لیبراسیون - آیسخلوس - یونان باستان - ادبیات کلاسیک

John Campbell 06-08-2023
John Campbell

(تراژدی، یونانی، 458 ق.م، 1076 سطر)

مقدمهتاج و تخت آرگوس با معشوقش، آگیستوس) کابوس به دنیا آوردن مار می بیند که سپس از سینه او تغذیه می کند و همراه با شیر خون می گیرد. او که از خشم احتمالی خدایان نگران است، به دخترش الکترا (که اکنون به وضعیت مجازی یک کنیز کاهش یافته است) و گروه کنیزان - حاملان این عنوان - دستور می دهد که بر روی قبر آگاممنون شیره بریزند. به عنوان پیشکشی به خدایان گروه کر، اسیر جنگ های قدیمی و وفادار به اورستس و الکترا، به شدت با کلیتمنسترا و اگیستوس مخالف هستند و نقش مهمی در توضیح این توطئه دارند.

بر سر قبر پدرش، الکترا با او ملاقات می کند که اخیراً بازگشته است. برادر اورستس (که از دوران کودکی توسط مادر پارانوئیدش از پادشاهی تبعید شده بود). اورستس در رویای مادرش خود را با مار می شناسد و دو خواهر و برادر قصد دارند با کشتن مادر و آگیستوس از پدرشان انتقام بگیرند، همانطور که خود آپولو به او دستور داده است.

اورستس و دوست دوران کودکی اش پیلادس وانمود می کنند که عادی هستند. مسافرانی از فوکیس که در کاخ آرگوس میهمان نوازی می کنند. آنها خبر دروغین مرگ اورستس را می آورند و وارد کاخ می شوند. پرستار پیر اورستس، کیلیسا، فرستاده می‌شود تا آگیستوس را برای دیدن بازدیدکنندگان بیاورد و گروه کر او را متقاعد می‌کند تا مطمئن شود که او به تنهایی می‌آید، به طوری که اورستس به راحتی بر او غلبه می‌کند و او را می‌کشد. اگر چه پوشش او استاورستس که منفجر می شود، مادرش کلیتمنسترا را می گیرد و او را تهدید به کشتن می کند. او به اورستس هشدار می‌دهد که اگر او را بکشد نفرین خواهد شد، اما اورستس تحت تأثیر قرار نمی‌گیرد و (که توسط آپولو و پیلادس، علی‌رغم تردیدهایش، به انجام وظیفه متقاعد می‌شود) کلیتمنسترا را می‌کشد.

او اعلام می‌کند که عدالت برقرار بوده است. خدمت کرده و سعی می کند اعمال خود را توجیه کند. اما سپس ارینی ها (خشمگین ها) ظاهر می شوند که فقط برای اورستس قابل مشاهده است و او را به خاطر کشتن مادرش نفرین می کنند، برای آنها جنایتی بسیار مهم تر از جنایت خود کلیتمنسترا در کشتن شوهرش. اورست که دیوانه اعمال خود را گرفتار کرده و توسط ارینی ها تسخیر شده و تعقیب می کند، از آرگوس می گریزد> بازگشت به بالای صفحه

همچنین ببینید: ممنون در مقابل آشیل: نبرد بین دو نیمه خدا در اساطیر یونانی

همچنین ببینید: کشتی اودیسه - بزرگترین نام

«اورستیا» (شامل "آگاممنون" ، "حمال کنندگان لیباط" و "Eumenides" ) تنها نمونه باقی مانده از یک سه گانه کامل از نمایشنامه های یونان باستان (نمایشنامه چهارم، که به عنوان پایانی کمیک اجرا می شد، یک نمایشنامه ساتیری به نام «پروتئوس» باقی نمانده است). در اصل در فستیوال سالانه Dionysia در آتن در سال 458 قبل از میلاد اجرا شد، جایی که جایزه اول را از آن خود کرد. مانند چرخه های خورشیدی و قمری، شب و روز، طوفان، باد، آتش و غیره، برای نشان دادن ماهیت نوسان واقعیت انسان(خیر و شر، تولد و مرگ، غم و شادی و غیره). همچنین مقدار قابل توجهی از نمادهای حیوانی در نمایشنامه ها وجود دارد، و انسان هایی که فراموش می کنند چگونه عادلانه خود را اداره کنند، تمایل دارند به عنوان جانوران تجسم شوند.

به نظر می رسد آیسخلوس بر ضعف طبیعی زنان تأکید دارد. در نمایشنامه هایش در «حاميان سبعيت» ، آسيب‌پذيري زنان از طريق الكترا و گروه همخواني زنان برده نشان داده مي‌شود، و كليتمنسترا زن غاصب در تقابل با اقتدار برحق مرد قرار مي‌گيرد كه ابتدا در آگاممنون و سپس در اورستس تجسم يافته است. ایسخلوس سنتی‌تر هیچ تلاشی برای پویایی متعادل‌تر مرد و زن که گاهی توسط اوریپید نشان داده می‌شود، انجام نمی‌دهد. قانون باستانی ارینی ها مقرر می دارد که خون باید با خون در چرخه ای بی پایان از عذاب پرداخت شود، و تاریخ خونین گذشته خاندان آترئوس همچنان بر روی وقایع نسل به نسل تأثیر می گذارد، در یک چرخه خود تداوم خشونت که باعث خشونت می شود). ; فقدان وضوح بین درست و غلط (آگاممنون، کلیتمنسترا و اورستس همگی با انتخاب های اخلاقی غیرممکن، بدون روشنی درست و غلط مواجه هستند). تضاد بین خدایان قدیم و جدید (Erinyes نشان دهنده قوانین باستانی و بدوی است که انتقام خون را می طلبد، در حالی که آپولو، وبه ویژه آتنا، نشان دهنده نظم جدید عقل و تمدن است). و ماهیت دشوار وراثت (و مسئولیت هایی که با خود به همراه دارد).

همچنین یک جنبه استعاری زیربنایی در کل درام وجود دارد: تغییر از عدالت قدیمی خودیاری با انتقام یا انتقام گیری شخصی به مدیریت عدالت از طریق محاکمه (تصویب شده توسط خود خدایان) در سراسر مجموعه نمایشنامه ها، نمادی از گذر از یک جامعه یونانی بدوی که توسط غرایز اداره می شود، به یک جامعه دموکراتیک مدرن تحت مدیریت عقل است. تنش بین استبداد و دموکراسی، موضوعی مشترک در نمایشنامه یونانی، در سه نمایشنامه قابل لمس است.

در پایان سه گانه، اورست به عنوان کلید اصلی، نه تنها برای پایان دادن به نفرین مردم به شمار می رود. خانه آترئوس، بلکه در پی ریزی گامی جدید در پیشرفت بشریت. بنابراین، اگرچه ایسخلوس از یک اسطوره باستانی و معروف به عنوان مبنای «اورستیا» خود استفاده می‌کند، اما به شیوه‌ای کاملاً متفاوت از سایر اسطوره‌ها به آن می‌پردازد. نویسندگانی که قبل از او آمده بودند، با دستور کار خود برای انتقال. بازگشت به بالای صفحه

  • ترجمه انگلیسی توسط E. D. A. Morshead (Internet Classics Archive): //classics.mit.edu /Aeschylus/choephori.html
  • نسخه یونانی با ترجمه کلمه به کلمه (پروژه پرسئوس)://www.perseus.tufts.edu/hopper/text.jsp?doc=Perseus:text:1999.01.0007

John Campbell

جان کمپبل یک نویسنده و علاقه مندان به ادبیات ماهر است که به خاطر قدردانی عمیق و دانش گسترده اش از ادبیات کلاسیک معروف است. جان با اشتیاق به کلام مکتوب و شیفتگی خاصی به آثار یونان و روم باستان، سالها را به مطالعه و کاوش در تراژدی کلاسیک، شعر غزل، کمدی جدید، طنز، و شعر حماسی اختصاص داده است.با فارغ التحصیلی ممتاز در رشته ادبیات انگلیسی از یک دانشگاه معتبر، پیشینه دانشگاهی جان او را برای تحلیل انتقادی و تفسیر این خلاقیت های ادبی جاودانه فراهم می کند. توانایی او در کنکاش در ظرایف شعرهای ارسطو، عبارات غنایی سافو، شوخ طبعی آریستوفان، تفکرات طنز آمیز یوونال، و روایت های گسترده هومر و ویرژیل واقعا استثنایی است.وبلاگ جان به عنوان یک پلت فرم مهم برای او عمل می کند تا بینش ها، مشاهدات و تفسیرهای خود را از این شاهکارهای کلاسیک به اشتراک بگذارد. او از طریق تجزیه و تحلیل دقیق خود از مضامین، شخصیت ها، نمادها و زمینه تاریخی، آثار غول های ادبی باستانی را زنده می کند و آنها را برای خوانندگان با هر زمینه و علاقه قابل دسترس می کند.سبک نوشتاری جذاب او هم ذهن و هم قلب خوانندگانش را درگیر می کند و آنها را به دنیای جادویی ادبیات کلاسیک می کشاند. با هر پست وبلاگ، جان به طرز ماهرانه ای درک علمی خود را با یک نکته عمیق به هم می پیونددارتباط شخصی با این متون، آنها را قابل ربط و مرتبط با دنیای معاصر می کند.جان که به عنوان یک مرجع در زمینه خود شناخته می شود، مقالات و مقالاتی را با چندین مجله و نشریه ادبی معتبر ارائه کرده است. تخصص او در ادبیات کلاسیک نیز او را به سخنران مورد علاقه در کنفرانس های دانشگاهی و رویدادهای ادبی مختلف تبدیل کرده است.جان کمپبل از طریق نثر شیوا و شور و شوق پرشور خود مصمم است زیبایی جاودانه و اهمیت عمیق ادبیات کلاسیک را احیا کند و جشن بگیرد. چه شما یک محقق متعهد باشید یا صرفاً یک خواننده کنجکاو باشید که به دنبال کشف دنیای ادیپ، اشعار عاشقانه سافو، نمایشنامه های شوخ طبع مناندر یا داستان های قهرمانانه آشیل هستید، وبلاگ جان وعده می دهد که منبع ارزشمندی باشد که آموزش، الهام بخشیدن و شعله ور شدن خواهد داشت. عشق مادام العمر به کلاسیک ها