزارش دهد که چگونه ادیپ برای اولین بار به فکر کشتن خود و به دست آوردن او افتاد. جسدش را به سوی حیوانات وحشی پرتاب کرد، اما پس از آن، با توجه به رنجی که تبس میگذرد، احساس کرد که جنایتش مستحق مجازاتی بدتر است و با دستان خود چشمانش را پاره کرد. سپس خود ادیپ، نابینا و درد شدید وارد می شود و با جوکاستا مواجه می شود. او از اعمال او متوجه می شود که او نیز باید خود را مجازات کند و شمشیر ادیپ را می گیرد و خود را می کشد.
سنکا<19 "ادیپ" > از دستورات ارسطو و هوراس در مورد سبک تراژیک پیروی می کند، با وحدت کامل عمل، زمان و مکان،و یک گروه کر که هر یک از پنج کنش را از هم جدا می کند. این همچنین از اعتقاد ارسطو پیروی می کند که خشونت روی صحنه تطهیر کننده است و سنکا به اعمال خونین مثله کردن و قربانی کردن سلطنت می دهد. با این حال، یک بحث طولانی مدت (و در حال انجام) وجود دارد که آیا نمایشنامه های سنکا واقعاً اجرا شده اند یا صرفاً برای بازخوانی در بین گروه های منتخب نوشته شده اند. برخی از منتقدان به این نتیجه رسیدهاند که قصد داشتند درباره خشمهای دربار امپراتور نرون اظهار نظر کنند و برخی از آنها به عنوان بخشی از آموزش نرون جوان استفاده شده است. 19> نمایشنامه بسیار قبل از آن، "ادیپ شاه" ، چندین تفاوت بین این دو نمایشنامه وجود دارد. یک تفاوت عمده این است که بازی سنکا لحن خشن تری دارد. برای مثال، قربانی انجام شده توسط تیرسیاس با جزئیاتی ترسناک و ترسناک توصیف شده است که در روز سوفوکل کاملاً نادرست تلقی می شد. در واقع، کل صحنه طولانی مربوط به تیرسیاس و فال او اصلاً معادلی در سوفوکل ندارد و صحنه در واقع تأثیر تاسف باری دارد که تأثیر دراماتیک کشف ادیپ از حقیقت او را کاهش می دهد. هویت، واقعیتی که مطمئناً برای خود سنکا بسیار واضح بوده و دلیل درج آن مشخص نیست.
برخلاف افراد مغرور و مستبدپادشاه نمایشنامه سوفوکل ، شخصیت ادیپ در نسخه سنکا ترسناک و احساس گناه است، و او در تمام مدت نگران است که ممکن است به نحوی مسئول بزرگان باشد. طاعون تبه. در نمایشنامه سوفوکل ، ادیپ پس از دیدن جسد جوکاستا به دار آویخته شده خود را کور می کند و با استفاده از برنج های طلایی از لباس او چشمانش را بیرون می آورد. در نمایشنامه سنکا ، ادیپ قبل از مرگ ژوکاست با بیرون کشیدن کره چشم خود را کور می کند، و بنابراین عامل بسیار مستقیم تری برای مرگ جوکاستا است.
برای سوفوکل ، تراژدی نتیجه یک نقص تراژیک در شخصیت قهرمان داستان است، در حالی که برای سنکا ، سرنوشت غیر قابل اغماض است و انسان در برابر سرنوشت درمانده است. برای کاتارسیس، مخاطب باید ترحم و ترس را تجربه کند، و سوفوکل این کار را با طرحی پر از تعلیق انجام می دهد، اما سنکا با افزودن یک حالت فراگیر و کلاستروفوبیک که به نظر می رسد بر فراز آن شناور است، بهتر عمل می کند. شخصیتها، همه آنها را خفه میکند، اما آنها را با درد شناسایی خفه میکند.
همچنین ببینید: آتنا در ادیسه: ناجی اودیسه
همراه با نمایشنامههای دیگر سنکا ، "ادیپ" بهویژه به عنوان الگویی از درام کلاسیک در انگلستان دوره الیزابت، و حتی به عنوان یک اثر مهم آموزش اخلاقی توسط برخی. گرچه احتمالاً قرار بود در مجالس خصوصی به جای اجرا روی صحنه خوانده شود (و هیچ مدرکی دال بر اجرای آن در دوران باستان وجود ندارد.جهان)، از زمان رنسانس بارها با موفقیت روی صحنه رفته است. با مضمون ناتوانی در برابر نیروهای قویتر، امروز نیز به اندازه دوران باستان مرتبط توصیف شده است.
برخی از منتقدان، از جمله تی. اس. الیوت، ادعا کردهاند که "ادیپ" ، مانند دیگر نمایشنامههای Seneca ، به شکلی ساده توسط شخصیتهای استوک ساخته شده است. با این حال، دیگران این انتقاد را رد کرده اند و ادعا می کنند که تنها شخصیت واقعی در کل نمایشنامه شخصیت پیام رسان است و خود ادیپ به عنوان یک مورد روانشناختی کاملاً پیچیده در نمایشنامه تلقی می شود.
منابع
| بازگشت به بالای صفحه
|
- ترجمه انگلیسی توسط فرانک یوستوس میلر (Theoi.com): //www.theoi.com/Text/SenecaOedipus.html
- نسخه لاتین (کتابخانه لاتین): //www.thelatinlibrary.com/sen/sen.oedipus.shtml