Argonautica – آپولونیوس رودس – یونان باستان – ادبیات کلاسیک

John Campbell 12-10-2023
John Campbell

(شعر حماسی، یونانی، حدود 246 ق.م، 5835 سطر)

مقدمهچهار این شاید اشاره‌ای به اشعار کوتاه‌تر آپولونیوس رقیب ادبی و معاصر، کالیماخوس باشد، یا ممکن است پاسخی باشد به فراخوان‌هایی برای اشعار کوتاه‌تر توسط منتقد تأثیرگذار ارسطو در شعر او.

<2 آپولونیوسهمچنین برخی از عظمت و لفاظی اساطیری هومررا کاهش می‌دهد و جیسون را قهرمانی در مقیاس انسانی‌تر نشان می‌دهد، نه قهرمانی در مقیاس مافوق بشری آشیل یا اودیسه. توصیف شده توسط هومر. در واقع، جیسون از برخی جهات ممکن است چیزی شبیه به یک ضدقهرمان در نظر گرفته شود، که در تضاد کامل با قهرمان سنتی‌تر و ابتدایی‌تر هومری، هراکلس، که در اینجا به‌عنوان یک نابهنگام، تقریباً یک آدم‌باز به تصویر کشیده می‌شود، ارائه می‌شود، و او در اوایل کار رها شده است. داستان. آپولونیوس' جیسون واقعاً جنگجوی بزرگی نیست و در بزرگترین آزمایشات خود تنها با کمک جذابیت های جادویی یک زن موفق می شود و به شکل های مختلف به عنوان منفعل، حسود، ترسو، گیج یا خیانتکار در نقاط مختلف به تصویر کشیده می شود. داستان. دیگر شخصیت‌های گروه جیسون، در حالی که اسماً قهرمان هستند، حتی ناخوشایندتر هستند، و گاهی اوقات تقریباً مسخره‌تر هستند.

> خدایان در "Argonautica"بسیار دور و غیرفعال باقی می مانند، در حالی که این عمل توسط انسان های خطاپذیر انجام می شود. علاوه بر این، در جایی که نسخه‌های جایگزین داستان‌ها در دسترس بودند - برای مثال،مرگ وحشتناک برادر کوچک مدیا، آپسیرتوس - آپولونیوس، به عنوان نماینده جامعه مدرن و متمدن اسکندریه، به نسخه ای نه چندان پر زرق و برق، تکان دهنده و خون ریزی (و شاید باورپذیرتر) تمایل دارد.

عشق همجنس گرا، مانند عشق هراکلس و آشیل و دیگران در آثار هومر و نمایشنامه نویسان اولیه یونان، در جهان بینی هلنیستی بسیار کمرنگ شده بود و علاقه اصلی عشق به «آرگونوتیکا» دگرجنس گرایی بین جیسون و مدیا است. در واقع، گاهی اوقات آپولونیوس را اولین شاعر روایی می دانند که به "آسیب شناسی عشق" پرداخته است و حتی ادعاهایی وجود دارد که او با تکنیک روایی خود تا حدودی به سمت ابداع رمان عاشقانه رفته است. گفت و گوی درونی».

آپولونیوس شعر همچنین برخی از گرایش های مدرن تر ادبیات و دانش هلنیستی را منعکس می کند. مثلا؛ دین و اسطوره معمولاً عقلانی می‌شد و بیشتر به عنوان یک نیروی تمثیلی به آن نگاه می‌شد تا حقیقت تحت اللفظی رویکرد هزیود. همچنین، کار آپولونیوس بیشتر به مناطقی مانند آداب و رسوم محلی، خاستگاه شهرها و غیره نفوذ می کند، که منعکس کننده علاقه هلنیستی به جغرافیا، قوم نگاری، مذهب تطبیقی ​​و غیره است. شعر آپولونیوس معلم کالیماخوس در aitia فراوان است (توضیحات اساطیریخاستگاه شهرها و دیگر اشیاء معاصر)، یک گرایش مد ادبی رایج در آن زمان است، و جای تعجب نیست که دریابیم که حدود 80 مورد از این aitia در Apolonius ' <17 وجود دارد>"Argonautica" . اینها و گاه نقل قول تقریباً کلمه به کلمه از اشعار کالیماخوس، ممکن است به عنوان بیانیه حمایت یا بدهی هنری به کالیماخوس در نظر گرفته شده باشد و برچسب "حماسه کالیماخوس" (در مقابل "حماسه هومری") گاهی اوقات به این اثر اعمال می شود.

«Argonautica» نیز به عنوان یک «حماسه اپیزودیک» توصیف شده است، زیرا، مانند هومر "ادیسه" ، تا حد زیادی یک روایت سفر است، با یک ماجراجویی به دنبال دیگری، بر خلاف "ایلیاد" که به دنبال آشکار شدن یک اتفاق بزرگ در واقع، "Argonautica" حتی بیشتر از "Odyssey" پراکنده است، زیرا نویسنده جریان طرح را با یک aitia<قطع می کند. 18> پس از دیگری. شاعر «آرگونوتیکا» بسیار بیشتر از هر یک از شعرهای حماسی هومر حضور دارد، جایی که شخصیت‌ها بیشتر صحبت می‌کنند.

شخصیت پردازی نقش مهمی در «Argonautica» ندارد، غیبتی که برخی از آن برای انتقاد از اثر استفاده کرده اند. در عوض، آپولونیوس بیشتر به بیان یک داستان به شیوه ای که به طور نمادین باجمعیت مستعمره هلنیستی نسبتا جوان اسکندریه که در آن زندگی و کار می کرد. بنابراین، چهره‌های منفرد به نمادگرایی، و ایجاد شباهت‌هایی بین، برای مثال، استعمار آرگونوت‌ها در شمال آفریقا و اسکان یونانی بعدی اسکندریه بطلمیوسی در مصر، عقب‌نشینی می‌کنند.

در واقع، مدیا، به جای جیسون، ممکن است گردترین شخصیت شعر باشد، اما حتی او نیز در هیچ عمقی مشخص نشده است. نقش مدیا به‌عنوان یک قهرمان رمانتیک ممکن است با نقش او به‌عنوان یک جادوگر مغایرت داشته باشد، اما آپولونیوس کوشش می‌کند تا جنبه جادوگری را کم‌اهمیت جلوه دهد. مطابق با ین هلنیستی برای عقلانیت و علم، او مراقب است که بر جنبه های واقعی تر و فنی تر جادوی مدیا (مثلاً تکیه او به معجون ها و مواد مخدر) به جای جنبه های ماوراء طبیعی و معنوی تأکید کند.

منابع

بازگشت به بالای صفحه

  • · ترجمه انگلیسی توسط R. C. Seaton (پروژه گوتنبرگ): //www.gutenberg.org/files/830/830-h/830-h.htm
  • نسخه یونانی با ترجمه کلمه به کلمه (Perseus Project): //www.perseus.tufts.edu/hopper/text.jsp?doc=Perseus:text:1999.01.0227
کشتی‌ساز آرگوس، طبق دستور الهه آتنا). در ابتدا، خدمه هراکلس را به عنوان رهبر کوئست انتخاب کردند، اما هراکلس اصرار دارد که جیسون را به تعویق بیندازد. اگرچه جیسون از این رای اعتماد خوشحال است، اما همچنان نگران است زیرا برخی از خدمه به وضوح از شایستگی او برای این کار متقاعد نیستند. اما موسیقی اورفئوس خدمه را آرام می کند و به زودی خود کشتی آنها را فرا می خواند تا به راه بیفتند.

اولین بندر مورد بازدید لمنوس است که توسط ملکه هیپسیپیل اداره می شود. زنان لمنوس همه مردان خود را کشته اند و مشتاق هستند که خدمه آرگو با آنها بمانند. Hypsipyle فوراً عاشق جیسون می شود و جیسون به زودی به همراه بسیاری از جویندگان همکارش به قصر او نقل مکان می کند. فقط هراکلس بی‌تحرک می‌ماند و می‌تواند به جیسون و دیگر آرگونات‌ها حسی بیندازد و به سفر ادامه دهد.

بعد، در حین سفر از هلسپونت، آرگو با منطقه‌ای مواجه می‌شود که در آن وحشی‌های شش دست متخاصم زندگی می‌کنند. مردم Doliones بسیار متمدن تر هستند. با این حال، Argonauts و Doliones در نهایت به طور تصادفی با یکدیگر مبارزه می کنند و جیسون (همچنین به طور تصادفی) پادشاه آنها را می کشد. پس از چند مراسم تشییع جنازه باشکوه، دو جناح با هم آشتی می کنند، اما آرگو به دلیل بادهای نامطلوب به تأخیر می افتد تا زمانی که موپسوس بیننده متوجه می شود که لازم است فرقه ای برای مادر خدایان (رئا یا سیبل) در میان دولیون ها ایجاد کند.

در مرحله بعدهراکلس و دوستش پولیفموس در رودخانه سیوس به زمین می‌روند و به دنبال هیلاس، جوان خوش‌تیپ هراکلس می‌روند که توسط یک پوره آب ربوده شده است. کشتی بدون سه قهرمان حرکت می کند، اما الوهیت دریا گلوکوس به آنها اطمینان می دهد که همه اینها بخشی از نقشه الهی است.

همچنین ببینید: Comitatus در Beowulf: A Reflection of True Epic Hero

As کتاب 2 شروع می شود، آرگو به سرزمین پادشاه آمیکوس از Bebrycians می رسد، که هر قهرمان آرگونات را به مسابقه بوکس دعوت می کند. پولیدئوکس با عصبانیت از این بی احترامی، چالش را می پذیرد و آمیکوس غول پیکر را با مکر و مهارت برتر شکست می دهد. آرگو در میان تهدیدهای بیشتر ببریسیان جنگجو از آنجا خارج می شود.

بعد، آنها با فینیاس مواجه می شوند که توسط زئوس نفرین شده بود که پیری شدید، نابینایی و بازدید دائمی هارپی ها به دلیل افشای اسرار الهی به دلیل عطای نبوت او بود. Argonauts Zetes و Calais، پسران باد شمال، هارپی ها را بدرقه می کنند، و پیرمرد نابینا سپاسگزار به آرگونات ها می گوید که چگونه به کلخیس برسند و به ویژه، چگونه از صخره های درگیر در مسیر اجتناب کنند.

با اجتناب از این تهدید طبیعی، آرگو به دریای سیاه می رسد، جایی که جویندگان یک محراب برای آپولو می سازند، آپولو که می بینند در حال پرواز بر فراز سرش در راه رسیدن به هایپربوریانس است. با عبور از رودخانه آکرون (یکی از ورودی های هادس)، لیکوس، پادشاه ماریاندینی ها به گرمی از آنها استقبال می کند. ادمون نبی و تیفیس خلبان هر دو به مرگ نامرتبط در اینجا می میرند،و پس از مراسم تشییع جنازه مناسب، آرگونوت ها به جستجوی خود ادامه می دهند.

پس از ریختن لیسه برای روح استنلوس، و سوار شدن سه تن از آشنایان قدیمی هراکلس از لشکرکشی او به آمازون ها، آرگونوت ها با دقت از آنجا عبور می کنند. رودخانه ترمودون، بندر اصلی آمازون ها. پس از مبارزه با پرندگانی که از جزیره‌ای که به خدای جنگ آرس دفاع می‌کنند، آرگونوت‌ها پسران شماره چهار قهرمان یونانی تبعید شده فریکسوس (و نوه‌های آیتس، پادشاه کلخیس) را پذیرا می‌شوند. سرانجام، با نزدیک شدن به کلخیس، آنها شاهد پرواز عقاب عظیم زئوس به سمت کوه های قفقاز هستند، جایی که روزانه از جگر پرومتئوس تغذیه می کند.

در کتاب 3 ، آرگو در پس‌آب رودخانه فازیس، رودخانه اصلی کولخیس پنهان شده است، در حالی که آتنا و هرا درباره بهترین کمک به این تلاش بحث می‌کنند. آنها از آفرودیت، الهه عشق، و پسرش اروس کمک می گیرند تا مدیا، دختر پادشاه کلخیس، عاشق جیسون شوند.

جیسون به همراه شاه. نوه‌های آیتس، تلاش اولیه‌ای برای به دست آوردن پشم طلایی با متقاعد کردن به جای اسلحه انجام می‌دهند، اما آیتس تحت تأثیر قرار نمی‌گیرد و اول کار ظاهراً غیرممکن دیگری را برای جیسون تعیین می‌کند: او باید دشت آرس را با گاوهای آتش‌نفس شخم بزند، سپس چهار جریب بکارد. از دشت با دندان های اژدها، و در نهایت محصول مردان مسلح را که قبل از اینکه بتوانند او را برش دهند، از بین ببرند.پایین.

مدیا که تحت تاثیر تیر عشق اروس قرار گرفته است، به دنبال راهی برای کمک به جیسون در این کار است. او با خواهرش Chalciope (مادر چهار مرد جوان کولخیس که اکنون در گروه جنگجویان جیسون هستند) توطئه می‌کند و در نهایت نقشه‌ای برای کمک به جیسون با استفاده از مواد مخدر و طلسم‌هایش ارائه می‌کند. مدیا مخفیانه با جیسون در خارج از معبد هکاته ملاقات می کند، جایی که او یک کشیش است، و مشخص می شود که عشق مدیا به جیسون جبران می شود. در ازای کمک او، جیسون قول می دهد که با او ازدواج کند و او را در سراسر یونان مشهور کند.

در روزی که برای آزمایش قدرت تعیین شده است، جیسون که توسط مواد مخدر و جادوهای مدیا تقویت شده بود، موفق می شود پادشاه را اجرا کند. کار ظاهرا غیرممکن آیتس. آئتس تحت تأثیر این شکست غیرمنتظره در برنامه هایش، نقشه ای می کشد تا جیسون را از جایزه اش فریب دهد.

کتاب 4 با برنامه ریزی مدیا برای فرار از کلخیس شروع می شود، اکنون که او پدر از اقدامات خائنانه او آگاه است. درها با جادو به روی او باز می شوند و او به آرگونوت ها در اردوگاه آنها می پیوندد. او مار را که از پشم طلایی محافظت می‌کند، می‌خواباند تا جیسون بتواند آن را بگیرد و به آرگو بگریزد. یکی از ناوگان، به رهبری برادر مدیا، آپسیرتوس (یا آبسیرتوس)، آرگو را از رودخانه ایستر تا دریای کرونوس دنبال می‌کند، جایی که آپسیرتوس سرانجام آرگونات‌ها را می‌پیچد. قراردادی بسته شد که به موجب آن جیسون می‌تواند پشم طلایی را حفظ کندبه هر حال او منصفانه پیروز شد، اما سرنوشت مده باید توسط میانجی انتخاب شود که از میان پادشاهان همسایه انتخاب شده است. مدیا از ترس اینکه هرگز فرار نکند، آپسیرتوس را به دامی می کشاند که جیسون او را می کشد و سپس او را تکه تکه می کند تا از انتقام ارینی ها (سرنوشت ها) جلوگیری کند. بدون رهبر آنها، ناوگان کولخی به راحتی غلبه می کند، و آنها به جای مواجهه با خشم آیتس، فرار خود را انتخاب می کنند.

زئوس، با این حال، خشمگین از قتل غیرقابل پشتیبانی، آرگونوت ها را محکوم می کند که از راه خود دور شوند. در سفر بازگشتشان آنها در تمام راه به رودخانه Eridanus، و از آنجا به دریای ساردینیا و قلمرو جادوگر، Circe منفجر می شوند. با این حال، سیرس، جیسون و مدیا را از هرگونه گناه خونی تبرئه می‌کند، و هرا نیز برای کمک به گروه، بر پوره دریایی تتیس چیره می‌شود. با کمک پوره های دریایی، آرگو می تواند با خیال راحت از آژیرها (همه به جز بوتس) و همچنین صخره های سرگردان عبور کند و در نهایت به جزیره درپان در سواحل غربی یونان برسد.

اما در آنجا با ناوگان کولشی دیگر روبرو می شوند که همچنان در حال تعقیب آنها هستند. آلسینوس، پادشاه درپان، موافقت می‌کند که میان دو نیرو میانجیگری کند، اگرچه مخفیانه قصد دارد مدیا را به کولخی‌ها بدهد، مگر اینکه بتواند ثابت کند که به درستی با جیسون ازدواج کرده است. همسر آلسینوس، ملکه آرته، به عاشقان این نقشه هشدار می دهد و جیسون و مدیا مخفیانه در غاری مقدس درجزیره، به طوری که کولشی ها در نهایت مجبور می شوند از ادعاهای خود در مورد مدیا دست بکشند و تصمیم می گیرند به جای خطر بازگشت به کلخیس، در محلی ساکن شوند.

همچنین ببینید: آچارنیان – آریستوفان – یونان باستان – ادبیات کلاسیک

اما آرگو منفجر شده است. یک بار دیگر به سمت یک ساحل شنی پایان ناپذیر در سواحل لیبی به نام سیرتس. آرگونوت ها از آنجایی که هیچ راهی برای خروج نمی بینند، از هم جدا می شوند و منتظر مرگ هستند. اما سه پوره که به عنوان نگهبانان لیبی عمل می کنند و توضیح می دهند که جویندگان برای زنده ماندن باید چه کاری انجام دهند: آنها باید آرگو را در بیابان های لیبی حمل کنند، از آنها بازدید می کنند. پس از دوازده روز از این عذاب، آنها به دریاچه تریتون و باغ هسپریدها می رسند. آنها از شنیدن اینکه هراکلس همین روز قبل آنجا بود و دوباره دلتنگ او شده اند شگفت زده می شوند.

آرگنوت ها دو نفر دیگر را از دست می دهند - پیشگو موپسوس در اثر نیش مار می میرد و کانتوس در اثر مار می میرد. زخم - و دوباره شروع به ناامیدی می کنند، تا اینکه تریتون به آنها رحم می کند و مسیری را از دریاچه به دریای آزاد نشان می دهد. تریتون به اوفیموس یک توده زمین جادویی می سپارد که روزی به جزیره ترا تبدیل خواهد شد، پله ای که بعداً به استعمارگران یونانی اجازه می دهد تا لیبی را مستقر کنند.

داستان با بازدید آرگونوت ها از جزیره خاتمه می یابد. آنافه، جایی که آنها یک فرقه را به افتخار آپولو برپا می کنند، و در نهایت به Aegina (نزدیک خانه اجدادی جیسون)، جایی که یک جشنواره ورزشی برپا می کنند.رقابت

آپولونیوس ' "Argonautica" تنها شعر حماسی باقی مانده از هلنیستی است. با وجود شواهدی مبنی بر اینکه بسیاری از این گونه اشعار حماسی روایی در واقع در آن دوران سروده شده اند. تاریخ آن نامشخص است، برخی منابع آن را در زمان سلطنت بطلمیوس دوم فیلادلفوس (283-246 پ. بنابراین، اواسط قرن سوم پیش از میلاد، شاید به همان اندازه که ما می توانیم به طور موجه تخمین بزنیم، به اواسط قرن می رسد. 246 قبل از میلاد یک رقم معقول برای آن است.

داستان جستجوی جیسون و آرگونات برای یافتن پشم طلایی برای معاصران آپولونیوس کاملاً آشنا بود، اگرچه جیسون فقط به صورت گذرا در هومر و هسیود . اولین پرداختن دقیق به افسانه گلدی فلیس در Pindar "Pythian Ordes" .

در دوران باستان، "Argonautica" به طور کلی کاملاً متوسط ​​در نظر گرفته می شد و در بهترین حالت تقلیدی کم رنگ از هومر محترم بود. با این حال، اخیراً شعر چیزی شبیه به رنسانس در تأیید انتقادی دیده است و به دلیل شایستگی ذاتی خود و تأثیر مستقیمی که بر شاعران لاتین بعدی مانند Vergil ، داشته است، شناخته شده است. Catullus و Ovid . این روزها خودش را تاسیس کرده استدر پانتئون شعر حماسی کهن قرار می گیرد و همچنان منبعی پربار برای کار محققان مدرن است (و منبعی بسیار کمتر از اهداف سنتی هومر و ورژیل .

آپولونیوس رودس خود محقق هومر بود، و از جهاتی "آرگونوتیکا" است. ادای احترام آپولونیوس به معشوق هومر ، نوعی آزمایش بزرگ در آوردن حماسه هومری به عصر جدید اسکندریه هلنیستی. این شامل تشابهات بسیاری (کاملاً عمدی) با آثار هومر است، هم از نظر طرح و هم در سبک زبانی (مانند نحو، متر، واژگان و دستور زبان). با این حال، در زمانی نوشته شد که مد ادبی اشعاری در مقیاس کوچک بود که بصیرت آشکاری را به نمایش می گذاشت، و بنابراین برای Apolonius یک خطر هنری نیز به نمایش می گذاشت، و شواهدی وجود دارد که چنین نبود. در آن زمان مورد استقبال قرار گرفت.

اگرچه به وضوح از شعر حماسی هومر الگوبرداری شده بود، "Argonautica" با این وجود گسست های اساسی با سنت هومری ارائه می دهد، و مطمئناً تقلید برده ای از هومر نیست. برای یک چیز، در کمتر از 6000 سطر، "Argonautica" به طور قابل توجهی کوتاه تر از "Iliad" یا اودیسه» ، و تنها در چهار کتاب به جای بیست و بیست کتاب هومری گردآوری شده است.

John Campbell

جان کمپبل یک نویسنده و علاقه مندان به ادبیات ماهر است که به خاطر قدردانی عمیق و دانش گسترده اش از ادبیات کلاسیک معروف است. جان با اشتیاق به کلام مکتوب و شیفتگی خاصی به آثار یونان و روم باستان، سالها را به مطالعه و کاوش در تراژدی کلاسیک، شعر غزل، کمدی جدید، طنز، و شعر حماسی اختصاص داده است.با فارغ التحصیلی ممتاز در رشته ادبیات انگلیسی از یک دانشگاه معتبر، پیشینه دانشگاهی جان او را برای تحلیل انتقادی و تفسیر این خلاقیت های ادبی جاودانه فراهم می کند. توانایی او در کنکاش در ظرایف شعرهای ارسطو، عبارات غنایی سافو، شوخ طبعی آریستوفان، تفکرات طنز آمیز یوونال، و روایت های گسترده هومر و ویرژیل واقعا استثنایی است.وبلاگ جان به عنوان یک پلت فرم مهم برای او عمل می کند تا بینش ها، مشاهدات و تفسیرهای خود را از این شاهکارهای کلاسیک به اشتراک بگذارد. او از طریق تجزیه و تحلیل دقیق خود از مضامین، شخصیت ها، نمادها و زمینه تاریخی، آثار غول های ادبی باستانی را زنده می کند و آنها را برای خوانندگان با هر زمینه و علاقه قابل دسترس می کند.سبک نوشتاری جذاب او هم ذهن و هم قلب خوانندگانش را درگیر می کند و آنها را به دنیای جادویی ادبیات کلاسیک می کشاند. با هر پست وبلاگ، جان به طرز ماهرانه ای درک علمی خود را با یک نکته عمیق به هم می پیونددارتباط شخصی با این متون، آنها را قابل ربط و مرتبط با دنیای معاصر می کند.جان که به عنوان یک مرجع در زمینه خود شناخته می شود، مقالات و مقالاتی را با چندین مجله و نشریه ادبی معتبر ارائه کرده است. تخصص او در ادبیات کلاسیک نیز او را به سخنران مورد علاقه در کنفرانس های دانشگاهی و رویدادهای ادبی مختلف تبدیل کرده است.جان کمپبل از طریق نثر شیوا و شور و شوق پرشور خود مصمم است زیبایی جاودانه و اهمیت عمیق ادبیات کلاسیک را احیا کند و جشن بگیرد. چه شما یک محقق متعهد باشید یا صرفاً یک خواننده کنجکاو باشید که به دنبال کشف دنیای ادیپ، اشعار عاشقانه سافو، نمایشنامه های شوخ طبع مناندر یا داستان های قهرمانانه آشیل هستید، وبلاگ جان وعده می دهد که منبع ارزشمندی باشد که آموزش، الهام بخشیدن و شعله ور شدن خواهد داشت. عشق مادام العمر به کلاسیک ها