آلستیس - اوریپید

John Campbell 12-10-2023
John Campbell

(تراژدی، یونانی، 438 ق.م، 1163 سطر)

مقدمهتسالی این امتیاز را داشت که پس از زمان تعیین شده مرگش زندگی کند (زندگی او پس از ناراحتی خواهر آپولو، آرتمیس، کوتاه شد) به عنوان پاداش مهمان نوازی که پادشاه در طول مدتی که از کوه المپ تبعید به آپولو نشان داده بود. .

با این حال، این هدیه با قیمتی همراه بود: ادمتوس باید کسی را پیدا کند که جای او را بگیرد وقتی مرگ برای ادعای او می آید. پدر و مادر پیر ادمتوس حاضر به کمک به او نبودند و با نزدیک شدن به زمان مرگ ادمتوس، او هنوز جایگزینی را پیدا نکرده بود. در نهایت، همسر فداکارش آلستیس پذیرفت که به جای او گرفته شود، زیرا می خواست فرزندانش را بی پدر نگذارد یا از شوهر محبوبش بی بهره بماند.

در شروع نمایش، او نزدیک است. تا مرگ و تاناتوس (مرگ) با لباس سیاه و شمشیری به قصر می رسد و آماده است تا آلستیس را به دنیای زیرین هدایت کند. او آپولو را به حیله متهم می کند که در وهله اول به ادمتوس کمک کرد تا مرگ را فریب دهد و آپولو سعی می کند از خود دفاع کند و در تبادل داغ استیکومیتیا (سطرهای متناوب کوتاه و سریع آیات) از خود دفاع کند و بهانه کند. سرانجام آپولو طوفان می کند و پیشگویی می کند که مردی خواهد آمد که آلستیس را از مرگ جدا خواهد کرد. تاناتوس که تحت تأثیر قرار نگرفته وارد قصر می شود تا آلستیس را درخواست کند.

گروه کر متشکل از پانزده پیرمرد Pherae از درگذشت آلستیس ابراز تاسف می کنند، اما شکایت دارند که هنوز مطمئن نیستند که آیا آنها هستند یا نه.هنوز باید مراسم عزاداری برای ملکه خوب انجام دهد. خدمتکار به آنها خبر گیج کننده ای می دهد که او هم زنده است و هم مرده، در آستانه مرگ و زندگی ایستاده است و در ستایش فضیلت آلستیس به گروه کر می پیوندد. او توضیح می دهد که چگونه آلستیس تمام آمادگی های خود را برای مرگ و خداحافظی خود با فرزندان و همسرش که گریه می کردند، انجام داده است. رهبر کر همراه با خدمتکار وارد قصر می شود تا شاهد تحولات بعدی باشد.

در داخل قصر، آلستیس در بستر مرگ، از ادمتوس می خواهد که دیگر ازدواج نکند. پس از مرگ او به یک نامادری شرور و کینه توز اجازه دهند که سرپرستی فرزندانشان را بر عهده بگیرد و هرگز او را فراموش نکند. ادمتوس در ازای فداکاری همسرش به راحتی با همه اینها موافقت می‌کند و قول می‌دهد که به افتخار او زندگی رسمی داشته باشد و از شادی‌های معمول خانواده‌اش خودداری کند. پس از آن آلستیس که از نذر خود راضی بود و در صلح با جهان بود، می میرد.

همچنین ببینید: هلیوس در مقابل آپولو: دو خدای خورشید اساطیر یونانی

قهرمان هراکلس، دوست قدیمی ادمتوس، بی خبر از غم و اندوهی که بر آن مکان آمده است، به قصر می رسد. به خاطر میهمان نوازی، پادشاه تصمیم می‌گیرد که بار هراکلس را با اخبار غم‌انگیز بار نگذارد، به دوستش اطمینان می‌دهد که مرگ اخیر صرفاً یک فرد بیگانه بوده است، و به خدمتگزاران خود دستور می‌دهد که به همین ترتیب وانمود کنند که هیچ چیز خراب نیست. بنابراین ادمتوس با مهمان نوازی مجلل همیشگی خود از هراکلس استقبال می کند و در نتیجه شکست می خوردقول او به آلستیس مبنی بر پرهیز از شادی. وقتی هراکلس بیشتر و بیشتر مست می شود، خادمان را (که از اینکه اجازه نمی دهند ملکه محبوبشان را به درستی سوگواری کنند تلخ هستند) را بیشتر و بیشتر عصبانی می کند تا اینکه سرانجام یکی از آنها به مهمان می زند و به او می گوید که واقعاً چه اتفاقی افتاده است. 3>

هراکلس از اشتباه و رفتار بد خود (و همچنین عصبانی از اینکه ادمتوس می تواند دوستی را به گونه ای شرم آور و بی رحمانه فریب دهد) ناراحت می شود و مخفیانه تصمیم به کمین می گیرد. و هنگامی که قربانی های تشییع جنازه در مقبره آلستیس انجام می شود، با مرگ مقابله می کند و قصد دارد با مرگ بجنگد و او را مجبور به تسلیم شدن آلستیس کند. به عنوان همسر جدید به ادمتوس می دهد. ادمتوس به طور قابل درک تمایلی ندارد و اعلام می‌کند که نمی‌تواند با پذیرش زن جوان، خاطره‌اش از آلستیس را زیر پا بگذارد، اما در نهایت تسلیم خواسته‌های دوستش می‌شود، اما متوجه می‌شود که در واقع خود آلستیس است که از مردگان بازگشته است. او تا سه روز نمی تواند صحبت کند و پس از آن پاک شده و به طور کامل به زندگی باز می گردد. نمایش با تشکر گروه کر از هراکلس برای یافتن راه حلی که هیچ کس پیش بینی نکرده بود به پایان می رسد> بازگشت به بالای صفحه

Euripides ارائه شده "Alcestis" به عنوان بخش پایانی یک چهار شناسی از تراژدی های بی ربط (کهشامل نمایشنامه های گمشده "زن کرت" ، "الکمائون در پسوفیس" و "تلفوس" ) در رقابت تراژدی ها در شهر سالانه مسابقه Dionysia، یک ترتیب استثنایی از این نظر که چهارمین نمایشنامه ارائه شده در جشنواره نمایشی معمولاً یک نمایشنامه ساتیری (شکل یونانی باستانی از تراژیکمدی، نه بی شباهت به سبک بورلسک امروزی) بود.

این بیشتر لحن مبهم و تراژیکیک برای نمایشنامه برچسب "بازی مشکل" را به خود اختصاص داده است. اوریپید مطمئناً اسطوره ادمتوس و آلستیس را گسترش داد و عناصر داستانی کمیک و عامیانه را متناسب با نیازهای خود اضافه کرد، اما منتقدان در مورد نحوه طبقه بندی نمایشنامه اختلاف نظر دارند. برخی استدلال کرده‌اند که به دلیل آمیختگی عناصر تراژیک و کمیک، می‌توان آن را به‌جای تراژدی، نوعی نمایشنامه طنز در نظر گرفت (اگرچه واضح است که در قالب معمول یک نمایشنامه طنز که معمولاً کوتاه است، نیست. ، قطعه‌ای slapstick که مشخصه آن گروهی از ساترها – نیمی مرد، نیمی جانوران – است که به عنوان پس‌زمینه‌ای مضحک برای قهرمانان اساطیری سنتی تراژدی عمل می‌کنند. می توان گفت که هراکلس خود ساتیر نمایشنامه است.

همچنین ببینید: مضامین در ادیسه: خلق یک کلاسیک

روش های دیگری نیز وجود دارد که می توان نمایشنامه را مشکل ساز دانست. برای یک تراژدی یونانی غیرمعمول، مشخص نیست که شخصیت اصلی و قهرمان تراژیک نمایشنامه دقیقاً کیست، آلستیس یا ادمتوس. همچنین برخی از تصمیماتی که توسط برخی از شخصیت ها گرفته شده استاین نمایشنامه حداقل برای خوانندگان مدرن تا حدودی مشکوک به نظر می رسد. به عنوان مثال، اگرچه مهمان نوازی در میان یونانیان یک فضیلت بزرگ تلقی می شد (به همین دلیل است که ادمتوس احساس نمی کرد می تواند هراکلس را از خانه خود دور کند)، پنهان کردن مرگ همسرش از هراکلس صرفاً به خاطر میهمان نوازی بیش از حد به نظر می رسد.

به همین ترتیب، اگرچه یونان باستان بسیار جامعه‌ای شوونیست و تحت سلطه مردان بود، ادمتوس هنگامی که به همسرش اجازه می‌دهد جای او را در هادس بگیرد، شاید از مرزهای معقول فراتر رود. فداکاری فداکارانه او از زندگی خود به منظور در امان ماندن از همسرش، قوانین اخلاقی یونانی آن زمان (که به طور قابل توجهی با امروز متفاوت بود) و نقش زنان در جامعه یونان را روشن می کند. مشخص نیست که اوریپید ، با نشان دادن اینکه چگونه مهمان نوازی و قوانین دنیای مردانه فراتر از هوی و هوس (و حتی آرزوی مرگ) یک زن است، صرفاً آداب اجتماعی جامعه معاصر خود را گزارش کرده است یا اینکه آیا آیا او آنها را زیر سوال می برد؟ "Alcestis" به متنی محبوب برای مطالعات زنان تبدیل شده است.

واضح است که رابطه نابرابر زن و مرد موضوع اصلی نمایشنامه است، اما چندین موضوع دیگر نیز مورد بررسی قرار گرفته است. مانند خانواده در مقابل مهمان نوازی، خویشاوندی در مقابل دوستی، فداکاری در مقابل نفع شخصی و شی در مقابل موضوع.

32>
  • نسخه یونانی با ترجمه کلمه به کلمه (Perseus Project): //www.perseus.tufts.edu/hopper/text.jsp?doc=Perseus:text:1999.01.0087
  • منابع

    بازگشت به بالای صفحهصفحه

    John Campbell

    جان کمپبل یک نویسنده و علاقه مندان به ادبیات ماهر است که به خاطر قدردانی عمیق و دانش گسترده اش از ادبیات کلاسیک معروف است. جان با اشتیاق به کلام مکتوب و شیفتگی خاصی به آثار یونان و روم باستان، سالها را به مطالعه و کاوش در تراژدی کلاسیک، شعر غزل، کمدی جدید، طنز، و شعر حماسی اختصاص داده است.با فارغ التحصیلی ممتاز در رشته ادبیات انگلیسی از یک دانشگاه معتبر، پیشینه دانشگاهی جان او را برای تحلیل انتقادی و تفسیر این خلاقیت های ادبی جاودانه فراهم می کند. توانایی او در کنکاش در ظرایف شعرهای ارسطو، عبارات غنایی سافو، شوخ طبعی آریستوفان، تفکرات طنز آمیز یوونال، و روایت های گسترده هومر و ویرژیل واقعا استثنایی است.وبلاگ جان به عنوان یک پلت فرم مهم برای او عمل می کند تا بینش ها، مشاهدات و تفسیرهای خود را از این شاهکارهای کلاسیک به اشتراک بگذارد. او از طریق تجزیه و تحلیل دقیق خود از مضامین، شخصیت ها، نمادها و زمینه تاریخی، آثار غول های ادبی باستانی را زنده می کند و آنها را برای خوانندگان با هر زمینه و علاقه قابل دسترس می کند.سبک نوشتاری جذاب او هم ذهن و هم قلب خوانندگانش را درگیر می کند و آنها را به دنیای جادویی ادبیات کلاسیک می کشاند. با هر پست وبلاگ، جان به طرز ماهرانه ای درک علمی خود را با یک نکته عمیق به هم می پیونددارتباط شخصی با این متون، آنها را قابل ربط و مرتبط با دنیای معاصر می کند.جان که به عنوان یک مرجع در زمینه خود شناخته می شود، مقالات و مقالاتی را با چندین مجله و نشریه ادبی معتبر ارائه کرده است. تخصص او در ادبیات کلاسیک نیز او را به سخنران مورد علاقه در کنفرانس های دانشگاهی و رویدادهای ادبی مختلف تبدیل کرده است.جان کمپبل از طریق نثر شیوا و شور و شوق پرشور خود مصمم است زیبایی جاودانه و اهمیت عمیق ادبیات کلاسیک را احیا کند و جشن بگیرد. چه شما یک محقق متعهد باشید یا صرفاً یک خواننده کنجکاو باشید که به دنبال کشف دنیای ادیپ، اشعار عاشقانه سافو، نمایشنامه های شوخ طبع مناندر یا داستان های قهرمانانه آشیل هستید، وبلاگ جان وعده می دهد که منبع ارزشمندی باشد که آموزش، الهام بخشیدن و شعله ور شدن خواهد داشت. عشق مادام العمر به کلاسیک ها