Choragos in Antigone: آیا صدای عقل می تواند کرئون را نجات دهد؟

John Campbell 04-08-2023
John Campbell

چوراگوس در آنتیگون نماینده مشاوران کرئون است. ظاهراً آنجا بودند تا شاه را راهنمایی کنند و نگرانی مردم را به گوش مردم برسانند. در واقع، خلق و خوی او اصلاً مانع از تأثیرگذاری آنها می شد. مشاوران باید برحسب حقوق، احترامی را از جانب شاه داشته باشند که تیرسیاس، پیامبر کور. آنها از بزرگان و شهروندان برجسته شهر تشکیل شده اند.

همچنین ببینید: پولیدکتس: پادشاهی که سر مدوسا را ​​خواست

احترام آنها به کرئون و عدم تمایل آنها به رویارویی با او در مورد سرسختی و قضاوت ضعیف او در رفتارش با پولینیس و آنتیگون، این تصور را تقویت می کند که پادشاه دارای خلق و خوی خطرناکی فرار است. در حالی که آنها ممکن است کرئون را از حماقت خود نجات دهند، امتناع آنها از ایستادن آشکار در برابر اقتدار او، درک اشتباهاتش را به تاخیر می اندازد و در نهایت او را محکوم به تحمل عدالت ظالمانه سرنوشت می کند.

نقش کوراگوس در آنتیگون چیست؟

بزرگان و مشاوران به عنوان راوی عمل می کنند و پس زمینه ای برای رفتار کرئون فراهم می کنند، و در برخی موارد صحنه ها، اطلاعاتی را در مورد رویدادهایی که خارج از صحنه اتفاق می افتد به مخاطب ارائه می دهد. بنابراین، اگر مسیر سرنوشت کرئون را تغییر ندهیم، نقش Choragos در Antigone چیست ؟ آنها روایت قابل اعتمادی را در نمایشنامه ای ارائه می دهند که در آن می توان درک هر یک از شخصیت ها را معتبر دانست، هرچند دیدگاه های متضادی ارائه می دهد.

آنتیگونه همانطور که سعی می کند به مأموریت خود کاملاً اعتقاد داردآخرین مراسم خاکسپاری را برای برادر عزیزش انجام دهد. کرئون به همان اندازه معتقد است که با امتناع از احترام به یک خائن از تبس دفاع می کند. هر دو طرف دارای نکات معتبر و درستی هستند که توسط خود خدایان پشتیبانی می شود. Choragos هم به اشتیاق آنتیگون برای احترام به خانواده‌اش و هم به مقام کرئون به عنوان پادشاه احترام می‌گذارد و به عنوان تعادل بین این دو افراط عمل می‌کند، به خط داستانی عمق می‌بخشد و سایه‌هایی از خاکستری را به نمایشی سیاه و سفید ارائه می‌دهد.

اولین ظهور گروه کر

کر در آنتیگون برای اولین بار پس از صحنه آغازین ظاهر می شود. آنتیگونه و ایسمنه، خواهر آنتیگون، نمایشنامه را با طرح دفن پولینیس آغاز کردند. آنتیگونه در ماموریت خطرناک خود قرار می گیرد و ایسمنه از امنیت و جان خواهرش می ترسد زیرا او با کرئون پادشاه سرپیچی می کند. در حالی که پادشاه شکست پولینیس خائن را جشن می گیرد، خواهرزاده هایش بر خلاف میل و فرمان او برای احترام به برادر مرده خود توطئه می کنند. اولین مورد از قصیده های کرال در آنتیگون جشنی برای ستایش اتئوکلس پیروز است. مرثیه مختصری برای برادران وجود دارد:

زیرا هفت کاپیتان در هفت دروازه، در برابر هفت، ادای خراج خود را به زئوس واگذار کردند که نبرد را برگرداند. به جز آن دو سرنوشت ظالم که از یک پدر و یک مادر به دنیا آمده اند، دو نیزه فاتح خود را در برابر یکدیگر قرار داده و در یک مشترک شریک هستند.مرگ.

سپس گروه کر به فراخوانی برای جشن پیروزی تبه می‌پردازد و از خدای جشن و فسق، باکوس، دعوت می‌کند. درگیری پایان یافته است، برادران متخاصم مرده اند. اکنون که وارثان مرد ادیپ مرده اند، وقت آن است که مردگان را دفن کنیم و پیروزی را جشن بگیریم و رهبری جدید کرئون، عمو و پادشاه قانونی را تصدیق کنیم.

اما از زمان پیروزی نام با شکوه نزد ما آمده است، با شادی پاسخگوی شادی تبه که ارابه‌هایش بسیار است، بیایید پس از جنگ‌های متأخر از فراموشی لذت ببریم و با رقص و آواز شبانه از تمام معابد خدایان دیدن کنیم. و باکوس رهبر ما باشد که رقصش سرزمین تبه را می لرزاند.

هیچ فکری به انتقام در گروه کر وجود ندارد. فقط خود کرئون است که به نظر می رسد از پولینیس آنقدر متنفر است که حاضر است افتخار مقامش را حتی در هنگام مرگ از او سلب کند. افکار جشن توسط خود کرئون قطع می شود. او وارد می شود، در حالی که خواستار جلسه ای از بزرگان و رهبران شهر برای اعلام خبر شده بود.

او اظهار می دارد که

" اتئوکلس، که در جنگ برای شهر ما کشته شده است، با تمام شهرت اسلحه، دفن خواهد شد، و تاج گذاری خواهد شد با هر مراسمی که از نجیب ترین مرده ها پیروی می کند. استراحت آنها اما برای برادرش، پولینیس، که از تبعید بازگشت و در پی آن بود که شهر پدرانش و زیارتگاه های پدرانش را به آتش بکشد.خدایان - در پی چشیدن خون خویشاوندی و هدایت باقی مانده به بردگی بودند - با دست زدن به این مرد، به مردم ما اعلام شده است که هیچ کس او را با قبر یا زاری نخواهد کرد، بلکه او را دفن نشده، جسدی برای پرندگان و سگ برای خوردن، منظره هولناک شرم آور

روح معامله من چنین است. و هرگز، با عمل من، شریران به احترام در برابر عادل نخواهند ایستاد. اما هر که به تبس حسن نیت داشته باشد، در زندگی و مرگش از من قدردانی خواهد شد .

شاه کرئون و کوراگوس

یک نکته کوچک از عدالت وجود دارد که کرئون در تلاش برای کسب قدرت از آن چشم پوشی می کند. Eteocles و Polynices به طور متناوب حاکم تبس بودند. وقتی سال فرمانروایی اتئوکلس به پایان رسید، او از دادن تاج به پولینیس امتناع کرد، این خودداری کرد که برادر مخلوع را به جمع آوری ارتش و آمدن به تبس سوق داد.

رفتار متفاوت کرئون با این دو برادر نشان دهنده طرفداری آشکار است. اگرچه در ادیپ، او ادعا کرد که نمی‌خواهد حکومت کند، کرئون با صدور فرمانی که حکمرانی اتئوکلس را تأیید می‌کند، شروع به حکومت می‌کند و پولینیس را به خاطر تلاش برای ایستادگی در برابر برادرش شرمنده می‌کند. این یک هشدار واضح برای هر کسی است که جایگاه کرئون را به عنوان پادشاه به چالش بکشد. قصیده‌های آنتیگون پاسخ بزرگان و رهبران شهر را آشکار می‌کند، و ورقه‌ای برای رفتار کرئون فراهم می‌کند و نشان می‌دهد که مردم تبس چگونه حکومت او را درک می‌کنند.

کرئون دستور را روشن کرده است، و اکنون از Choragos و گروه کر می‌خواهد تا در حکومت او با او بایستند. بزرگان پاسخ می دهند که از حق او به عنوان پادشاه برای صدور هر حکمی که او معتقد است برای خیر تبس ضروری است، حمایت خواهند کرد. واضح است که آنها خواهان صلح هستند و حاضرند حتی یک حاکم غیرمنطقی را برای حفظ صلح و جلوگیری از خونریزی بیشتر آرام کنند.

آنها روی شورش آنتیگونه حساب نکردند. تنها پس از فاش شدن عمل او توسط نگهبان است که رهبر جرأت می کند در برابر قضاوت خشن کرئون صحبت کند و بگوید

« ای پادشاه، افکار من مدت هاست زمزمه می کند، آیا این عمل، شاید، می تواند باشد. کار خدایان؟

کرئون پاسخ می دهد که خدایان به شریر احترام نمی گذارند و تهدید می کند که اگر جرات کنند بر خلاف تصمیم او صحبت کنند، خشم او را متحمل خواهند شد. گروه کر با آنچه معمولاً به عنوان قصیده برای انسان شناخته می شود، پاسخ می دهد، سخنرانی که از مبارزه انسان برای غلبه بر طبیعت صحبت می کند، شاید هشداری به کرئون در مورد غرور او و موضعی که با سرپیچی از قوانین خدایان اتخاذ می کند.

معمای کوراگوس: آیا آنها پادشاه را آرام می کنند یا علیه خدایان می روند؟

نقش چوراگوس در آنتیگونه این است که نقشی را ایفا کند. هشداری به کرئون در برابر غرور احمقانه اش. آنها خط باریکی را طی می کنند، هم می خواهند به خواسته های پادشاه احترام بگذارند و هم نمی توانند برخلاف قانون طبیعی

commons.wikimedia.org

خدایان حرکت کنند. وقتی آنتیگونه استنگهبانان برای مواجهه با کرئون به خاطر جنایتش زندانی می شوند و از "حماقت" او ابراز ناراحتی می کنند. حتی در آن زمان، آنها علیه کرئون که حکم خود را علیه او اجرا می کند، صحبت نمی کنند، هر چند ضعیف می کوشند از او دفاع کنند:

" خدمتکار خود را فرزندی پرشور از پدر و مادری پرشور نشان می دهد، و نمی داند چگونه باید این کار را انجام دهد. قبل از مشکلات خم شوید .

این اظهارات Choragos بیشتر از یک بیانیه ساده در مورد شخصیت آنتیگونه رمزآلود است. این یادآوری برای کرئون است که پدرش پادشاه سابق تبس و یک قهرمان برای مردم بود. اگرچه حکومت ادیپ با تراژدی و وحشت به پایان رسید، او شهر را از نفرین ابوالهول نجات داد و یاد او هنوز در بین مردم گرامی داشته می شود. مرگ آنتیگونه احتمالاً به عنوان عمل یک پادشاه ظالم و تکانشی تلقی می شود و کرئون اگر بر اجرای فرمان از قبل خشن خود پافشاری کند، به عدالت عمل می کند.

همانطور که ایسمنه بیرون آورده می شود، گروه کر از او به عنوان یک "خواهر دوست داشتنی" یاد می کند و تقویت می کند که اینها زنانی هستند که دلیلی برای ابراز وفاداری در اعمال خود دارند. تا زمانی که کرئون که با آنتیگون و ایسمنه بحث می کند، اصرار به اعدام می کند که آنها از اعمال او سؤال می کنند و می پرسند که آیا قصد دارد پسرش را از عروسش محروم کند یا خیر.

همچنین ببینید: کاتارسیس در آنتیگون: چگونه احساسات ادبیات را شکل دادند

کرئون دو برابر می شود و اصرار می کند که او این کار را نخواهد کرد. پسرش با زنی ازدواج کند که در مقابل دستورات او بایستد. گروه کر از کسانی که در مقابل آن بایستند ابراز تاسف می کندخدایان، از نفرین نسلی صحبت می کنند که از لایوس به پایین منتقل شده است:

قدرت تو، ای زئوس، چه تجاوز انسانی می تواند محدود کند؟ آن قدرتی که نه خواب، نه ماه های طاقت فرسا و نه ماه های خستگی ناپذیر خدایان نمی توانند بر آن مسلط شوند. اما تو، فرمانروایی که زمان برایش پیری نمی آورد، در شکوه خیره کننده المپ ساکن هستی.

سقوط کرئون مسئولیت خودش بود

در این مرحله، گروه کر به وضوح در تغییر مسیر عمل یا سرنوشت کرئون درمانده است. آنها صرفاً راوی هستند و در حال مشاهده وقایع هستند. امتناع کرئون از گوش دادن به عقل، او را محکوم به رنج و عذاب در زیر خشم خدایان می کند. همانطور که آنتیگونه به هلاکت می رسد، آنها از سرنوشت او ابراز تاسف می کنند، اما خلق و خوی و حماقت او را نیز سرزنش می کنند.

اقدام محترمانه مدعی ستایش خاصی برای احترام است، اما توهین به قدرت توسط کسی که نمی تواند مورد تحسین قرار گیرد. در نگهداری او قدرت دارد. خوی خودخواهانه تو را تباه کرده است.

تا زمانی که مشاجره تیرسیاس با کرئون سرانجام از شنیدن دلیل سرسختانه امتناع می‌کند که به شدت صحبت می‌کنند و از او می‌خواهند که فوراً برود و آنتیگونه را از مقبره آزاد کند. زمانی که کرئون به توصیه خوب آنها عمل کند، دیگر دیر شده است. آنتیگونه مرده است و هامون، تنها پسرش، روی شمشیر خودش می افتد. در پایان، گروه کر در نجات کرئون از غرور خود بی تاثیر است.

John Campbell

جان کمپبل یک نویسنده و علاقه مندان به ادبیات ماهر است که به خاطر قدردانی عمیق و دانش گسترده اش از ادبیات کلاسیک معروف است. جان با اشتیاق به کلام مکتوب و شیفتگی خاصی به آثار یونان و روم باستان، سالها را به مطالعه و کاوش در تراژدی کلاسیک، شعر غزل، کمدی جدید، طنز، و شعر حماسی اختصاص داده است.با فارغ التحصیلی ممتاز در رشته ادبیات انگلیسی از یک دانشگاه معتبر، پیشینه دانشگاهی جان او را برای تحلیل انتقادی و تفسیر این خلاقیت های ادبی جاودانه فراهم می کند. توانایی او در کنکاش در ظرایف شعرهای ارسطو، عبارات غنایی سافو، شوخ طبعی آریستوفان، تفکرات طنز آمیز یوونال، و روایت های گسترده هومر و ویرژیل واقعا استثنایی است.وبلاگ جان به عنوان یک پلت فرم مهم برای او عمل می کند تا بینش ها، مشاهدات و تفسیرهای خود را از این شاهکارهای کلاسیک به اشتراک بگذارد. او از طریق تجزیه و تحلیل دقیق خود از مضامین، شخصیت ها، نمادها و زمینه تاریخی، آثار غول های ادبی باستانی را زنده می کند و آنها را برای خوانندگان با هر زمینه و علاقه قابل دسترس می کند.سبک نوشتاری جذاب او هم ذهن و هم قلب خوانندگانش را درگیر می کند و آنها را به دنیای جادویی ادبیات کلاسیک می کشاند. با هر پست وبلاگ، جان به طرز ماهرانه ای درک علمی خود را با یک نکته عمیق به هم می پیونددارتباط شخصی با این متون، آنها را قابل ربط و مرتبط با دنیای معاصر می کند.جان که به عنوان یک مرجع در زمینه خود شناخته می شود، مقالات و مقالاتی را با چندین مجله و نشریه ادبی معتبر ارائه کرده است. تخصص او در ادبیات کلاسیک نیز او را به سخنران مورد علاقه در کنفرانس های دانشگاهی و رویدادهای ادبی مختلف تبدیل کرده است.جان کمپبل از طریق نثر شیوا و شور و شوق پرشور خود مصمم است زیبایی جاودانه و اهمیت عمیق ادبیات کلاسیک را احیا کند و جشن بگیرد. چه شما یک محقق متعهد باشید یا صرفاً یک خواننده کنجکاو باشید که به دنبال کشف دنیای ادیپ، اشعار عاشقانه سافو، نمایشنامه های شوخ طبع مناندر یا داستان های قهرمانانه آشیل هستید، وبلاگ جان وعده می دهد که منبع ارزشمندی باشد که آموزش، الهام بخشیدن و شعله ور شدن خواهد داشت. عشق مادام العمر به کلاسیک ها