Antigone – Sophocles Play – Analysis & خلاصه - اساطیر یونانی

John Campbell 12-10-2023
John Campbell

(تراژدی، یونانی، حدود 442 ق.م، 1352 سطر)

مقدمه جنگ داخلی تبا ، که در آن دو برادر، اتئوکلس و پولینیس، در جنگ با یکدیگر برای تاج و تخت تبس پس از اینکه اتئوکلس از واگذاری تاج به برادرش آنطور که پدرشان ادیپوس تجویز کرده بود خودداری کردند، جان باختند. کرئون، فرمانروای جدید تبس، اعلام کرده است که با رها کردن جسد او در میدان نبرد (مجازات سخت و شرم آور در آن زمان) باید اتئوکلس را مورد احترام قرار داد و پولینیس را رسوا کرد. با شروع نمایشنامه ، آنتیگونه عهد می کند که جسد برادرش پولینیس را بر خلاف فرمان کرئون دفن کند، اگرچه خواهرش ایسمنه از ترس مجازات اعدام به او کمک نمی کند. کرئون، با حمایت گروه کر بزرگان، فرمان خود را در مورد دفع جسد پولینیس تکرار می کند، اما نگهبانی ترسان وارد می شود تا گزارش دهد که آنتیگونه در واقع جسد برادرش را دفن کرده است.

همچنین ببینید: خوب در مقابل شر در Beowulf: A Warrior Hero Against Bloodthirsty Monsters

کرئون، از این موضوع خشمگین است. نافرمانی عمدی، آنتیگونه را در مورد اعمالش زیر سوال می برد، اما او کاری را که انجام داده است انکار نمی کند و در مورد اخلاقی بودن فرمان او و اخلاقی بودن اعمالش با کرئون به بحث می پردازد. با وجود بی گناهی، ایسمنه نیز احضار و بازجویی می شود و سعی می کند به دروغ اعتراف کند و می خواهد در کنار خواهرش بمیرد، اما آنتیگونه اصرار دارد که مسئولیت کامل را به دوش بکشد.

پسر کرئون ، هامون ، که با آنتیگونه نامزد شده است، با وصیت پدرش وفاداری می کند، اما سپس به آرامی سعی می کند تاپدرش را متقاعد کرد که آنتیگونه را نجات دهد. این دو مرد به زودی به شدت به یکدیگر توهین می کنند و در نهایت هامون به طوفان بیرون می آید و عهد می بندد که دیگر کرئون را نبیند.

کرئون تصمیم می گیرد به ایسمینه ببخشد، اما حکم می کند که آنتیگونه باید زنده زنده در غاری دفن شود تا به سزای تخلفاتش برسد. او را از خانه بیرون می آورند، در حالی که برای سرنوشت خود ناله می کند، اما همچنان به شدت از اقدامات خود دفاع می کند، و به آرامگاه زنده اش برده می شود تا گروه کر به شدت ابراز تاسف کند.

پیامبر کور تیرسیاس هشدار می دهد. کرئون که خدایان در کنار آنتیگونه هستند و کرئون فرزندی را به خاطر جنایاتی که پلینیکس را دفن نمی کند و مجازات شدید آنتیگونه را از دست می دهد. تیرسیاس هشدار می دهد که تمام یونان او را تحقیر خواهند کرد و قربانی های تبس توسط خدایان پذیرفته نخواهد شد، اما کرئون فقط او را به عنوان یک احمق پیر فاسد رد می کند. از کرئون التماس می‌کند که در این مورد تجدید نظر کند، و سرانجام او رضایت می‌دهد که به توصیه‌های آنها عمل کند و آنتیگونه را آزاد کند و پولینیس را دفن کند. کرئون که اکنون از هشدارهای پیامبر و پیامدهای اعمال خود متزلزل شده است، پشیمان است و به دنبال اصلاح اشتباهات قبلی خود است. همون و آنتیگونه هر دو جان خود را گرفته اند. همسر کرئون ، اوریدیک ، از غم از دست دادن او ناراحت است.پسر، و از صحنه فرار می کند. خود کرئون شروع به درک این موضوع می کند که اقدامات خود او باعث این اتفاقات شده است. سپس قاصد دوم این خبر را می آورد که اوریدیک نیز خود را کشته است و در آخرین نفس شوهرش و ناسازگاری او را نفرین کرده است.

کرئون اکنون خود را به خاطر همه اتفاقات سرزنش می کند و او با تلو تلو خوردن دور می شود، مردی شکسته. نظم و حکومت قانونی که او بسیار برایش ارزش قائل است محافظت شده است، اما او علیه خدایان عمل کرده و فرزند و همسرش را در نتیجه از دست داده است. گروه کر نمایشنامه را با تلاش برای تسلیت می بندد و می گوید که اگرچه خدایان مغرور را مجازات می کنند، اما مجازات نیز حکمت می آورد.

تجزیه و تحلیل

بازگشت به بالای صفحه

همچنین ببینید: الکترا – سوفوکل – خلاصه نمایشنامه – اساطیر یونانی – ادبیات کلاسیک

اگرچه در ایالت-شهر تبس حدود یک نسل قبل از جنگ تروا (قرن های زیادی قبل از زمان سوفوکل >) اتفاق می افتد، اما در واقع در آتن نوشته شده است در طول دوره حکومت پریکلس آن زمان شور و شوق ملی بود، و سوفوکل خود به عنوان یکی از ده ژنرال برای رهبری یک اکسپدیشن نظامی علیه جزیره ساموس مدت کوتاهی پس از انتشار نمایشنامه منصوب شد. با توجه به این پیشینه، قابل توجه است که نمایشنامه مطلقاً حاوی هیچ گونه تبلیغات سیاسی یا کنایه یا اشاره معاصر به آتن نیست و در واقع به هیچ وجه به منافع میهنی خیانت نمی کند.

همه صحنه ها طول می کشد.در مقابل کاخ سلطنتی در تبس (مطابق با اصل سنتی دراماتیک وحدت مکان) و رویدادها در کمتر از بیست و چهار ساعت رخ می دهند. در دوره آرامش ناآرام پس از جنگ داخلی تبا ، حال و هوای عدم اطمینان در تبس حاکم است و با پیشروی بحث بین دو شخصیت مرکزی، عناصر پیشگویی و عذاب قریب الوقوع در جو غالب می شوند. با این حال، مجموعه مرگ‌ها در پایان نمایشنامه، با تمام شور و اشتیاق، تأثیر نهایی کاتارسیس و تخلیه‌ی تمام احساسات را بر جای می‌گذارد.

شخصیت ایده‌آلیستی آنتیگونه آگاهانه زندگی خود را به خطر می‌اندازد از طریق اعمالش، فقط به دنبال اطاعت از قوانین خدایان و دستورات وفاداری خانوادگی و نجابت اجتماعی است. از سوی دیگر، کرئون ، تنها به مصلحت سیاسی و قدرت فیزیکی توجه می کند، اگرچه او نیز در موضع گیری خود بی امان است. بخش اعظم تراژدی در این واقعیت نهفته است که کرئون به حماقت و عجول بودن خود خیلی دیر پی می برد و او بهای سنگینی را می پردازد که در بدبختی خود تنها مانده است. بزرگان عموماً در صحنه اخلاقی عمومی و صحنه بلافصل باقی می ماند (مانند چوری قبلی Aseschylus )، اما همچنین به خود اجازه می دهد که گاهی از مناسبت یا دلیل اولیه صحبت کردن دور شود. (یکنوآوری بعداً توسط Euripides توسعه یافت. شخصیت نگهبان نیز برای زمان نمایش غیرمعمول است ، به این دلیل که او به جای شعر تلطیف شده شخصیت های دیگر، به زبان طبیعی تر و پایین تر صحبت می کند. جالب اینجاست که در طول نمایشنامه خیلی کم از خدایان نام برده می شود و وقایع غم انگیز به عنوان نتیجه خطای انسانی و نه دخالت الهی به تصویر کشیده شده است.

موضوعاتی را بررسی می کند مانند کنترل دولتی (حق فرد برای رد نقض جامعه بر آزادی ها و تعهدات شخصی)؛ قانون طبیعی در مقابل قانون ساخت بشر (کرئون از اطاعت از قوانین ساخته دست بشر دفاع می کند، در حالی که آنتیگونه بر قوانین بالاتر وظیفه در قبال خدایان و خانواده خود تأکید می کند) و موضوع مربوط به نافرمانی مدنی (آنتیگون معتقد است که قانون دولتی مطلق نیست و نافرمانی مدنی در موارد شدید موجه است). شهروندی (فرمان کرئون مبنی بر اینکه پولینیس باید دفن نشده بماند، نشان می دهد که خیانت پولینیس در حمله به شهر عملاً شهروندی او و حقوقی را که با آن همراه است لغو می کند - "شهروندی طبق قانون" به جای "شهروندی ذاتا" ) و خانواده (برای آنتیگونه، شرافت خانواده بر وظایف او در قبال ایالت بیشتر است).

بسیاری از بحث های انتقادی بر این موضوع متمرکز شده است که چرا آنتیگونه چنین نیاز شدیدی به دفن پولینیس داشت. بار دوم در نمایشنامه ، زمانی کهریختن غبار اولیه بر جنازه برادرش واجبات دینی او را انجام می داد. برخی استدلال کرده اند که این صرفاً یک راحتی دراماتیک برای سوفوکل بوده است، در حالی که برخی دیگر معتقدند که این نتیجه حالت پریشان و وسواس آنتیگونه بوده است.

در اواسط قرن بیستم، ژان فرانسوی انویه یک نسخه خوب از نمایشنامه نوشت که «آنتیگون» نیز نامیده می شود، که عمداً در مورد رد یا پذیرش اقتدار مبهم بود، همانطور که مناسب تولید آن در فرانسه اشغال شده تحت سانسور نازی ها بود.

منابع

بازگشت به بالای صفحه

  • ترجمه انگلیسی توسط R. C. Jeb (Internet Classics Archive): //classics.mit.edu/Sophocles/antigone.html
  • نسخه یونانی با کلمه- ترجمه کلمه ای (Perseus Project): //www.perseus.tufts.edu/hopper/text.jsp?doc=Perseus:text:1999.01.0185

[rating_form id=”1″ ]

John Campbell

جان کمپبل یک نویسنده و علاقه مندان به ادبیات ماهر است که به خاطر قدردانی عمیق و دانش گسترده اش از ادبیات کلاسیک معروف است. جان با اشتیاق به کلام مکتوب و شیفتگی خاصی به آثار یونان و روم باستان، سالها را به مطالعه و کاوش در تراژدی کلاسیک، شعر غزل، کمدی جدید، طنز، و شعر حماسی اختصاص داده است.با فارغ التحصیلی ممتاز در رشته ادبیات انگلیسی از یک دانشگاه معتبر، پیشینه دانشگاهی جان او را برای تحلیل انتقادی و تفسیر این خلاقیت های ادبی جاودانه فراهم می کند. توانایی او در کنکاش در ظرایف شعرهای ارسطو، عبارات غنایی سافو، شوخ طبعی آریستوفان، تفکرات طنز آمیز یوونال، و روایت های گسترده هومر و ویرژیل واقعا استثنایی است.وبلاگ جان به عنوان یک پلت فرم مهم برای او عمل می کند تا بینش ها، مشاهدات و تفسیرهای خود را از این شاهکارهای کلاسیک به اشتراک بگذارد. او از طریق تجزیه و تحلیل دقیق خود از مضامین، شخصیت ها، نمادها و زمینه تاریخی، آثار غول های ادبی باستانی را زنده می کند و آنها را برای خوانندگان با هر زمینه و علاقه قابل دسترس می کند.سبک نوشتاری جذاب او هم ذهن و هم قلب خوانندگانش را درگیر می کند و آنها را به دنیای جادویی ادبیات کلاسیک می کشاند. با هر پست وبلاگ، جان به طرز ماهرانه ای درک علمی خود را با یک نکته عمیق به هم می پیونددارتباط شخصی با این متون، آنها را قابل ربط و مرتبط با دنیای معاصر می کند.جان که به عنوان یک مرجع در زمینه خود شناخته می شود، مقالات و مقالاتی را با چندین مجله و نشریه ادبی معتبر ارائه کرده است. تخصص او در ادبیات کلاسیک نیز او را به سخنران مورد علاقه در کنفرانس های دانشگاهی و رویدادهای ادبی مختلف تبدیل کرده است.جان کمپبل از طریق نثر شیوا و شور و شوق پرشور خود مصمم است زیبایی جاودانه و اهمیت عمیق ادبیات کلاسیک را احیا کند و جشن بگیرد. چه شما یک محقق متعهد باشید یا صرفاً یک خواننده کنجکاو باشید که به دنبال کشف دنیای ادیپ، اشعار عاشقانه سافو، نمایشنامه های شوخ طبع مناندر یا داستان های قهرمانانه آشیل هستید، وبلاگ جان وعده می دهد که منبع ارزشمندی باشد که آموزش، الهام بخشیدن و شعله ور شدن خواهد داشت. عشق مادام العمر به کلاسیک ها