مبارزه با کرئون: سفر قهرمانی تراژیک آنتیگون

John Campbell 04-02-2024
John Campbell

فهرست مطالب

آنتیگون با به چالش کشیدن کرئون، سرنوشت خود را مهر و موم کرد ، به معنای واقعی کلمه. اما چگونه به آن رسید؟ چگونه دختر ادیپ زنده در قبر مهروموم شد و توسط عمویش به اعدام محکوم شد به جرم دفن برادر مرده اش؟ به نظر می رسد که سرنوشت آن را برای کرئون، ادیپ و آنتیگونه رقم زده است. کل خانواده تحت یک نفرین، یکی از غرور بودند.

پادشاه کرئون، برادر جوکاستا، قلمرو را تصرف کرده است. در این سوم از نمایشنامه های ادیپ، تبس با آرگوس در حال جنگ است. هر دو پسر ادیپ، پولینیس و اتئوکلس، در نبرد کشته شده اند . کرئون پولینیس را خائن اعلام کرده است و اجازه نمی دهد او را دفن کنند و هم قانون انسان و هم خدایان را نادیده می گیرد:

«اما برای برادرش، پولینیس - که از تبعید برگشت و به دنبال این بود که به طور کامل با او زندگی کند. شهر پدرانش و زیارتگاه های خدایان پدرانش را به آتش بکشید - به دنبال چشیدن طعم خون خویشاوندی و هدایت باقی مانده به بردگی؛ - با دست زدن به این مرد، به مردم ما اعلام شده است که هیچ کس به او لطف نخواهد کرد. با مرثیه یا زاری، اما او را دفن نشده رها کنید، جسدی برای خوردن پرندگان و سگ ها، منظره ای وحشتناک از شرم. خائن بود؟ غرور؛ غرور و ناتوانی او در پذیرش توصیه های خردمندانه دیگران باعث شد در نهایت همه چیز را از دست بدهد . گروه کر بزرگان که نماد کرئون استمشاوران در ابتدا حکومت قانون را ستایش می کنند و آنها را برای حمایت از کرئون تنظیم می کنند. با این حال، هنگامی که آنتیگونه را به اعدام محکوم می کند، حتی بر خلاف درخواست پسرش که با او نامزد کرده است، آنها شروع به خواندن قدرت عشق می کنند و تضاد بین قانون و وفاداری و عشق را ایجاد می کنند.

چرا کرئون اشتباه می کند؟

در کرئون، ویژگی های شخصیتی مانند غرور، وقار، و میل به حفظ قانون و نظم در پادشاهی خود قابل تحسین است. متأسفانه غرور و تمایل او به کنترل بر حس نجابت او جانشین شد.

فرمان او در ظاهر قانونی است، اما آیا اخلاقی است؟

کرئون در تلاش است تا نظم و قانون را حفظ کند و نمونه ای از پولینیس بسازد، اما این کار را به بهای کرامت انسانی خود انجام می دهد. با تحمیل چنین حکم سختی بر پسر ادیپ و بعداً آنتیگونه، او تمام مشاوران و حتی خانواده‌اش را زیر پا می‌گذارد.

همچنین ببینید: لامیا: هیولای مرگبار شیرخواره اساطیر یونان باستان

نمایش با اطلاع‌رسانی آنتیگون به خواهرش اسمنه از نقشه‌اش آغاز می‌شود. او به ایسمنه این فرصت را پیشنهاد می کند که به او کمک کند تا کاری را که برای برادرشان مناسب است انجام دهد، اما ایسمنه که از کرئون و خلق و خوی او می ترسد، امتناع می کند. آنتیگون پاسخ می‌دهد که ترجیح می‌دهد بمیرد تا اینکه تمام تلاشش را برای دفن مناسب انجام نداده باشد. دو قسمتی، و آنتیگونه به تنهایی ادامه می دهد.

وقتی کرئون می شنود که دستور او نادیده گرفته شده است، عصبانی می شود. نگهبانی را که خبر را می آورد تهدید می کند. او به نگهبان ترسیده اطلاع می دهد کهاگر کسی را که این کار را کرده است کشف نکند، خودش با مرگ روبرو خواهد شد. او وقتی متوجه می شود که خواهرزاده خود آنتیگونه است که با او مخالفت کرده خشمگین می شود .

به نوبه خود، آنتیگونه می ایستد و در برابر فرمان عمویش بحث می کند و استدلال می کند که حتی حتی گرچه او قانون پادشاه را تعریف کرده است، اما از شرایط اخلاقی بالایی برخوردار است . او هرگز کاری را که انجام داده است انکار نمی کند. اسمنه به امید مرگ در کنار خواهرش سعی می کند به دروغ به جرم خود اعتراف کند، اما آنتیگونه از پذیرش گناه خودداری می کند . او به تنهایی از پادشاه سرپیچی کرده است و با مجازات روبرو خواهد شد:

"باید بمیرم، - من این را خوب می دانستم (چطور نباید؟) - حتی بدون دستورات تو. اما اگر بخواهم قبل از زمانم بمیرم، آن را یک سود می‌شماری: زیرا وقتی کسی مانند من زندگی می‌کند و با بدی‌ها احاطه می‌کند، آیا کسی می‌تواند چیزی جز سود در مرگ بیابد؟»

همچنین ببینید: ادیسه - هومر - شعر حماسی هومر - خلاصه

پس برای دیدار من با این عذاب اندوهی ناچیز است، اما اگر به پسر مادرم اجازه می دادم جسد دفن نشده ای را دراز بکشد، این مرا اندوهگین می کرد. برای این، من ناراحت نیستم. و اگر اعمال کنونی من در نظر تو احمقانه باشد، ممکن است قاضی احمق احمقانه مرا محاکمه کند." از خدایان، اما قانون طبیعی مراقبت از خانواده. او از حماقت خود سر باز می زند، حتی زمانی که خواهرزاده اش با بی رحمی خود مواجه می شود .

آیا کرئون در آنتیگونه شرور است؟

از قضا، حتیاگرچه او به وضوح آنتاگونیست در نبرد آنتیگون علیه کرئون است، «قهرمان تراژیک» توصیف دقیق تری از کرئون است تا یک شرور . استدلال و انگیزه او حفظ آرامش، حفظ غرور و امنیت تبس و انجام وظیفه ای است که در قبال تاج و تخت خود و مردمش دارد. انگیزه های او غیر خودخواهانه و حتی خالص به نظر می رسد.

احتمالاً او مایل است که آسایش و خوشبختی خود را به خاطر مردمش فدا کند. متاسفانه انگیزه واقعی او غرور و نیاز به کنترل است . او معتقد است آنتیگونه سرسخت و گردن سفتی است. او ادعای اخلاقی بودن او را رد می کند:

«من او را در حال حاضر در هیجان دیدم، نه معشوقه عقلش. اغلب، قبل از عمل، زمانی که مردم در تاریکی نقشه شیطانی می کشند، ذهن به خیانت خود محکوم می شود. اما به راستی، این نیز نفرت انگیز است – زمانی که کسی که گرفتار شرارت شده است، می خواهد جنایت را شکوهمند سازد.»

همانطور که آنها استدلال می کنند، آنتیگونه اظهار می دارد که وفاداری او به برادرش از او قوی تر است. با اطاعت از قانون کرئون، حقیقت آشکار می شود. کرئون اجازه نخواهد داد که یک زن صرفاً در برابر او بایستد :

«پس به دنیای مردگان بگذر، و اگر به عشق نیاز داری، آنها را دوست بدار. تا زمانی که من زنده هستم، هیچ زنی بر من حکومت نخواهد کرد.»

آنتیگون از دستور قانونی (اگر غیراخلاقی) او سرپیچی کرده است، بنابراین باید بهای آن را بپردازد. او در هیچ نقطه ای، حتی زمانی که با آن مواجه می شود، نمی پذیرد که دستور بوده استاز غرور زخمی داده شده او نمی پذیرد که آنتیگونه حق با اوست.

ایسمینه از پرونده خواهرش دفاع می کند

ایسمینه را در حالی که گریه می کند وارد می کنند. کرئون با او روبه‌رو می‌شود و معتقد است که احساسات او از پیش‌دانش این عمل خیانت می‌کند. ایسمنه سعی می‌کند در آن نقشی داشته باشد، حتی سعی می‌کند آنتیگونه را تبرئه کند . آنتیگونه پاسخ می دهد که عدالت به او اجازه نمی دهد اعتراف خواهرش را بپذیرد و ادعا می کند که او به تنهایی خلاف میل اسمنه این عمل را انجام داده است. آنتیگون اجازه نمی دهد خواهرش با او مجازات شود، حتی اگر ایسمنه گریه می کند که بدون خواهرش زندگی نمی کند .

مشاوران که توسط گروه کر به نمایندگی از کرئون مطرح می شوند، می پرسند که آیا او عشق زندگی پسرش را انکار می کند و کرئون پاسخ می دهد که هیمون "مزارع دیگری برای شخم زدن" پیدا خواهد کرد و او "عروس بد" برای پسرش نمی خواهد . غرور و غرور او برای او بزرگتر از آن است که عقل را ببیند یا دلسوزی کند.

آنتیگون و کرئون، ایسمنه و هامون، قربانیان چه کسانی هستند؟ در پایان، همه شخصیت ها از غرور کرئون رنج می برند . هامون، پسر کرئون، نزد پدرش می آید تا برای زندگی نامزدش دعا کند. او به پدرش اطمینان می دهد که همچنان به او احترام می گذارد و از او اطاعت می کند. کرئون پاسخ می دهد که از نشان دادن وفاداری پسرش خرسند است.

همون همچنان از پدرش التماس می کند که ممکن است در این مورد نظر خود را تغییر دهد و دلیل آن را ببیند.مورد آنتیگونه.

«نه، خشم خود را رها کن. به خودت اجازه تغییر بده زیرا اگر من، مردی جوان‌تر، بتوانم اندیشه‌ام را ارائه دهم، بهترین کار این بود که انسان‌ها ذاتاً عاقل باشند. اما، در غیر این صورت - و اغلب مقیاس تمایل به یادگیری از کسانی که درست صحبت می کنند خوب نیست. به او. او شورای هامون را بر اساس سن خود رد می کند و حتی صدای مردم خود را به نفع غرور خود رد می کند و می گوید: «آیا تبس برای من تجویز کند که چگونه باید حکومت کنم؟»

او هامون را به "تسلیم شدن به یک زن" به دلیل وفاداری به پدرش متهم می‌کند و طنز بحث را نادیده می‌گیرد زمانی که آنتیگونه را به دلیل جرم پیشنهادی ابراز وفاداری به برادرش به اعدام محکوم کرده است. کرئون با اصرار بر داشتن راه خود سرنوشت خود را مهر و موم می کند .

با کرئون اساطیر یونانی نمونه ای از یک قهرمان تراژیک را ارائه می دهد

کرئون با التماس هامون روبرو می شود و استدلال می کند او را با امتناع سرسختانه از تکان دادن. او پسرش را متهم می کند که با یک زن بر سر قانون و پدرش طرف است. هامون پاسخ می دهد که او از پدرش مراقبت می کند و نمی خواهد ببیند که او این راه غیراخلاقی را دنبال می کند. پیشگو تیرسیاس شانس خود را در بحث با کرئون امتحان می کند، اما او نیز با اتهام فروختن و یا احمق بودن در سن پیری، روی گردانده است.

کرئون بی تحرک به آنتیگونه دستور می دهد.مهر و موم شده در قبر خالی هامون که به کمک عشقش می رود، او را مرده می یابد. او با شمشیر خود می میرد. ایمنه در حال مرگ به خواهرش می پیوندد و نمی تواند با زندگی بدون او روبرو شود و در نهایت اوریدیس همسر کرئون در غم از دست دادن پسرش خودکشی می کند. وقتی کرئون به اشتباه خود پی می برد، خیلی دیر شده است . خانواده اش گم شده اند و او با غرورش تنها می ماند.

John Campbell

جان کمپبل یک نویسنده و علاقه مندان به ادبیات ماهر است که به خاطر قدردانی عمیق و دانش گسترده اش از ادبیات کلاسیک معروف است. جان با اشتیاق به کلام مکتوب و شیفتگی خاصی به آثار یونان و روم باستان، سالها را به مطالعه و کاوش در تراژدی کلاسیک، شعر غزل، کمدی جدید، طنز، و شعر حماسی اختصاص داده است.با فارغ التحصیلی ممتاز در رشته ادبیات انگلیسی از یک دانشگاه معتبر، پیشینه دانشگاهی جان او را برای تحلیل انتقادی و تفسیر این خلاقیت های ادبی جاودانه فراهم می کند. توانایی او در کنکاش در ظرایف شعرهای ارسطو، عبارات غنایی سافو، شوخ طبعی آریستوفان، تفکرات طنز آمیز یوونال، و روایت های گسترده هومر و ویرژیل واقعا استثنایی است.وبلاگ جان به عنوان یک پلت فرم مهم برای او عمل می کند تا بینش ها، مشاهدات و تفسیرهای خود را از این شاهکارهای کلاسیک به اشتراک بگذارد. او از طریق تجزیه و تحلیل دقیق خود از مضامین، شخصیت ها، نمادها و زمینه تاریخی، آثار غول های ادبی باستانی را زنده می کند و آنها را برای خوانندگان با هر زمینه و علاقه قابل دسترس می کند.سبک نوشتاری جذاب او هم ذهن و هم قلب خوانندگانش را درگیر می کند و آنها را به دنیای جادویی ادبیات کلاسیک می کشاند. با هر پست وبلاگ، جان به طرز ماهرانه ای درک علمی خود را با یک نکته عمیق به هم می پیونددارتباط شخصی با این متون، آنها را قابل ربط و مرتبط با دنیای معاصر می کند.جان که به عنوان یک مرجع در زمینه خود شناخته می شود، مقالات و مقالاتی را با چندین مجله و نشریه ادبی معتبر ارائه کرده است. تخصص او در ادبیات کلاسیک نیز او را به سخنران مورد علاقه در کنفرانس های دانشگاهی و رویدادهای ادبی مختلف تبدیل کرده است.جان کمپبل از طریق نثر شیوا و شور و شوق پرشور خود مصمم است زیبایی جاودانه و اهمیت عمیق ادبیات کلاسیک را احیا کند و جشن بگیرد. چه شما یک محقق متعهد باشید یا صرفاً یک خواننده کنجکاو باشید که به دنبال کشف دنیای ادیپ، اشعار عاشقانه سافو، نمایشنامه های شوخ طبع مناندر یا داستان های قهرمانانه آشیل هستید، وبلاگ جان وعده می دهد که منبع ارزشمندی باشد که آموزش، الهام بخشیدن و شعله ور شدن خواهد داشت. عشق مادام العمر به کلاسیک ها