فهرست مطالب
nouercae،
که بدون هیچ مانعی از گل عروس جوان لذت ببرد،
403
ignaro mater substernens se impia nato
مادر غیرطبیعی که به طرز غیرطبیعی با پسر بیهوشش جفت میشود
404
impia non uerita est diuos scelerare penates.
از گناه در برابر خدایان والدین نمی ترسید:
405
omnia fanda nefanda malo permixta furore
پس همه درست و غلط، سرگردان در جنون بی شرف،
406
iustificam nobis mentem auertere deorum.
اراده عادلانه خدایان را از ما برگرداند.
407
quare nec talis dignantur uisere coetus,
از این رو آنها مایلند که از چنین شرکت هایی بازدید نکنند،
408
nec se contingi patiuntur lumine claro.
نور روشن روز را تحمل نکنید.
کارمن قبلیاشتراک گذاری؛ 42
squalida desertis rubigo infertur aratris.
زنگ خشن بر گاوآهنهای متروک میخزد>ipsius at sedes, quacumque opulenta recessit
اما محل سکونت خود پلئوس، تا آنجا که به داخل کشیده شده است
44
regia, fulgenti splendent auro atque argento.
کاخ ثروتمند، با درخشش طلا و نقره درخشان.
45
candet ebur soliis، collucent pocula mensae،
درخشش سفید از عاج تخت ها، درخشانند جام های روی میز.
46
tota domus gaudet regali splendida gaza.
تمام خانه همجنسگرا و زرق و برق دار با گنج سلطنتی است.
47
puluinar uero diuae geniale locatur
اما ببینید ، تخت ازدواج سلطنتی برای الهه آماده می شود.
در وسط قصر، به آرامی از عاج هندی،
49
tincta tegit roseo conchyli purpura fuco.
پوشیده شده با بنفش با لکه گلگون پوسته.
50
haec uestis priscis hominum uariata figuris
این روتختی با اشکال باستانی بافته شده استمردان،
51
هروم میرا اویرتوتس نشان دهنده آرته.
با هنر شگفت انگیز، کارهای شایسته قهرمانان را به تصویر می کشد.
52
namque fluentisono prospectans litore Diae,
برای آنجا، از ساحل پر امواج دیا به دنبال،
53
Thesea cedentem celeri cum classe tuetur
آریادنا تسئوس را می بیند، در حالی که او با ناوگان سریع دریانوردی می کند،
54
indomitos in corde gerens Ariadna furores،
آریادنا جنون وحشی را در قلب خود دارد.
55
necdum etiam sese quae uisit uisere credit,
هنوز نمی تواند باور کند که آنچه را که می بیند می بیند.
56
utpote fallaci quae tum primum excita somno
از این به بعد، اکنون برای اولین بار از خواب خائنانه بیدار شده ام.
او خود را می بیند، بدبخت بیچاره، رها شده روی شن های تنها.
58
یادگار در iuuenis fugiens pellit uada remis،
در همین حال، جوان پرواز می کند و با پاروهای خود به آب می زند،
59
irrita unetosae linquens promissa procellae.
عهدهای توخالی خود را ناتمام گذاشت به هوسبازطوفان.
60
quem procul ex alga maestis Minois ocellis,
دختر مینوس، دور از ساحل علفهای هرز با چشمانی جاری،
61
saxea ut figies bacchantis, prospicit, eheu,
مثل یک مجسمه مرمری باکانال به نظر می رسد، افسوس!
62
> به نظر می رسد طوفان توست با جزر و مد بزرگ از اشتیاق. 63
non flauo retinens subtilem uertice mitram،
او هنوز هدبند ظریف را روی سر طلایی خود نگه نمی دارد،
64
non contecta leui uelatum pectus amictu ,
و نه سینه او با پوشش لباس سبکش پوشیده شده است،
65
non tereti strophio lactentis uincta papillas،
و نه سینه سفید شیری او که با کمربند صاف بسته شده است.
66
omnia quae toto delapsa e corpore passim
همه اینها، در حالی که در سراسر بدن او می لغزند،
67
ipsius ante pedes fluctus salis alludebant.
قبل از پاهای او امواج نمک می پیچیدند.
68
sed neque tum mitrae neque tum fluitantis amictus
او برای روسری اش، او برای لباس شناورشسپس،
69
illa uicem curans toto ex te pectore، Thisu،
نگران نبود، اما به تو، تسئوس، با تمام افکارش،
70
توتو آنیمو، توتا پنه بات پردیتا منته.
با تمام روحش، با تمام ذهنش (گم شد، آه گم شد!) آویزان بود،
71
misera, assiduis quam luctibus externauit
خدمتکار ناراضی! که با سیل بی وقفه غم و اندوه
72
spinosas Erycina serens in pectore curas,
اریسینا دیوانه شد، غمهای خاردار را در سینه اش کاشت،
73
ایلا طوفان، ferox quo ex tempore Thisus
حتی در آن ساعت، چه زمانی تسئوس جسورانه
74
egressus curuis e litoribus Piraei
از سواحل پر پیچ و خم پیرئوس حرکت می کند
75
attigit iniusti regis Gortynia templa.
به قصر گورتینی پادشاه بی قانون رسید. 0>nam perhibent olim crudeli peste coactam
زیرا آنها می گویند که چند سالی است که توسط یک بیماری بیرحم هدایت می شود
77
Androgeoneae poenas exsoluere caedis
برای پرداخت جریمه برای ذبح آندروجئوس،
78
electos iuuenes simul et decusinnuptarum
Cecropia معمولاً به عنوان ضیافتی به مینوتور می داد
79
Cecropiam solitam esse dapem dare Minotauro.
جوانان برگزیده و همراه با آنها گل کنیزان نامحرم.
80
quis angusta malis cum moenia uexarentur,
اکنون وقتی دیوارهای باریک او توسط این بدی ها آزار می دادند،
81
ipse suum Theseus pro caris corpus Athenis
خود تزئوس برای آتن عزیزش پیشنهاد کرد
82
proicere optauit potius quam talia Cretam
جسد خودش، به جای اینکه چنین مرگ هایی،
83
funera Cecropiae nec funera portarentur.
مرگهای زنده، سکروپیا باید به کرت منتقل شود.
84
atque ita naue leui nitens ac lenibus auris
بنابراین، با سرعت بخشیدن به مسیر خود با پارس خفیف و بادهای ملایم،
85
magnanimum ad Minoa uenit sedesque سوپرباس
او به مینوس اربابی و تالارهای مغرورش می آید.
86
hunc simul ac cupido conspexit lumine uirgo
هنگامی که دختر با چشمی مشتاق او را دید،
87
regia, quam suauis expirans castus odores
پرنسس که کاناپه عفیفش شیرین نفس می کشدبوها
88
lectulus in molli complexu matris alebat،
هنوز در آغوش نرم مادرش شیر می خورد،
89
quales Eurotae praecingunt flumina myrtus
مثل مارهایی که از جویبارهای یوروتاس سرچشمه می گیرند،
90
auraue distinctos رنگهای اورنا را آموزش دهید،
یا گلهایی با رنگهای متنوع که نفس بهار بیرون میکشد،
91
non prius ex illo flagrantia declinauit
چشمهای سوزانش را از او برنگرداند،
92
لومینا، quam cuncto concepit corpore flammam
تا اینکه در تمام قلبش آتش گرفت ,
93
funditus atque imis exarsit tota medulis.
و تمام شعله در مغز او درخشید.
94
heu misere exagitans immiti corde furores
آه ! تو که جنون بی رحمانه را با قلبی بی رحم برمی انگیختی،
95
puer، curis hominum qui gaudia misces،
پسر الهی که شادی های مردان را با عنایت آمیخته است،
96
quaeque regis Golgos quaeque Idalium frondosum،
و تو که بر گلگی و Idalium برگی فرمانروایی می کنی،
97
qualibus incensam iactastis mentepuellam
تو قلب سوزان دوشیزه را بر چه بانگ انداختی،
98
fluctibus, in flauo saepe hospite suspirantem!
اغلب برای غریبه سر طلایی آه می کشد!
99
quantos illa tulit languenti corde timores!
چه ترس هایی را با دل غش تحمل کرد!
100
quanto saepe magis fulgore expalluit auri،
چند بار پس از آن او رنگ پریده تر از درخشش طلا شد،
101
cum saeuum cupiens contra contendere monstrum
وقتی تسئوس، مشتاق مبارزه با هیولای وحشی،
102
aut mortem appeteret Thisus aut praemia laudis!
آغاز می کرد تا یا مرگ را به دست آورد و یا به دنبال شجاعت!
103
non ingrata tamen frustra munuscula diuis
هنوز هدایایی که بیهوده به خدایان وعده داده شده بودند، شیرین نبودند،
104
promittens tacito succepit uota labello.
که او با لبی بی صدا ارائه کرد.
105
nam uelut in summo quatientem brachia Tauro
چون درختی که شاخه هایش را بر بالای ثور تکان می دهد،
همچنین ببینید: آشیل چگونه مرد؟ مرگ قهرمان توانا یونانیان 106
quercum aut conigeram sudanti cortice pinum
یک بلوط یا مخروطیکاج با پوست عرق،
107
indomitus turbo contorquens flamine robur،
وقتی یک طوفان سهمگین دانه را با انفجار خود می پیچد،
108
eruit (illa procul radicitus exturbata
و پاره میکند (از دور، از ریشهها فشرده میشود
109
prona cadit، late quaeuis cumque obuia frangens،)
مستعد قرار می گیرد، هر چیزی را که به سقوط خود می رسد می شکند)،
110
sic domito saeuum prostrauit corpore Thisus
همچنین تسئوس بر انبوه غلبه کرد و آن را پایین آورد از هیولا،
111
nequiquam uanis iactantem cornua uentis.
بیهوده شاخ هایش را به سمت بادهای خالی پرتاب می کند.
112
inde pedem sospes multa cum laude reflexit
از آن جا راه خود را بدون آسیب و با شکوه فراوان دنبال کرد،
113
errabunda regens tenui uestigia filo،
گام های حیله گر خود را توسط گروهی خوب هدایت می کند،
114
ne labyrintheis e flexibus egredientem
مبادا از پیچ و خم های پیچ و خم هزارتو بیرون آمد
115<خطای 3>
tecti frustraretur inobseruabilis.
درهم تنیدگی غیر قابل تفکیک ساختمان باید گیج کننده باشداو.
116
sed quid ego a primo digressus carmine plura
اما چرا باید موضوع اول آهنگم را رها کنم و بیشتر بگویم.
117
commemorem, ut linquens genitoris filia uultum,
چگونه دختر، از چهره پدرش پرواز می کند،
118
ut consanguineae complexum، ut denique matris،
آغوش خواهرش، سپس مادرش آخر،
119
quae misera در gnata deperdita laeta
که ناله کرد، در غم دخترش گم شد،
120
omnibus his Thisi dulcem praeoptarit amorem:
چگونه او قبل از همه اینها عشق شیرین تسئوس را انتخاب کرد.
121
aut ut uecta rati spumosa ad litora Diae
یا کشتی چگونه به سواحل کف آلود دیا رسید.
122
aut ut eam deuinctam lumina somno
یا چگونه وقتی چشمانش به خواب گره خوردند
123
liquerit immemori discedens pectore coniunx؟
همسرش او را ترک کرد و با ذهن فراموشکار رفت؟
124
saepe illam perhibent ardenti corde furentem
اغلب در جنون دل سوزانش می گویند که او
125
clarisonas imofudisse e pectore uoces،
فریادهای نافذ را از اعماق سینهاش بر زبان آورد.
126
ac tum praeruptos tristem conscendere montes،
و اکنون او با اندوه از کوه های ناهموار بالا می رود،
127
unde aciem pelagi uastos protenderet aestus،
از آنجا چشمانش را بر هدر رفتن جزر و مد اقیانوس فشار دهد.
128
tum tremuli salis aduersas procurrere in undas
اکنون برای دیدار با آبهای شورهای موجدار فرار کنید،
129
mollia nudatae tollentem tegmina surae،
لباس نرم زانوی برهنه اش را بلند کرد.
130
atque haec extremis maestam dixisse querellis,
و به این ترتیب در آخرین نوحه هایش با اندوه گفت،
131
frigidulos udo singultus ore cientem:
صدای هق هق سرد با چهره اشک آلود:
132
'sicine me patriis auectam, perfide, ab aris
«بنابراین، پس از اینکه مرا دور از خانه پدرم به دنیا آورد،
133
perfide, deserto liquisti in litore, Thisu?
بنابراین مرا، تسئوس بی ایمان و بی ایمان، در ساحل تنهایی رها کردی؟
134
sicine discedens neglecto numine diuum،
بنابراین رفتن، بی توجه بهمردان و دوشیزگان در حالی که داشت با پادشاه هماهنگ می کرد، آریادنه را می بیند. او توصیف شده است و دوشیزه ای بسیار جوان که هنوز کنار مادرش را ترک نکرده است. اما وقتی تسئوس را می بیند، به او میل می کند. در نتیجه، او یک توپ ریسمانی به او میدهد و به او میگوید که چگونه مینوتور را شکست دهد.
وقتی تسئوس پیروز شد، تمام انتظار دارد که آن دو با هم ازدواج کنند. اما تسئوس به جای اینکه عروسش را با خود ببرد، او را رها میکند و با کشتی دور میشود.
ظاهراً، تزئوس جوانی وحشتناک فراموشکار است . او نه تنها دوشیزه ای را که همسرش کرده بود، پشت سر می گذارد، بلکه علامتی را که با پدرش توافق کرده بود، فراموش می کند. اگر این سرمایه گذاری موفقیت آمیز بود، آنها باید بادبان های کشتی را به رنگ دیگری تغییر می دادند. اما آنها بادبان های سفید ساده را نصب کردند.
بنابراین، وقتی پدرش کشتی ها را نزدیک دید، از بدترین اتفاق می ترسد. او نمی تواند با مرگ پسرش روبرو شود و خود را از سنگرها به ساحل صخره ای پرتاب می کند و هلاک می شود.
اکنون نوبت تسئوس است که رنج بکشد.
Catullus ، داستان سرای ماهری که او بود، اکنون دوربین را عقب میکشد تا دید وسیعتری به مخاطبش بدهد. به نظر می رسد که او از مراسم تشییع جنازه و از جوانان خودسر صحبت می کند. او توضیح میدهد که گلدوزیشده روی لبههای تخت، صحنههایی از اساطیر است. اول، فانی ها می آیند، سپس خدایان در صفوف نشان داده می شوند - اینطور بوداراده خدایان،
135
یادمان الف! deuota domum periuria portas؟
فراموش، آه! آیا نفرین سوگند دروغ را به خانه خود حمل می کنی؟
136
هیچ چیز هدف ذهن بی رحم تو را خم نمی کند؟ 137
کانسیلیوم؟ tibi nulla fuit clementia praesto،
در روح تو رحمتی نبود،
138
immite ut nostri uellet miserescere pectus?
به قلب بی رحمت دستور بدهی که برای من ترحم کند؟
139
at non haec quondam blanda promissa dedisti
وعده هایی که یک بار به من دادی چنین نبودند
140
uoce mihi, non haec miserae sperare iubebas,
با صدای برنده، نه این به من امید دادی،
141
sed conubia laeta، sed optatos hymenaeos،
اوه من! نه، بلکه یک ازدواج شاد، اما یک همبستگی مطلوب.
142
quae cuncta aereii discerpunt irrita uenti.
همه آنچه را که بادهای بهشت اکنون بیهوده در خارج می وزد.
143
nunc iam nulla uiro juranti femina Credit,
از این پس هیچ زنی قسم مرد را باور نکند،
144
nulla uiri speretموعظه esse fideles;
هیچ کس باور نکند که سخنان یک مرد قابل اعتماد است.
145
quis dum aliquid cupiens animus praegestit apisci,
آنها در حالی که ذهنشان چیزی را می خواهد و مشتاق به دست آوردن آن است،
146
nil metuunt iurare، nihil promittere parcunt:
هیچ ترسی برای قسم خوردن، هیچ چیز برای وعده دادن.
147
sed simul ac cupidae mentis satiata libido est,
اما به محض ارضای شهوت ذهن حریص آنها،
148
dicta nihil metuere، نیهیل پریوریا کرانت
پس از سخنان خود نمی ترسند و به سوگند دروغ خود توجه نمی کنند.
149
certe ego te in medio uersantem turbine leti
من - تو می دانی - وقتی در گرداب مرگ پرتاب می شدی،
150
eripui , et potius germanum amittere creui،
تو را نجات داد، و قلبم را ترجیح دادم که برادرم را رها کنم
151
quam tibi fallaci supremo in tempore dessem. .
152
pro quo dilaceranda feris dabor alitibusque
و برای این به جانوران و پرندگان داده خواهم شد تا به عنوان یک دریدنطعمه
153
praeda، neque iniacta tumulabor mortua terra.
جنازه من گور نخواهد داشت، بدون خاک پاشیده خواهد شد.
154
quaenam te genuit sola sub rupe leaena,
کدام شیر تو را زیر صخره بیابان آورد؟
155
quod mare conceptum spumantibus exspuit undis,
کدام دریا تو را آبستن کرد و از امواج کف آلودش تو را استفراغ کرد؟
156
quae Syrtis، quae Scylla rapax، quae uasta Carybdis،
چه سیرتیس، چه سیلای درنده، چه چریبدیس چه ضایعاتی برایت آورد،
157
talia qui reddis pro dulci praemia uita؟
چه کسی برای زندگی شیرین چنین چیزی را پس می دهد؟
158
si tibi non cordi fuerant conubia nostra,
اگر فکر نمی کردی با من ازدواج کنی
159
saeua quod horrebas prisci praecepta parentis،
از ترس درخواست سخت پدر سختگیرت،
160
attamen in uestras potuisti ducere sedes،
اما تو می توانستی مرا به خانه هایت هدایت کنی
161
quae tibi iucundo famularer serua labore،
برای خدمت به تو به عنوان یک برده با زحمتعشق،
162
candida permulcens liquidis ustigia lymphis،
پاهای سفیدت را با آب مایع،
163
purpureaue tuum consternens ueste cubile.
یا با روتختی بنفش که رختخوابت را پهن کرده است>sed quid ego ignaris nequiquam conquerar auris،
» اما چرا من که حواسش پرت شده از وای، بیهوده گریه کنم
165
externata malo، quae nullis sensibus auctae
به هواهای بی معنی - هواهایی که بدون احساس هستند،
166
nec missas audire queunt nec reddere uoces?
و نمی توانید پیام های صدای من را بشنوید و برگردانید؟
167
ille autem prope iam mediis uersatur in undis,
در همین حال او اکنون تقریباً در وسط دریا پرتاب می شود،
168
nec quisquam apparet uacua mortalis در جلبک
و هیچ انسانی در ساحل زباله و علف های هرز دیده نمی شود.
169
sic nimis insultans extremo tempore saeua
به این ترتیب اقبال نیز، پر از کینه، در این ساعت عالی من
170
fors etiam nostris inuidit questibus auris.
بیرحمانه همه گوشها را نسبت به شکایات من کینه توز کرده است.
171
Iuppiteromnipotens, utinam ne tempore primo
مشتری قادر مطلق، من کشتی های آتیک را دوست دارم
172
Gnosia Cecropiae tetigissent litora puppes،
هرگز سواحل Gnosian را لمس نکرده بودند،
173
indomito nec dira ferens stipendia tauro
و نه هرگز مسافر بی ایمانی که ادای هولناک را تحمل می کند
174
perfidus in Cretam religasset nauita funem،
به گاو وحشی، کابل خود را در کرت،
175
nec malus hic celans dulci crudelia forma
و نه اینکه این مرد شیطانی، نقشه های بی رحمانه را زیر یک نمایشگاه بیرون پنهان می کند،
176
consilia in nostris Requiesset sedibus hoses!
در خانه های ما مهمان شده بود!
177
نام quo me referam؟ با کیفیت عالی؟
به کجا برگردم، گمشده، آه، گمشده؟ به چه امیدی تکیه کنم؟
178
Idaeosne petam montes؟ در gurgite lato
آیا کوههای صیدا را جستجو کنم؟ سیل چقدر گسترده است،
179
پانتی ترولنتوم diuidit aequor را تشخیص می دهد.
چه وحشیانه مسیر دریا که آنها را از من جدا می کند!
180
یک اسپرم کمکی پاتریس؟ quemne ipsa reliqui
منبه کمک پدرم امید دارم؟ - چه کسی را به میل خودم ترک کردم،
181
respersum iuuenem fraterna caede secuta؟
به دنبال عاشقی آغشته به خون برادرم!
182
coniugis یک fido consoler memet دوست دارید؟
یا با محبت وفادار همسرم خود را دلداری بدهم،
183
quine fugit lentos incuruans gurgite remos؟
چه کسی از من پرواز می کند و پاروهای سخت خود را در موج خم می کند؟
184
praeterea nullo colitur sola insula tecto،
و اینجا نیز چیزی جز ساحل، بدون خانه، جزیره ای بیابانی نیست.
185
nec patet egressus pelagi cingentibus undis.
هیچ راهی برای رفتن برای من باز نمی شود. درباره من آبهای دریاست.
186
نسبت nulla fugae، nulla spes: omnia muta،
هیچ وسیله ای برای پرواز، بدون امید. همه چیز گنگ است،
187
omnia sunt deserta، ostentant omnia letum.
همه متروک است. همه چهره مرگ را به من نشان می دهند.
188
non tamen ante mihi languescent lumina morte،
با این حال چشمان من در مرگ ضعیف نمی شوند،
189
nec prius a fesso secedent corpore sensus,
و نه حس از کار می افتدبدن خسته من،
190
کوام ایوستام یک دیویس اکسپوسکم پرودیتا مولتام
قبل از اینکه از خدایان انتقام عادلانه خیانت خود را بخواهم،
191
caelestumque fidem postrema comprecer hora.
و ایمان بهشتیان را در آخرین ساعت من بخوانید.
192
quare facta uirum multantes uindice poena
پس ای کسانی که اعمال مردم را با دردهای انتقام جویانه ملاقات می کنید،
193
Eumenides، quibus anguino redimita capillo
ye Eumenides، که پیشانی هایش با موهای مار بسته شده است
194
frons exspirantis praeportat pectoris iras،
خشمی را که از سینه شما نفس می کشد،
195
huc huc aduentate، meas audite querellas،
. , extremis proferre medullis که من (آه، ناراضی!) از اعماق قلبم بیرون میاورم
197
cogor inops، ardens، amenti caeca furore.
اجبار، درمانده، سوزان، کور با دیوانگی خشمگین.
198
quae quoniam uerae nascuntur pectore ab imo،
زیرا مصیبتهای من به راستی از اعماق وجود من سرچشمه می گیردقلب،
199
uos nolite pati nostrum uanescere luctum،
نگذارید غم و اندوه من از بین برود:
200
sed quali solam Thisus me mente reliquit ,
اما حتی با وجود اینکه تزئوس دلش را داشت که من را ویران کند،
201
tali mente, deae, funestet seque suosque.'
با چنین قلبی، ای الهه ها، باشد که او بر خود و خود ویران کند!»
202
هنگامی که او بد است این کلمات را از سینه غمگینش ریخت،
203
supplicium saeuis exposcens anxia factis،
جدی خواستار انتقام برای اعمال ظالمانه.
204
annuit inuicto caelestum numine rector;
پروردگار بهشتیان با اشاره فرمانروا رضایت داد،
205
quo motu tellus atque horrida contremuerunt
و در آن حرکت زمین و دریاهای طوفانی لرزیدند،
206
aequora concussitque micantia sidera mundus.
و آسمان ستارگان لرزان را به لرزه درآورد.
207
ipse autem caeca mentem caligine Thisus
اما خود تسئوس که در افکارش با کوری سیاه می شودتیرگی،
208
consitus oblito dimisit pectore cuncta،
بگذار از ذهن فراموشکار او همه ی مناقصه ها بگذرد
209
quae mandata prius konstanti mente tenebat,
که قبلاً با قلبی ثابت نگه داشته بود،
210
dulcia nec maesto sustollens signa parenti
و علامت خوشامدگویی را برای پدر سوگوار خود بلند نکرد،
211
sospitem Erechtheum se ostendit uisere portum.
و نه نشان داد که با خیال راحت بندر Erechthean را مشاهده می کند.
212
namque ferunt olim, classi cum moenia diuae
زیرا می گویند پیش از این، زمانی که اگیوس پسرش را به بادها اعتماد می کرد،
213
linquentem gnatum uentis concrederet Aegeus،
همانطور که با ناوگان خود دیوارهای الهه را ترک کرد،
214
talia complexum iuueni mandata dedisse:
جوان را در آغوش گرفت و این اتهام را به او داد:
215
'gnate mihi longa iucundior unice uita,
«پسرم، تنها پسرم، برای من عزیزتر از تمام روزهای من،
216
gnate، ego quem in dubios cogor dimittere casus،
به من بازیابی شد اما اکنون در آخرین پایان قدیم استسن،
217
reddite در extrema nuper mihi fine senctae،
پسرم، که من مجبورم او را به خطرات مشکوک رها کنم،
218
quandoquidem fortuna mea ac tua feruida uirtus
از ثروت من و شجاعت سوزان تو
219
eripit inuito mihi te, cui languida nondum
تو را از من جدا کن، ناخواسته از من که شکستم
220
lumina sunt gnati cara saturata figura،
چشم ها هنوز از تصویر عزیز پسرم راضی نیستند،
221
non ego te gaudens laetanti pectore mittam،
من خواهم کرد اجازه نده با دلی شاد بروی،
222
nec te ferre sinam fortunae signa secundae,
و به تو اجازه نمیدهی که نشانههای ثروت پربار را تحمل کنی:
223
sed primum multas expromam mente querellas،
اما ابتدا نوحه های زیادی را از قلب من بیرون خواهد آورد،
224
canitiem terra atque infuso puluere foedans،
موهای خاکستری ام را با خاک و گرد و غبار آلوده می کند:
225
inde infecta uago suspendam lintea malo،
پس از آن بادبان های رنگ شده را به تو خواهم آویخت دکل سرگردان،
226
nostros ut luctusیک بار در مراسم عروسی شرکت می کرد.
سپس آن را با صحنه ای با سرنوشت ها دنبال می کند ، می چرخد، می بافد و میله های امور فانی را در هم می پیچد. کاتولوس آن را با اشاره به این که چگونه وقتی مردم آنطور که باید از همه چیز مراقبت نمی کنند - وفادار بودن به همسر، ارسال سیگنال درست به پدر - به پایان می رساند، بسیاری از چیزها به طرز فاجعه باری اشتباه می شوند. اکنون، او اشاره میکند که خدایان دیگر در مراسم عروسی و دیگر جشنها شرکت نمیکنند.
Carmine 64 یکی از کارهای طولانیتر کاتولوس است. به طور سطحی، مربوط به رهاکردن آریادنه توسط تزیو و بی توجهی او به جزئیات دقیق تر، مانند آویزان کردن بادبان های سفید به جای بادبان های رنگی غم و اندوه است. بررسی دقیقتر موضوع اصلی انتقاداتی را از نحوه اداره رم نشان میدهد . یا به بیانی دیگر، کاتولوس به این نکته اشاره می کند که رهبران رومی راه صالحان را رها کرده اند و به اشتیاق و جاه طلبی های خود به ضرر مردم روم می پردازند. از آنجایی که او در طول روزهای پرتلاطم به قدرت رسیدن ژولیوس سزار نوشت، که در طی آن نبردهای سیاسی به خشونت کشیده شد و باعث دو بار سوزاندن روم شد، جای تعجب نیست که او شباهتی به ترک آریادنه توسط تسئوس داشته باشد.
این کارمین خاص در مقایسه با برخی از کارهای نوک تیزتر او نسبتاً ظریف است . در واقع، یک بار از سزار پرسیده شد که چرا کاتولوس را به خاطر او اعدام نکردندnostraeque incendia mentes
که پس حکایت غم من و آتشی که در دلم می سوزد
227
carbasus obscurata dicet ferrugine Hibera.
ممکن است با بوم رنگ آمیزی شده با لاجوردی ایبری مشخص شود.
228
quod tibi si sancti concesserit incola Itoni,
اما اگر او که در ایتونوس مقدس ساکن است،
229
quae nostrum genus ac sedes Defenseere Erecthei
که برای دفاع از نژاد ما و خانه های ارکتئوس تضمین می کند،
230
annuit, ut tauri respergas sanguine dextra,
به شما اجازه می دهد که دست راست خود را با خون گاو بپاشید،
231
tum uero facito ut memori tibi condita corde
پس مطمئن باشید که این دستورات من زنده هستند، گذاشته شده
232
haec uigeant mandata, nec ulla oblitteret aetas;
در قلب متفکر شما، و هیچ طولانی مدت آنها را تار نمی کند:
233
ut simul ac nostros inuisent lumina collis،
که به محض اینکه چشمانت به تپه های ما می آید،
234
funestam antennae deponant undique uestem،
حیاط تو ممکن است لباس سوگواری خود را از آنها بپوشانند ,
235
candidaque intortisustollant uela rudentes،
و طناب پیچ خورده بادبان سفیدی را بلند می کنند:
236
quam primum cernens ut laeta gaudia mente
تا بتوانم فوراً نشانه های شادی را ببینم و با خوشحالی از آن استقبال کنم،
237
agnoscam، cum te smallem aetas prospera sistet. دوباره اینجا در خانه ات."
238
haec mandata prius konstanti mente tenentem
این اتهامات در ابتدا تسئوس را با ذهنی ثابت حفظ کرد.
239
Thesea ceu pulsae unetorum flamine nubes
اما سپس او را ترک کردند، مانند ابرهایی که توسط نفس بادها رانده می شوند. .
سر بلند کوه برفی را رها کن.
241
در pater، ut summa prospectum ex arce petebat،
اما پدر، همانطور که از بالای برج خود به بیرون خیره شد،
242
اضطراب در assiduos absumens lumina fletus،
چشمهای مشتاق خود را در سیلاب های مداوم اشک هدر می دهد،
243
cum primum infecti conpexit lintea ueli،
وقتی برای اولین بار بوم بادبان شکم را دید،
244
praecipitem sese scopulorum e uertice iecit,
پرتابخودش سر از قله صخره ها،
245
amissum credens immiti Thisa fato.
با این باور که تسئوس توسط سرنوشت بی رحمانه نابود شده است.
246
sic funesta domus ingressus tecta paterna
بنابراین تسئوس جسور، در حالی که وارد اتاق های خانه اش می شد،
247
morte ferox Thisus, qualem Minoidi luctum
در سوگ مرگ پدرش تاریک شده بود، خود چنین اندوهی را دریافت کرد
248 obtulerat mente immemori, talem ipse recepit.
همانطور که با فراموشی دلی که برای دختر مینوس ایجاد کرده بود.
249
quae tum prospectans cedentem maesta carinam
و او در همین حین، با گریه به کشتی در حال عقب نشینی خیره شد،
250
animo uoluebat saucia curas.
در قلب مجروحش مراقبت های چندگانه می چرخید. 0> at parte ex alia florens uolitabat Iacchus
در قسمت دیگری از ملیله باکوس جوان سرگردان بود
252
cum thiaso Satyrorum et Nysigenis Silenis،
با شکست ساتیرز و سیلنی زاده نیسا، s
253
te quaerens، Ariadna، tuoque incensus amore.
از تو، آریادنا، وآتش گرفته با عشق تو؛
254
quae tum alacres passim lymphata mente furebant
که پس از آن، اینجا و آنجا مشغول، با ذهن دیوانه وار خشمگین بودند،
255
euhoe bacchantes، euhoe capita inflectentes.
در حالی که "Evoe!" آنها با صدای بلند فریاد زدند: "Evoe!" سرشان را تکان می دهند.
256
harum pars tecta quatiebant cuspide thyrsos,
بعضی از آنها تیرسی را با نقاط پوشیده تکان می دادند،
257
pars e diuolso iactabant membra iuuenco،
چندین پرت کردن در مورد اندام های یک فرمان درهم ریخته،
258
pars sese tortis serpentibus incingebant،
برخی خود را با مارهای در حال چرخش کمربند بستند:
259
pars obscura cauis celebrabant orgia cistis،
برخی دارای اسرار تاریک محصور در تابوت در صفوف رسمی،
260
orgia quae frustra cupiunt audire profani;
رازهایی که بیهوده ها بیهوده آرزوی شنیدن آنها را دارند.
261
plangebant aliae proceris tympana palmis،
سایر با دستان برافراشته، دمبرها را بزنید،
262
aut tereti tenuis tinnitus aere ciebant;
یا درگیری های واضحی را با سنج های گرد برانگیختبرنز:
263
multis raucisonos efflabant cornua bombos
بسیاری با هواپیمای بدون سرنشین با صدای خشن بوق زدند،
264
barbaraque horribili stridebat tibia cantu.
و لوله وحشی با هیاهوی وحشتناک خراشیده شد. 0>talibus amplifice uestis decorata figuris
این گونه فیگورهایی بودند که ملیله را به طرز چشمگیری تزئین کردند
266
puluinar complexa suo uelabat amictu.
که کاناپه سلطنتی را در آغوش گرفت و با چین هایش پوشاند.
267
quae postquam cupide spectando Thessala pubes
اکنون هنگامی که جوانان تسالیایی به سیر شدن خود خیره شده بودند و چشمان مشتاق خود را خیره می کردند
268
expleta est, sanctis coepit decedere diuis.
در این شگفتی ها، آنها شروع به دادن محل به خدایان مقدس کردند.
269
hic, qualis flatu placidum mare matutino
از این رو، همانطور که باد غربی دریای آرام را به هم می زند
270
هولناک Zephyrus procliuas incitat undas،
با نفسش در اصرار صبح روی امواج شیبدار،
271
Aurora exoriente uagi sub limina Solis،
زمانی که طلوع آفتاب تا دروازه های سفر طلوع می کندخورشید،
272
quae tarde primum clementi flamine pulsae
آب ها در ابتدا به آرامی، توسط نسیم ملایم رانده می شوند،
273
procedunt leuiterque sonant plangore cachinni،
پا بگذارید و صدای خنده را به آرامی به صدا درآورید.
274
post uento crescente magis magis increbescunt,
سپس وقتی نسیم تازه میشود، نزدیکتر و نزدیکتر ازدحام میکنند،
275
purpureaque procul nantes ab luce refulgent :
و شناور در دوردست، روشنایی از نور زرشکی را منعکس میکند.
276
sic tum uestibuli linquentes regia tecta
so اکنون، با ترک ساختمانهای سلطنتی پورتال،
277
ad se quisque uago passim pede discedebant.
اینجا و آنجا با پاهای شیطون مهمانان از دنیا رفتند. 21>
quorum post abitum princeps e uertice Pelei
پس از عزیمت آنها، از بالای پلیون
279
aduenit Chiron portans siluestria dona:
Chiron پیشرو بود و هدایایی در جنگل به همراه داشت.
280
nam quoscumque ferunt campi, quos Thessala magnis
برای همه گل هایی که دشت ها می آورند، برای همه تسالیایی هامنطقه
281
montibus ora creat, quos propter fluminis undas
روی کوههای ستبر خود، همه گلهایی را که در کنار جویبارهای رودخانه هستند، به دنیا می آورد
282
هاله parit flores tepidi fecunda Fauoni،
طوفان ثمربخش فاوونیوس گرم،
283
hos indistinctis plexos tulit ipse corollis،
اینها را که خودش آورده است، در گلدسته های مخلوط بافته شده،
284
quo permulsa domus iucundo risit odore.
هیجانی که خانه با بوی سپاسگزارش به شادی خود لبخند زد.
285
confestim Penios adest, uiridantia Tempe,
فوراً Peneüs آنجاست و تمپه سرسبز را ترک می کند،
286
Tempe، quae siluae cingunt super impendentes،
تیمپ دور با جنگل های قریب الوقوع
287
Minosim linquens doris celebranda choreis،
[…] توسط رقصهای دوریان تسخیر میشوند.
288
non uacuos: namque ille tulit radicitus altas
دست خالی نیست، زیرا حوصله داشت، ریشه دریده بود،
289
fagos ac recto proceras stipite laurus،
راشهای بلند و درختان خلیج بلند با ساقه راست،
290
غیر خطیplatano lentaque sorore
و با آنها هواپیمای تکان دهنده و خواهر تاب می خورد
291
فلاماتی Phaethontis و aerea cupressu.
فایتون شعله خوار و سرو بلند.
292
haec circum sedes late contexta locauit,
او همه اینها را دور و بر خانه آنها بافته،
293
uestibulum ut molli uelatum fronde uireret.
که درگاه ممکن است با شاخ و برگ نرم به رنگ سبز برجسته شود.
294
post hunc consequitur sollerti corde corde Prometheus,
او از پرومته عاقل دل پیروی می کند،
295
extenuata gerens ueteris uestigia poenae،
دارای زخمهای محو مجازات باستانی
296
quam quondam silici limited membra catena
که در حالی که اعضایش با زنجیر به صخره بسته میشد،
297
persoluit pendens e uerticibus praeruptis.
او پرداخت، آویزان از قله های پرتگاه.
298
inde pater diuum sancta cum coniuge natisque
سپس پدر خدایان با همسر الهی و پسرانش آمد،
299
aduenit caelo, te سولوم، فیبی، ریلکونز
ترک تو را، فیبوس، تنهادر بهشت،
300
unigenamque simul cultricem montibus Idri:
و با تو خواهر خودت که در ارتفاعات ادروس ساکن است.
301
Pelea nam tecum parter soror aspernata est،
<0 همانطور که تو کردی، خواهرت نیز پلئوس را تحقیر کرد. . و نه حاضر به حضور در مشعل عروسی تتیس هستم.
303
qui postquam niueis flexerunt sedibus artus
بنابراین وقتی دست و پاهای خود را روی کاناپه های سفید تکیه داده بودند،
304
بزرگ multiplici constructae sunt dape mensae،
میزها پر از تزئینات متنوع بودند:
305
cum interea infirmo quatientes corpora motu
در عین حال، در حال تکان دادن آنها اجسام با حرکت فلج شده،
306
ueridicos Parcae coeperunt edere cantus.
پارکی شروع به سر دادن شعارهای آرامش بخش کرد.
307
شکل لرزان او uestis منحصر به فرد را کامل می کند
سفید لباسی که اندام های پیر آنها را می پوشاند
308
candida purpurea talos incinxerat ora,
قوزک پای خود را با زرشکی پوشاندندمرز؛
309
در roseae niueo residebant uertice uittae،
روی سرهای برفی آنها نوارهای گلگونی گذاشته شده بود،
310
aeternumque manus carpebant rite laborem.
در حالی که دستانشان وظیفه ابدی را به درستی انجام دادند.
311
laeua colum molli lana retinebat amictum،
باند چپ لباس را با پشم نرم پوشانده بود. پس دست راست نخ ها را به آرامی بیرون می کشد با
313
formabat digitis، tum prono در گشتاورهای پلیسی
انگشتان آنها را شکل داد، سپس با شست رو به پایین
314
libratum tereti uersabat turbine fusum،
دوک را با حلقههای گرد چرخانده است.
315
atque ita decerpens aequabat semper opus dens،
و بنابراین با دندان های خود هنوز نخ ها را می چینند و کار را یکنواخت می کنند.
316
laneaque aridulis haerebant morsa labellis،
گزیده انتهای پشم به لب های خشکشان چسبیده بود،
317
quae prius in leui fuerant exstantia filo:
که قبلاً از نخ صاف متمایز بود:
318
ante pedes autemوقاحت او گفته می شود که سزار متذکر شده است که او را تأیید می کند و سپس از آثار او نقل می کند. خواه این داستان حقیقت داشته باشد یا نه، واضح است که کاتولوس در زمان خودش محبوبیت داشته است. بیشتر به این نکته، مضامین عشق پرشور، اندوه، رها شدن، و بازگویی او از مضامین کلاسیک جهانی است که می تواند در بسیاری از دوران های تاریخ به کار رود. ارجاعات صریح
، مانند "برهنه به پاپ"، مردم باسواد از قرون وسطی (زمانی که آثار او دوباره کشف شد) تا به امروز آثار او را با لذت خوانده اند . شاید به این دلیل است که دورانی که او در آن می نوشت، در طول دو هزار سال گذشته به طور کامل ثبت، تجزیه و تحلیل و مطالعه شده است، یا شاید به این دلیل است که او به سادگی دانش آموز ذات انسانی خوبی بوده است.
42
squalida desertis rubigo infertur aratris.
زنگ خشن بر گاوآهنهای متروک میخزد>ipsius at sedes, quacumque opulenta recessit
اما محل سکونت خود پلئوس، تا آنجا که به داخل کشیده شده است
44
regia, fulgenti splendent auro atque argento.
کاخ ثروتمند، با درخشش طلا و نقره درخشان.
45
candet ebur soliis، collucent pocula mensae،
درخشش سفید از عاج تخت ها، درخشانند جام های روی میز.
46
tota domus gaudet regali splendida gaza.
تمام خانه همجنسگرا و زرق و برق دار با گنج سلطنتی است.
47
puluinar uero diuae geniale locatur
اما ببینید ، تخت ازدواج سلطنتی برای الهه آماده می شود.
در وسط قصر، به آرامی از عاج هندی،
49
tincta tegit roseo conchyli purpura fuco.
پوشیده شده با بنفش با لکه گلگون پوسته.
50
haec uestis priscis hominum uariata figuris
این روتختی با اشکال باستانی بافته شده استمردان،
51
هروم میرا اویرتوتس نشان دهنده آرته.
با هنر شگفت انگیز، کارهای شایسته قهرمانان را به تصویر می کشد.
52
namque fluentisono prospectans litore Diae,
برای آنجا، از ساحل پر امواج دیا به دنبال،
53
Thesea cedentem celeri cum classe tuetur
آریادنا تسئوس را می بیند، در حالی که او با ناوگان سریع دریانوردی می کند،
54
indomitos in corde gerens Ariadna furores،
آریادنا جنون وحشی را در قلب خود دارد.
55
necdum etiam sese quae uisit uisere credit,
هنوز نمی تواند باور کند که آنچه را که می بیند می بیند.
56
utpote fallaci quae tum primum excita somno
از این به بعد، اکنون برای اولین بار از خواب خائنانه بیدار شده ام.
او خود را می بیند، بدبخت بیچاره، رها شده روی شن های تنها.
58
یادگار در iuuenis fugiens pellit uada remis،
در همین حال، جوان پرواز می کند و با پاروهای خود به آب می زند،
59
irrita unetosae linquens promissa procellae.
عهدهای توخالی خود را ناتمام گذاشت به هوسبازطوفان.
60
quem procul ex alga maestis Minois ocellis,
دختر مینوس، دور از ساحل علفهای هرز با چشمانی جاری،
61
saxea ut figies bacchantis, prospicit, eheu,
مثل یک مجسمه مرمری باکانال به نظر می رسد، افسوس!
62
63
non flauo retinens subtilem uertice mitram،
او هنوز هدبند ظریف را روی سر طلایی خود نگه نمی دارد،
64
non contecta leui uelatum pectus amictu ,
و نه سینه او با پوشش لباس سبکش پوشیده شده است،
65
non tereti strophio lactentis uincta papillas،
و نه سینه سفید شیری او که با کمربند صاف بسته شده است.
66
omnia quae toto delapsa e corpore passim
همه اینها، در حالی که در سراسر بدن او می لغزند،
67
ipsius ante pedes fluctus salis alludebant.
قبل از پاهای او امواج نمک می پیچیدند.
68
sed neque tum mitrae neque tum fluitantis amictus
او برای روسری اش، او برای لباس شناورشسپس،
69
illa uicem curans toto ex te pectore، Thisu،
نگران نبود، اما به تو، تسئوس، با تمام افکارش،
70
توتو آنیمو، توتا پنه بات پردیتا منته.
با تمام روحش، با تمام ذهنش (گم شد، آه گم شد!) آویزان بود،
71
misera, assiduis quam luctibus externauit
خدمتکار ناراضی! که با سیل بی وقفه غم و اندوه
72
spinosas Erycina serens in pectore curas,
اریسینا دیوانه شد، غمهای خاردار را در سینه اش کاشت،
73
ایلا طوفان، ferox quo ex tempore Thisus
حتی در آن ساعت، چه زمانی تسئوس جسورانه
74
egressus curuis e litoribus Piraei
از سواحل پر پیچ و خم پیرئوس حرکت می کند
75
attigit iniusti regis Gortynia templa.
به قصر گورتینی پادشاه بی قانون رسید. 0>nam perhibent olim crudeli peste coactam
زیرا آنها می گویند که چند سالی است که توسط یک بیماری بیرحم هدایت می شود
77
Androgeoneae poenas exsoluere caedis
برای پرداخت جریمه برای ذبح آندروجئوس،
78
electos iuuenes simul et decusinnuptarum
Cecropia معمولاً به عنوان ضیافتی به مینوتور می داد
79
Cecropiam solitam esse dapem dare Minotauro.
جوانان برگزیده و همراه با آنها گل کنیزان نامحرم.
80
quis angusta malis cum moenia uexarentur,
اکنون وقتی دیوارهای باریک او توسط این بدی ها آزار می دادند،
81
ipse suum Theseus pro caris corpus Athenis
خود تزئوس برای آتن عزیزش پیشنهاد کرد
82
proicere optauit potius quam talia Cretam
جسد خودش، به جای اینکه چنین مرگ هایی،
83
funera Cecropiae nec funera portarentur.
مرگهای زنده، سکروپیا باید به کرت منتقل شود.
84
atque ita naue leui nitens ac lenibus auris
بنابراین، با سرعت بخشیدن به مسیر خود با پارس خفیف و بادهای ملایم،
85
magnanimum ad Minoa uenit sedesque سوپرباس
او به مینوس اربابی و تالارهای مغرورش می آید.
86
hunc simul ac cupido conspexit lumine uirgo
هنگامی که دختر با چشمی مشتاق او را دید،
87
regia, quam suauis expirans castus odores
پرنسس که کاناپه عفیفش شیرین نفس می کشدبوها
88
lectulus in molli complexu matris alebat،
هنوز در آغوش نرم مادرش شیر می خورد،
89
quales Eurotae praecingunt flumina myrtus
مثل مارهایی که از جویبارهای یوروتاس سرچشمه می گیرند،
90
auraue distinctos رنگهای اورنا را آموزش دهید،
یا گلهایی با رنگهای متنوع که نفس بهار بیرون میکشد،
91
non prius ex illo flagrantia declinauit
چشمهای سوزانش را از او برنگرداند،
92
لومینا، quam cuncto concepit corpore flammam
تا اینکه در تمام قلبش آتش گرفت ,
93
funditus atque imis exarsit tota medulis.
و تمام شعله در مغز او درخشید.
94
heu misere exagitans immiti corde furores
آه ! تو که جنون بی رحمانه را با قلبی بی رحم برمی انگیختی،
95
puer، curis hominum qui gaudia misces،
پسر الهی که شادی های مردان را با عنایت آمیخته است،
96
quaeque regis Golgos quaeque Idalium frondosum،
و تو که بر گلگی و Idalium برگی فرمانروایی می کنی،
97
qualibus incensam iactastis mentepuellam
تو قلب سوزان دوشیزه را بر چه بانگ انداختی،
98
fluctibus, in flauo saepe hospite suspirantem!
اغلب برای غریبه سر طلایی آه می کشد!
99
quantos illa tulit languenti corde timores!
چه ترس هایی را با دل غش تحمل کرد!
100
quanto saepe magis fulgore expalluit auri،
چند بار پس از آن او رنگ پریده تر از درخشش طلا شد،
101
cum saeuum cupiens contra contendere monstrum
وقتی تسئوس، مشتاق مبارزه با هیولای وحشی،
102
aut mortem appeteret Thisus aut praemia laudis!
آغاز می کرد تا یا مرگ را به دست آورد و یا به دنبال شجاعت!
103
non ingrata tamen frustra munuscula diuis
هنوز هدایایی که بیهوده به خدایان وعده داده شده بودند، شیرین نبودند،
104
promittens tacito succepit uota labello.
که او با لبی بی صدا ارائه کرد.
105
nam uelut in summo quatientem brachia Tauro
چون درختی که شاخه هایش را بر بالای ثور تکان می دهد،
همچنین ببینید: آشیل چگونه مرد؟ مرگ قهرمان توانا یونانیان106
quercum aut conigeram sudanti cortice pinum
یک بلوط یا مخروطیکاج با پوست عرق،
107
indomitus turbo contorquens flamine robur،
وقتی یک طوفان سهمگین دانه را با انفجار خود می پیچد،
108
eruit (illa procul radicitus exturbata
و پاره میکند (از دور، از ریشهها فشرده میشود
109
prona cadit، late quaeuis cumque obuia frangens،)
مستعد قرار می گیرد، هر چیزی را که به سقوط خود می رسد می شکند)،
110
sic domito saeuum prostrauit corpore Thisus
همچنین تسئوس بر انبوه غلبه کرد و آن را پایین آورد از هیولا،
111
nequiquam uanis iactantem cornua uentis.
بیهوده شاخ هایش را به سمت بادهای خالی پرتاب می کند.
112
inde pedem sospes multa cum laude reflexit
از آن جا راه خود را بدون آسیب و با شکوه فراوان دنبال کرد،
113
errabunda regens tenui uestigia filo،
گام های حیله گر خود را توسط گروهی خوب هدایت می کند،
114
ne labyrintheis e flexibus egredientem
مبادا از پیچ و خم های پیچ و خم هزارتو بیرون آمد
115<خطای 3>
tecti frustraretur inobseruabilis.
درهم تنیدگی غیر قابل تفکیک ساختمان باید گیج کننده باشداو.
116
sed quid ego a primo digressus carmine plura
اما چرا باید موضوع اول آهنگم را رها کنم و بیشتر بگویم.
117
commemorem, ut linquens genitoris filia uultum,
چگونه دختر، از چهره پدرش پرواز می کند،
118
ut consanguineae complexum، ut denique matris،
آغوش خواهرش، سپس مادرش آخر،
119
quae misera در gnata deperdita laeta
که ناله کرد، در غم دخترش گم شد،
120
omnibus his Thisi dulcem praeoptarit amorem:
چگونه او قبل از همه اینها عشق شیرین تسئوس را انتخاب کرد.
121
aut ut uecta rati spumosa ad litora Diae
یا کشتی چگونه به سواحل کف آلود دیا رسید.
122
aut ut eam deuinctam lumina somno
یا چگونه وقتی چشمانش به خواب گره خوردند
123
liquerit immemori discedens pectore coniunx؟
همسرش او را ترک کرد و با ذهن فراموشکار رفت؟
124
saepe illam perhibent ardenti corde furentem
اغلب در جنون دل سوزانش می گویند که او
125
clarisonas imofudisse e pectore uoces،
فریادهای نافذ را از اعماق سینهاش بر زبان آورد.
126
ac tum praeruptos tristem conscendere montes،
و اکنون او با اندوه از کوه های ناهموار بالا می رود،
127
unde aciem pelagi uastos protenderet aestus،
از آنجا چشمانش را بر هدر رفتن جزر و مد اقیانوس فشار دهد.
128
tum tremuli salis aduersas procurrere in undas
اکنون برای دیدار با آبهای شورهای موجدار فرار کنید،
129
mollia nudatae tollentem tegmina surae،
لباس نرم زانوی برهنه اش را بلند کرد.
130
atque haec extremis maestam dixisse querellis,
و به این ترتیب در آخرین نوحه هایش با اندوه گفت،
131
frigidulos udo singultus ore cientem:
صدای هق هق سرد با چهره اشک آلود:
132
'sicine me patriis auectam, perfide, ab aris
«بنابراین، پس از اینکه مرا دور از خانه پدرم به دنیا آورد،
133
perfide, deserto liquisti in litore, Thisu?
بنابراین مرا، تسئوس بی ایمان و بی ایمان، در ساحل تنهایی رها کردی؟
134
sicine discedens neglecto numine diuum،
بنابراین رفتن، بی توجه بهمردان و دوشیزگان در حالی که داشت با پادشاه هماهنگ می کرد، آریادنه را می بیند. او توصیف شده است و دوشیزه ای بسیار جوان که هنوز کنار مادرش را ترک نکرده است. اما وقتی تسئوس را می بیند، به او میل می کند. در نتیجه، او یک توپ ریسمانی به او میدهد و به او میگوید که چگونه مینوتور را شکست دهد.
وقتی تسئوس پیروز شد، تمام انتظار دارد که آن دو با هم ازدواج کنند. اما تسئوس به جای اینکه عروسش را با خود ببرد، او را رها میکند و با کشتی دور میشود.
ظاهراً، تزئوس جوانی وحشتناک فراموشکار است . او نه تنها دوشیزه ای را که همسرش کرده بود، پشت سر می گذارد، بلکه علامتی را که با پدرش توافق کرده بود، فراموش می کند. اگر این سرمایه گذاری موفقیت آمیز بود، آنها باید بادبان های کشتی را به رنگ دیگری تغییر می دادند. اما آنها بادبان های سفید ساده را نصب کردند.
بنابراین، وقتی پدرش کشتی ها را نزدیک دید، از بدترین اتفاق می ترسد. او نمی تواند با مرگ پسرش روبرو شود و خود را از سنگرها به ساحل صخره ای پرتاب می کند و هلاک می شود.
اکنون نوبت تسئوس است که رنج بکشد.
Catullus ، داستان سرای ماهری که او بود، اکنون دوربین را عقب میکشد تا دید وسیعتری به مخاطبش بدهد. به نظر می رسد که او از مراسم تشییع جنازه و از جوانان خودسر صحبت می کند. او توضیح میدهد که گلدوزیشده روی لبههای تخت، صحنههایی از اساطیر است. اول، فانی ها می آیند، سپس خدایان در صفوف نشان داده می شوند - اینطور بوداراده خدایان،
135
یادمان الف! deuota domum periuria portas؟
فراموش، آه! آیا نفرین سوگند دروغ را به خانه خود حمل می کنی؟
136
137
کانسیلیوم؟ tibi nulla fuit clementia praesto،
در روح تو رحمتی نبود،
138
immite ut nostri uellet miserescere pectus?
به قلب بی رحمت دستور بدهی که برای من ترحم کند؟
139
at non haec quondam blanda promissa dedisti
وعده هایی که یک بار به من دادی چنین نبودند
140
uoce mihi, non haec miserae sperare iubebas,
با صدای برنده، نه این به من امید دادی،
141
sed conubia laeta، sed optatos hymenaeos،
اوه من! نه، بلکه یک ازدواج شاد، اما یک همبستگی مطلوب.
142
quae cuncta aereii discerpunt irrita uenti.
همه آنچه را که بادهای بهشت اکنون بیهوده در خارج می وزد.
143
nunc iam nulla uiro juranti femina Credit,
از این پس هیچ زنی قسم مرد را باور نکند،
144
nulla uiri speretموعظه esse fideles;
هیچ کس باور نکند که سخنان یک مرد قابل اعتماد است.
145
quis dum aliquid cupiens animus praegestit apisci,
آنها در حالی که ذهنشان چیزی را می خواهد و مشتاق به دست آوردن آن است،
146
nil metuunt iurare، nihil promittere parcunt:
هیچ ترسی برای قسم خوردن، هیچ چیز برای وعده دادن.
147
sed simul ac cupidae mentis satiata libido est,
اما به محض ارضای شهوت ذهن حریص آنها،
148
dicta nihil metuere، نیهیل پریوریا کرانت
پس از سخنان خود نمی ترسند و به سوگند دروغ خود توجه نمی کنند.
149
certe ego te in medio uersantem turbine leti
من - تو می دانی - وقتی در گرداب مرگ پرتاب می شدی،
150
eripui , et potius germanum amittere creui،
تو را نجات داد، و قلبم را ترجیح دادم که برادرم را رها کنم
151
quam tibi fallaci supremo in tempore dessem. .
152
pro quo dilaceranda feris dabor alitibusque
و برای این به جانوران و پرندگان داده خواهم شد تا به عنوان یک دریدنطعمه
153
praeda، neque iniacta tumulabor mortua terra.
جنازه من گور نخواهد داشت، بدون خاک پاشیده خواهد شد.
154
quaenam te genuit sola sub rupe leaena,
کدام شیر تو را زیر صخره بیابان آورد؟
155
quod mare conceptum spumantibus exspuit undis,
کدام دریا تو را آبستن کرد و از امواج کف آلودش تو را استفراغ کرد؟
156
quae Syrtis، quae Scylla rapax، quae uasta Carybdis،
چه سیرتیس، چه سیلای درنده، چه چریبدیس چه ضایعاتی برایت آورد،
157
talia qui reddis pro dulci praemia uita؟
چه کسی برای زندگی شیرین چنین چیزی را پس می دهد؟
158
si tibi non cordi fuerant conubia nostra,
اگر فکر نمی کردی با من ازدواج کنی
159
saeua quod horrebas prisci praecepta parentis،
از ترس درخواست سخت پدر سختگیرت،
160
attamen in uestras potuisti ducere sedes،
اما تو می توانستی مرا به خانه هایت هدایت کنی
161
quae tibi iucundo famularer serua labore،
برای خدمت به تو به عنوان یک برده با زحمتعشق،
162
candida permulcens liquidis ustigia lymphis،
پاهای سفیدت را با آب مایع،
163
purpureaue tuum consternens ueste cubile.
یا با روتختی بنفش که رختخوابت را پهن کرده است>sed quid ego ignaris nequiquam conquerar auris،
» اما چرا من که حواسش پرت شده از وای، بیهوده گریه کنم
165
externata malo، quae nullis sensibus auctae
به هواهای بی معنی - هواهایی که بدون احساس هستند،
166
nec missas audire queunt nec reddere uoces?
و نمی توانید پیام های صدای من را بشنوید و برگردانید؟
167
ille autem prope iam mediis uersatur in undis,
در همین حال او اکنون تقریباً در وسط دریا پرتاب می شود،
168
nec quisquam apparet uacua mortalis در جلبک
و هیچ انسانی در ساحل زباله و علف های هرز دیده نمی شود.
169
sic nimis insultans extremo tempore saeua
به این ترتیب اقبال نیز، پر از کینه، در این ساعت عالی من
170
fors etiam nostris inuidit questibus auris.
بیرحمانه همه گوشها را نسبت به شکایات من کینه توز کرده است.
171
Iuppiteromnipotens, utinam ne tempore primo
مشتری قادر مطلق، من کشتی های آتیک را دوست دارم
172
Gnosia Cecropiae tetigissent litora puppes،
هرگز سواحل Gnosian را لمس نکرده بودند،
173
indomito nec dira ferens stipendia tauro
و نه هرگز مسافر بی ایمانی که ادای هولناک را تحمل می کند
174
perfidus in Cretam religasset nauita funem،
به گاو وحشی، کابل خود را در کرت،
175
nec malus hic celans dulci crudelia forma
و نه اینکه این مرد شیطانی، نقشه های بی رحمانه را زیر یک نمایشگاه بیرون پنهان می کند،
176
consilia in nostris Requiesset sedibus hoses!
در خانه های ما مهمان شده بود!
177
نام quo me referam؟ با کیفیت عالی؟
به کجا برگردم، گمشده، آه، گمشده؟ به چه امیدی تکیه کنم؟
178
Idaeosne petam montes؟ در gurgite lato
آیا کوههای صیدا را جستجو کنم؟ سیل چقدر گسترده است،
179
پانتی ترولنتوم diuidit aequor را تشخیص می دهد.
چه وحشیانه مسیر دریا که آنها را از من جدا می کند!
180
یک اسپرم کمکی پاتریس؟ quemne ipsa reliqui
منبه کمک پدرم امید دارم؟ - چه کسی را به میل خودم ترک کردم،
181
respersum iuuenem fraterna caede secuta؟
به دنبال عاشقی آغشته به خون برادرم!
182
coniugis یک fido consoler memet دوست دارید؟
یا با محبت وفادار همسرم خود را دلداری بدهم،
183
quine fugit lentos incuruans gurgite remos؟
چه کسی از من پرواز می کند و پاروهای سخت خود را در موج خم می کند؟
184
praeterea nullo colitur sola insula tecto،
و اینجا نیز چیزی جز ساحل، بدون خانه، جزیره ای بیابانی نیست.
185
nec patet egressus pelagi cingentibus undis.
هیچ راهی برای رفتن برای من باز نمی شود. درباره من آبهای دریاست.
186
نسبت nulla fugae، nulla spes: omnia muta،
هیچ وسیله ای برای پرواز، بدون امید. همه چیز گنگ است،
187
omnia sunt deserta، ostentant omnia letum.
همه متروک است. همه چهره مرگ را به من نشان می دهند.
188
non tamen ante mihi languescent lumina morte،
با این حال چشمان من در مرگ ضعیف نمی شوند،
189
nec prius a fesso secedent corpore sensus,
و نه حس از کار می افتدبدن خسته من،
190
کوام ایوستام یک دیویس اکسپوسکم پرودیتا مولتام
قبل از اینکه از خدایان انتقام عادلانه خیانت خود را بخواهم،
191
caelestumque fidem postrema comprecer hora.
و ایمان بهشتیان را در آخرین ساعت من بخوانید.
192
quare facta uirum multantes uindice poena
پس ای کسانی که اعمال مردم را با دردهای انتقام جویانه ملاقات می کنید،
193
Eumenides، quibus anguino redimita capillo
ye Eumenides، که پیشانی هایش با موهای مار بسته شده است
194
frons exspirantis praeportat pectoris iras،
خشمی را که از سینه شما نفس می کشد،
195
huc huc aduentate، meas audite querellas،
که من (آه، ناراضی!) از اعماق قلبم بیرون میاورم
197
cogor inops، ardens، amenti caeca furore.
اجبار، درمانده، سوزان، کور با دیوانگی خشمگین.
198
quae quoniam uerae nascuntur pectore ab imo،
زیرا مصیبتهای من به راستی از اعماق وجود من سرچشمه می گیردقلب،
199
uos nolite pati nostrum uanescere luctum،
نگذارید غم و اندوه من از بین برود:
200
sed quali solam Thisus me mente reliquit ,
اما حتی با وجود اینکه تزئوس دلش را داشت که من را ویران کند،
201
tali mente, deae, funestet seque suosque.'
با چنین قلبی، ای الهه ها، باشد که او بر خود و خود ویران کند!»
202
هنگامی که او بد است این کلمات را از سینه غمگینش ریخت،
203
supplicium saeuis exposcens anxia factis،
جدی خواستار انتقام برای اعمال ظالمانه.
204
annuit inuicto caelestum numine rector;
پروردگار بهشتیان با اشاره فرمانروا رضایت داد،
205
quo motu tellus atque horrida contremuerunt
و در آن حرکت زمین و دریاهای طوفانی لرزیدند،
206
aequora concussitque micantia sidera mundus.
و آسمان ستارگان لرزان را به لرزه درآورد.
207
ipse autem caeca mentem caligine Thisus
اما خود تسئوس که در افکارش با کوری سیاه می شودتیرگی،
208
consitus oblito dimisit pectore cuncta،
بگذار از ذهن فراموشکار او همه ی مناقصه ها بگذرد
209
quae mandata prius konstanti mente tenebat,
که قبلاً با قلبی ثابت نگه داشته بود،
210
dulcia nec maesto sustollens signa parenti
و علامت خوشامدگویی را برای پدر سوگوار خود بلند نکرد،
211
sospitem Erechtheum se ostendit uisere portum.
و نه نشان داد که با خیال راحت بندر Erechthean را مشاهده می کند.
212
namque ferunt olim, classi cum moenia diuae
زیرا می گویند پیش از این، زمانی که اگیوس پسرش را به بادها اعتماد می کرد،
213
linquentem gnatum uentis concrederet Aegeus،
همانطور که با ناوگان خود دیوارهای الهه را ترک کرد،
214
talia complexum iuueni mandata dedisse:
جوان را در آغوش گرفت و این اتهام را به او داد:
215
'gnate mihi longa iucundior unice uita,
«پسرم، تنها پسرم، برای من عزیزتر از تمام روزهای من،
216
gnate، ego quem in dubios cogor dimittere casus،
به من بازیابی شد اما اکنون در آخرین پایان قدیم استسن،
217
reddite در extrema nuper mihi fine senctae،
پسرم، که من مجبورم او را به خطرات مشکوک رها کنم،
218
quandoquidem fortuna mea ac tua feruida uirtus
از ثروت من و شجاعت سوزان تو
219
eripit inuito mihi te, cui languida nondum
تو را از من جدا کن، ناخواسته از من که شکستم
220
lumina sunt gnati cara saturata figura،
چشم ها هنوز از تصویر عزیز پسرم راضی نیستند،
221
non ego te gaudens laetanti pectore mittam،
من خواهم کرد اجازه نده با دلی شاد بروی،
222
nec te ferre sinam fortunae signa secundae,
و به تو اجازه نمیدهی که نشانههای ثروت پربار را تحمل کنی:
223
sed primum multas expromam mente querellas،
اما ابتدا نوحه های زیادی را از قلب من بیرون خواهد آورد،
224
canitiem terra atque infuso puluere foedans،
موهای خاکستری ام را با خاک و گرد و غبار آلوده می کند:
225
inde infecta uago suspendam lintea malo،
پس از آن بادبان های رنگ شده را به تو خواهم آویخت دکل سرگردان،
226
nostros ut luctusیک بار در مراسم عروسی شرکت می کرد.
سپس آن را با صحنه ای با سرنوشت ها دنبال می کند ، می چرخد، می بافد و میله های امور فانی را در هم می پیچد. کاتولوس آن را با اشاره به این که چگونه وقتی مردم آنطور که باید از همه چیز مراقبت نمی کنند - وفادار بودن به همسر، ارسال سیگنال درست به پدر - به پایان می رساند، بسیاری از چیزها به طرز فاجعه باری اشتباه می شوند. اکنون، او اشاره میکند که خدایان دیگر در مراسم عروسی و دیگر جشنها شرکت نمیکنند.
Carmine 64 یکی از کارهای طولانیتر کاتولوس است. به طور سطحی، مربوط به رهاکردن آریادنه توسط تزیو و بی توجهی او به جزئیات دقیق تر، مانند آویزان کردن بادبان های سفید به جای بادبان های رنگی غم و اندوه است. بررسی دقیقتر موضوع اصلی انتقاداتی را از نحوه اداره رم نشان میدهد . یا به بیانی دیگر، کاتولوس به این نکته اشاره می کند که رهبران رومی راه صالحان را رها کرده اند و به اشتیاق و جاه طلبی های خود به ضرر مردم روم می پردازند. از آنجایی که او در طول روزهای پرتلاطم به قدرت رسیدن ژولیوس سزار نوشت، که در طی آن نبردهای سیاسی به خشونت کشیده شد و باعث دو بار سوزاندن روم شد، جای تعجب نیست که او شباهتی به ترک آریادنه توسط تسئوس داشته باشد.
این کارمین خاص در مقایسه با برخی از کارهای نوک تیزتر او نسبتاً ظریف است . در واقع، یک بار از سزار پرسیده شد که چرا کاتولوس را به خاطر او اعدام نکردندnostraeque incendia mentes
که پس حکایت غم من و آتشی که در دلم می سوزد
227
carbasus obscurata dicet ferrugine Hibera.
ممکن است با بوم رنگ آمیزی شده با لاجوردی ایبری مشخص شود.
228
quod tibi si sancti concesserit incola Itoni,
اما اگر او که در ایتونوس مقدس ساکن است،
229
quae nostrum genus ac sedes Defenseere Erecthei
که برای دفاع از نژاد ما و خانه های ارکتئوس تضمین می کند،
230
annuit, ut tauri respergas sanguine dextra,
به شما اجازه می دهد که دست راست خود را با خون گاو بپاشید،
231
tum uero facito ut memori tibi condita corde
پس مطمئن باشید که این دستورات من زنده هستند، گذاشته شده
232
haec uigeant mandata, nec ulla oblitteret aetas;
در قلب متفکر شما، و هیچ طولانی مدت آنها را تار نمی کند:
233
ut simul ac nostros inuisent lumina collis،
که به محض اینکه چشمانت به تپه های ما می آید،
234
funestam antennae deponant undique uestem،
حیاط تو ممکن است لباس سوگواری خود را از آنها بپوشانند ,
235
candidaque intortisustollant uela rudentes،
و طناب پیچ خورده بادبان سفیدی را بلند می کنند:
236
quam primum cernens ut laeta gaudia mente
تا بتوانم فوراً نشانه های شادی را ببینم و با خوشحالی از آن استقبال کنم،
237
agnoscam، cum te smallem aetas prospera sistet. دوباره اینجا در خانه ات."
238
haec mandata prius konstanti mente tenentem
این اتهامات در ابتدا تسئوس را با ذهنی ثابت حفظ کرد.
239
Thesea ceu pulsae unetorum flamine nubes
اما سپس او را ترک کردند، مانند ابرهایی که توسط نفس بادها رانده می شوند. .
سر بلند کوه برفی را رها کن.
241
در pater، ut summa prospectum ex arce petebat،
اما پدر، همانطور که از بالای برج خود به بیرون خیره شد،
242
اضطراب در assiduos absumens lumina fletus،
چشمهای مشتاق خود را در سیلاب های مداوم اشک هدر می دهد،
243
cum primum infecti conpexit lintea ueli،
وقتی برای اولین بار بوم بادبان شکم را دید،
244
praecipitem sese scopulorum e uertice iecit,
پرتابخودش سر از قله صخره ها،
245
amissum credens immiti Thisa fato.
با این باور که تسئوس توسط سرنوشت بی رحمانه نابود شده است.
246
sic funesta domus ingressus tecta paterna
بنابراین تسئوس جسور، در حالی که وارد اتاق های خانه اش می شد،
247
morte ferox Thisus, qualem Minoidi luctum
در سوگ مرگ پدرش تاریک شده بود، خود چنین اندوهی را دریافت کرد
obtulerat mente immemori, talem ipse recepit.
همانطور که با فراموشی دلی که برای دختر مینوس ایجاد کرده بود.
249
quae tum prospectans cedentem maesta carinam
و او در همین حین، با گریه به کشتی در حال عقب نشینی خیره شد،
250
animo uoluebat saucia curas.
در قلب مجروحش مراقبت های چندگانه می چرخید. 0> at parte ex alia florens uolitabat Iacchus
در قسمت دیگری از ملیله باکوس جوان سرگردان بود
252
cum thiaso Satyrorum et Nysigenis Silenis،
با شکست ساتیرز و سیلنی زاده نیسا، s
253
te quaerens، Ariadna، tuoque incensus amore.
از تو، آریادنا، وآتش گرفته با عشق تو؛
254
quae tum alacres passim lymphata mente furebant
که پس از آن، اینجا و آنجا مشغول، با ذهن دیوانه وار خشمگین بودند،
255
euhoe bacchantes، euhoe capita inflectentes.
در حالی که "Evoe!" آنها با صدای بلند فریاد زدند: "Evoe!" سرشان را تکان می دهند.
256
harum pars tecta quatiebant cuspide thyrsos,
بعضی از آنها تیرسی را با نقاط پوشیده تکان می دادند،
257
pars e diuolso iactabant membra iuuenco،
چندین پرت کردن در مورد اندام های یک فرمان درهم ریخته،
258
pars sese tortis serpentibus incingebant،
برخی خود را با مارهای در حال چرخش کمربند بستند:
259
pars obscura cauis celebrabant orgia cistis،
برخی دارای اسرار تاریک محصور در تابوت در صفوف رسمی،
260
orgia quae frustra cupiunt audire profani;
رازهایی که بیهوده ها بیهوده آرزوی شنیدن آنها را دارند.
261
plangebant aliae proceris tympana palmis،
سایر با دستان برافراشته، دمبرها را بزنید،
262
aut tereti tenuis tinnitus aere ciebant;
یا درگیری های واضحی را با سنج های گرد برانگیختبرنز:
263
multis raucisonos efflabant cornua bombos
بسیاری با هواپیمای بدون سرنشین با صدای خشن بوق زدند،
264
barbaraque horribili stridebat tibia cantu.
و لوله وحشی با هیاهوی وحشتناک خراشیده شد. 0>talibus amplifice uestis decorata figuris
این گونه فیگورهایی بودند که ملیله را به طرز چشمگیری تزئین کردند
266
puluinar complexa suo uelabat amictu.
که کاناپه سلطنتی را در آغوش گرفت و با چین هایش پوشاند.
267
quae postquam cupide spectando Thessala pubes
اکنون هنگامی که جوانان تسالیایی به سیر شدن خود خیره شده بودند و چشمان مشتاق خود را خیره می کردند
268
expleta est, sanctis coepit decedere diuis.
در این شگفتی ها، آنها شروع به دادن محل به خدایان مقدس کردند.
269
hic, qualis flatu placidum mare matutino
از این رو، همانطور که باد غربی دریای آرام را به هم می زند
270
هولناک Zephyrus procliuas incitat undas،
با نفسش در اصرار صبح روی امواج شیبدار،
271
Aurora exoriente uagi sub limina Solis،
زمانی که طلوع آفتاب تا دروازه های سفر طلوع می کندخورشید،
272
quae tarde primum clementi flamine pulsae
آب ها در ابتدا به آرامی، توسط نسیم ملایم رانده می شوند،
273
procedunt leuiterque sonant plangore cachinni،
پا بگذارید و صدای خنده را به آرامی به صدا درآورید.
274
post uento crescente magis magis increbescunt,
سپس وقتی نسیم تازه میشود، نزدیکتر و نزدیکتر ازدحام میکنند،
275
purpureaque procul nantes ab luce refulgent :
و شناور در دوردست، روشنایی از نور زرشکی را منعکس میکند.
276
sic tum uestibuli linquentes regia tecta
so اکنون، با ترک ساختمانهای سلطنتی پورتال،
277
ad se quisque uago passim pede discedebant.
اینجا و آنجا با پاهای شیطون مهمانان از دنیا رفتند. 21>
quorum post abitum princeps e uertice Pelei
پس از عزیمت آنها، از بالای پلیون
279
aduenit Chiron portans siluestria dona:
Chiron پیشرو بود و هدایایی در جنگل به همراه داشت.
280
nam quoscumque ferunt campi, quos Thessala magnis
برای همه گل هایی که دشت ها می آورند، برای همه تسالیایی هامنطقه
281
montibus ora creat, quos propter fluminis undas
روی کوههای ستبر خود، همه گلهایی را که در کنار جویبارهای رودخانه هستند، به دنیا می آورد
282
هاله parit flores tepidi fecunda Fauoni،
طوفان ثمربخش فاوونیوس گرم،
283
hos indistinctis plexos tulit ipse corollis،
اینها را که خودش آورده است، در گلدسته های مخلوط بافته شده،
284
quo permulsa domus iucundo risit odore.
هیجانی که خانه با بوی سپاسگزارش به شادی خود لبخند زد.
285
confestim Penios adest, uiridantia Tempe,
فوراً Peneüs آنجاست و تمپه سرسبز را ترک می کند،
286
Tempe، quae siluae cingunt super impendentes،
تیمپ دور با جنگل های قریب الوقوع
287
Minosim linquens doris celebranda choreis،
[…] توسط رقصهای دوریان تسخیر میشوند.
288
non uacuos: namque ille tulit radicitus altas
دست خالی نیست، زیرا حوصله داشت، ریشه دریده بود،
289
fagos ac recto proceras stipite laurus،
راشهای بلند و درختان خلیج بلند با ساقه راست،
290
غیر خطیplatano lentaque sorore
و با آنها هواپیمای تکان دهنده و خواهر تاب می خورد
291
فلاماتی Phaethontis و aerea cupressu.
فایتون شعله خوار و سرو بلند.
292
haec circum sedes late contexta locauit,
او همه اینها را دور و بر خانه آنها بافته،
293
uestibulum ut molli uelatum fronde uireret.
که درگاه ممکن است با شاخ و برگ نرم به رنگ سبز برجسته شود.
294
post hunc consequitur sollerti corde corde Prometheus,
او از پرومته عاقل دل پیروی می کند،
295
extenuata gerens ueteris uestigia poenae،
دارای زخمهای محو مجازات باستانی
296
quam quondam silici limited membra catena
که در حالی که اعضایش با زنجیر به صخره بسته میشد،
297
persoluit pendens e uerticibus praeruptis.
او پرداخت، آویزان از قله های پرتگاه.
298
inde pater diuum sancta cum coniuge natisque
سپس پدر خدایان با همسر الهی و پسرانش آمد،
299
aduenit caelo, te سولوم، فیبی، ریلکونز
ترک تو را، فیبوس، تنهادر بهشت،
300
unigenamque simul cultricem montibus Idri:
و با تو خواهر خودت که در ارتفاعات ادروس ساکن است.
301
Pelea nam tecum parter soror aspernata est،
و نه حاضر به حضور در مشعل عروسی تتیس هستم.
303
qui postquam niueis flexerunt sedibus artus
بنابراین وقتی دست و پاهای خود را روی کاناپه های سفید تکیه داده بودند،
304
بزرگ multiplici constructae sunt dape mensae،
میزها پر از تزئینات متنوع بودند:
305
cum interea infirmo quatientes corpora motu
در عین حال، در حال تکان دادن آنها اجسام با حرکت فلج شده،
306
ueridicos Parcae coeperunt edere cantus.
پارکی شروع به سر دادن شعارهای آرامش بخش کرد.
307
شکل لرزان او uestis منحصر به فرد را کامل می کند
سفید لباسی که اندام های پیر آنها را می پوشاند
308
candida purpurea talos incinxerat ora,
قوزک پای خود را با زرشکی پوشاندندمرز؛
309
در roseae niueo residebant uertice uittae،
روی سرهای برفی آنها نوارهای گلگونی گذاشته شده بود،
310
aeternumque manus carpebant rite laborem.
در حالی که دستانشان وظیفه ابدی را به درستی انجام دادند.
311
laeua colum molli lana retinebat amictum،
باند چپ لباس را با پشم نرم پوشانده بود. پس دست راست نخ ها را به آرامی بیرون می کشد با
313
formabat digitis، tum prono در گشتاورهای پلیسی
انگشتان آنها را شکل داد، سپس با شست رو به پایین
314
libratum tereti uersabat turbine fusum،
دوک را با حلقههای گرد چرخانده است.
315
atque ita decerpens aequabat semper opus dens،
و بنابراین با دندان های خود هنوز نخ ها را می چینند و کار را یکنواخت می کنند.
316
laneaque aridulis haerebant morsa labellis،
گزیده انتهای پشم به لب های خشکشان چسبیده بود،
317
quae prius in leui fuerant exstantia filo:
که قبلاً از نخ صاف متمایز بود:
318
ante pedes autemوقاحت او گفته می شود که سزار متذکر شده است که او را تأیید می کند و سپس از آثار او نقل می کند. خواه این داستان حقیقت داشته باشد یا نه، واضح است که کاتولوس در زمان خودش محبوبیت داشته است. بیشتر به این نکته، مضامین عشق پرشور، اندوه، رها شدن، و بازگویی او از مضامین کلاسیک جهانی است که می تواند در بسیاری از دوران های تاریخ به کار رود. ارجاعات صریح
Flowery. هر چند شعر او پیچیده و لطیف باشد، حتی از این پایان تاریخ هم درک لمپن های سوزنی تیز نهفته در شعرهای بیش از حد دمیده دشوار نیست. برای مثال، تسئوس در این شعر نه به عنوان یک قهرمان بازگشته، بلکه به عنوان یک احمق جوان به تصویر کشیده شده است که زندگی دختری را ویران کرد و سپس آنقدر بی احتیاطی کرد که بادبان های کشتی خود را عوض کرد و در نتیجه باعث مرگ پدرش شد. بنابراین "پیروزی" او به یک راهپیمایی تشییع جنازه تبدیل می شود و عروسی او دلیل اصلی سقوط تروا است.candentis mollia lanae
و در پای آنها پشم های نرمی از پشم سفید درخشان
319
uellera uirgati custodibant calatisci.
در سبدهای اویر ایمن نگهداری می شدند.
320
haec tum clarisona pellentes uellera uoce
آنها سپس، در حالی که پشم را می زدند، با صدای واضح آواز خواندند،
321
talia diuino fuderunt carmine fata،
و بدین ترتیب مقدرات را در نغمات الهی سرازیر کرد.
322
carmine, perfidiae quod post nulla arguet aetas.
این شعار هیچ مدت زمانی نادرست است.
323
decus eximium magnis uirtutibus augens،
«ای که تاج بلندی را با اعمال بزرگ فضیلت میزنی،
324
Emathiae tutamen opis، carissime nato،
سد قدرت Emathian، معروف به پسرت،
325
accipe، quod laeta tibi pandunt luce sorores،
دریافت اوراکل راستگو که در این روز مبارک
326
ueridicum oraclum: sed uos، quae fata sequuntur،
خواهران به تو وحي مي كنند; اما اجرا کنید، طراحی
327
currite ducentes subtegmina، currite، fusi.
نخ های تار که سرنوشت ها از آن پیروی می کنند، شمادوک، بدو
" به زودی هسپروس نزد تو خواهد آمد، هسپروس، که هدایای دلخواه را برای متاهلین می آورد،
329
Hesperus, adueniet fausto cum sidere coniunx,
به زودی همسرت با ستاره شاد خواهد آمد،
330
quae tibi flexanimo mentem perfundat amore،
برای ریختن عشقی که روح خود را فرو می نشاند،
331
languidulosque paret tecum coniungere somnos،
و با خوابهای کسالت بار همراه شوید،
332
leuia substernens robusto bracchia collo.
بازوهای صافش را زیر گردن قوی تو گذاشت.
333
currite ducentes subtegmina، currite، fusi.
بدوید، نخها را بکشید، دوکها، بدوید.
334
nulla domus tales umquam contexit amores,
” هیچ خانهای هرگز چنین عشقهایی را در خود نداشته است.
335
nullus amor tali coniunxit foedere amantes،
هیچ عشقی هرگز در چنین پیوندی به عاشقان نپیوست.
به عنوان پیوند تتیس با پلکوس، پلئوس با تتیس.
337
currite ducentes subtegmina, currite,fusi
بدوید، نخها را بکشید، دوکها، بدوید.
338
nascetur uobis expers terroris آشیل،
" پسری برای شما به دنیا خواهد آمد که ترس را نمی شناسد، آشیل،
339
hostibus haud tergo، sed forti pectore notus،
برای دشمنانش نه از پشت شناخته شده است. اما به سینه تنومندش.
از ردپاهای ناوگان شعله ای عقبی در حال پرواز پیشی خواهد گرفت.
342
currite ducentes subtegmina، currite، fusi.
بدوید، نخها را بکشید، دوکها، بدوید.
343
non illi quisquam bello se conferet heroos،
«در جنگ هیچ قهرمانی با خودش برابری نمی کند،
344
cum Phrygii Teucro manabunt sanguine
وقتی نهرهای فریژی با خون توکری جریان می یابد،
345
Troicaque obsidens longinquo moenia bello،
و سومین وارث Pelops باید زباله بگذارد
346
periuri Pelopis uastabit tertius heres.
دیوارهای تروجان، بامحاصره کننده جنگ خسته کننده
347
currite ducentes subtegmina، currite، fusi.
بدوید، نخهای تار را بکشید، دوکها، بدوید.
348
illius egregias uirtutes claraque facta
«دستاوردهای فوقالعاده قهرمان و کارهای مشهور
349
saepe fatebuntur gnatorum in funere matres،
اغلب مادران در دفن پسران خود مالک می شوند،
350
محلول کانو تزریقی، ریزش موی ژولیده از سر خاردار،
351
putridaque infirmis uariabunt pectora palmis.
و سینههای پژمردهشان را با دستهای ضعیف خدشه دار کردن.
352
currite ducentes subtegmina، currite، fusi.
بدوید، نخها را بکشید، دوکها، بدوید.
353
namque uelut densas praecerpens messor aristas
"زیرا مانند کشاورز که خوشه های ضخیم ذرت می کند
354
sole sub ardenti flauentia demetit arua،
زیر آفتاب سوزان مزارع زرد را می کند،
355
Troiugenum infesto prosternet corpora ferro.
بنابراین او اجساد پسران را با فولاد فومن دراز خواهد کشیدتروی.
356
currite ducentes subtegmina، currite، fusi.
بدوید، رشته ها را بکشید، دوک ها، بدوید.
357
testis erit magnis uirtutibus unda Scamandri،
«موج اسکماندر شاهد اعمال بزرگ شجاعت او خواهد بود
358
quae passim rapido diffunditur Hellesponto،
که در جریان هلسپونت به خارج از کشور میریزد،
359
cuius iter caesis angustans corporum aceruis
که او باید کانال آن خفه شدن با انبوهی از اجساد کشته شده،
360
alta tepefaciet permixta flumina caede.
و نهرهای عمیق را با خون آمیخته گرم کن.
361
currite ducentes subtegmina، currite، fusi.
بدوید، نخها را بکشید، دوکها، بدوید.
362
denique testis erit morti quoque reddita praeda،
«سرانجام، جایزه ای که در مرگ به او تعلق می گیرد، شاهد نیز خواهد بود،
363
cum teres excelso coaceruatum aggere bustum
زمانی که باروی گرد با تپه بلند پر شد
364
excipiet niueos perculsae uirginis artus.
دست و پاهای برفی ذبح شده را دریافت خواهد کرددوشیزه.
365
currite ducentes subtegmina، currite، fusi.
بدوید، نخهای تار را بکشید، دوکها را بکشید.
366
nam simul ac fessis dederit fors copiam Achiuis
"زیرا به زودی که فورچون به خسته اکبائیان قدرت خواهد داد
367
urbis Dardaniae Neptunia soluere uincla،
برای از بین بردن دایره ساخته شده توسط نپتون شهر دردانی،
368
alta Polyxenia madefient caede sepulcra;
قبر بلند با خون پولیکسنا خیس می شود،
369
quae، uelut ancipiti succumbens uictima ferro،
که دوست دارند قربانی زیر فولاد دو لبه بیفتد،
370
proiciet truncum summisso poplite corpus.
زانویش را خم کند و تنه بی سرش را خم کند.
371
currite ducentes subtegmina، currite، fusi.
بدوید، نخها را بکشید، دوکها، بدوید.
372
quare agite optatos animi coniungite amores.
«پس بیایید، عشق هایی را که روح شما آرزو می کند متحد کنید:
373
accipiat coniunx felici foedere diuam،
اجازه دهید شوهر در پیوندهای شاد الهه را دریافت کند،
374
dedatur cupido iamدودوم نوپتا ماریتو
بگذار عروس را رها کند - نه حالا! - به همسر مشتاقش.
375
currite ducentes subtegmina، currite، fusi.
بدوید، نخها را بکشید، دوکها، بدوید.
376
non illam nutrix orienti luce reuisens
«وقتی پرستارش دوباره با نور صبح او را ملاقات می کند،
377
hesterno collum poterit circumdare filo،
او نمی تواند با ریبند دیروز گردن خود را دور بزند.
378
currite ducentes subtegmina، currite، fusi.
[بدوید، نخ های تار را بکشید، دوک ها، بدوید.]
379
anxia nec mater discordis maesta puellae
و نه مادر مضطرب او، غمگین از تنهایی یک عروس نامهربان،
380
secubitu caros mittet sperare nepotes.
از نوادگان عزیز دست بردارید.
381
currite ducentes subtegmina، currite، fusi.
دیدن، تارهای تار را بکشید، دوک ها، بدوید."
382
talia praefantes quondam felicia Pelei
چنین گونههای پیشگویی، پیشبینی شادی برای پلئوس،
383
carmina diuino cecinerunt pectore Parcae.
سرنوشت را ازسینه نبوی در روزهای گذشته
384
praesentes namque ante domos inuisere castas
برای در حضور بدن قدیم، قبل از اینکه دین تحقیر شود،
385
heroum, et sese mortali ostendere coetu،
بهشتیان عادت داشتند به خانه های پرهیزکار قهرمانان سر بزنند،
386
caelicolae nondum spreta pietate solebant.
و خود را به شرکت فانی نشان دهند.
387
saepe pater diuum templo in fulgente reuisens،
غالباً پدر خدایان بار دیگر در معبد درخشان خود فرود آمد،
388
annua cum fetis uenissen sacra diebus،
زمانی که اعیاد سالانه در روزهای مقدس او فرا میرسید،
389
conspexit terra centum procumbere tauros.
صد گاو نر را دیدم که به زمین افتادند.
390
saepe uagus Liber Parnasi uertice summo
اغلب چرخیدن آزاد در بالاترین ارتفاع پارناسوس
391
Thyiadas effusis euantis crinibus egit،
تیادها را با فریاد "Evoe!" با موهای پرنده،
392
cum Delphi tota certatim ex urbe ruentes
زمانی که دلفی ها، مشتاقانه از همه مسابقه می دهندشهر،
393
acciperent laeti diuum fumantibus aris.
خدا را با خوشحالی با قربانگاه های دود می پذیرفت.
394
saepe in letifero belli certamine Mauors
اغلب در نزاع مرگبار جنگ Mavors
395
aut rapidi Tritonis era aut Amarunsia uirgo
یا بانوی تریتون سریع یا باکره رامنوسی
396
armatas hominum est praesens hortata cateruas.
با حضور آنها شجاعت گروههای مسلح مردان را برانگیخت.
397
sed postquam tellus scelere est imbuta nefando
اما زمانی که زمین با جنایت وحشتناک رنگ آمیزی شد،
398
iustitiamque omnes cupida de mente fugarunt،
و همه مردم عدالت را از جان طمع خود بیرون کردند، a
399
perfudere manus fraterno sanguine fratres،
دومین برادران دستان خود را با خون برادران پاشیدند،
400
destitit extinctos gnatus lugere parentes،
پسر برای مرگ پدر و مادرش سوگواری کرد،
401
optauit genitor primaeui funera nati،
پدر آرزوی مرگ پسر کوچکش را داشت،
402
liber ut innuptae poteretur floreوسعت تخیل برای انتخاب ژولیوس سزار جوان، که زمانی عزیز توده ها بود، به عنوان یک تسئوس "مدرن". او بیش از یک بار از شورای رم سرپیچی کرد و به طور مداوم مرزهای جمهوری را به عقب براند تا اینکه تحت فشار خود شروع به فروپاشی کرد. خانواده شخصی او نیز بدون لکه نبود. ژولیوس ابتدا بیوه شد، سپس طلاق گرفت و سرانجام برای بار سوم ازدواج کرد. علاوه بر این، او اغلب با سنای روم و اعضای ارشد شورا درگیر بود تا جایی که سرانجام جنگ داخلی روم را آغاز کرد که گاهی اوقات جنگ داخلی سزار نامیده می شود.
کارمن 64 |
خط | متن لاتین | ترجمه انگلیسی | |
---|---|---|---|
1 | PELIACO quondam prognatae uertice pinus | درختان کاج قدیمی، متولد بالای پلیون، | |
2 | dicuntur liquidas Neptuni nasse per undas | گفته می شود که در آبهای شفاف نپتون شنا کرده است | |
3 | Phasidos ad fluctus et fine Aeetaeos، | به امواج فازیس و قلمروهای Aeetes، | |
4 | cum lecti iuuenes، Argiuae robora pubis، | وقتی جوانان برگزیده، گل قوت آرگی، | |
5 | auratam optantes Colchis auertere pellem | میلبرای دور کردن پشم طلایی از کولشی ها، | |
6 | ausi sunt uada salsa cita decurrere puppi، | جرأت کرد با کشتی تندرو بر فراز دریاهای شور حرکت کند، | |
7 | caerula uerrentes abiegnis aequora palmis. | جارو کردن اکسس آبی با تیغه های چوب صنوبر. | |
8 | diua quibus retinens in summis urbibus arces | برای او الهه ای که قلعه های بالای شهرها را نگه می دارد | |
9 | ipsa leui fecit uolitantem flamine currum، | با دستان خود ماشینی را که با نسیم ملایم در حال حرکت بود، ساخت، | |
10 | pinea coniungens inflexae texta carinae. همچنین ببینید: اساطیر یونانی: میوز در ادیسه چیست؟ | و ساختار پینی کیل خمیده را محکم کرد. | |
11 | illa rudem cursu prima imbuit Amphitriten; | آن کشتی برای اولین بار با سفر آمفیتریت که قبلاً آزمایش نشده بود به فروش رسید. | |
12 | quae simul ac rostro uentosum proscidit aequor | بنابراین وقتی با منقار خود پهنه بادی را شخم زد، | |
13 | tortaque remigio spumis incanuit unda، | و موجی که توسط پاروها برمیخیزد با تکههای کف سفید شد، | |
14 | emersere freti candenti e gurgite uultus | از کف کف نگاه کرد موج ازsea | |
15 | aequoreae monstrum Nereides admirantes. | نریدهای عمیق در شگفتی از چیز عجیب و غریب. | |
16 | illa، atque alia، uiderunt luce marinas | در آن روز، اگر در روز دیگری، فانی ها | |
17 | mortales oculis nudato corpore Nymphas را دیدند | با چشمانشان پوره های دریا ایستاده اند | |
18 | nutricum tenus exstantes e gurgite cano. | از جزر و مد، با بدنهای برهنه تا پاها. | |
19 | tum Thetidis Peleus incensus fertur amore, | سپس گفته می شود که پلئوس با عشق به تتیس آتش گرفته است، | |
20 | tum Thetis humanos non despexit hymenaeos , | سپس تتیس همسران فانی را تحقیر نکرد، | |
21 | tum Thetidi pater ipse iugandum Pelea sensit. | پس خود پدر می دانست که پلئوس باید به تتیس ملحق شود. | |
22 | nimis optato saeclorum tempore nati | O ye ، در شادترین دوران اعصار متولد شده، | |
23 | قهرمانان، سلام، جنس دئوم! o bona matrum | سلام، قهرمانان، برخاسته از خدایان! درود بر فرزندان مهربان مادرتان، درود بر شما .درود بر مادرانتان ego saepe، meo uos carmine compellabo. | اغلب در آهنگ من، شما را مورد خطاب قرار می دهم. |
25 | teque adeo eximie taedis felicibus aucte, | و مخصوصاً تو، که مشعلهای ازدواج با اقبال فراوان، | |
26 | Thessaliae columen Peleu, cui Iuppiter ipse، | تبسالی، پلئوس، که خود مشتری به اوست، | |
27 | ipse suos diuum genitor concessit amores; | پادشاه خدایان خودش عشق خود را عطا کرد> tene Thetis tenuit pulcerrima Nereine؟ | تو زیباترین بند تتیس را زدی، دختر نریوس؟ |
29 | tene suam Tethys concessit ducere neptem, | آیا تتیس به تو اعطا کرد که با نوه اش ازدواج کند، | |
30 | Oceanusque, mari totum qui amplectitur orbem؟ | و اقیانوسوس، چه کسی در سراسر جهان با دریا می چرخد؟ | |
31 | >
اکنون که آن روز آرزو شده در زمان برآورده شد
32
aduenere, domum conuentu tota regularat
برای آنها آمده بود، تمام تسالی در مجمع کامل جمعیتخانه،
33
Thessalia، oppletur laetanti regia coetu:
کاخ مملو از گروهی شاد است.
34
dona ferunt prae se, declarant gaudia uultu.
هدایایی در دست می آورند، شادی را در نگاهشان به نمایش می گذارند.
35
deseritur Cieros, linquunt Pthiotica Tempe
Cieros متروک است؛ آنها Phthiotic Tempe را ترک می کنند
36
Crannonisque domos ac moenia Larisaea،
و خانه های کرانون و دیوارهای لاریسا.
37
Pharsalum coeunt، Pharsalia tecta oftenant.
در فرسالوس ملاقات می کنند و به خانه های فرسالوس سرازیر می شوند.
38
rura colit nemo، mollescunt colla iuuencis،
هیچ کس در حال حاضر زمین ها را کشت نمی کند. گردن فرمان ها نرم می شوند.
39
non humilis curuis purgatur uinea rastris،
دیگر زمین تاکستان با چنگک های خمیده پاک نمی شود.
40
non glebam prono conuellit uomere taurus،
دیگر قلاب هرس ها سایه درخت را کم نمی کند.
41
non falx attenuat frondatorum arboris umbram،
دیگر گاو خاک را با رو به پایین پاره نمی کند