insulsa male et molesta uiuis،
او سپس داستان خود را در مورد بیتینیا و اینکه چگونه در زمانی که آنجا بود به تعداد مردانی که می خواست به دست نیاورد ادامه می دهد. او هیچ مردی را پیدا نکرد. او یکی را می خواست که بتواند او را بالا ببرد. کاتولوس تلاش کرد تا دختر را وادار کند که برای او متاسف شود و او از او پرسید که آیا می تواند مردانی را که در بیتینیا از آنها صحبت می کند شریک شود. کاتولوس گفت که او دقیقاً مانند یک آزار دهنده صحبت می کند. آنها به صحبت در مورد مردانی که او به دست نیاورد ادامه دادند.
خط | متن لاتین | ترجمه انگلیسی |
---|---|---|
1 | VARUS me meus ad suos amores | واروس عزیزم مرا از انجمن گرفته بود، |
2 | uisum duxerat e foro otiosum، | جایی که بیکار بودم، تا معشوقه اش را ملاقات کنم، |
3 | scortillum, ut mihi tum repente uisum est , | یک فاحشه کوچک خوب، همانطور که در نگاه اول فکر کردم، |
4 | non sane illepidum neque inuenustum, | از لحاظ ظاهری و ظاهری اصلاً بد نیست. |
5 | huc ut uenimus, incidere nobis | وقتی به آنجا رسیدیم، با هم صحبت کردیم این و آن، |
6 | خطبه های uarii، in quibus، quid esset | و در میان چیزهای دیگر، چه نوع مکانی |
7 | iam Bithynia, quo modo se haberet, | بیتینیا اکنون بود، امورش چگونه پیش می رفت، |
8 | et quonam mihi profuissetaere. | اینکه آیا من آنجا پولی به دست آورده بودم. |
9 | respondi id quod erat, nihil neque ipsis | I پاسخ داد (درست بود) که نه خود مردم، |
10 | nec praetoribus esse nec cohorti، | و نه پراتورها و نه کارکنان آنها نمی توانند هر وسیله ای پیدا کنید |
11 | cur quisquam caput unctius referret، | برای بازگشت چاقتر از آنچه که رفته بودند، |
12 | praesertim quibus esset irrumator | مخصوصاً که آنها چنین کلینتونایزری برای پریتور داشتند، |
13 | praetor, nec faceret pili cohortem. | همکاری که برای زیر دستانش نی اهمیتی نداشت. |
14 | 'at certe tamen, ' inquiunt 'quod illic | "خب، اما به هر حال،" آنها می گویند، "شما باید داشته باشید |
15 | natum dicitur esse , مقایسه | برخی برای صندلی شما. به من گفته شده که این کشوری است |
16 | ad lecticam homines.' ego, ut puellae | جایی که آنها پرورش می یابند." من، برای اینکه خودم را به دختر نشان دهم |
17 | unum me facerem beatiorem، | به ویژه از بقیه خوش شانس هستم، |
18 | 'non' inquam 'mihi tam fuit maligne | بگویید، "کارها با من چندان ناخوشایند پیش نرفت |
19 | ut, prouincia quod mala incidisset, | –از آنجایی که استان بد بود که به شانس من افتاد– |
20 | non possem octo homines parare rectos.' | برای جلوگیری از منگرفتن هشت همکار با پشت صاف.» |
21 | at mi nullus erat nec hic neque illic | حالا من یک نفر هم نداشتم، اینجا یا آنجا، |
22 | fractum qui ueteris pedem grabati | آنقدر قوی است که بر روی شانه خود بلند شود |
23 | in collo sibi collocare posset. | پای شکسته یک مبل قدیمی. |
24 | hic illa , ut decuit cinaediorem, | می گوید او (درست مثل یک لواط کوچولو)، |
25 | «quaeso» inquit «mihi, mi Catulle, paulum | «از تو خواهش میکنم، کاتولوس عزیز، بردههایی را که از آنها صحبت میکنی برای لحظهای به من قرض بده؛ |
26 | istos commoda: nam uolo ad Serapim | من می خواهم همین الان مرا به معبد سراپیس ببرند." |
27 | deferri." به دختر می گویم «مانه» inquii puellae | ایست کن، |
28 | «istud quod modo dixeram me habere, | «چیزی که من همین الان در مورد آن برده ها گفتم که مال من بودند، |
29 | fugit me ratio: meus sodalis– | این یک لغزش بود. یکی از دوستان من– |
30 | Cinna est Gaius– is sibi parauit. | Gaius Cinna is– این او بود که آنها را خرید. |
31 | uerum, utrum illius an mei, quid ad me? | اما همه آنها یکی از من هستند چه مال من باشند چه مال من، |
32 | utor tam bene quam mihi pararim. | من فقط اگر برای خودم خریده بودم از آنها استفاده می کنم: |
33 | sed tu |