شخصیت های زن در ادیسه - یاوران و موانع

John Campbell 17-04-2024
John Campbell

شخصیت‌های زن در ادیسه چه نقش‌هایی را بازی می‌کنند؟

commons.wikimedia.org

آنها یا یاور یا مانع هستند . زنان در اودیسه بینشی از نقش زنان به طور کلی در یونان باستان در زمان نگارش حماسه ارائه می دهند. جامعه آن روز مردسالار بود . زنان ضعیف و در عین حال حیله گر در نظر گرفته می شدند. مردان قوی، شجاع، شجاع بودند.

اسطوره‌های یونانی که به پاندورا بازمی‌گردد، زنان را اغلب احمق و ضعیف نشان می‌داد، با کنجکاوی آنها به نفع خودشان بسیار قوی بود و آنها را رها کرد. نیازمند مردی است که آنها را هدایت و کنترل کند. در داستان ریشه اساطیر یونان، پاندورا زنی بود که جعبه ای حاوی تمام مصائب جهان به او داده شد . به او هشدار داده شد که آن را باز نکند، او قادر به مقاومت در برابر نگاه کردن نبود. با باز کردن جعبه، او تمام مصیبت‌هایی را که بشریت را تا به امروز گرفتار کرده است، رها کرد.

مانند حوای اساطیر مسیحی، پاندورا مسئول تمام چالش‌ها و مشکلاتی است که مردان جهان با آن روبرو هستند. زنان در ادیسه زیر سایه پاندورا و نارضایتی خدایان زندگی می کنند . آنها برای همیشه به رهبری مردان نیاز دارند تا از ویران کردن و ایجاد هرج و مرج در جهان جلوگیری کنند.

همچنین ببینید: مدیا – اوریپید – خلاصه نمایشنامه – مدیا اساطیر یونانی

زنان اغلب به عنوان پیاده استفاده می شدند، چه در امور انسانی و چه در امور خدایان . زنان را به عقد می‌بردند و می‌گرفتند، و هم به عنوان هدف میل و هم مورد تمسخر قرار می‌گرفتند. هلن، زیبایی بزرگ، دزدیده شد و باعث جنگ تروجان شد . او به خاطر تسلیم شدن در برابر اسیرکنندگانش مورد انتقاد قرار گرفت که به قیمت جان هزاران سرباز تمام شد. هیچ اشاره ای واقعی به آنچه که خود هلن ترجیح می داد از نظر جایی که دوست داشت اقامت کند یا با چه کسی می خواست ازدواج کند، نشده است. او فقط هدف میل و سرزنش است.

نمادسازی درباره زنان در ادیسه

زنان در ادیسه در یکی از دسته‌های انگشت شماری قرار می‌گیرند - آنها می‌توانند مستقل از رهبری و کنترل مرد باشند و بنابراین خطرناک هستند. یک زن می تواند منبع وسوسه و هدف میل جنسی باشد . یک زن می تواند یک همسر یا زن با فضیلت باشد، مورد دفاع و تحسین قرار گیرد. در نهایت، یک زن می تواند یک خانه، یک برده یا یک همسر باشد که به عنوان پیاده در هنگام مبارزه مردان بر سر قدرت و کنترل استفاده می شود.

بیشتر زنانی که برای کمک به اودیسه کار می کردند به عنوان دختر یا همسر به تصویر کشیده می شدند . این زنان به دنبال حمایت از ادیسه بودند و او را در سفر خود به جلو می بردند. آنها ایده xenia - مهمان نوازی را مثال زدند و ترویج کردند. این فضیلت یک ضرورت اخلاقی تلقی می شد. شهروندان با پذیرایی از مسافران و غریبه ها اغلب از خدایان غافل پذیرایی می کردند. ایده xenia ایده قدرتمندی است که در سراسر حماسه به تصویر کشیده شده است . سرنوشت بسیاری از کاراکترها بستگی به این دارد که چگونه اودیسه را زمانی که ناشناخته به سراغشان آمد، پذیرفتند.

زنانی که مانع ادیسه شده بودند به عنوان فقدان فضیلت، ضعیف اراده، اراده، یا سرسخت . آنها مستعد شهوت بودند و کنترل کمی داشتند. استفاده از حیله گری به ندرت به عنوان یک چیز خوب به تصویر کشیده می شود. یک استثنای قابل توجه پنه لوپه، همسر اودیسه است. در حالی که در انتظار بازگشت اوست، خواستگاران احتمالی را دور می زند و به آنها می گوید که وقتی ملیله کاری خود را تمام کرد، کت و شلوار آنها را در نظر خواهد گرفت. برای مدتی، او می تواند امتناع خود را با لغو تمام کارهایش در هر شب طولانی تر کند. وقتی حقه او مشخص شد، او مجبور می شود ملیله کاری را تمام کند . حتی در یک زن با فضیلت، استفاده از حیله گری و زیرکی مجازات است.

همچنین ببینید: سیکلوپ – اوریپید – یونان باستان – ادبیات کلاسیک

چندین بار، زنانی که در موقعیت خانه بودند، فرصتی برای کمک به اودیسه در سفر داشتند. آن زنان به عنوان فضیلت نشان داده شدند . فقدان جالبی در تأیید موقعیت آنها وجود دارد. برای مثال، برده ای که به ادیسه هنگام بازگشت به ایتاکا کمک می کند، این کار را تحت تهدید مرگ انجام می دهد.

زنان در یونان باستان

تصویر ادیسه از زنان به شدت مردسالارانه است، زیرا تقریباً در هر موردی زنان را به طرز ماهرانه‌ای کمتر و ضعیف‌تر از مردان نشان می‌دهد. حتی آتنا، الهه جنگجوی مغرور، که قهرمان مادران و زنان جوان است ، در معرض حملات خشم و قضاوت ضعیف است. زنان به خاطر چیزهایی که می توانستند به مردان قوس داستان ارائه دهند، ارزشمند بودند. حتی مردگانی که ادیسه با آنها صحبت می کند خود را با صحبت از آنها معرفی می کنندشوهران و فرزندان و استثمارهای پسرانشان. ارزش زنان به وضوح از طریق روابط آنها با مردان و ارزشی که به مردان ارائه می شود مشخص می شود.

در حالی که اطلاعات کمی از زندگی روزمره خوانندگان اصلی حماسه وجود دارد، این شعر بینشی از فرهنگ ارائه می دهد. یک سلسله مراتب دقیق طبقاتی و جنسیتی در همه سطوح وجود دارد . بیرون رفتن از این خطوط برای مردان یا زنان به شدت مورد انتقاد قرار می گرفت. هرکسی که حاضر نیست مطابق با نقش‌هایی باشد که جامعه و خطرات خدایان برای دستیابی به سرنوشت با آنها رفتار می‌کند.

زنان در حال مبارزه هستند

هنگامی که ادیسه در حال سفر است، او با برخی آشنا می‌شود. زنان مستقل سیرس، یک جادوگر، به وضوح مانعی برای سفرهای اوست و از او می خواهد که یک سال به عنوان معشوقش با او بماند قبل از اینکه او را آزاد کند تا به سفرش ادامه دهد. کالیپسو، یک پوره، او را به دام می اندازد و او را به مدت هفت سال به بردگی نگاه می دارد قبل از اینکه در نهایت با متقاعد شدن خدای هرمس با آزادی او موافقت کند. در هر دو مورد، زنان مستقل از نفوذ مرد هستند. در حالت هدایت‌نشده و کنترل‌نشده‌شان، آن‌ها به‌عنوان «جادوگر» و «پوره» به تصویر کشیده می‌شوند، موجوداتی که دارای قدرت غیرقابل انکاری هستند، اما از نظر شخصیتی یا خودکنترلی کمی دارند. خواسته آنها کاملاً خودخواهانه است. آنها هیچ توجهی به اودیسه یا مأموریت یا خدمه اش نشان نمی دهند. سیرس عجولانه خدمه خود را به خوک تبدیل می کند، در حالی که کالیپسو او را زندانی نگه می دارد و از ادامه کار او جلوگیری می کند.سفر.

شخصیت سیرس برای ادیسه نجیب و باهوش که او را با قدرت وحشیانه کتک نمی‌زند، از ضعف خود - شهوتش - علیه او استفاده می‌کند، فویل فراهم می‌کند. Calypso یک کنتراست ایجاد می کند. در حالی که ادیسه آرزوی خانه اش را دارد و احساس طبیعی را نسبت به همسرش ابراز می کند، او بی رحمانه سعی می کند او را فریب دهد تا با او بماند. حتی پیشنهاد جاودانگی او برای منصرف کردن او از تمایلش برای بازگشت به خانه‌اش کافی نیست.

از طریق چشم سوزنی

زنان در ادیسه کمیاب هستند. از 19 شخصیت اصلی ذکر شده در نمایشنامه، تنها هفت نفر زن هستند و یکی هیولای دریایی . از این تعداد، چهار نفر، الهه آتنا، اوریکلیا برده، و ناوسیکا و مادرش آرته، شاهزاده خانم و ملکه فایاکیان، به جای اینکه مانع سفر اودیسه شوند، به او کمک می کنند.

هر کدام در نقش مادر یا دختر انتخاب می شوند. آتنا یک مربی است، یک شخصیت مادر برای اودیسه، که از خدایان دیگر دفاع می کند و مداخله می کند، و اغلب به عنوان "مربی" خود اودیسه ظاهر می شود. Eurycleia، با وجود موقعیت خود به عنوان یک برده، پرستار اودیسه و بعدها پسر او بود. او همچنین در نقش مادری انتخاب شده است. Nausicaa و مادرش یک تیم مادر و دختر هستند که از فضیلت خود برای حمایت و کمک به شوهران و پدران خود استفاده می‌کنند و تضمین می‌کنند که رهبر مغرور Phaeacians قانون طبیعی Xenia را رعایت می‌کند. مسیر فضیلت، تحسین و احترام به یک زن دراودیسه واقعاً باریک بود.

جادوگران شرور و فاحشه های دیگر

commons.wikimedia.org

از شخصیت های ادیسه که زن هستند، فقط آتنا، سیرس و کالیپسو عوامل مستقلی هستند. به نظر می رسد آتنا زمانی که پرونده ادیسه را با دیگر خدایان مطرح می کند، به میل خود عمل می کند. حتی او، یک الهه قدرتمند، به اراده زئوس مقید است. سیرس به هیچ مردی در جزیره منزوی خود نیاز ندارد و با کسانی که نزدیک می شوند با نهایت تحقیر رفتار کند. او خدمه ادیسه را به خوک تبدیل می کند، که بازتاب نسبتاً مناسبی از نظر او در مورد مردان به طور کلی است . او به‌عنوان بی‌دقت، بی‌فکر و بی‌رحم به تصویر کشیده می‌شود تا اینکه اودیسه، با کمک هرمس، او را پیشی می‌گیرد. او را تهدید می کند و قول می دهد که به او آسیب نرساند.

تحت تأثیر مهارت اودیسه در طفره رفتن از نیرنگش، سیرس سپس از تنفر از مردان روی می آورد تا اودیسه را به مدت یک سال به عنوان معشوق خود انتخاب کند . مضمون عاشق شدن یا تمایل یک زن به مردی که آنها را شکست داده است یک موضوع رایج است و سیرس یک شخصیت کهن الگو است که نقش او را دنبال می کند. عادات شهوانی و لذت‌پرستانه او در تضاد با اودیسه است که سعی می‌کند مردانش را در مسیر درست هدایت کند تا آنها را به خانه برگرداند. سالی که او با سیرس داشت فداکاری برای جلب موافقت او برای بازگرداندن مردانش به شکل‌های انسانی‌شان و فرار است.

Calypso، پوره، نشان دهنده تمایلات جنسی یک زن است . او به عنوان یک پوره، مطلوب است و بر خلاف شخصیت های کهن الگوی مادر و دختر با فضیلت، به دنبال واز روابط فیزیکی با مردان لذت می برد. او به آنچه اودیسه می‌خواهد اهمیت چندانی نمی‌دهد، او را زندانی نگه می‌دارد و سعی می‌کند رشوه بدهد و او علی‌رغم تمایلش برای بازگشت به خانه نزد پنه‌لوپه، همسرش، با او بماند.

Chattel شخصیت‌های اودیسه

commons.wikimedia.org

یک مثال دیگر از استفاده زنان در ادیسه به‌عنوان پیاده یا ابزار صرف، عبارتی است که برای توصیف استفاده می‌شود. همسر و دختر پادشاه غول‌های آدم‌خوار، آنتی‌فاتس. با رسیدن به سواحل لاموس، خانه لاستریگون ها، ادیسه کشتی خود را در یک یارو پنهان می بندد و یازده کشتی دیگر را می فرستد. او از بلایای گذشته درس گرفته است و تا زمانی که افرادش در این مکان تحقیق می کنند خودداری می کند . متأسفانه برای یازده کشتی دیگر، استقبالی که از آن ها دریافت می شود، استقبال خوبی نیست. یک بار دیگر توسط یک زن مورد خیانت قرار می گیرند. نام همسر و دختر پادشاه آنتیفاتس در روایت ذکر نشده است زیرا اودیسه سرنوشت خدمه خود را بازگو می کند. هر زن فقط از روی رابطه اش با پادشاه شناخته می شود :

«در فاصله کمی از شهر، آنها روی دختری آمدند که آب می کشید. او قد بلند و قدرتمند بود، دختر شاه آنتیفاتس . او به نهر زلال چشمه آرتاکیا (آرتاکیا) پایین آمده بود که مردم شهر از آنجا آب خود را می آوردند. آنها به او نزدیک شدند و با او صحبت کردند و پرسیدند پادشاه کیست و رعایایش چه کسانی هستند. بلافاصله به خانه رفیع پدرش اشاره کرد.آنها وارد قصر شدند و همسرش را در آنجا یافتند، اما او در بلندی کوه ایستاده بود و از دیدن او به وحشت افتادند. او فوراً فرستاد تا شوهرش شاه آنتیفاتس را از محل اجتماع بیاورد و تنها فکرش این بود که آنها را به طرز ناگوار بکشد.

تنها نام پادشاه شایسته ذکر است و او کمتر از هیولا نیست. از دختری که آنها را به پدر و مادرش خیانت کرد یا همسر هولناکش که او را به نابودی آنها فراخواند. حتی در میان غول‌ها و هیولاها، مونث‌های ذکر شده تنها به خاطر رابطه شخصیتی مردانه‌شان قابل توجه هستند.

Penelope The Passive

البته هدف اصلی سفر اودیسه، بازگشت به سرزمین مادری‌اش است. . او به دنبال جلال است و به خانه همسرش پنه لوپه می رسد. از شخصیت های اصلی ادیسه، او یکی از منفعل ترین هاست. او خودش سوار کشتی نمی شود و به دنبال شوهرش نمی رود. او شمشیری بر نمی دارد تا برای افتخار یا حتی آزادی خود بجنگد. او از زیرکی و نیرنگ استفاده می کند تا از گرفتن خود توسط هر یک از خواستگاران ناخواسته ای که برای رقابت برای دست او آمده اند جلوگیری کند. او مانند زیبای خفته، راپونزل و بسیاری از زنان اساطیری دیگر، منفعل است و منتظر است تا قهرمانش نزد او بازگردد.

به عنوان همسر اودیسه و مادر پسرشان، او به عنوان نجیب و با فضیلت به تصویر کشیده شده است. هوشمندی او در دفع خواستگارها تا آمدن اودیسه قابل تحسین است . پس از اودیسهبا ورود، او کمک می کند تا اطمینان حاصل شود که هویت شوهرش به طور قاطع پذیرفته شده است و از او می خواهد که خودش را به او ثابت کند. از او می خواهد که تختش را از اتاق خوابش جابه جا کند. البته اودیسه پاسخ می دهد که نمی توان آن را حرکت داد زیرا یکی از پاها از یک درخت زنده تراشیده شده است. او با نشان دادن این دانش بسیار شخصی و صمیمی، بدون شک ثابت می کند که او واقعاً اودیسه است، به خانه بازگشته است.

در سرتاسر حماسه، این زیرکی و حیله گری زنان است که اودیسه را به جلو می برد. سفر ، و شجاعت و قدرت وحشیانه مردان اعتبار پیشرفت او است.

John Campbell

جان کمپبل یک نویسنده و علاقه مندان به ادبیات ماهر است که به خاطر قدردانی عمیق و دانش گسترده اش از ادبیات کلاسیک معروف است. جان با اشتیاق به کلام مکتوب و شیفتگی خاصی به آثار یونان و روم باستان، سالها را به مطالعه و کاوش در تراژدی کلاسیک، شعر غزل، کمدی جدید، طنز، و شعر حماسی اختصاص داده است.با فارغ التحصیلی ممتاز در رشته ادبیات انگلیسی از یک دانشگاه معتبر، پیشینه دانشگاهی جان او را برای تحلیل انتقادی و تفسیر این خلاقیت های ادبی جاودانه فراهم می کند. توانایی او در کنکاش در ظرایف شعرهای ارسطو، عبارات غنایی سافو، شوخ طبعی آریستوفان، تفکرات طنز آمیز یوونال، و روایت های گسترده هومر و ویرژیل واقعا استثنایی است.وبلاگ جان به عنوان یک پلت فرم مهم برای او عمل می کند تا بینش ها، مشاهدات و تفسیرهای خود را از این شاهکارهای کلاسیک به اشتراک بگذارد. او از طریق تجزیه و تحلیل دقیق خود از مضامین، شخصیت ها، نمادها و زمینه تاریخی، آثار غول های ادبی باستانی را زنده می کند و آنها را برای خوانندگان با هر زمینه و علاقه قابل دسترس می کند.سبک نوشتاری جذاب او هم ذهن و هم قلب خوانندگانش را درگیر می کند و آنها را به دنیای جادویی ادبیات کلاسیک می کشاند. با هر پست وبلاگ، جان به طرز ماهرانه ای درک علمی خود را با یک نکته عمیق به هم می پیونددارتباط شخصی با این متون، آنها را قابل ربط و مرتبط با دنیای معاصر می کند.جان که به عنوان یک مرجع در زمینه خود شناخته می شود، مقالات و مقالاتی را با چندین مجله و نشریه ادبی معتبر ارائه کرده است. تخصص او در ادبیات کلاسیک نیز او را به سخنران مورد علاقه در کنفرانس های دانشگاهی و رویدادهای ادبی مختلف تبدیل کرده است.جان کمپبل از طریق نثر شیوا و شور و شوق پرشور خود مصمم است زیبایی جاودانه و اهمیت عمیق ادبیات کلاسیک را احیا کند و جشن بگیرد. چه شما یک محقق متعهد باشید یا صرفاً یک خواننده کنجکاو باشید که به دنبال کشف دنیای ادیپ، اشعار عاشقانه سافو، نمایشنامه های شوخ طبع مناندر یا داستان های قهرمانانه آشیل هستید، وبلاگ جان وعده می دهد که منبع ارزشمندی باشد که آموزش، الهام بخشیدن و شعله ور شدن خواهد داشت. عشق مادام العمر به کلاسیک ها